آفتاب آمد دليل آفتاب

جمهوری اسلامی ایران در مقابل کمپین های علیه اعدام فریاد وامصیبتا سر داده و از رنجیده شدن احساسات خانواده های مقتول، حرف میزند، این نوشته را بخوانید تا ببینید چگونه قضات حکومت اسلامی، خانواده های مقتولین را به گروگان کرفته و از آنها میخواهند اعدام کنند، در اعدام بهنود شجاعی همین تردست و شاملو دوندگی کردند و او را کشتند و به خانواده مقتول هم فشار آوردند با آنها همراهی کنند.
این روزها و در مقابل کمپین جهانی برای نجات ریحانه جباری، بارها از این و آن شنیدیم که حرف نزنید و شلوغ نکنید خانواده مقتول ناراحت میشوند. این یک کر دسته جمعی بود که جلوی فریاد و اعتراض را میگرفت. در میان بحثها همواره اسم بهنود شجاعی و یا شهلا جاهد را می آوردند، به این جوابیه محمد مصطفایی دقت کنید . پاسخ تماما در این چند خط است!
اظهارات محمد مصطفایی وکیل بهنود در رابطه با چگونگی اجرای حکم بهنود و دوباره همان تلاش ها از همان افراد ( تردست و شاملو) برای ریحانه:
“اولیای دم به صورت شفایی در حضور ستارگان سینمایی چون عزت الله انتظامی و پرویز پرستویی اعلام کردند که از قصاص بهنود شجاعی گذشت کرده اند. پس از چند روز سه نفر از هنرمندان برای اینکه دیه مقتول را جمع کنند، حساب بانکی افتتاح نموده و اعلام عمومی نمودند تا دیگران به بهنود کمک کنند. اما بازپرس شاملو همانی که کیفرخواست و قرارمجرمیت ریحانه را صادر کرد پرونده ای تحت عنوان کلاهبرداری علیه آقایان عزت الله انتظامی و پرستویی تشکیل داد و آنها را به دادسرا احضار و تهدید به جلب کرد. در آن زمان قاضی عصمت الله جباری همانی که شهلا جاهد را اعدام کرد، مسول اجرای احکام اعدام بود. لایحه ای نوشتم و تقدیم قاضی جباری کردم و ایشان با دیدن لایحه عصبانی شدند. تلفن را برداشتند با قاضی تردست صحبت کردند. همان روز پرونده بهنود شجاعی را زیر بغل گذاشتند و نزد آقای تردست رفتند. بنده خود را در آن روز به شعبه رساندم. قاضی تردست با چهار قاضی دیگر در حال استراحت و نوشیدن چای با قاضی اجرای احکام بودند. منتظر ماندم و دیدم که قاضی بیرون آمد و گفت فردا برای نتیجه دادگاه به اجرای احکام بیایم. فردای آن روز در اجرای احکام پرونده را برای مطالعه گرفتم و دیدم که قاضی تردست درخواست قانونی من را رد کرده است و گفته که این رضایت چون شفاهی است، درست نیست و بهنود را اعدامش کنید. در صورتی که ایشان می توانستند بهنود را از مرگ نجات دهند. چند نفر از فقها استفتا داده بودند که گذشت شفاهی در قصاص قابل قبول است و این گذشت قابل عدول نیست. بعد از چند روز بهنود شجاعی در کمال ناباوری اعدام شد. حال بهنود نیست اما خدا را شکر می کنم که قاضی تردست دیگر قضاوت نمی کنند. هر چند می دانم که ایشان امروز بر روی گنج بزرگی به نام دادگاه کیفری استان نشسته و از قبول وکالت امرار معاش خوبی می کنند. موضوع بهنود را گفتم تا بدانید روش قضات ما بر قضاوتشان چطور می تواندباشد”
کمیته بین المللی علیه اعدام در طول سالهای سال فعالیت اش همواره با این نوع تشبثات از سوی جمهوری اسلامی روبرو شده است. .
من سالهاست که علیه اعدام در ایران فعالیت میکنم. روزها و شبها و نیمه شبها با محکومین به اعدام خانواده های آنان، خانواده های مقتول صحبت کرده ام و همیشه وقتی مستقیم با افراد حرف زده ام، راه حل پیدا شده و احساس و قلب و حرمت و وجدان افراد به یاری ما آمده است تا نگذاریم بکشند و جنایت کنند. خانواده های مقتول زیادی راضی شده و سپس روز بعد بدنبال تماس یک مقام امنیتی و یا قاضی با آنها حرفشان را مجبور شده اند پس بگیرند. همواره پرونده ها و تصمیمات و نتایج کمپین ها پیچیده شده چرا که با یک سیستم و تعدادی جانی طرف هستیم که به راحتی پرونده عوض میکنند، دروغ میگویند کتک میزنند، حرف عوض میکنند و فشار می آورند و توطئه میکنند و در نهایت به هیچ صراطی مستقیم نیستند جز خون ریختن و قهقهه زدن بر پیکر جوانانی که جلوی چشم آنها جان میکنند و پرپر میشوند.
اینها به خانواده های مقتول در کیس هایی که قتلی اتفاق افتاده فشار می آورند که عفو نکنند. اینرا بارها دیده ام. اینها حکم اعدام میدهند و طناب دار تقدیم خانواده دردمند مقتول میکنند و آنها را وارد صحنه اعدام میکنند و سپس با یک عذاب وجدان همیشگی و یک پشیمانی و ناراحتی عمیق روحی آنها را رها میکنند. خودشان شرم و حیا ندارند که روزی چند نفر را بکشند و سپس دعا بخوانند و پول بچاپند و ثروت انبار کنند. خودشان جانی بالفطره هستند و از این جنایات لذت میبرند و آنرا مقدس هم جلوه میدهند و این کار را انجام میدهند و ارتقا مقام میگیرند.. خودشان مثل یک حکومت دیکتاتور احتیاج به قتل و ایجاد وحشت دارند
اما یک موضوع نبرد ما علیه اعدام همین داستان همیشگی رژیم بوده که حکم اعدام میدهد و سپس میگوید اعدام در دستان خانواده مقتول است آنها را راضی کنید .وقتی جامعه و هنرمندان و فعالین مدافع حقوق انسان روانه آن خانه ها میشوند، رژیم به همان خانواده های دردمند فشار می آورد که عفو نکنید و سپس تبلیغات راه می اندازد چون شلوغ کردید ، بهنود اعدام شد و یا چون شلوغ کردید شهلا جاهد اعدام شد. یک تاکتیک حکومت برای ساکت کردن صدای اعتراض به این همه جنایت همواره همین بوده است.
این روزها جنبشی در ایران راه افتاده که بسیار حیاتی است. جنبش عفو یا بخشش و یا جنبش علیه اعدام از سوی خانواده های دردمند و عزیز از دست داده. این بسیار مهم است.
هفته گذشته در ایران ۶ نفر در پای چوبه دار با عفو خانواده های مقتول نجات یافتند.
فراخوان کمیته بین المللی علیه اعدام خطاب به خانواده های مقتول همین است که این حربه را از دست رژیم اسلامی بیرون بیاورید ، نه به طناب دار ، نه به اعدام، به یک جنبش مخالفت با اعدام بپیوندید.
می بینید که چه جایگاهی پیدا میکنید وقتی مانع اعدام جوانان میشوید ، جامعه ایران و مردم شما را در آغوش گرفته و احترام بسیار زیادی برای این مخالفت شما با اعدام قائلند.
مینا احدی – کمیته بین المللی علیه اعدام
۲۴ آوریل ۲۰۱۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *