تاریخ جمهوری اسلامی در عین حال تاریخ کشمکش بر سر حجاب است. از تظاهرات زنان در اسفند ۵۷ تا همین امروز، در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی در ایران، از مدرسه، دانشگاه، اداره و کارخانه گرفته تا خیابان، اتوبوس، گردشگاه و ورزشگاه، از هنر و موسیقی گرفته تا فیسبوک و فضای مجازی، تلاش برای تحمیل حجاب اجباری و دولتی از یکسو، و مبارزه و مقاومت خستگی ناپذیر و مبتکرانه در برابر آن بطور روزمره جریان داشته است. در این مواجهه عظیم جمهوری اسلامی نبرد را اساسا باخته است. حجاب مثل روز اول همچنان یک اجبار است و بس. فرهنگ جامعه نیست، سمبل وحشیگری و اقتدار لرزان اسلام و حکومتش است. اگر نیروی مخرب جمهوری اسلامی از دادگاه و پلیس و بازداشت و تهدیدهای نماز جمعه تا گرو گرفتن تحصیل و شغل مردم یک آن کنار برود، از آن چند سانت پارچه که به زحمت بر سر زنان و دختران نگه داشته اند، چیزی باقی نمی ماند.
حتی کسانی که روزگاری با شعار “یا روسری یا تو سری” پونز به سر زنان بی حجاب میزدند، یا آنانی که خود را فمینیست و اصلاح طلب و فعال حقوق زنان معرفی میکردند ولی میگفتند “حجاب چندان مهم نیست”، امروز از حجاب اجباری برائت میجویند و در بی بی سی علیه آن آیه و حدیث می آورند. قطب حجاب و اجبار در تمام سالهای سیاه جمهوری اسلامی منظما ریزش کرده و مهجورتر شده است. قطب آزادی و اختیار و اعتراض به حجاب بعوض هر دم آشکارتر، متنوع تر و مهار نشدنی تر شده است. طبیعی است در جامعه ای که تحمیل حجاب و تعرض به زنان رکن حکومت است، تلاش جامعه برای رهایی بیش از پیش بر علیه حجاب متمرکز شود. اکنون میتوان گفت که مبارزه و مقاومت علیه حجاب وارد فاز جدیدی شده است. مبارزه علیه حجاب اجباری دیگر به خیابان و دانشگاه و مقاومت قهرمانانه زنان محدود نیست، بلکه خواست لغو حجاب اجباری در کنار خواست هایی نظیر آزادی زندانیان سیاسی، لغو اعدام و غیره به خواسته ای عمومی و به یک جزء جریان اصلی سیاست ایران تبدیل شده است. نتیجه ای که از این تحول میتوان و باید گرفت این است که اکنون زمان آن فرا رسیده که در مبارزه علیه حجاب اجباری جلوتر رفت و آنرا عملا و اجتماعا به تمامی ملغی کرد.
این شرایط جدید در مواجهه با حجاب تنها محصول مبارزه و مقاومت در برابر حجاب و یا سوخت و ساز جامعه ایران نیست. انقلابات سالهای اخیر در جهان و به میدان آمدن توده های وسیع بویژه نسل جدید برای تغییر اوضاع، تضعیف موقعیت بین المللی و منطقه ای اسلام سیاسی بطور اعم و جمهوری اسلامی بطور اخص، برآمد نوین در جنبش رهایی زن که صریح تر و سازش ناپذیر بردگی جنسی، رفتارها و اخلاقیات مردسالارانه و بویژه قوانین زن ستیز اسلام و مشخصا حجاب را در شکل اعتراض عریان مورد تعرض قرار داده، همه و همه از جمله عواملی هستند که شرایط مساعدتری برای الغاء عملی و نهایی حجاب اجباری در ایران را فراهم کرده است. با توجه به مجموعه این عوامل داخلی و جهانی است که حزب کمونیست کارگری همه زنان و مردان در ایران را فرامیخواند تا مبارزه فعال تر و گسترده تر برای الغاء عملی حجاب اجباری را در دستور قرار دهند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که حجاب را عملا ملغی کنیم! باید در سطح هر چه وسیعتری در جامعه، در کوچه و خیابان و تجمات عمومی، در مدرسه و دانشگاه، در کارخانه و ادارت و محل کار و در وسائل نقلیه عمومی و خصوصی بدون حجاب ظاهر شد. این کاملا عملی است! تلاش و مقاومت فی الحال موجود علیه حجاب میتواند و باید ابعادی هرچه متنوع تر و اجتماعی تر بیابد و بخش های هرچه وسیعتری از توده های مردم را برای لغو حجاب اجباری و آزادی انتخاب پوشش فعالانه به میدان بکشد. گسترش تحرک و ابتکارات گوناگون بر علیه حجاب اجباری در تمامی عرصه ها و انعکاس آن در میدیای اجتماعی و رسمی، باید خواست الغای حجاب اجباری را به گفتمان مسلط سیاست ایران تبدیل کند. باید چنان فضای داخلی و جهانی در حمایت از مبارزه بر علیه حجاب اجباری بوجود آورد تا بتوان آخرین تلاش ها و مقاومت های جمهوری اسلامی برای حفظ حجاب را درهم شکست.
حزب کمونیست کارگری چون همیشه با تمام قوا همراه همه زنان و مردانی است که علیه حجاب مبارزه میکنند. حزب تلاش های وسیعی را در داخل و خارج از ایران در جهت گسترش مبارزه علیه حجاب و برای الغاء عملی حجاب اجباری در دستور میگذارد.
حزب کمونیست کارگری ایران
٢٧ فروردین ١٣٩٣، ١٦ آوریل ٢٠١٤