با توافق مقدماتی بین کشورهای ١+٥ و جمهوری اسلامی در روز یکشنبه این هفته، رژیم اسلامی ایران به ناچار در راهی بی برگشت قدم گذارده است. چه این توافق مقدماتی به توقف پروژه هسته ای منجر شود و چه صرفا “نرمش قهرمانانه” جمهوری اسلامی باشد تا این رژیم نفسی تازه کند، در هر حال روند آغاز شده مستقل از قصد و نیت طرفین اولا، به معنی تخفیف بحران عمیق سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و حتی پایان کشمکش این حکومت با دولت آمریکا و غرب نخواهد بود. ثانیا، به تشدید تناقضات کهنه و بنیادی جمهوری اسلامی و لذا تحولات جدی در جامعه ایران منجر خواهد شد.
جمهوری اسلامی به آن لحظه بحرانی رسیده است که به حکم تغییر شرایط جهان و منطقه در اثر انقلابات و تحولات چهار ساله اخیر نه میتواند به باد زدن تروریسم اسلامی و غرب ستیزی معمول خود ادامه دهد و نه در عین حال قادر است به حکم ماهیت و تناقضات خود از آن دست بردارد و به حیات خود بعنوان جمهوری اسلامی ادامه دهد. این بحران هویت جمهوری اسلامی نه فقط از نقطه نظر بورژوازی ایران، که بورژوازی جهانی باید حل شود. لذا آنچه که در پس “مذاکرات هسته ای” و بر متن مکمل های معمولا فراموش شده آن، یعنی تحریم ها و فقر و فلاکت وحشتناک و همچنین اعدام ها و اختناق سیاه حاکم بر مردم ایران، جریان دارد عبارت از تلاش توامان دولت آمریکا و سایر دول غربی و ایضا روسیه و چین برای مهندسی کردن این پارادوکس علاج ناپذیر رژیمی است که از همان ابتدا وصله نچسبی به جامعه ایران و جهان امروز بود. پس عجیب نیست که بر متن این تلاش “بازگرداندن ایران به جامعه جهانی” نه فقط قدرتهای 5+1 در کشاکش تعریف توازن قوا با هم هستند بلکه اسرائیل و عربستان و دیگر دول منطقه نیز سعی میکنند تا جایگاه خود را در معادلات جدید ژئوپلتیک منطقه تعریف و تضمین کنند.
این تقلاها مستقیما به سرنوشت و آینده همه مردم ایران مربوط است. هردو سوی این کشاکش در تلاشند تا یک حکومت منحوس و به بن بست رسیده را همچنان بالای سر مردم نگه دارند. حکومتی که تنها به لطف “صدهزار اعدام” و تحمیل یک عقبگرد تمام عیار قرون وسطایی و در قفس کردن نیمی از جامعه توانسته پرچم اسلام و بقای نظام بورژوایی را در اهتزار نگاه دارد. مردم ایران باید با اعتماد به نفس در این پروسه فعالانه دخالت کنند. چنانچه یک فاکتور جدی اوضاع و احوال جدیدی که جمهوری اسلامی را به آخر خط رسانده انقلاب 88 ایران و انقلابات سالهای اخیر منطقه است. مردم یک نیروی طرف حساب همه این قدرتها و معاملات و بند و بست های آنها برای استحاله جمهوری اسلامی هستند و باید برای تعریف زندگی به سیاق خود، به میدان بیایند. آنها نه فقط طرف مقابل جمهوری اسلامی بلکه طرف مقابل همه کسانی هستند که میکوشند این رژیم سیاه و جنایتکار را رنگ کنند و به مردم بفروشند. وعده های سرخرمنی که اصلاح طلبان و مدافعین جمهوری اسلامی تلویحا و یا صریحا میدهند که بزودی تحریم ها مرتفع خواهد شد و اوضاع قابل تحمل خواهد شد را یک لحظه نباید پذیرفت. حتی اگر فرض کنیم جمهوری اسلامی همه شرایط غرب را قبول کند و سر براه بشود، حتی اگر بپذیریم تمام تحریم ها را بر میدارند، تازه اول بدبختی مردم و یک دوره طولانی دیگر از ریاضت کشی خواهد بود. واضح است که مردم انرژی هسته ای نمی خواهند. واضح است که مردم بمب اتم در دست هیچکس نمی خواهند. واضح است که مردم تحریم و فقر و فلاکت نمی خواهند. اما به همان اندازه جمهوری اسلامی و اعدام و آخوند و اسلام و حجاب و اختناق و جهل و وحشیگری و همینطور بیکاری و نابرابری و تبعیض و استثمار نمی خواهند. مساله مردم ایران خود جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی با تمام اعدام و اختناق و فقر و بی حقوقی و استثمار و اسلام و اتم و مساله هسته ای اش باید از سر راه مردم ایران و منطقه و جهان کنار برود.
حزب کمونیست کارگری همه زنان و مردان، همه کارگران و محرومان و آزادیخواهان را فرامیخواند تا با خواسته ها و مطالبات خود، از لغو اعدام و لغو حجاب تا آزادی زندانیان سیاسی و آزادی بیان و تشکل تا افزایش دستمزد و بیمه بیکاری و طب و تحصیل رایگان و غیره به میدان بیایند و با قدرت انقلاب خود دمل چرکین حکومت اسلامی را با کل نظام سرکوب و چپاول سرمایه برای همیشه ریشه کن کرده و بدینترتیب به سبک خود پارادوکس جمهوری اسلامی را خود حل کنند.
حزب کمونیست کارگری ایران
٦ آذر ١٣٩٢، ٢٧ نوامبر ٢٠١٣