حزب کمونیست کارگری و کارزار نه به جمهوری اسلامی

این نوشته برمبنای مصاحبه با کانال جدید تدوین شده است

کیوان جاوید: نظر شما در مورد کارزار نه به جمهوری اسلامی که اخیرا آغاز شده چیست؟


حمید تقوائی: به نظر من این گام مثبتی است. هر حرکتی که علیه جمهوری اسلامی باشد و خواهان آزادی و رفاه و برابری باشد قدم مثبتی است و کارزاری که شروع شده تحت تاثیر این جهتگیری است. این حرکت را باید نتیجه و بازتاب مبارزاتی دانست که مردم ایران بخصوص ازسال ٩٦ شروع کردند، مبارزاتی که نقطه اوجش خیزش ٩٨ بود با شعار “جمهوری اسلامی نابود باید گردد ” و بدنبال آن اعتصابات گسترده کارگری و مبارزات معلمان و بازنشستگان و بخشهای مختلف جامعه را شاهد بودیم که مستقیما جمهوری اسلامی را هدف قرار میداد. این کارزار هم نتیجه و حاصل گسترش این جنبش عمومی است و هم حرکتی است در جهت گسترده کردن نه به جمهوری اسلامی که معنائی بجز سرنگونی حکومت ندارد. این حرکت نشان میدهد که در برابر گفتمان اپوزیسیون راست مبنی بر نافرمانی مدنی و قانون اساسی ورفراندوم، خط و جهتگیری چپ در جامعه دست بالا پیدا کرده است.


کیوان جاوید: شما معنی واقعی نه به جمهوری اسلامی را چطور توضیح میدهید؟
حمید تقوائی: همیشه حزب ما تاکید کرده است که نه به جمهوری اسلامی باید مبتنی بر یک نقد و چالش رادیکال و ریشه ای به وضع موجود باشد. بچالش کشیدن جمهوری اسلامی اگر بخواهد واقعا به برچیدن کل نظام موجود و به رفاه و برابری و آزادی و کلا رهائی جامعه منجر بشود باید تیشه به ریشه بزند. جریانات مختلف اپوزیسیون استباطات مختلفی از نه به جمهوری اسلامی دارند. تعبیر و تبیینی که ما از نه به جمهوری اسلامی داریم اینست که نه به فقر، نه به بیکاری و گرانی، نه به “فلاکت عمومی و حقوقهای نجومی” که مردم علیه اش شعار میدهند، نه به دستمزدهای ٥ مرتبه زیر خط فقر، نه به بردگی مزدی؛ نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به مذهب، نه به مذهب در حکومت و آموزش و پرورش و قوانین، نه به تابوها و مقدسات و اخلاقیات حاکم که اساسا اسلامی است، و نه به مذهب رسمی؛ نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به ماشین سرکوب و وزارت اطلاعات و نیروهای مسلح حکومت، نه به کل نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی نظیر بسیج و سپاه و گشتهای ارشاد و غیره و غیره؛ نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به بی حقوقی زن، نه به آپارتاید جنسی، نه به حجاب اجباری؛ یعنی نه به بیحقوقی همجنسگرایان و رنگین کمانی ها؛ نه به جمهوری اسلامی یعنی تیشه زدن به ریشه فقر و “فلاکت عمومی حقوقهای نجومی” که مردم علیه اش شعار میدهند؛ نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به حکومتی که مافوق مردم است واز بالای سر مردم تصمیم میگیرد، یعنی نه به بی اختیاری مردم و از قول مردم تصمیم گرفتن؛ یعنی نه به تروریسم اسلامی و نه به جنبش اسلام سیاسی؛ یعنی نه به هر نوع ممنوعیت و محدودیت بر سر آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی تحزب و نشکل، آزادی اعتراض و تظاهرات و اعتصاب؛ کلا نه به جمهوری اسلامی یعنی نه به سیستمی که تبعیض و نابرابری را در همه سطوح ، در سطح اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، بر جامعه تحمیل کرده است. این نابرابر یها باید از بین برود تا به یک جامعه رها و آزاد و برابر برسیم.


این معنی واقعی سرنگونی حکومت در ابعاد مختلف است. حزب مدتهاست این درک و تبیین از سرنگونی را در جامعه تبلیغ میکند و ما از جمله در بیانیه ای با عنوان منشور انقلاب و رهائی جامعه بطور روشن و همه جانبه ای معنی واقعی سرنگونی حکومت و ناظم حاکم و ارکان رهائی جامعه را در ابعاد مختلفی توضیح داده ایم. ما فراخوانمان همیشه این بوده است که بدون سرنگون کردن کل حکومت اسلامی و بدون محاکمه سران حکومت و بدون انحلال بوروکراسی و ماشین حکومتی مافوق مردم، بدون لغو بردگی مزدی که منشا فقر و قلاکت و بیحقوقی در جامعه است، جامعه رها نمیشود و این گفتمان و خط و جهتی است که عملا هم در مبارزات و اعتصابات کارگری و تجمعات معلمان و بازنشستگان و جنبش رهائی زن، که نمود و بروز درخشانش را در ٨ مارس امسال دیدیم، مشاهده میکنیم.
حرف ما حرف خیابان هم هست. به نظر من هر چه ما بیشتر جلو میرویم، هرچه به آخر عمر جمهوری اسلامی نزدیکتر میشویم، این خط و جهتگیری هم در میان فعالین جنبشهای مبارزاتی و در میان کارگران و زنان و جوانان و بازنشستگان و معلمان گسترده تر میشود.


کیوان جاوید: حزب کمونیست کارگری از همان اولین روز فعالیتش بر نه به جمهوری اسلامی و سرنگونی کل رژیم و نظام حاکم تاکید کرده است. امروز بخش وسیعی از جامعه و حتی جریانات و احزاب مختلفی در اپوزیسیون به این موضع حزب کمونیست کارگری رسیده اند. یادمان هست که چطور وقتی اصلاح طلیان حرکتی میکردند همه نیروهای اپوزیسیون راست در کنارشان قرا میگرفند و مدافع خط استحاله میشدند. حتی وقتی روحانی روی کار آمد بی بی سی اعلام کرد دیگر دوره انقلاب تمام شده است. اما آیا امروز که سرنگونی طلبی حرف اول را میزند همین را نمیشود مبنای فعالیت مشترک همه اپوزیسیون از جمله شخصیتهائی مثل رضا پهلوی و سلطنت طلبها قرار داد؟


حمید تقوائی: اولین نکته اینست که باید حساب توده مردم، کارگران و زنان و جوانان و بخشهای مختلف جامعه که میشود گفت اکثریت قریب باتفاق مردم را دربرمیگیرد، حتی حساب اکتیویستها و چهره هائی نظیر نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران و غیره را از حساب نیروهای اپوزیسیون راست نظیر مشروطه خواهان و سلطنت طلبها و همه نیروهائی که میخواهند به نوعی نظام گذشته را احیا کنند جدا کرد. این نیروها امروز تحت فشار و تحت فضای عمومی جامعه به سرنگونی طلبی نزدیک شده اند که از این نظر جای خوشبختی است ولی در عین حال اینها نیروهائی نیستند که از نظر استراتژیک به معنائی که من نه به جمهوری اسلامی را توضیح دادم مخالف حکومت باشند. استراتژی این نیروها هیچوقت ریشه کن کردن جمهوری اسلامی نبوده است بلکه همیشه خواهان تغییراوضاع با حداقل تغییرات بوده اند، همراه با مانع تراشی در راه حرکتهای اعتراضی مردم. مثلا حتی در اوج خیزش ٩٨ شاهد بودیم که رضا پهلوی پیام و فراخوانی به “سران لشکری و کشوری” فرستاد مبنی بر اینکه چطور باید از “هرج و مرج” جلوگیری کرد. تا همین دیروز هم حاضر نبود حکومت اسلامی را بعنوان حکومت اسلامی مورد نقد قرار دهد بلکه آنرا “فرقه تبهکار” می نامید که اسلام و آخوند تضعیف نشود. و این خیلی گویاست. نیروهای راست همیشه انقلاب ومبارزات انقلابی و رادیکال مردم را “زیاده روی” و هرج و مرج میدانند. و تمام تلاششان اینست که اعتراضات خیابانی را کنترل کنند و با اندک تغییراتی از بالا مردم را به خانه بفرستند.
نکته بعدی اینست که افقی که در برابر جامعه قرار میدهند بازگشت بدوران سلطنت است. (گرچه رضا پهلوی الان زیر فشار جنبش رادیکال اجتماعی میگوید سیستم جمهوری را بر سلطنت ترجیح میدهد و اگر شاه هم بخواهد بیاید باید انتخابی باشد!) روشن است که مردم نمیخواهند به دوره ای برگردند که علیه اش انقلاب کردند و حق داشتند انقلاب کنند. اینکه جمهوری اسلامی از نظر جنایت و کشتار و سرکوب گوی سبقت را از همگان ربوده است به این معنی نیست که مردم به یک دیکتاتوری دیگر این بار تحت نام ایران زمین و پرچم و سایه خدا و غیره، رضایت میدهند. این خواست و گرایش را در میان توده مردم و در جنبشهای گسترده اعتراضی مشاهده نمیکنید. این گفتمان و افق بازگشت به گذشته اساسا در میان نیروهای راست مطرح است و نه در کف خیابان و در میان جنبشهای اعتراضی و فعالینشان. نیروهای اپوزیسیون راست خواستار حداقل تغییرات در نظام موجود هستند به نحوی که ماشین سرکوب حاکم باقی بماند و یک قدرت مافوق مردم این بار تحت نام شاه و دربار یا هر چیز دیگری، بر جامعه حاکم بشود.
این افقی است که راست جلوی جامعه میگذارد. ولی مردمی که اعتراض میکنند و مثلا به همین کارزار نه به جمهوری اسلامی میپوندند اکثریت عظیمشان با این خط و جهت راست همراه نیستند. حتی همان فعالین و هنرمندان و کنشگرانی که این بیانیه را امضا کرده اند منظورشان این نیست که میخواهیم به دوره گذشته برگردیم، که از شر “ولی خدا” راحت شویم و “سایه خدا” را بر سرمان حاکم کنیم. برای مردم و فعالین نه به جمهوری اسلامی یعنی آزادی و رهائی و برابری. مردم هزار و یک درد و مشکل و مساله دارند، هزارو یک بیحقوقی و ظلم و تبعیض برآنها روا شده و علیه این مسائل بمیدان آمده اند. تلاش ما اینست که این میل و گرایش واقعی و برحق توده مردم و اکتیویستها و فعالین و چهره های هنری و فرهنگی و ورزشی را در مسیری جهت بدهیم که واقعا یتواند تیشه به ریشه جمهوری اسلامی بزند و جامعه را به آزادی و رفاه و برابری رهنمون بشود.
در این میان نیروهای راست هر چقدر با این نه عمیق مردم همراه بشوند این را باید حاصل مبارزات مردم دانست و از آن استقبال کرد. از رفراندوم و قانونی اساسی دست کشیده اند و به جمهوری اسلامی نه میگویند و همانطور که در ایتدا اشاره کردم این یعنی دست بالا پیدا کردن جنبش سرنگونی و خط و گفتمان چپ سرنگونی طلب. ولی هرگاه بخواهند محدودیتی ایجاد کنند و یا مبارزات مردم را به انحراف بکشانند باید قاطعانه در مقابلشان ایستاد. مثلا همین بیانیه نه به جمهوری اسلامی آغشته است به دفاع از مام میهن و خاک ایران زمین و غیره. من فکر میکنم هیچ نوع مقدساتی نباید برای مردم تعریف کرد. اگر ما ائمه اطهار و قرآن و مقدسات اسلامی و غیره را میخواهیم کنار بگذاریم و با این تابوهائی که سر مردم را بریده اند تعیین تکلیف کنیم، به طریق اولی نمیخواهیم دوباره برگردیم به سیستم مقدسات ملی- میهنی نظیر نیاکان و مام میهن و خاک پرستی و تمامیت ارضی و غیره.
کسی که رهائی مردم را میخواهد باید صریحا همین را بگوید. جامعه میخوهد آزاد بشود نه خاک ایران زمین. میدانیم با پرچم تقدس آب و خاک چه جنایتهائی انجام شده و به اسم میهن چه جنگهای خانمانسوزی براه انداخته اند و چه مصائبی را به مردم تحمیل کرده اد. مردم این را نمیخواهند. مردم هیچ نوع تابو و هیچ نوع سیستم مقدس و قدرت مافوق مردم به اسم خدا، به اسم اسلام ، به اسم شاه، به اسم میهن، را نمیخواهند. امر مردم رهائی انسان، اختیار انسان، برابری انسانها و کلا انسانیت به یک معنی جهانشمول و عمیق کلمه است. و تمام تلاش حزب ما هم این است که جامعه هرچه بیشتر به این جهت سوق پیدا کند.
این را هم باید تاکید کنم که مردم هیچ نوع حکومت آقا بالاسر و مافوق مردمی را نمی پذیرند. فی الحال جنبش کارگری شعار اداره شورائی را اعلام کرده است و مردم خواهان اداره شورائی هستند. معنی سلبی اداره شورائی نه به حکومت مافوق مردم و آری به خواست اعمال اراده مستقیم مردم است. ما از هر نیروئی که در این جهت حرکت کند استقبال میکنیم.


کیوان جاوید: ولی از بیانیه نه به جمهوری اسلامی هر کس میتواند تعبیری داشته باشد. کسی معنی میکند یعنی دفاع از مام میهین که از نظر من و شما ارتجاعی عقب مانده است. از نظر شما نه به جمهوری اسلامی معنی دیگری دارد که اینجا توضیح دادید. ولی این بیانیه را حول شعار مردم علیه رژیم نوشته اند. آیا شما از همین نه به جمهوری اسلامی که از جامعه نشات گرفته و کسانی که آنرا تائید میکنند حمایت نمیکنید؟


حمید تقوائی: ما از هرکس بگوید نه به جمهوری اسلامی حمایت میکنیم، ولی وقتی میگویند نه به جمهوری اسلامی و زنده باد مام میهن آنوقت موضوع فرق میکند. مساله اینجاست. همانطور که گفتم نه به جمهوری اسلامی بک خواست عمیق جامعه است ولی مام میهن یک ارزش و یک گفتمان سیاسی اپوزیسیون راست سلطنت- جمهوریخواه است. اینها را نباید با هم اشتباه گرفت و نباید باهم مخلوط کرد. این میتواند حرکت مردم را تحریف کند.
تا آنجا که به معنی ئه بر میگردد بله ما معنی نه خودمان را به جامعه ارائه کرده ایم. که بالاتر توضیح دادم. کسی هم ممکن است بگوید نه به جمهوری اسلامی یعنی میهن پرستی، یعنی تمامیت ارضی، یعنی احیای دوران گذشته و غیره و غیره. ما وظیفه مان اینست که این را افشا کنیم و معنی واقعی نه به جمهوری اسلامی را در جهت رهائی و برابری و آزادی جامعه در میان مردم اشاعه بدهیم . این کار هر روزه ما است و از امروز با این بیانیه نه به جمهوری اسلامی شروع نشده است. ما در تمام مدت فعالیتمان به همین معنا علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرده ایم.


کیوان جاوید: آخرین سئوال من اینست. حزب کمونیست کارگری همه نیروها اعم از راست و چپ و میانه و غیره را به مبارزه علیه جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف فرا میخواند. بعنوان مثال اعلام میکند علیه اعدام حاضریم با همه همکاری کنیم. علیه سنگسار هم حزب همین سیاست را داشته است. حزب در دفاع از زندانیان سیاسی و برای آزادی همه زندانیان سیاسی از چپ و راست بی قید و شرط فعالیت و مبارزه میکند. در رابطه با بایکوت جهانی جمهوری اسلامی هم همین سیاست را به پیش میبرد. آیا توضیحاتی که در این مصاحبه دادید با این سیاست متناقض نیست؟ آیا نمیشود اینطور نتیجه گرفت که به فعالی که راست است و مثلا ناسیونالیست است و مام میهن را قبول دارد و یا تمایلات مذهبی دارد و غیره نباید فراخوان همکاری داد؟

حمید تقوائی: ببینید در مورد کارزار نه به جمهوری اسلامی هم من به اینکه امضا کنندگان بیانیه از نظر سیاسی و استراتژیک چه تمایلاتی دارند، چه فکر میکنند، راست اند و یا چپ هستند، رجوع نکردم. من به متن بیانیه رجوع کردم و گفتم تا آنجا که از نه به جمهوری اسلامی صحبت میکند این یک گرایش و میل عمیق در جامعه است و به نظر من بازتاب شعار نابود باد جمهوری اسلامی هست که در خیزش ٩٨ سر داده شد. ولی آنجا که همین بیانیه وارد میهن پرستی و غیره میشود این دیگر به بیراهه بردن همین حرکت مردم علیه جمهوری اسلامی است. همانطور که تاکید کردم اگر کسی واقعا آزادی مردم را میخواهد باید همین را بگوید و نه آزادی خاک میهن را. چون این دومی تبدیل میشود به یک تابو سازی و سیستم ارزشی برای اینکه این بار سر مردم را به اسم اهانت به مام مهین و به خطر انداختن تمامیت ارضی ببرند. ما هیچ ارزشی بجز خود انسان و برابری و آزادی انسانها را قبول نداریم.
به همین خاطر من فکر میکنم باید به این حرکت هم مثل هر حرکت دیگری برخورد کرد. یعنی نه از سر تمایلات و گرایشات فعالین بلکه از زاویه سیاست و فراخوان و شعارها و ارزشهائی که مطرح میکنند. در همان مثالهائی که شما زدید، مثلا در مورد بایکوت جمهوری اسلامی، ما به همه فراخوان میدهیم به این کارزار بپیوندند ولی اگر کسی بخواهد بایکوت جمهوری اسلامی را با آزادی ایران از حاکمان عرب و یا از خمینی هندی الاصل – که یک گفتمان اپوزیسیون راست است- توضیح بدهد مورد نقد ما قرار میگیرد. معنی بایکوت رژیم این نیست. هدف ما از انزوای جهانی رژیم آزادی همه مردمی است که در جغرافیای سیاسی به اسم ایران زندگی میکنند هر چند از نظر تابعیت افعانستانی و عرب و یا هر ملیت دیگری باشند و این امر را به ایرانیت و اسلامیت و یا هر تابو و مقدسات دیگری گره نمیزنیم.
بنابرین ما به این کاری نداریم که اکتیویستها- اکتیویستها و نه رهبران و فعالین احزاب و نیروهای اپوزیسیون- که به حرکتی می پیوندند چه شناسنامه ای دارند و حتی یکسال قبل و ششماه قبل چه موضعی داشته اند، اگر امروز به حرکت نه به جمهوری اسلامی به معنائی که توضیح دادم پیوسته اند خوش امده اند. اما اگر کسی بخواهد ایرانیت و ارزشهای ناسیونالیستی را وارد حرکت مردم بکند ما در مقابلش خواهیم ایستاد و همیشه ایستاده ایم. و تا آنجا که در توان داریم اجازه نمیدهیم مبارزه شفاف و صریح و مستقیم مردم علیه ظلم و تبعیض و نابرابری منحرف بشود به مبارزه ای برای ارزشهای ناسیونالیستی و انواع دیگر مقدسات و تابوهای ضدمردمی.
١٦ مارس ٢٠٢١

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *