منجلاب سرمایه داری همه دنیا را فراگرفته است! سود و ثروت اندوزی یک اقلیت محدود و فقر و فلاکت فاحش اکثریت عظیم مردم کره ارض ابعاد بیسابقه ای یافته و شکاف بین کوه ثروت و دره فقر مدام رو به افزایش است. چند ماه قبل “موسسه خیریه و توسعه بین المللی آکسفام” در گزارشی با عنوان “در خدمت یک اقلیت محدود” اعلام کرد “امروزه ثروت ۸۵ نفر از ثروتمند ترین افراد با دارایی ۵۰ درصد از جمعیت جهان برابر است”. هم سنخان این چند ده نفر میلیاردر، یک درصدیهای سرمایه دار، در ایران و در همه کشورها قدرت را در دست دارند و با ارتش و پلیس و دولت و قانون و زندان و اعدام ( و در ایران مذهب و شلاق و سنگسار) از ثروت و قدرت خود پاسداری میکنند. در همین گزارش اعلام میشود “اقلیت صاحب قدرت اقتصادی توانسته است سیاستهای مورد نظر خود را در تمام کشورهای جهان تحمیل کند”. محور این سیاستها تحمیل ریاضت کشی اقتصادی و تحمیل فقر و فلاکت و بی تامینی و بیحقوقی به اکثریت عظیم مردم دنیا است.
نهادهای “خیریه” و تحقیقاتی طبقه حاکم نظیر یونسکو و آکسفام و حتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بارها در مورد عواقب سیاسی اجتماعی این نابرابریها، در مورد بی ثباتی و ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی و “خطر” شورش گرسنگان به دولتها هشدار داده اند اما تنها راه رهائی جامعه جهانی از منجلاب حاضر همین “خطر” است. “خطر” سوسیالیسم! آنچه در این نوع گزارشها نا گفته میماند این واقعیت است که ثروت انباشته شده در دست اقلیت مفتخور حاکم بر کشورها ثمره دسترنج توده عظیم کارگرانی است که هر روز بیشتر به زیر خط فقر رانده میشود، و کلید رهائی جامعه بشری از این شرایط نیز در دست همین طبقه است. تجربه تمامی انقلابات و جنبشهای اعتراضی معاصر، بویژه انقلابات منطقه در چند سال اخیر نشان میدهد که جامعه بدون نقد عمیق و ریشه ای وضع موجود از یک موضع کارگری، چپ و سوسیالیستی آزاد نخواهد شد.
سرمایه داری جهانی هیچ زمان مانند امروز چنین افسارگسیخته و بلامنازع بر کل جهان حاکم نبوده است و در عین حال هیچگاه مانند امروز چنین بحرانزده و بی افق و درمانده نبوده است! بیش از دو دهه است که سرمایه داری در شکل “ناب” و عریان سرمایه داری بازار آزاد بر جهان مسلط شده است و بجز فقر و فلاکت و بیحقوقی بیشتر برای کارگران و توده نود ونه درصدی مردم دنیا ثمری نداشته است. جنگها و کشتارها، بمیدان آمدن نیروهای سیاه مذهبی و قومی و برسرکار آمدن دیکتاتوریهای فوق ارتجاعی نظیر جمهوری اسلامی، و تشدید و گسترش فقر و بی تامینی و بیحقوقی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در همه کشورها را دیگر نه میشود بپای جنگ سرد و رقابت بین دوقطب سرمایه داری دولتی و سرمایه داری بازار آزاد نوشت و نه بحساب عدم رشد صنعت و عقب ماندگیهای فئودالی و نیمه فئودالی کشورها گذاشت. نظام سرمایه داری صریح و آشکار و بلاواسطه و بدون هیچ توجیه و بهانه ای مسئول مستقیم تمام رنجها و مصائب و قهقرای سیاسی- اجتماعی- اقتصادی است که زندگی میلیاردها انسان را در سراسر کره ارض در چنگال خود میفشارد.
در ایران حکومت “یک اقلیت محدود” سرمایه دار در شکل جمهوری اسلامی به چپاول و سرکوب جامعه مشغول است. دسترنج کارگران و منابع ثروت جامعه در حسابهای بانکی آیت الله ها، ریاضت کشی اقتصادی در قالب طرح یارانه ها، و دفاع و حفاظت از ثروت نجومی اقلیت ناچیز حاکم در برابر خطر شورش گرسنگان در شکل اعدامهای بیسابقه و سنگسار و شلاق و زندان و تعزیر و قصاص اسلامی خود را نشان میدهد. در مقابل این سرمایه داری اسلامیزه شده مبارزه مدام جریان داشته است. مبارزه در شکل جنبشهای اجتماعی علیه فقر و بی تامینی و دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، علیه بیحقوقی و فرودستی زن، علیه سلطه و دخالت مذهب در زندگی اجتماعی و خصوصی مردم، علیه آلودگی غیر قابل تحمل آب و هوا و محیط زیست، علیه اعدام و سنگسار و کل سیستم قضائی قرون وسطائی حاکم، و علیه کل حکومت جمهوری اسلامی!
جامعه به جهنم اسلامی سرمایه در ایران تسلیم نشده و تمکین نکرده است. جمهوری اسلامی یکی از ارتجاعی ترین و ضد انسانی ترین حکومتهای سرمایه داری در تاریخ معاصر ایران و جهان است، میتواند و باید آخرین آن نیز باشد.
روز جهانی کارگر، در ایران و در همه کشورها، روز فراخواندن توده عظیم مردم بزیر پرچم طبقه کارگر است. اول مه روز امید سوسیالیسم، روز فراخوان سوسیالیسم، و روز “اعلام خطر” سوسیالیسم است!
نود و نه درصدیهای جهان! برای رهائی از منجلاب سرمایه داری بزیر پرچم طبقه کارگر گرد آئید!
حمید تقوائی دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
٢ اردیبهشت ١٣۹٣ – ٢٢ آوریل ٢۰١٤