انترناسیونال: شهلا دانشفر! با اعتصاب کارگران نفت، اعتصابات و اعتراضات گسترده کارگران توجه بیشتری به خود جلب کرده است. کارگران نفت حرکت خود را با کارزاری با هشتگ دفاع از حقوق شروع کرده اند، این اعتصابات چه ابعادی داشته و کارزار دفاع از حقوق به چه معناست و چرا از جانب کارگران نفت مطرح شده و چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
شهلا دانشفر: اعتصاب کارگران نفت هر روز ابعاد سراسری تری پیدا میکند، این اعتراضات تا اکنون نزدیک به ٤٠ مرکز نفتی و صنایع وابسته به آ نرا در بر گرفته است. اعتصاب کارگران نفت در فضای پر تلاطم اعتراضی در سطح جامعه خصوصا بعد از به پا خاستن میلیونی مردم علیه احکام اعدام ، خون تازه ای به رگ های جنبش سرنگونی مردم دمیده است.
اکنون اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت و مراکز وابسته به آن در کنار پنجاه و سه روز اعتصاب در نیشکر هفت تپه و به میدان آمدن دوباره هپکو تحرک گسترده و سراسری ای در میان تمامی مراکز کارگری ایجاد کرده است.اعتصاب کارگران نفت آنهم در یک مرکز مهم کلیدی کارگری گفتمان اعتصاب سراسری را به اقدام عملی و روز کارگران و بطور واقعی کل جامعه تبدیل کرده است. در این میان یک نکته قابل توجه هشتگی تحت عنوان#دفاع _ از_ حقوق است که کارگران نفت بر محور آن اعتصاب سراسری خود را اعلام کرده اند. با این هشتگ بطور واقعی کارگران نفت در جلوی صف اعتراض میلیونها کارگر علیه فقر و بی تامینی و بی حقوقی مطلق از اولیه ترین نیازهایشان قرار گرفته اند. این کمپین ظرفیت این را دارد که همه کارگران و همه ٩٩ درصدی های جامعه را در بر بگیرد. از این رو از نظر من این هشتگ میتواند محتوای کارزاری برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری باشد.
یک محور مهم کارزار کارگران نفت با هشتگ دفاع از حقوق ،حذف دلالان یعنی پیمانکاران از محیط های کار و لغو قرار دادهای پیمانی و رسمی شدن قراردادهاست. هم اکنون ٧٠ درصد کارگران در صنعت نفت و موسسات وابسته به آن بصورت پیمانی کار میکنند. بعلاو ه این شکل برده وار کار شکل معمولی از بکارگیری نیروی کار در مراکز کارگری و حتی در وزارت بهداشت و آموزش و پرورش است. به این اعتبار این خواست بسیج کننده همه این نیروهای کارگری است.
محور دیگر کارزار کارگران نفت با این هشتگ لغو قوانین ویژه اقتصادی است. هم اکنون ٦٥ “منطقه ویژه اقتصادی” در ایران وجود دارد. مناطق ویژه یعنی مناطقی که حتی مشمول همان قانون کار ارتجاعی جمهوری اسلامی هم نمیشوند و در یک بی قانونی و بردگی کامل، کارگر در آنجاها به کار گرفته میشود. اینها مناطقی هستند بشدت امنیتی و بخش بزرگشان در دست سپاه پاسداران و باندهای مختلف حکومتی است و شکل عمده استخدامها در آنها بصورت پیمانی و موقت است و تعویق پرداخت دستمزدها یک سنت رایج در این مناطق است. در این مناطق کارگران هیچگونه امنیت شغلی ندارند و همواره چماق اخراج بر روی سرشان قرار دارد. صنعت نفت و مراکز وابسته به نفت عمدتا در چنین مناطقی قرار گرفته اند. اعتصاب کارگران نفت اقدامی در جهت پاره کردن این بندهای بردگی و زدن زیر همین مقررات و سرکوبگریهاست. از همین رو اعتصاب کارگران نفت بسیار فراتر از خود نفت و مراکز وابسته به آنست . با این اعتصاب یک بخش کلیدی کارگری در مقابل این بساط چپاول و دزدی و بربریت سرمایه داری قد برافراشته و دیگر حاضر به قبول آن نیست. این جنبه دیگری از فراگیر بودن اعتصاب کارگران نفت است و میتواند زمینه پیوستن تمامی ٦٥ منطقه اقتصادی که جمعیت عظیمی را در بر میگیرد، فراهم سازد. کارگران نفت با هشتگ دفاع از حقوق خواستهای خود را در سیزده بند اعلام کرده اند. باید وسیعا از این اعتصابات حمایت و پشتیبانی کرد.
بعلاوه اینکه دفاع از حقوق نه فقط حقوق اقتصادی و معیشتی کارگران بلکه حقوق اجتماعی و زیرپا گذاشتن حرمت و کرامت هر روزه مردم توسط جانیان اسلامی را در بر میگیرد. اعتصاب کارگران نفت با این هشتک، دریچه ورود همه کارگران و بخش های مختلف جامعه را به اعتصاب سراسری کارگری و اعتصابات عمومی فراهم کرده است. باید وسیعا به این کارزار پیوست و بسوی اعتصابات سراسری گام برداشت.
در شرایطی که جنبش سرنگونی با قدرت به جلو میرود و مردم بدنبال راهی برای خلاص شدن از جهنم جمهوری اسلامی هستند، بلند شدن صدای پای کارگران آنهم در مراکز نفتی برای کل جامعه نوید بخش است. اعتصاب کارگران نفت جرقه اعتصابات سراسری در ایران را زده است و یک اتفاق سیاسی مهم در ادامه آبان ماه و در دل تحولات سیاسی جامعه است. به این اعتبار اعتصاب کارگران نفت جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی را وارد فاز جدیدی کرده است.
.
انترناسیونال: حمید تقوایی! حزب کمونیست کارگری هم بر اعتصابات سراسری و هم اعتصاب عمومی تاکید دارد. آیا اینها با هم یکی هستند یا اگر تفاوت دارند تفاوت آنها چیست؟ آیا اعتصاب عمومی یعنی اینکه همه مردم با یک خواست دست به اعتصاب بزنند؟ و بالاخره اینکه چگونه و به چه اشکال مشخصی این نوع اعتصاب میتواند به جریان بیفتد؟ اگر ممکن است توضیحی در این رابطه بدهید
حمید تقوائی: در اعتصاب عمومی بخشهای مختلف جامعه شرکت دارند. معمولا اعتصابات سراسری میتوانند عمومیت پیدا کنند و به اعتصاب عمومی تبدیل بشوند. مثلا امروز اعتصابات در حال گسترش کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی این قابلیت را دارد که با جلب حمایت بخشهای دیگر جامعه به یک اعتصاب عمومی تبدیل بشود. معمولا دو اصطلاح عمومی و سراسری معادل هم بکار میروند ولی لزوما و عملا یکی نیستند. اعتصاب عمومی از جنبش کارگری فراتر میرود. در شرایطی که نه تنها کارگران بلکه دانشجویان و مغازه داران و بازاریان و حتی کارمندان دولتی بمیدان بیایند ما با اعتصاب عمومی روبروئیم. چنین اعتصابی میتواند در کل کشور و یا در سطح یک شهر و یا استان شکل بگیرد. خواست و هدف این اعتصاب طبعا بسته به شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوت است. مثلا در شرایط امروز ایران فقر و بی تامینی اقتصادی، بیحقوقی فاحش زنان، اعدام و سرکوب، و کلا مصائب و مسائلی که بخشهای وسیعی از مردم با آن مواجه اند، میتواند موضوع اعتصاب عمومی باشد. اما خواست و مضمون اعتصاب هر چه باشد شکلگیری اعتصاب عمومی مستلزم وجود یک نارضایتی عمیق از حکومت و اعتراض گسترده به وضع موجود است. اعتصاب عمومی حتی ممکن است حول خواستهای مختلف صورت بگیرد. یعنی صرفا همزمانی اعتصابات با خواستهای مختلف به آن خصلتی عمومی بدهد. و یا ممکن است به شکل زنجیره ای از اعتصابهای حمایتی بخشهای مختلف جامعه از مبارزات یکدیگر صورت بگیرد. اما در هر صورت مردمی که دست به اعتصاب میزنند در یک حرکت عمومی کل حکومت را بچالش میکشند حتی اگر خواست مشخصشان سرنگونی و یا حتی یک خواست سیاسی نباشد. در کشورهای غربی چنین اعتصابهائی معمولا با خواست مشخص استعفای یک وزیر و یا یک کابینه همراه است اما در نظامهای دیکتاتوری نظیر جمهوری اسلامی اعتصابات عمومی عملا حرکتی علیه کل نظام حاکم است.
اما اعتصاب سراسری لزوما عمومی نیست و همه بخشهای جامعه را در بر نمیگیرد. آنچه به یک اعتصاب خصلت سراسری میدهد گستردگی جغرافیائی آنست. اعتصابی سراسری است که بخشهای معینی از مردم، مثلا کارگران یک رشته، در کل جامعه دست از کار بکشند. مثلا اعتصاب معلمان و یا رانندگان کامیون یا کارگران راه آهن در سالهای گذشته و یا امروز اعتصابات کارگران صنعت نفت و پتروشیمی نمونه های مشخص اعتصابات سراسری هستند. اعتصاب سراسری طبعا حول خواستهای مشترک و یا مشابهی صورت میگیرد. رشته هائی نظیر راه آهن و ترابری به خاطر نوع کار خواه ناخواه خصلتی سراسری پیدا میکنند و در بخشهائی نظیر جنبش دانشجوئی اعتصابات سراسری سابقه ای طولانی دارد و به یک سنت تبدیل شده است ولی در هر حال این خواست مشترک و احساس همسرنوشتی و همبستگی است که سراسری شدن اعتصابات را موجب میشود.
در پاسخ به بخش آخر سئوال شما باید توازن قوا و شرایط مشخص را مد نظر قرار داد. در شرایط امروز جامعه ایران مشخصا دو مساله محوری موضوع اعتراضات گسترده ای شده است: مساله فقر و عدم تامین معیشت، و مساله اعدامها. مساله اول فی الحال به موضوع محوری اعتصابات کارگری تبدیل شده است و حول مسله دوم نیز عملا یک اعتراض عمومی گسترده با اتکا به مدیای اجتماعی شکل گرفته است. این مسائل میتوانند موضوع کار سازماندهنگان اعتصابات سراسری و عمومی باشند. گفتمان اعتصابات سراسری و اعتصاب عمومی در فضای مدیای اجتماعی فعال و فراگیر است اما برای شکلگیری عملی اعتصاب عمومی باید خواست مشخصی را در دستور گذاشت. به نظر من مبارزه برای نجات جان ٨ جوان محکوم به اعدام، که فی الحال با موج گسترده اعتراض و در واقع یک رفراندوم چندین میلیونی علیه اعدام پاسخ گرفته است با خواست آزادی فوری آنان میتواند موضوع اعتصاب عمومی باشد. این اعتصاب در وهله اول میتواند مشخصا در شهر اصفهان شکل بگیرد. این البته خود بخود و صرفا با توئیتر و مدیای اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. لازمه شکلگیری این اعتصاب زمینه سازی وتدارک عملی آن از جانب فعالین و نیروهای جنبش علیه اعدام است. برای گسترش اعتصابات سراسری کارگری نیز باید توجه و حمایت کل جامعه در ایران و افکار عمومی و اتحادیه ها و نهادهای چپ و مترقی در جهان را جلب کرد. در شرایط حاضر مبارزه علیه فقر و فلاکت و بیحقوقی و فساد که کارگران پرچم آنرا بلند کرده اند و مبارزه علیه اعدام که به یک جنبش گسترده جهانی تبدیل شده است دو جبهه و بستر اصلی شکلگیری اعتصابات سراسری و عمومی است. حزب ما تا کنون در هر دو جبهه حضور فعالی داشته است و اکنون باید فعالتر از همیشه برای سازماندهی اعتصابات در این عرصه ها بکوشد.
انترناسیونال:اصغر کریمی! شما در اعتراضات و اعتصابات موجود چه نقطه قوتها و نقطه ضعفهایی می بینید و روی چه نکاتی تاکید دارید؟
اصغر کریمی: اعتصابات اخیر از نقاط قوت متعدد و بسیار مهمی برخوردار است. ابعاد این اعتصابات در تاریخ جنبش کارگری، بعد از سالهای اولیه انقلاب ۵۷، بیسابقه است. نفت و پالایشگاه ها و پتروشیمی ها از مهمترین مراکز صنعتی و تولید درآمد برای حکومتند. سابقه مبارزاتی کارگران نفت و توجه جامعه به این مراکز در حافظه جامعه ثبت شده است. اعتصاب در نفت با یک انقلاب و با سرنگونی حکومت شاه گره خورده است. اما اعتصاب وسیعتر از این مراکز است. در مراکز مهم دیگری اکنون اعتصابات همزمانی جریان دارد. اعتصاب قدرتمند کارگران هفت تپه که از ۵۳ روز قبل شروع شده، به یک سنگر مستحکم جنبش کارگری و یک مرکز مهم مقابله با حکومت تبدیل شده است. پایداری و مقاومت کارگران هفت تپه اکنون الهام بخش نه تنها کارگران که همه مردم معترض شده است. هپکو با سابقه درخشان مبارزاتی و سنت های مهمی که از خود برجای گذاشت نیز در اعتصاب است. کارگران چندین نیروگاه برق در اعتصابند. مراکز متعدد دیگری و از جمله کارگران شهرداری ها مدام دست به اعتصاب میزنند. در چنین فضایی است که اعتصاب نفت بسرعت از چند مرکز اولیه فراتر رفت و به اعتصابی سراسری دهها مرکز تبدیل شد. این صرفا واقعه ای در جنبش کارگری نیست این یک اتفاق مهم سیاسی در فضای امروز ایران است.
به دو فاکتور مهم دیگر هم باید اشاره کرد. یکی فضای اعتراضی در جامعه که زمینه گسترش سریع این اعتصابات را فراهم کرده و این اعتصابات نیز به سهم خود تاثیرات مهمی بر کل جامعه خواهد گذاشت. فضایی که باعث میشود ظرف ۲ روز ۶۰۰ هزار تویت حول اعتصابات سراسری و اعتصاب عمومی صورت گیرد و حدود ۲۰ هزار نفر از اکتیویست های سیاسی جامعه حول آن به فعالیت مشغول شوند و یا تشکل های کارگری و نهادها با اجماع بالایی از آنها حمایت کنند. و فاکتور دوم موقعیت بحرانی و متشتت حکومت است. در هیچ زمان مانند امروز حکومت تا این حد بی افق و بی دورنما و مستاصل نبوده است. به همین دلیل امکان مانور ندارد و در موقعیتی نیست که با وعده و وعید و یا عملی کردن یکی دو خواست مهم کارگران مانند افزایش دستمزد یا برچیدن بساط پیمانکاران کارگران را عقب براند. از طرف دیگر گسترش اعتصاب آنهم در این بخش مهم صنعتی و موقعیت اجتماعی هزاران کارگر اعتصابی نفت براحتی به ارگان های سرکوب حکومت امکان تعرض نمیدهد. حکومت میداند که در موقعیتی بسیار ضعیف و در شرایطی که جامعه در حالت انفجاری بسر میبرد نمیتواند با آتش بازی کند.
علاوه بر این حضور کارگرانی با تخصص بسیار بالا در این اعتصابات امکان اخراج و جایگزینی را به کارفرماها و پیمانکاران نمیدهد. کارگران متخصص جوشکار و بخش فیترینگ شاه لوله های نفتی به سادگی قابل جایگزین نیستند. موقعیت این بخش کارگران که البته درصد کوچکی از کارگران این مراکز را تشکیل میدهند، بدلیل تخصص سطح بالایشان طوری است که خودشان دستمزد را تعیین میکنند و وارد قرارداد میشوند و حقوقی حول و حوش ده میلیون دریافت میکنند که البته در سطح خط فقر است ولی با سایر کارگران متفاوت است. اینکه برخی پیمانکاران پای مذاکراتی حول ۸ میلیون و ۱۰ میلیون حقوق رفته اند مذاکره با همین بخش از کارگران است. اینها توقعات مهمی را در کل جنبش کارگری مطرح میکند.
خواست افزایش دستمزد که با کارزار #دفاعاز حقوق توسط کارگران اعتصابی نفت مطرح شده و خواست جمع کردن بساط پیمانکاران نیز نقطه قوت مهم این اعتصابات است که خواست مشترک کل کارگران است و همه کارگران را به هم پیوند میدهد. در واقع کارگران نفت از این نظر نیز کل جنبش کارگری را نمایندگی میکنند.
اما اعتصابات کمبودهای خود را دارد که مربوط به شرایطی تاریخی است که اساسا ناشی از سرکوب و بیحقوقی است که مانع متشکل شدن کارگران شده است. نداشتن ارگانی که کل کارگران اعتصابی نفت را نمایندگی کند، چیزی مانند شورای هماهنگی اعتصابات که با توده کارگران در تماس نزدیک باشد، نظرات آنها را بشنود و طرف حساب کارگران در مقابل دولت و کارفرمایان شود، یک کمبود جدی برای هدایت سراسری اعتصاب است. ارگانی که در هفت تپه عملا ایجاد شده و همین اتحاد کارگران و امکان پایداری آنها و شکست توطئه ها را فراهم کرده است. اما در دل همین اعتصابات است که این امکان هم ایجاد میشود. البته باید تاکید کنم که کارگران این مراکز از نظر سازمانی پراکنده و متفرق نیستند، شبکه های محکمی در هر مرکز کاری و با سایر مراکز در سطح کشور دارند، گروههای تلگرامی خود را دارند و به همین دلیل اعتصابات هماهنگی را شروع کردند اما هنوز فاقد تمرکزی در این زمینه اند و باید بسرعت بر این کمبود غلبه کنند. نهادی مانند شورای هماهنگی اعتصابات امکان میدهد با کارگران سایر مراکز نفتی نیز رابطه فعالی ایجاد شود و آنها را همزمان به اعتصاب بکشاند یا آماده اعتصاب نگهدارد. امکان میدهد با بخشی از کارگران مراکزی که در استخدام وزارت نفت هستند و موقعیت و شرایط متفاوتی از نظر دستمزد و موقعیت باثبات تر شغلی دارند و وارد اعتصاب نشده اند وارد بحث و تبادل نظر شود. در رسانه ها ظاهر شود و جامعه را به حمایت از اعتصابات فرابخواند. روشن است که شکل دادن به چنین ارگانی بدلیل ترس از دستگیری و اخراج و غیره ساده نیست اما جامعه وارد دوره ای شده است که میتوان قدم های مهمی در این جهت برداشت. کارگران هفت تپه الگوی مهمی در مقابل جنبش کارگری و کل جامعه گذالشته اند. هر روز تجمع میکنند، راهپیمایی میکنند، رهبران آنها سخنرانی میکنند نظر سایر کارگران را میشنوند و عملا با اتکا به سنت شورایی اعتصاب را به جلو میبرند و صدای خود را هر روز به جامعه میرسانند. کارگران نفت از این امکان محرومند. حکومت روی پالایشگاه ها و پتروشیمی ها حساسیت ویژه ای داشته و این اعتصابات نیز تازه قدم های اول خود را برمیدارد. فعالین کارگری در تماس با یکدیگر در حال بررسی کمبودهای خود از جمله ارگان رهبری کارگران اعتصابی و تماس با سایر مراکز هستند. ولی در هرصورت جامعه میگوید کارگران نفت بالاخره به میدان آمده اند و انتظار دارد هر روز آخرین خبرها و مذاکرات و تصمیمات را از زبان کارگران نفت بشنود. شخصا امیدوارم که با ادامه اعتصاب این نهاد نیز ایجاد شود و بتدریج به ارگان رهبری کارگران تبدیل شود. یک نکته دیگر را هم اشاره کنم و آن نقش خانواده های کارگران اعتصابی است که اگر بدلیل موقعیت جغرافیایی برخی از این مراکز امکان شرکت در تجمعات آنها را نداشته باشند میتوانند در شهرها و محلات خود کانون های حمایت از کارگران اعتصابی را تشکیل دهند و به ظرفی برای جلب حمایت جامعه از کارگران اعتصابی تبدیل شوند.
در هرصورت این اعتصابات چنان شورانگیز است و چنان از اهمیت و قدرت برخوردار است که جامعه را وارد فاز دیگری کرده است. با هزینه ای کم امید و خوشبینی تازه ای در جامعه ایجاد کرده و دورنمای روشنی هم از زاویه جنبش سرنگونی و هم آینده جامعه ای انسانی مقابل جامعه قرار داده است و جامعه، مراکز مختلف کارگری، دانشجویان و معلمان، کادر درمانی و بازنشستگان، نهادهای مختلف مردمی و کل جامعه همبستگی قاطع خود را با آنها اعلام کند.
انترناسیونال: کاظم نیکخواه! چشم انداز این اعتصابات و اعتراضات کارگری و تاثیر آن بر کل اوضاع سیاسی را چگونه می بینید؟
کاظم نیکخواه:: بنظرم یک تحول عظیم تاریخی در جلوی چشم ما در جریان است که ما طلیعه هایش را داریم می بینیم و در دنیا بی سابقه است. در انقلاب ۵۷ کارگران در آخرین ماهها وارد انقلاب شدند اما امروز کارگران نیروی اول تحولات هستند. اعتصابات کارگران نفت و گاز که الان یک هفته ای است شروع شده و بسرعت در حال گسترش است و به ۴۰ مرکز نفتی رسیده، و همچنین نزدیک به دو ماه اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و بعلاوه اعتصابات کارگران هپکو که با راهپیمایی های با شکوه و طنین سرود «زیر بار ستم نمیکنیم زندگی» شناخته میشوند و دیگر اعتصابات هرروزه کارگری، بسیار شور انگیز است و تحول بخش است. این اعتصابات تا همینجا فضای جامعه را از نظر سیاسی و گفتمانهای اجتماعی به نفع طبقه کارگر عمیقا تغییر داده و کل کمپ راست و بورژوایی را آچمز کرده است. این اعتصابات در یک شرایط عادی صورت نمیگیرد. بلکه در جامعه ای دارد صورت میگیرد که در آن یک حکومت اسلامی و جنایتکار سرمایه داران سرکار است و هزاران نفر را به جرمهای ساده سیاسی اعدام کرده است و همین هفته یکی از معترضین دی ماه سال پیش بنام مصطفی صالحی را اعدام کرد. با وجود چنین حکومت وحشی ای، جامعه دارد از اعتصابات کارگری واقعا میجوشد. این بیانگر قدرت طبقه کارگر است که توازن را آشکارا بنفع کارگران تغییر داده است و حکومت جرات نمیکند در مقابل آنها از توحش خود استفاده کند. چون اگر چنین کاری بکند، قطعا فضا انفجاری تر خواهد شد.
کارگران در دهها مرکز کارگری از جمله چهل مرکز نفت و گاز و پالایشگاهها بهمراه کارگران هفت تپه و هپکو و شهرداریها و بسیاری مراکز تولیدی دیگر؛ در حال مقابله با حکومت و کارفرمایان مفتخور هستند و بر خواستهای انسانی خود تاکید میکنند. نفس همین واقعیت بر تحولات آتی در ایران تاثیر غیر قابل انکاری دارد. این جنبش نه فقط بر تحولات آینده جامعه تاثیر غیر قابل انکاری خواهد داشت، بلکه همین الان فضا را در جامعه عوض کرده است. الان حکومت و کارفرمایان در برابر کارگران نفت از حقوقهای هشت میلیون و ده میلیون سخن میگویند و کارگران میگویند ما نمی پذیریم و باید تمامی خواستهایمان عملی شود و از جمله دست پیمانکاران از سر کارگران کوتاه شود. اگر حکومت این خواست کارگران را بپذیرد (که بعید میدانم)، کل سیستم مافیائی اقتصادیش زیر سوال میرود و کارگران در موضع بسیار تعرضی تری قرار میگیرند. اگر هم نپذیرد اعتصابات ادامه پیدا میکند و میتواند به کل جامعه سرایت کند و کل بساط جمهوری اسلامی را در هم بپیچد. احتمال بیشتر اینست که حکومت تلاش کند کمی عقب نشینی کند و یک مقداری هم با تهدید و فشار تلاش کند کارگران را به عقب نشینی وادار کند. که اینهم کارساز نیست. در هفت تپه هم که بیش از ۵۰ روز است اعتصابی بی سابقه جریان دارد، حکومت دارد وعده میدهد و قول داده است اسماعیل بخشی و بقیه کارگران اخراجی بسر کار برگردند و طلبهای کارگران پرداخت شود. اما کارگران میگویند باید بعلاوه اینها بخش خصوصی از مدیریت شرکت کنار زده شود. و وعده کافی نیست.
این وضعیت یک بن بستی را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است که برای حکومت در هر حال به معنای باخت – باخت است. چه عقب نشینی کند و تلاش کند خواستهای کارگران را بدهد و چه تلاش کند کارگران را با زور و سرکوب عقب براند، ممکن است در کوتاه مدت کمی اوضاع آرام شود اما در کل بردی برای حکومت در چشم انداز نیست.
میخواهم بگویم که توازن کاملا بنفع کارگران است و بدون اینکه بخواهم بیش از حد خوش بینانه برخورد کنم، باید بگویم که ما با یک چشم انداز بسیار امید بخش و روشن مواجه هستیم که طبقه کارگر آینده را رقم بزند و به دوره سرکوب و تبعیضات و فقر و چپاول و دخالت مذهب در زندگی مردم پایان داده شود. این بطور واقعی در چشم انداز جامعه قرار دارد. و باید برای چنین تحولاتی آماده بود و گامهای مشخص را تعریف کرد. در عین حال باید برای مقابله همه جانبه با جمهوری اسلامی در صورت دست بردن به وحشی گری و سرکوب آماده بود. جمهوری اسلامی باید بداند که اگر به کارگران تعرض کند دنیا را بر سرش خراب خواهیم کرد. الان کل جنبش کارگری دنیا نگاهش به ایران است که ببینند ادامه این وضعیت چه میشود. در صورتی که جمهوری اسلامی بخواهد دست به تعرضی بزند، نه فقط در خود ایران اوضاع میتواند گر بگیرد، بلکه در سطح بین المللی هم بخشهای مختلف کارگری به حمایت از کارگران در ایران بلند خواهند شد.*