پنجم ماه مه یعنی هفته گذشته، دویستمین سالروز تولد کارل مارکس بود. مارکس فیلسوف واندیشمند و نظریه پرداز مبارزو خستگی ناپذیر راه تعالی و سعادت بشریت و روشن کننده راه رهایی از این دنیای وارونه سرمایه داری بود. جالب این بود که تقریبا تمامی بنگاههای خبررسانی رسمی و جدی جهان با تیترهای ستایش آمیز و ارزشمند، یاد این مرد بزرگ قرون را گرامی داشتند.
مارکس در این روز درشهر تریر آلمان (پروس سابق) درسال ١٨١٨ متولد شد. بهمین خاطردرهمین شهر و با حضورهزاران نفراز دوستداران او که از اقصی نقاط المان و جهان به این شهرآمده بودند، طی یک مراسم با شکوه و فراموش نشدنی ازمجسمه تمام قد مارکس پرده برداری شد. وبقول شهردار شهر تریر، مارکس دوباره به شهرخود بازگشت. جا دارد خاطر نشان کنم که حضور پررنگ جوانان و دوستداران جوان مارکس در این تجمع و همایش فراموش نشدنی، بسیارنمایان و پررنگ بود.
همچنین جا دارد که سوال شود که چرا مارکس و اندیشه هایش و چرا مارکسیسم همچنان یک راه حل اساسی برای حل مشکلات و گرهگاههای اساسی امروز بشر درتمام دنیا شناخته میشود. و چرا نسل جوان امروز و نه فقط دراروپا بلکه درنقاط دیگر دنیا دوباره به مارکس و اندیشه های او رجوع می کند؟ چرا کتاب کاپیتال مارکس کماکان از پرفروش ترین کتابهای دنیاست؟ پاسخ به این سوالات را میتوان از زوایای مختلفی داد. اما نکته مهم اینست که امروز در قرن بیست و یکم حتی دشمنان کمونیسم و مارکس نمتیوانند جایگاه عظیم مارکس در رهایی بشریت را انکار کنند. دلیل زنده بودن مارکس بدون تردید اینست که جهان همچنان به تغییری اساسی نیاز دارد و مارکس پاسخ انسانی به دنیای امروز است.
لوموند نشریه شناخته شده فرانسوی مطلب جالبی درباره گرایش بسیارقوی جوانان امروز آمریکا و تمایل شدید انها به مطالعه آثارمارکس و رجوع به او نوشته است. در این نوشته با توضیح یک انشعاب در سازمان سوسیالیستهای آمریکا که به حزب دمکرات متمایل است گفته میشود که بخش بزرگی از اعضای این سازمان که عمدتا جوانان هستند، بدلیل تمایلات راست موجود در حزب دمکرات از این سازمان جدا شده و راه خودرا از آنها جدا کرده اند.
نکته مهم اینست که این چپ جوان آشکارا خود را سوسیالیست مینامد. نامی که تا قبل از بحران اخیرو تجزیه کامل جامعه آمریکا، اسم بردن از آن در این کشور کفربود. این نسل جوان راه حل متفاوتی را برای حل مشکلات خود و جامعه آمریکا از راه حل های تاکنونی جستجو میکند.
این چپ بدون اینکه تاریخچه جنبش سوسیالیستی آمریکا را بداند و یا رهبران آنرا بشناسد، خود را سوسیالیست و مارکسیست میداند و راهکارمارکس را در نقد جامعه سرمایه داری و نقد کاپیتالیسم دنبال میکند. این نسل تجربه بحران اخیر و بی ثباتی اجتماعی و خانه خرابی طبقه کارگر آمریکا و خم شدن کمر خود زیرباراین فلاکت روزافزون و دریک کلام تخریب کامل رویاهای خویش توسط سرمایه داری را، درمطالعه مارکس و نقد اقتصاد سرمایه داری از زبان او جستجو میکند.
گسترش توجه به مارکس البته بهیچوجه محدود به آمریکا و نسل جوان نیست. بشریت بدون تردید امروز بیش از هر زمان به مارکس نیاز دارد.