hamid

اوضاع جدید در عراق و منطقه

hamid
گفتگو با حمید تقوائی:
انترناسیونال: حمله و پیشرویهای برق آسای گروه داعش طی ده روز گذشته اوضاع عراق و منطقه را با وضعیت جدیدی روبرو ساخته است. بنظر شما چه واقعیات و عواملی باعث بمیدان آمدن داعش و تحولات اخیر شده است؟

حمید تقوائی: داعش محصول وضعیت سیاسی بهم ریخته خاورمیانه و مشخصا از هم پاشیدگی شیرازه جامعه در عراق در اثر تهاجم نظامی آمریکا است. زمینه و فضای سیاسی شکل گیری داعش و بجلو رانده شدن آن را حمله آمریکا و متحدینش به عراق در سال ٢۰۰٣ فراهم آورده است. این تهاجم نظامی که خود جزئی از استراتژی تامین هژمونی دولت آمریکا بر جهان بعد از جنگ سرد بود، تعادل و تناسب قوای سنتی در خاورمیانه را به هم ریخت و میدان را برای ابراز وجود و عرض اندام نیروهای رنگارنگ مذهبی و قومی و عشیرتی در جغرافیای سیاسی خاورمیانه فراهم آورد. این نیروها که در دکترین نظم نوین جهان بعنوان “دموکراسی” نوع لویا جرگه، چهره ها و جنبشهای سیاسی در جوامع موزائیکی، و دولتهای قومی- ملی- مذهبی در دوره پسا جنگ سرد نقش تازه ای یافته و بجلو رانده شده بودند، نه تنها در عراق بلکه در افغانستان و پاکستان و سوریه و بخشا در فلسطین میداندار شدند و زندگی توده های مردم را به تباهی کشاندند. داعش یکی از هارترین و وحشی ترین این نیروها است.

از سوی دیگر ده سال پس از تهاجم به عراق و سقوط رژیم صدام، ناکامیهای سیاسی آمریکا در تثبیت هژمونی اش و ناتوانی در کنترل اوضاع عراق و منطقه فضای سیاسی مساعدی برای عرض اندام و گسترش نفوذ دولتهای محلی بمنظور تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه ای در خاورمیانه فراهم آورده است. جنگ بین دولت مالکی و داعش جنگی نه در قالب کشمکش بین اسلام سیاسی و آمریکا و غرب، بلکه در چارچوب رقابتهای دولتها و نیروهای منطقه ای و مشخصا جمهوری اسلامی و عربستان قرار دارد. این جنگ گرچه حاصل و نتیجه دو جنگ قبلی (جنگ خلیج در ۹١-١۹۹۰ و جنگ ٢۰۰٣) است، اما ادامه سیاست ناظر بر آن جنگ ها نیست. این جنگی است در کمپ نیروهای اسلامی و بر سر تثبیت هژمونی دولتهای منطقه بر وضعیت بهم ریخته و هرج و مرج باقیمانده از جنگهای ویرانگر قبلی. نیروهای اسلامی در خاورمیانه حاصل سیاستهای آمریکا و متحدین غربی اش بعد از فروپاشی شوروی بودند و اساسا بعنوان کیسه بوکس آمریکا برای تثبیت هژمونی و سلطه اش بر دنیای بعد از شوروی عمل میکردند، اما امروز در اوضاع عراق – و از سه سال قبل در سوریه – بعنوان ابزار دولتها ی محلی – مشخصا جمهوری اسلامی، عربستان، ترکیه، قطر و سایر دولتهای امارات متحده عربی – به کار گرفته میشوند.

انترناسیونال: به نظر شما چرا داعش توانست به این سرعت پیشروی کند؟

حمید تقوائی: علت اصلی پیشرویهای داعش بن بست همه جانبه ای است که مدتهاست دولت مالکی، و کلا غرب در رابطه با مساله حکومت در عراق، با آن روبروست. بحران امروز عراق ناشی از پیشرویهای نظامی داعش نیست بلکه بر عکس، پیشرویهای داعش بر زمینه بحران همه جانبه حکومتی در عراق ممکن شده است. یک جامعه درهم ریخته شده و توده مردم به ستوه آمده از کشتار و تروریسم و نا امنی، نارضائی و مخالفت نیروهای سنی و حتی برخی از موتلفین شیعی دولت مالکی، و بالاخره ناتوانی آشکار دولت آمریکا و نیروهای متحدش در بازگرداندن حداقلی از مدنیت و ثبات به جامعه و وخیم تر شدن روزبروز اوضاع، همه اینها زمینه های پیشروی برق آسای داعش را که بیش از یکسال است در مناطق سنی نشین عراق فعال است، فراهم آورد. در این رابطه دو نکته را باید در نظر داشت. نکته اول اینکه پیشرویهای سریع و برق آسای داعش در اثر جنگ با ارتش عراق حاصل نشد. ارتش در برابر داعش به سرعت عقب نشست و به هزیمت افتاد و مناطق و شهرهائی که تحت کنترل داعش است عملا بدون جنگ به تصرف در آمده است. نکته دوم اینست که نیروهای دیگری از جمله ناسیونالیستها و بعثیستها و سران قبایل و عشایر محلی در این حرکت با داعش همراه شده اند. چهره و پرچم این حرکت داعش است اما داعش تنها نیرو نیست. هر دو این فاکتورها در بحران و بن بست حکومتی مزمن عراق که در بالا اشاره کردم ریشه دارد.

انترناسیونال: داعش چه پدیده ای است؟ نیروئی از جنبش اسلام سیاسی است؟ آیا شاهد عروج مجدد اسلام سیاسی پس از یک دوره افول بدنبال انقلابات منطقه هستیم؟

حمید تقوائی: داعش یک نیروی اسلامی است ولی به نظر من نمیتوان آنرا جزئی از جنبش اسلام سیاسی به معنی اسلام ضد آمریکائی محسوب کرد. وجه مشخصه داعش ضدیت با آمریکا و یا دولتهای غربی نیست. داعش نیروئی است که از حمایت وسیع مالی دولتهای پرو آمریکائی عربستان و بعضا قطر برخوردارست، در سوریه در مقابل اسد و در کمپ آمریکا قرار گرفته است، در عراق نیز نه با پرچم ضد آمریکائیگری بلکه با پرچم ضد شیعه گری بمیدان آمده است.

وجه مشخصه داعش نه ضد آمریکائی گری و غربستیزی بلکه ضدیت با “کفار” است که به راحتی آنرا به تمام نیروهای اسلامی دیگر و حتی مردمی که از او پیروی نکنند اطلاق میکند و کشتن آنها را مجاز میداند. این نوع تروریسم اسلامی، در مقابل نیروها و دولتهای محلی که اسلام نوع دیگری را نمایندگی میکنند و در رقابت و تسویه حساب با شاخه های دیگر اسلامیون کاربرد پیدا میکند. داعش یک نیروی باند سیاهی و مزدور نوع کنترا است که در کشمکش میان دولتهای منطقه ای – عربستان سعودی و جمهوری اسلامی و ترکیه و رژیم اسد – و بر متن شرایطی که سیاستهای غرب و آمریکا در منطقه فراهم کرده است میدانی برای ابراز وجود یافته است.

به نظر من ناکامی های سیاستهای هژمونی طلبانه غرب، عقب رانده شدن میلیتاریسم نئو کنسرواتیستی، و بخصوص انقلابات موسوم به بهار عرب به دوره جنگ تروریستها و عرض اندام اسلام ضد آمریکائی در دهه اول قرن حاضر پایان داد. تروریسم اسلامی نوع داعش حاصل سرآمدن ارزش مصرف اسلام ضد آمریکائی از یکسو و نا فرجامی انقلابات بهار عرب و بویژه وضعیت سوریه از سوی دیگر است.

این تفاوت میان نقش و کاربرد نیروهای اسلامی در دوره های مختلف البته در ماهیت ارتجاعی و ضد انسانی آنها تغییری نمیدهد. داعش مظهر ناب و خالص و نماینده اصیل و منسجم توحش و زن ستیزی و ضدیت با فرهنگ و تمدن و مدرنیسم است که وجه مشترک همه دولتها و نیروهای اسلامی از جمله جمهوری اسلامی و طالبان و القاعده و عربستان سعودی را تشکیل میدهد.

انترناسیونال: آیا به نظر شما داعش میتواند حکومت کند؟ آیا از توانائی و خصوصیات تشکیل دولت و اداره جامعه برخوردار است؟

حمید تقوائی: به نظر من داعش یک نیروی ویرانگر است و نه یک نیروی قادر به حکومت کردن و حتی قادر به بقا و ادامه زندگی در یک جامعه متعارف. داعش یک نیروی هار و وحشی و ضد جامعه است که تنها میتواند نقشی مقطعی در از هم گسیختن شیرازه جامعه داشته باشد. نیروئی که وجه مشخصه اش براه انداختن حمام خون و نسل کشی و از دم تیغ گذراندن مردم است، تنها به کار مرعوب کردن جامعه می آید و بر خلاف اسم “دولت عراق و شام” نه قابلیت حکومت کردن دارد – حال حکومتی به هر اندازه ارتجاعی و عقب افتاده – و نه حتی میتواند تصویر و چشم اندازی از جامعه و نوع نظام و حکومتی که بتواند حتی یک هفته دوام بیاورد به کسی عرضه کند. به گلوله بستن عابرین و مردم عادی در خیابانها و کشتار جمعی صدها نفر از دانشجویان و کلا قتل عام همه کسانی که در ایدئولوژی اسلامی داعش کافر و مرتد محسوب میشوند، حذف زنان از جامعه و تخریب و ویران کردن هر نشانه ای از تمدن و مدنیت و در یک کلام توحش و جنون جنایت و ویرانگری ای که داعش مظهر آنست، خصوصیات یک نیروی سیاسی قادر و یا حتی مایل به حکومت و اداره جامعه نیست، خصوصیت نیروئی ست که بخاطر و در پی اهداف سیاسی دیگری قلاده اش را رها کرده اند و مانند یک سگ هار بجان جامعه انداخته اند.

انترناسیونال: در بسیاری از تحلیل ها، از همدستی بازمانده های حکومت بعث با داعش صحبت می شود. شما هم در صحبتهایتان بعنوان یکی از دلایل پیشرویهای سریع نظامی داعش به این موضوع اشاره کردید. اینجا این سئوال مطرح میشود که آیا این احتمال وجود دارد که این نیروها بقدرت باز گردند؟ آیا داعش میتواند مانند تسمه نقاله بقدرت رسیدن این نیروها در عراق عمل کند؟

حمید تقوائی: امکان بازگشتن بازماندگان حکومت صدام و بعثیستها به قدرت منتفی است، ولی اینکه ناسیونالیسم عرب تحت عنوان و بزیر پرچمهای دیگری نقش فعال تری در تحولات عراق ایفا کند امر محتملی است. در شرایط حاضر ناسیونالیسم عرب میتواند در قالب یک نیروی متحد کننده و نماینده وحدت ملی در عراق وارد میدان بشود. هم اکنون ایاد علاوی رئیس حزب ائتلاف ملی خواستار نشستی از همه نیروهای سیاسی در عراق و تشکیل دولت وحدت ملی شده است. این حرکت در راستای موضع اوباما مبنی بر مشروط کردن هر نوع کمکی به نوعی همکاری بین همه نیروهای قومی و مذهبی در عراق قرار دارد. این شرایط زمینه بیشتری برای عرض اندام نیروهائی نظیر علاوی و حزب ائتلاف ملی و جلب نظر غرب به این نیروها فراهم میکند، اما به نظر من نمیتواند به حل بحران عراق منجربشود. نفرت و خصومت مذهبی و قومی و عشیرتی بیش از آن در جامعه عمیق و گسترده شده است که این نوع تلاشهای ناسیونالیستی بجائی برسد. آمریکا و غرب و ناسیونالیسم عرب خود جزئی از صورت مساله عراق هستند و نه راه حل آن.

انترناسیونال: پیشروی داعش و عقب نشینی نیروهای نظامی دولت مرکزی عراق در عین حال به حکومت اقلیم کردستان عراق این فرصت را داد که موقعیت خود را در مناطقی که سالها مورد مناقشه بین آن و دولت مرکزی بوده – مانند شهر نفت خیز کرکوک – تحکیم و گسترش دهد. بنظر شما، وضعیت حاضر چه تاثیری بر موقعیت حکومت اقلیم کردستان می گذارد؟ آیا با این تحولات، احتمال تشکیل یک حکومت کاملا مستقل کردستانی افزایش پیدا کرده است؟

حمید تقوائی: نیروهای ناسیونالیست کرد و دولت اقلیم کردستان یکی از برندگان تحولات اخیر هستند. نه صرفا از نظر تسلط بر مناطق مورد مناقشه با دولت مرکزی که به آن اشاره کردید بلکه بیشتر از نظر موقعیت و وضعیت سیاسی برجسته ای که “حکومت با ثبات” کردستان در یک عراق بهم ریخته و آشوب زده کسب خواهد کرد. کردستان عراق در دوره بعد از صدام نسبت به مناطق دیگر عراق وضعیت آرام تر و متعارف تری داشته است و جنگ شیعی- سنی و قبیله ای عشیرتی که در عراق در حال گر گرفتن است بیش از پیش به کردستان عراق موقعیت یک جزیره آرام در دل یک دریای طوفانزده خواهد بخشید. البته فرض من بر این است که دامنه درگیریهای مذهبی-عشیرتی به کردستان نکشد و همه چیز نشان میدهد که چنین نخواهد شد. این شرایط باعث میشود که ناسیونالیسم کرد در مناسباتش با دولت مرکزی – هر اندازه از این دولت باقی بماند – و نیروها و دولتهای منطقه ای موقعیت مستحکم تری داشته باشد، اما به نظر من تشکیل دولت مستقل خط قرمزی است که نه دولتهای منطقه – بویژه جمهوری اسلامی و ترکیه – و نه آمریکا و دیگر قدرتهای غربی اجازه عبور از آنرا به ناسیونالیسم کرد نخواهند داد. این مساله تنها به تحولات عراق – به هر فرجامی منجر شود – بستگی ندارد بلکه مساله ای منطقه ایست و پای دولتهائی نظیر ترکیه و جمهوری اسلامی که فی الحال دولت اقلیم کردستان با آنها مناسبات نزدیکی دارد را نیز بمیان میکشد. همانطور که اشاره کردم شرایط فعلی باعث میشود تا نیروهای ناسیونالیست کرد و دولت اقلیم کردستان در محاسبات و مناسبات آمریکا و غرب و دیگر نیروهای منطقه ای جایگاه مهمتر و جدی تری پیدا کنند. هر نوع سیاست و جهت گیری ای به سمت استقلال و تشکیل یک دولت مستقل کرد در منطقه این جایگاه را به خطر خواهد انداخت.

انترناسیونال: سیاست غرب و مشخصا آمریکا در قبال تحولات اخیر در عراق چیست؟

حمید تقوائی: همانطور که بالاتر اشاره کردم تحولات اخیر بر زمینه بن بست دولت و کلا بحران حکومتی در عراق صورت میگیرد. روند خودسری و سرپیچی نیروهای مختلف محلی در کمپ غرب، و حتی دولت مالکی، از سیاستها و توصیه های آمریکا از مدتها قبل شروع شده بود و تحولات اخیر فرجام این روند است. این به معنی شکست و بن بست سیاستهای آمریکا در عراق – و در سطح کلی تری در خاورمیانه – است.

برمتن چنین شرایطی تلاش دولت آمریکا نه احیای وضعیت سیاسی عراق و بازگرداندن آن به شرایط پیش از سربلند کردن داعش، بلکه استفاده از تحولات اخیر در جهت برون رفت از بن بستی است که مدتهاست در عراق و خاورمیانه با آن روبروست.

آمریکا از داعش حمایت نمیکند اما مدافع دولت مالکی و خواهان حفظ او در قدرت نیز نیست. اوباما در اولین اظهار نظرش درباره تحولات اخیر اعلام کرد که هر نوع اقدام آمریکا در حمایت از دولت عراق مشروط به همبستگی و نمایندگی شدن همه نیروهای سیاسی در حکومت عراق است. هیلاری کلینتون هم اخیرا صریحا اعلام کرده است که “سرمنشا اصلی بحران کنونی عراق سیاست های نوری مالکی است و آمریکا از دولت و مسئولان کنونی عراق راضی نیست”. جان مک کین سناتور جمهوریخواه میگوید “وقت نوری مالکی بپایان رسیده است”، و تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا از دولت خواسته اند نوری مالکی را برای کناره گیری از قدرت تحت فشار قرار بدهد.

این نوع اظهارات و موضعگیری ها بیانگر اینست که اولا بحران حکومتی در عراق و بن بست خط و سیاستهای آمریکا در این کشور با داعش شروع نشده است و ثانیا آمریکا هیچ اصراری بر حفظ حکومت و کلا وضعیت سیاسی موجود در برابر پیشرویهای داعش ندارد.

آمریکا امیدوار است تحولات اخیر سرانجام – از جمله و بویژه با تضعیف موقعیت و به عقب راندن جمهوری اسلامی در عراق و در نتیجه در منطقه – به وضعیت با ثبات تر و قابل کنترل تری برای آمریکا و متحدین غربی اش منجر بشود. به این معنی برای آمریکا هم، داعش نقشی ابزاری و گذرا ایفا میکند.

اما در یک سطح عمومی و پایه ای تر، تحولات اخیر را میتوان نقطه عطفی در رابطه بین آمریکا و وضعیت سیاسی عراق به شمار آورد. نقطه عطفی که آمریکا را از بازیگر اصلی و کنترل کننده اوضاع عراق به تنها یکی از نیروهای دخیل که شرایط و دامنه نفوذ و ایفای نقشش به تناسب قوای دیگر نیروها وابسته است تبدیل میکند. میتوان گفت که جایگاه عراق در چهارچوب سیاستهای آمریکا از موقعیت مصر به موقعیت سوریه تغییر میکند. البته در مثل مناقشه نیست. روشن است تفاوتهای زیادی بین وضعیت عراق با مصر و سوریه وجود دارد ولی از نقطه نظر وزن و ثقل فاکتور آمریکا در وضعیت سیاسی و تحولات، وضعیت عراق به شرایط امروز سوریه نزدیک تر میشود.

انترناسیونال: تاثیر وضعیت حاضر بر موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و در رابطه اش با غرب را چگونه ارزیابی می کنید؟

حمید تقوائی: جمهوری اسلامی یک بازنده اصلی این شرایط است. در نظر اول چنین به نظر میرسد که بحران عراق بر وضعیت جمهوری اسلامی تاثیر دو گانه ای دارد. از یکسو بمیدان آمدن یک نیروی هار و ویرانگری که در جنایت و توحش روی طالبان و القاعده را سفید کرده است، باعث میشود جمهوری اسلامی در مقایسه حکومتی معتدل و قابل تحمل به نظر برسد، و از سوی دیگر پیشرویهای داعش بعنوان یک نیروی کارگزار و مورد حمایت عربستان سعودی عراق را از منطقه تحت نفوذ جمهوری اسلامی خارج میکند و جمهوری اسلامی بیش از پیش در منطقه تضعیف و به حاشیه رانده میشود. فاکتور اول امری مقطعی و گذراست. آنچه برجای میماند از دست رفتن عراق بعنوان میدان اعمال نفود جمهوری اسلامی و یک اهرم موثر او در تنظیم مناسبات او با غرب و دیگر قدرتهای منطقه ای است. از این نقطه نظر میتوان گفت جمهوری اسلامی یک بازنده اصلی تحولات اخیر عراق است.

تا آنجا که به رابطه جمهوری اسلامی با غرب مربوط میشود نیز این فاکتورِ کاهش نفوذ جمهوری اسلامی در عراق نقش تعیین کننده ای ایفا میکند. اعزام نیروی های قدس به عراق و در دستور قرار دادن موضوع عراق در مذاکرات بین دو دولت و اظهارات روحانی و جان کری در مورد هم نظری و تعامل در رابطه با بحران عراق و غیره اینها همه مانورهای دیپلماتیکی است که حتی اگر به اقدامات عملی ای منجر بشود تاثیرات موقت و گذرائی خواهد داشت. واقعیت استراتژیک و پایدارتر، تضعیف بیش از پیش و به احتمال زیاد سقوط دولت مالکی و بجلو رانده شدن نیروهای سنی و وابسته به عربستان سعودی در اوضاع عراق است و این فاکتورها همه به ضرر نفود و موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی و در نتیجه تقویت بیشتر موضع آمریکا در قبال جمهوری اسلامی عمل میکند. این تحول حتی به آمریکا و متحدینش در مذاکرات هسته ای موقعیت قویتر و برتری خواهد داد.

انترناسیونال: دورنمای این تحولات را چگونه می بینید؟ آیا مثلا شاهد تجزیه عراق خواهیم بود؟ یا وارد دوره معینی از جنگ های فرقه ای مذهبی بین مردم منتسب به شیعه و سنی شده ایم؟

حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم تحولات اخیر نقطه عطفی در شرایط عراق است. نقطه عطفی که بحران و بهم ریختگی و هرج و مرج سیاسی در عراق را بمراتب حاد تر و وخیم تر از گذشته خواهد کرد. قتل عامها و نسل کشی های مذهبی عشیرتی و خانه خرابی و آوارگی میلیونی مردم که از هم اکنون از مناطق تحت سلطه داعش آغاز شده است،و کلا از هم پاشیده شدن کامل شیرازه جامعه و تباهی زندگی توده های میلیونی مردم از نتایج روندی است که در عراق آغاز شده است. تفرقه و نفرت و خصومت قومی- مذهبی در جامعه عراق که هم اکنون وسیع و فراگیر است در اثر این شرایط به مراتب تشدید خواهد شد و این امر تجزیه عراق به سه منطقه سنی و شیعه و کردنشین را به یک سناریوی محتمل و حتی راه حلی برای رهائی از این اوضاع سیاه تبدیل میکند. خط کشی میان مناطق سنی و شیعه نشین امر ساده ای نیست و این میتواند حتی بعد از تجزیه عراق منشا درگیریها و کشمکشها و جنگهای تازه ای باشد، اما در مقایسه با جهنمی که سران عشایر و آیت الله ها و مفتی ها و نیروهای نوع داعش بپا خواهند کرد تجزیه عراق سناریوی مطلوب تری خواهد بود. بخصوص تا آنجا که به منطقه کردستان مربوط میشود، جدائی از عراق میتواند آینده بهتری را برای توده های مردم کردستان در بر داشته باشد.

انترناسیونال: چه نقشی برای کمونیست های ایرانی و مشخصا حزب کمونیست کارگری در مقابله با شرایط فعلی و شکل دادن به یک آلترناتیو انقلابی در مقابل نیروهای ارتجاعی در عراق و منطقه قائلید؟

حمید تقوائی: به نظر من مهمترین وظیفه ما عبارتست از بسیج نیروهای چپ و آزادیخواه و سکولار و و توده مردم در سطح جهانی در حمایت از مردم عراق و علیه سیاستها و اهداف آمریکا و متحدینش به عنوان مسئولین اصلی شرایط فعلی در عراق و خاورمیانه و علیه کلیه نیروها و دولتهای ارتجاعی منطقه که در ایجاد شرایط فعلی در عراق دخیل و ذینفع هستند.

ما بخصوص بعنوان حزب کمونیست کارگری ایران وظیفه داریم که نقش مخرب جمهوری اسلامی در عراق و همچنین سوریه را افشا کنیم و اجازه ندهیم که سربلند کردن نیروئی نظیر داعش جنایات جمهوری اسلامی در جامعه ایران و در منطقه را تحت الشعاع قرار بدهد. جمهوری اسلامی خود یک عامل موثر در سوق یافتن عراق به وضعیت فعلی است و این واقعیت را باید در مقابل انظار جهانیان قرار داد. ما وظیفه داریم و باید با تمام توان و امکانات خود تلاش کنیم که مانند مورد جنبش جهانی علیه آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی و یا جنبش ضد جنگِ نیروها و مردم آزادیخواه جهان در آستانه حمله آمریکا و متحدینش به عراق، همه نیروهای آزادیخواه و چپ را در سراسر دنیا در مقابل فاجعه ای که در عراق در حال شکل گرفتن است و نیروهای مسئول و دخیل در آن بسیج کنیم و بحرکت در آوریم. میتوان نیروی مردم آزادیخواه جهان را برای اعمال فشار به دولتها و نهادهای بین المللی برای توقف فوری جنگ و کشمکش قومی-مذهبی که در عراق آغاز شده است بمیدان آورد. خواست محوری این حرکت میتواند قطع دست همه نیروها و دولتهای مذهبی-قومی-عشیره ای از سر مردم عراق باشد. تجربه انقلابات بهار عرب به همه مردم جهان نشان داده است که این دولتها و نیروها تماما در نقطه مقابل خواستها و آمال توده مردم قرار دارند. باید این تجربه را در اذهان مردم جهان زنده کرد و نیروی هر چه وسیعتری را علیه همه نیروهای مذهبی و عشیره ای در عراق و خاورمیانه و علیه حامیان غربی و منطقه ای شان، و در حمایت از مردم عراق بمیدان آورد.

ما پیشبرد وظایف فوق را امر عاجل خود و هر نیروی انقلابی و کمونیست میدانیم و در این راه دست همکاری و همبستگی به سمت سازمانها و احزاب چپ و انقلابی دراز میکنیم.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *