پس از نزدیک به دوماه هیاهو، کشمکش و رجز خوانیها بر سر باید و نبایدهای برگزاری آزمون کنکور سراسری، در سطح بالای مسئولین وزارت بهداشت و علوم و ستاد ملی مبارزه با کرونا و طرح دو فوریتی مجلس، بالاخره غبارها فرونشست و عاقبت کوه موش زایید. نه پافشاری بر خطراتی که جان بیش از یک میلیون داوطلب کنکور را تهدید میکند و نه تمهیدات نمایشی وزارت بهداشت، از همدستی لایههای بالایی حکومت با مافیای کنکور نکاست.
رضا محمدی از معاونان اجرایی سازمان سنجش، رُک و پوست کنده گفته بود: “ما مجری اوامر بالا دستیها هستیم”! بالا دستیها هم از اول پایشان را در یک کفش کرده بودند و میگفتند: “تعویق کنکور عواقب دارد!پروتکل بهداشتی زره فولادی نیست.
تشخیص اینکه در وانفسای شیوع هولناک ویروس کرونا، تجمعات بزرگ به مدت طولانی در فضای بسته چقدر خطرآفرین است چندان مشکل نیست. علیرغم اینکه در کشور روزانه نزدیک به ۸هزار نفر به کوئید۱۹ مبتلا میشوند و بیش از ۳۰۰ نفر در روز جان میبازند، در بیش از ۱۷۰ شهر کشور وضعیت قرمز اعلام شده است و هیچ جا عزمی از رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط دستگاههای حکومتی نیست. هشدارها درباره افزایش چشمگیر مبتلا شدن جوانان به به ویروس کرونا، کاملا نادیده گرفته میشود.
اما همچنان، آزمون کنکور همانگونه مجاز است و باید! که بساط نوحه و زاری و خودزنی محرم! حکومت اسلامی در اقدامی نقشهمند، گسترش ویروس کرونا در کشور را انکار کرد، تا بساط انتخابت مجلس و جشن سالگرد به قدرت رسیدنش را بتواند بزرگنمایی کند. حال برای اینکه وضعیت کشور را عادی جلوه دهد حاضر است بیش از یک میلیون جوان را به کام ابتلا به ویروس کرونا بکشاند.
حکومتی که از بدو گسترش کرونا کارش پنهان سازی و دروغبافی بوده است حال با همان ضرب درباره مراقبتهای بهداشتی در شعبههای آزمون تا میتواند دروغ میگوید و ظاهر سازی میکند. ورود نیروی بسیج سپاهپاسداران به آزمون کنکور را هم بعنوان عامل بازدارنده و مقابله با ویروس کرونا، چاشنی فریبکاریهایش کرده است. بدیهی است که این اقدام، صورت مسئله کنکور را امنیتی – نظامی خواهد کرد. تا برای اعتراضات به حق مردم بر سر لغو آزمون کنکور شاخ و شانه بکشند.
الیگارشی مافیای صنعت کنکور
کنکور بدون شیوع کرونا، خودش یک مصیبت تام و تمام است. نمونه و شاخصی از یک سیستم آموزشی بشدت نابرابر و تبعیضآمیز، گزینشی و دست چین شده، عقبمانده و ناکارآمد. یک بازی تکراری با نتایج از پیش تعیین شده. قرار است نزدیک به یک و نیم میلیون داوطلب برای چیزی حدود ۷۵هزار فرصت دانشگاهی در یک دوئل نابرابر و بی انتها، تا نفس دارند بجنگند و هزینه کنند!
نتیجه، برابر آمارها کاملا مشهود است. سهم قبولی در دانشگاه به ترتیب: از مدارس سمپاد ۷۳درصد، غیرانتفاعی۱۴درصد و نمونه دولتی ۱۳درصد است. در این میان، سهم داوطلبین تهرانی بیش از ۴۲درصد! این نتیجه حقیقی و دردآور کنکور است!
یک روی دیگر این گزینشِ تبعیضآمیز که رایگان نبودن آموزش و پرورش بستر اصلی آن است، مؤسسات آموزشی متعددی است که بر پایه مدارس و درجه بندیهای ۲۳ نوع مدرسه منطبق بر طبقه بندی مالی خانواده ردیف شدهاند. از محرومترینها درمدارس دولتی تا پولدارترینها در غیردولتیهای درجه بندی شده لاکچری با شهریههای نجومی از ۴۰ میلیون تومان به بالا.
درمیان بیش از ۱۸۰۰مؤسسه آموزشیو ۹۰ مؤسسه انتشارات کتابهای کنکوری، “قلمچی”، “گاج”، “گزینه دو”،”مبتکران”، “ماز”،”علوی”، “حرفآخر” و “خیلی سبز”، از مشهورترین کارتلهای فروش آموزشدر کشور هستند.
الیگارشی آموزشی با گردش مالی نجومی بیش از ۴۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان و آنقدر مقتدر که همهٔ پیچوخمها و ترفندهای ورود به دانشگاه را مهندسی کنند. در حالیکه کل بودجه آموزش و پرورش کشور ۵۶ هزار میلیارد است. رقم حیرت انگیز گردش مالی مؤسسات آمادگی کنکور قدرت مالی این مافیای هفت سر را نشان میدهد، که تماماً در دست سران و عوامل و انصار حکومتی است. از محمد خاتمی تا ابوالفضل جوکار و کاظم قلمچی، سرنخهای کلاف سردر گم کارتلهای انحصاری فروش آموزش در کشورند که تماماً به حلقههای اصلی لایههای قدرت حکومتی متصلند.
آموزش و پرورش کالایی و پولی از اساس بر سود استوار است و قرار نیست به حق برابری همگانی در دسترسی به آموزش منجر گردد. کنکور دهانه تنگی است که خواص میتوانند از آن رد شوند! آنها که توان پرداخت داشتهاند و راه و رمز آزمون را آموختهاند از پس آن برخواهندآمد. بقیه هم پشت کنکوری باقی خواهند ماند تا باز در این پیچ و خم اسیر دست همین مافیای بیرحم باشند.
قیمت موفقیت در کنکور شوخی بردار نیست. هزینه آزمون آزمایشی بیش از یک میلیون تومان به بالا، حق مشاوره حداقل سه میلیون تومان، اردوهای کنکورحداقل یک الیچهار میلیون تومان،پیکیجهای انتخاب رشته و DVDها دست کم سه میلیون تومان، معلم خصوصی از۷۰۰ هزار تومان به بالا،هزینه تهیه کتابهای متعدد کنکور ازحداقل ۸۰۰ هزار تومان و . . . این قیمتهای کمرشکن که مداوماً با نرخ بازار افزایش مییابند و بر سر خانوادهها آوار میشوند نیمه نه چندان پنهان آزمون کنکور است. این سردر ورودی به حیاط دانشگاه است. سپس شهریههای نجومی و هزینههای ادامه تحصیل مثل چاه زیرپای خانواده دهان باز میکند.
این چرخه مالی نجومی آنقدر زور و نفوذ دارد که کنکوراین مائده آسمانی آموزش و پرورش پولی و کالایی را نه تنها برگزار کند که نقشه سال بعد آزمون و داوطلبین آن را نیز از هماکنون فراهم کند.
مافیای کنکور و متعلقات آن کاملاً آشکار و با تابلو و دفتر و دستک به صف شدهاند و سازمان سنجش آموزش کشور و کل وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی را در جیب خود گذاشتهاند. از پرداخت مالیات معاف شدهاند و هیچ نظارت و حسابرسی بر کار آنها وجود ندارد. گردش مالی سالیانه این مؤسسات با افزایش داوطلبین کنکور مداوماً رو به گرانی بیشتر است. فقط در تهران بیش از ۸۰۰ آموزشگاه غیرانتفاعی فعالیت دارد که ۶۵ درصد آنها درزمینهٔ آزمون کنکور فعالیت دارند. اکثر ناشران کتابها کنکوری و کمکآموزشیخود رأساً مالک و صاحب مؤسسات و مدارسغیرانتفاعی گرانقیمت با درآمدهای نجومی هستند. میزان مبلغ دریافتی دوره پیشدانشگاهی در این مدارس برای هر داوطلب از ۲۵ تا ۴۰ میلیون تومان به بالاست. معافیت مالیاتی مدارس و آموزشگاههای غیرانتفاعی اینسود بادآورده را دوچندان میکند.
این بساط و معرکهای است که آموزش و پرورش پولی و کالایی بر سر جوانان و خانوادهها آوار کرده است. مافیای هفت سر حکومتی در هر جا مشغول چپاول است. جمهوری اسلامی مسئول مستقیم این وضعیت فاجعه بار در آموزش کشور است.و اکنون این مافیا، دست در دست حکومت،همدست با کرونا، به جان جوانان افتادهاند. برای این حکومت نه زندگی این جوانان ارزش دارد، نه حق تحصیل و نه دسترسی یکسان به آموزش و پرورشی با استانداردهای انسانی و پیشرفته.
کنکور دانشگاهی در همه مقاطع تحصیلی باید بکلی ملغی شود. آموزش و پرورش شاد و انسانی، بدون تبعیض و نابرابری، حق همگانی است و باید با استاندارد بالا و واحد در اختیار کل جامعه باشد.