این روزها شاهد پدیده های استثنایی و درعین حال جالبی هستیم که فی نفسه و درخود شایان توجه هستند. ویروس کرونا و متعاقب آن بحران کرونا همه دنیا را فراگرفته است. طبعا اینجا و آنجا، دراین قاره و درآن قاره دامنه این پاندمی و بحران از عمق و دامنه کمتر و یا بیشتری برخورداراست. اما این مساله اولا کوتاه مدت است. یا احتمالا کوتاه مدت است. و ثانیا دنیا بعنوان یک دهکده جهانی مطلقا از این نمونه فجایع همه گیر و دامنه گستر برکنارنخواهد بود. حداقل حتی اگراز مساله نفوذ کمتراین بلای همه گیرانسانی، اندک کشورهایی درامریکای لاتین و یا درآسیای جنوب شرقی دچارفجایعی انسانی، نظیراروپا و یا امریکا نشده باشند، اما بی تردید از عواقب بشدت عمیق و زیانباراقتصادی در امان نخواهند بود. زیرا جامعه جهانی در همه کشورها و درهمه قاره ها سیستم سرمایه داری است. و درچنین برهه هایی دقیقا مثل بحران جهانی در۲۰۰۸ هیچ کشوری را برحذر نخواهد کرد. و هرکشوری به تناسب موقعیت اقتصادی و اجتماعی خود سهمی ار این بحران را بدوش خواهد کشید.
طبعا در دل چنین بحرانهای شدید و عمیقی، هربخشی از جامعه بدنبال ادامه حیات سیاسی و بویژه اقتصادی خود است. بخصوص درکشورهایی نظیرکشورهای اروپایی که هنوز آزادیهای نسبی وجود دارد و مردم از درجه معینی از تامینات اجتماعی برخوردارند، پویایی طبقات مختلف برای حفظ موقعیت اقتصادی و تامین زندگی خود با شتاب بیشتری رخ نشان میدهد. طبقه کارگر و دیگر مزدبگیران جامعه هم به طریق اولی درچنین شرایطی دست به تکاپو زده و خواهان حفظ موقعیت خود، حتی درحداقل اشل موجود هستند. داشتن یک سنگر و پوزیشن قوی و قدرتمند یکی از این مکان هاست که عموم مزد بگیران تلاش میکنند که آنرا قدرتمندتر و مستحکمتراز گذشته نگه دارند، حتی از منظراقتصادی و تامین معیشت خود.
آمارمقدماتی که در پی میاید، تلاش کارگران و بقیه مزدبگیران سوئد را دربعد کشوری نشان میدهد. هرچند همین پدیده را کم یا بیش دربقیه کشورهای اروپایی هم میتوان دید.
بحران کرونا تاکنون یک پنجم مزدبگیران سوئدی را بیکارکرده است. و همزمان روی آوری به تشکل های مختلف نظیرانجمن ها، سندیکا ها و اتحادیه های مختلف و نیز صندوق های بیمه و غیره بطوربی سابقه ای افزایش یافته است.
بحران کرونا ضربات سنگینی به اقتصاد سوئد وارد کرده است. دهها هزارکارگر و مزدبگیرسوئدی یا از کاراخراج شده اند و یا بطورموقت از سیستم تولید کنارگذاشته شده اند. (تا دیروز۳۰ ماه مارچ، حدود ۳۹۶۰۰ نفرکارخود را از دست داده اند). درعین حال چشم انداز روزهای آتی از این هم تیره تر و ناراحت کننده تراست. و بقول وزیرسابق اقتصاد سوئد اندرس بورگ اقتصاد سوئد تا تابستان آینده با بیکاری ۲۰ درصد نیروی کار خود مواجه خواهد شد.
از جانب دیگربعنوان یکی از تبعات این دوره بحرانی، روی آوری به سازمان ها و تشکل های کارگری و مزدبگیران نظیر اتحادیه و سندیکا و غیره بعنوان یک نقطه اتکا و سنگردفاع از موقعیت از دست رفته اقتصادی و تامین معیشت، بیش از هروقت دیگرافزایش چشم گیری یافته است. مثلا ۴ اتحادیه بزرگ عضو آل او LO در روزهای اخیر آمارهای بسیاربالایی از اعضا جدید خود که برای حفاظت از حقوق کاری و تامینات معیشتی است، خبرداده اند. امشب سوم ماه اپریل کانال ۴ تلویزون سوئد خبرداد که جمع کارکنان درسوئد، اعم ازکارگران و بقیه مزدبگیرانی که به تشکلهای کارگری روی اورده و خواهان عضویت شده اند به ۱۰۰ هزار تن (ظرف ماه مارچ امسال) رسیده است. این رقم درتاریخ سوئد کم نظیر است. اما واقعی است و جای خوشحالی بسیاردارد.
بیشترین شمار روی آوری، به آن رشته ها و براند هایی مربوط میگردد که خسارتهای جبران ناپذیری که ناشی از بحران کروناست، بیشتر گریبان آنها را گرفته است. زنجیره هتلها، رستورانها، کافه ها، حمل ونقل شهری و اماکن و رشته هایی که سرویس های مشابهی به مردم میدادند، بیشترین هزینه ها را متحمل شده و بیشترین کارگران و کارکنان خود را اخراج کرده اند. گفتنی است که این تنها نمای امروز سوئد بعنوان یکی از کشورهای بسیار پیشرفته و مرفه نیست. این درواقع چهره و نمای واقعی تمام کشورهای اروپاست. تازه بنظرمیاید که درسوئد کمی و فقط کمی از این جهت اوضاع بهتراست.
طبعا پدیده فوق تنها اختصاص به این رشته از خدمات ندارد. همین وضعیت در رشته تجارت، حمل و نقل و غیره هم دیده میشود. براساس آخرین آماری که اتحادیه تجاری خدمات ارائه داده (۳۰ مارچ) فقط یک روز، تاکید میکنم که فقط یکروز ۲۳۲۰ نفرتقاضای عضویت داده اند. درحالیکه میزان عضویتی نزدیک به این درسال گذشته، مربوط به حدود یک ماه بوده است. یعنی حدود ۶۹% فقط دریک روز بیشتر از گذشته عضو شده اند. براساس گزارش معاون این اتحادیه خانم الیزابت براند یرمن، همین پدیده در اتحادیه های دیگر نظیربرق، Elektrikerna گ و اس، GS اتحادیه موزیسین ها و سکو SEKO که یک اتحادیه بزرگ دیگر هست، مشاهده میشود.
روشن است که بخش بزرگی از این تمایل و روی آوری ناشی از عدم امنیت شغلی، اقتصادی وایضا سیاسی است که بحران کرونا تنها جزو اولیه ترین های آنست. ولی درعین حال، پرواضح است که ناشی از استیصال و ناتوانی سیستم اقتصادی و سیاسی موجود هم هست که جامعه را باین روز سیاه نشانده است. این روی آوری بی نظیر به تشکل و اتحاد و همبستگی طبقاتی چشم انداز و افق روشن تری در برابر کل جامعه قرار میدهد و قطعا در ماههای روبرو شاهد جنب و جوشی سراسری گسترده تری در گوشه و کنار جهان این زمنیه خواهیم بود. و این در کنار دیگر پیشروی های مترادف آن، میتواند یک آینده و افق روشنتر را درمقابل نسل های بعد بگذارد.
هوشیار سروش
انترناسیونال ۸۶۳