چند روزی بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که روز سوم نوامبر یعنی ۱۳ آبان برگزار میشود باقی نمانده است. اینکه ترامپ یا بایدن کدامیک به کاخ سفید راه می یابند دقیقا روشن نیست. در نظر سنجی ها بایدن همچنان چند درصد از ترامپ جلوتر است. اما پیچیدگی انتخابات آمریکا که ترکیبی از قدرت سیستم فدرال و سیستم مرکزی است و ایالات مختلف نقش و جایگاه متفاوتی دارند و نهایتا کالجهای انتخاباتی (Electoral College) هستند که تعیین کننده نهایی رئیس جمهور جدید هستند، همه اینها باعث میشود که نظر سنجی ها الزاما امکان پیش بینی دقیق پیروز انتخابات را بدست ندهند. بارها در تاریخ آمریکا و از جمله در همین انتخابات قبلی که ترامپ سر کار آمد، نتیجه نظر سنجی از مردم با نتیجه نهایی انتخابات متفاوت از کار در آمده اند. موسسات پیش بینی انتخاباتی که تمام عوامل دخیل در نتیجه نهایی را برآورد میکنند، برآوردشان اینست که علیرغم جلوتر بودن جو بایدن در نظر سنجی ها، پیروز انتخابات دونالد ترامپ خواهد بود.
بهرحال قصد این نوشته پیش بینی نتیجه انتخابات آمریکا نیست. بلکه میخواهیم نگاهی به تاثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت جمهوری اسلامی و فضای سیاسی ایران داشته باشیم. نکته ای که میخواهم تاکید کنم اینست که انتخابات آمریکا تاثیر تعیین کننده ای بر فضای سیاسی در ایران نخواهد داشت و تکلیف جمهوری اسلامی را نهایتا انقلاب مردم تعیین خواهد کرد و نه جابجا شدن روسای جمهوری در آمریکا یا جای دیگر. یک نکته را هم از همین ابتدا اشاره کنم و آن اینکه از نظر کلی روشن است که ترامپ و دار و دسته اش یک دار و دسته فاشیست و ضد زن و ضد کمونیست و ارتجاعی تر از تمام جناحهای رسمی در آمریکا هستند و شکست ترامپ مستقل از تاثیرات و ترکشهایش برای جمهوری اسلامی، در کل بنفع جبهه مردم خواهد بود.
برجام، آمریکا و ترامپ
سر شاخ شدن ترامپ با جمهوری اسلامی موضوع بحث داغ رسانه های خبری جهان در چند سال گذشته تاکنون بوده است. در مناظرات انتخاباتی اخیر نیز یک بحث مهم مساله برجام و جمهوری اسلامی بود. تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی دامن خیلی از موسسات و کشورهای مختلف جهان را گرفته است. لغو برجام مناسبات دولت آمریکا با اروپا را نیز بهم ریخته است. اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی از سلطنت طلبان و جریانات ناسیونالیست و قومگرا گرفته تا مجاهدین و سکولار دموکراتها با حرارت تمام طی چند سال اخیر از دولت ترامپ به دلیل در افتادنش با جمهوری اسلامی با حرارت دفاع کرده اند و به آن امید بسته اند. حتی رضا پهلوی که قبلا از برجام دفاع کرده بود با روی کار امدن ترامپ و لغو برجام، از این سیاست نیز دفاع کرد و سعی کرد آنرا توجیه کند. با اینکه دولت ترامپ بحثی از تغییر رژیم نکرده است و سیاستش سر میزمذاکرده کشاندن جمهوری اسلامی است، اما بحث “رژیم چنج” آمریکائی توسط جریانات راست بار دیگر بشدت داغ شده است.
آنچه روشن است دولت ترامپ میخواهد حکومت اسلامی را زیر فشار اقتصادی به زانو در آورد و مجبور کند با سیاستهای دولت آمریکا کنار بیاید. حقیقت اینست که برجام را بیش از همه دولت اوباما با سازمان دادن یک ائتلاف بین المللی ضد حکومت اسلامی و فشار تحریمهای همه جانبه و تهدیدها و فشارهای دیپلماتیک عظیمی به جمهوری اسلامی تحمیل کرد. بیشترین ضربه را دولت اوباما به جمهوری اسلامی زد و آنرا در سطح بین المللی به غلط کردم انداخت. اما عملا برجام دستاورد چندانی برای سرمایه داران آمریکائی و سیاستگزاران آمریکائی نداشت. تنها نکته ای که اوباما بعد از امضای برجام بر آن تاکید کرد این بود که ما جلوی سلاح هسته ای در دست جمهوری اسلامی را گرفتیم. اما برجام فقط جلوی سلاح هسته ای را نگرفت بلکه راه جمهوری اسلامی را به بازارهای جهانی نیز بدرجه ای گشود. با باز شدن دروازه ها بروی حکومت اسلامی، این اروپا و روسیه و چین بودند که محصول برجام را (هرچه بود) چیدند یا رسما میتوانستند بچینند. نفس سر کار آمدن ترامپ میتوان گفت در واقع محصول نارضایتی سرمایه داران و سیاستگزاران اصلی آمریکائی از برجام و از برخی توافقات منطقه ای با جمهوری اسلامی و دولتهای دیگر بود. با روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ یعنی یک سال بعد از توافق برجام، اپوزیسیون راست و سلطنت طلب ایرانی جشن گرفتند و از کل سیاستهای فاشیستی ترامپ چشم بسته حمایت خود را اعلام کردند. زیرا او گفته بود که توافق نامه برجام را پاره خواهد کرد. آنها دولت ترامپ را دروازه رژیم چنج و به جلو رانده شدن تغییر و تحولات از بالا بنفع خود میدیدند. اما ترامپ گرچه توافق دولت آمریکا با برجام را پس گرفت و لحن تندی در ابتدا نسبت به جمهوری اسلامی در پیش گرفت، اما بعد از یکی دو سال با اعلام رسمی اینکه قصد کنار زدن جمهوری اسلامی را ندارد، بلکه میخواهد این حکومت را به سر میز مذاکره بیاورد، آنها را نا امید کرد.
دولت ترامپ از یک طرف با تحریم اقتصادی فشار سنگینی را بر گرده جمهوری اسلامی گذاشت، اما از طرف دیگر با کنار کشیدن از منازعات و رقابتهای منطقه ای در عراق و افغانستان و برخی مناطق دیگر، میدان را بنفع جمهوری اسلامی خالی کرد.
بدون تردید اگر ترامپ در این دور جدید برنده انتخابات شود که محتمل بنظر میرسد، همین سیاستها را فعال تر دنبال خواهد کرد و بعلاوه هدف اصلی خود را که آشتی آمریکا با جمهوری اسلامی است فعالتر پیگیری خواهد نمود. از طرف دیگر بایدن نیز همانگونه که بارها گفته است به سادگی و بلافاصله به پای برگرداندن برجام نخواهد رفت. بلکه سعی میکند از حکومت اسلامی امتیازاتی به نفع سرمایه های آمریکائی و دیپلماسی آمریکائی بگیرد و بعد با حکومت اسلامی سازش کند. اما هیچکدام از این سیاستها بسادگی عملی نیست و بحران رابطه جمهوری اسلامی با دولت آمریکا در هر صورت ادامه خواهد یافت.
ایدئولوژی ضد آمریکائی گری
مساله اصلی اینست که رابطه دولت آمریکا با جمهوری اسلامی دو طرف دارد نه یک طرف. مانع اصلی خود جمهوری اسلامی است. این حکومت هویتش ضد آمریکائی گری است. صفوفش را در داخل و در خارج از کشور با موضع و ایدئولوژی ارتجاعی ضد کل ارزشهای آمریکائی و غربی، از جمله محو اسرائیل از نقشه جهان و امثال اینها ردیف کرده است. این سیاست بهای سنگینی برای این حکومت داشته است و بحرانهای عمیقی را در درون این حکومت دامن زده است. اما کنار کشیدن از این سیاست هویتی و کنار آمدن با دولت آمریکا رویداد ساده ای نیست. بلکه به معنای یک سرشکستگی مهلک و سنگین برای این حکومت است. کنار کشیدن از ضد آمریکائی گری کل صفوف حکومت را در داخل و خارج بهم خواهد ریخت و با توجه به فضای اعتراضی گسترده در داخل ایران و اینکه مردم منتظر فرصتی برای سرنگون کردن این حکومت هستند، میتواند برای جمهوری اسلامی مهلک باشد. در این زمینه میتوان مشروح تر بحث کرد. ما در اوج توافق نامه برجام نیز گفتیم که توافق برجام علیرغم جنجالی که از جانب جناحهایی از حکومت و دولت روحانی و رسانه های بین المللی و طرفهای غربی بر سر آن راه افتاد، حاصلی جدی برای رفع بحران بین المللی جمهوری اسلامی نخواهد داشت. و خیلی زود معلوم شد که اینچنین است.
از نظر عملی در خیلی موارد سیاستهای دولتهای آمریکا و حتی اسرائیل با جمهوری اسلامی همسو بوده است و توافقات و مذاکرات پشت پرده بسیاری داشته اند. اما با این توافقات پشت پرده، عدم توافقات رسمی شان پیچیده تر شده است.
بهرحال از مساله انتخابات آمریکا دور نشویم. نیتجه ای که میخواهم بگیرم اینست که انتخابات آمریکا در وضعیت انزوای بین المللی و بحران بین المللی جمهوری اسلامی تغییر اساسی ایجاد نخواهد داد.
بویژه اگر در نظر بگیریم که روی کار آمدن احتمالی بایدن مناسبات دولت آمریکا با چین و روسیه را که اکنون بسیار بحرانی است، قطعا بهبود خواهد داد و این خود فشار بیشتری را بر جمهوری اسلامی خواهد گذاشت، میتوان نتیجه گرفت که باقی ماندن ترامپ در راس حکومت آمریکا شاید بیشتر بنفع جمهوری اسلامی است تا کنار رفتن او و روی کار آمدن بایدن.
تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی که دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی به جریان انداخته، میتواند در دولت احتمالی بایدن نیز به عنوان اهرمی برای فشار بر جمهوری اسلامی برای کنار آمدن جمهوری اسلامی با سیاستهای آمریکا تامدتی ادامه یابد. نتیجه اینکه تا آنجا که به خلاصی از شر جمهوری اسلامی مربوط میشود نتیجه انتخابات آمریکا هرچه باشد تفاوت تعیین کننده ای نخواهد داشت.
مردم ایران و تحریمها
ما از بایکوت سیاسی و دیپلماتیک و هنری و ورزشی جمهوری اسلامی در سطح بین المللی دفاع میکنیم. اما روشن است که با توجه به نقش اقتصادی نهادهای جمهوری اسلامی، این بایکوتها نیز تبعات اقتصادی خواهد داشت. اما روشن است که تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی فشار اصلیش بر گرده مردم است و خواهد بود. سرمایه داران و “برادران قاچاقچی” و کل باندهای حکومتی راههای پول اندوزی را خوب میدانند و با گسترش تحریمها و افزایش نجومی قیمتها مدام پول تل انبار میکنند و مردم را بیشتر سر کیسه میکنند. اگر این تحریمها کنار برود بهانه تحریم از جمهوری اسلامی و ایادیش گرفته میشود و مردم آشکارا می بینند که مشکل اصلی خود جمهوری اسلامی و سیاستها و بحران اقتصادی ای است که محصول این سیاستهاست. حتما بدرجه کمی وضعیت قیمتها و خرید و فروش بهبود می یابد اما نباید در تاثیر اقتصادی رفع تحریمها بنفع مردم بیش از حد اغراق کرد. وضعیت معیشت مردم چه قبل از تحریمها و چه بعد از آن بسیار ناجور و غیر قابل تحمل بوده است و خواهد بود. اما اگر تحریمها کنار رود هم بهانه تحریمها از جمهوری اسلامی گرفته میشود و هم توهم بهبود اوضاع بدون تحریمها در میان مردم کاملا رخت بر خواهد بست. به همین دلیل ما تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی را منفی ارزیابی میکنیم و با آن مخالفیم.
نکته اصلی اینست که بدانیم که با تحریم یا بدون تحریم، جمهوری اسلامی باید با انقلاب خود مردم سرنگون شود و جریاناتی که تلاششان اینست که این توهم را در میان مردم دامن بزنند که دولت ترامپ یا هر دولت دیگری ممکن است به نفع مردم کاری انجام دهد عملا آب به آسیاب دشمنان مردم میریزند. نباید فراموش کرد که بدرجه ای که دولتهای ارتجاعی دنیا در سرنگونی جمهوری اسلامی دخیل شوند، فضا را بر مردم و نیروهای مردمی تنگ تر خواهند کرد و سیاستهای ارتجاعی و ضد انسانی ای نظیر همین سیاستهایی که اکنون توسط حکومت جاری است را پیاده خواهند کرد. در یک کلام همانگونه که ما مدام تاکید کرده ایم، رهایی مردم از شر جمهوری اسلامی و سیستم مافیائی و چپاولگر حاکم با انقلاب مردم امکان پذیر است و هر گونه تبلیغاتی جز این و هر تلاشی در مسیری مغایر با این، به زیان مردم و بنفع ارتجاع و عقب گرایی و بنفع سرمایه داران و مفتخوران خواهد بود.*
کاظم نیکخواه
۳۰ اکتبر ۲۰۲۰