جدید ترین

کرونا و شرایط سیاسی امروز ایران

در جامعه و فضای سیاسی ایران همه چیز تحت الشعاع اپیدمی کرونا قرار گرفته است. روند اعتراضی گسترده ای که با خیزش آبان ماه آغاز شده بود، در مواجهه با کرونا متوقف شد. با شیوع ویروس کرونا از نظر شکل مبارزه تظاهرات و تجمعات اعتراضی عملا غیرممکن شد و در محتوی نیز حفظ جان خود بر همه چیز سایه انداخت.

در نگاه اول چنین به نظر میرسد بحران کرونا جنبش اوجگیرنده ای را که بالقوه میتوانست در هشت مارس روزجهانی زن و یا در مبارزات هر ساله کارگران برای اضافه دستمزد و یا حتی به بهانه چهارشنبه سوری و مراسم عید برآمد دیگری داشته باشد متوقف کرده است و یک جامعه معترض و بپاخاسته  را به محاق ترس و اضطراب و  تلاش برای بقا و حفظ جان خود فروبرده است. اما این تنها ظاهر قضایا است. تاثیر شیوع کرونا تنها در ترس و نگرانی و تلاش کاملا قابل فهم و برحق مردم برای حفظ جان خود نبوده است. گسترش خشم و تنفر توده مردم از رژیم و همیاری و اتکا به نیروی خود در مقابله با این فاجعه روی دیگر سکه بحران کرونا است. یک علت مهم نگرانی و اضطراب جامعه در مقابله با کرونا، وجود حکومتی است که نه تنها هیچ قدمی برای نجات جان شهروندان برنمیدارد بلکه خود عامل اصلی شیوع ویروس کرونا است. در عمق هراس و نگرانی مردم تنفر و انزجار از کل جانیان حاکم نهفته است.

همه میدانند ادامه پروازها به چین، پنهان کردن ابعاد فاجعه و دروغگوئی بمردم، خودداری از قرنطینه کردن شهر قم و سایر مراکز گسترش بیماری، احتکار دارو و ماسک و روپوش و دیگر مواد لازم برای مقابله با بیماری، تهدید و بازداشت پزشکان و پرستاران شریفی که حقایق را به اطلاع مردم میرسانند و غیره غیره همه از جمله اقدامات حکومتی بوده است که به فاجعه حاضر شکل داده است.  رژیم مساله کرونا را به موضوعی سیاسی- امنیتی تبدیل کرده و برای حفظ نظام و سلطه نکبت بار خود از آن سود میجوید.

از سوی دیگر بحران کرونا را باید بر متن و در ادامه جنبش سرنگونی طلبانه گسترده ای که بویژه در پنج ماهه اخیر اوج گرفته بود قرار داد و بررسی کرد. از این نقطه نظر نیز بحران کرونا در ایران با دیگرکشورها، نظیر چین و یا ایتالیا، کاملا متفاوت است. فاجعه کرونا در امتداد فجایع دیگری رخ میدهد که در پنج ماه اخیر رابطه بین حکومت و مردم را تماما متحول کرده است.  شلیک به مردم معترض در آبانماه و شلیک به هواپیمای مسافربری، امروز با شلیک ویروس کرونا به کل جامعه به جنایات حکومت اوج تازه ای داده است. فاجعه کرونا نیز مانند فجایع قبلی دست ساز جمهوری اسلامی است. فاجعه ای که در یکسوی آن یک حکومت جنایتکار دروغگوی  سرتاپا فاسد قرار دارد و در سوی دیگر آن جامعه بجان آمده ای که میخواهد از شر حکومت خلاص بشود. اپیدمی کرونا شکل این مقابله را تغییر داده است اما نفس این قطبندی میان جامعه و حکومت را بمراتب شدیدتر و آشتی ناپذیر تر و گسترده تر کرده است.

خیزش آبانماه این واقعیت را صریح و عریان در برای چشم همگان قرار داد که حکومت اسلامی هیچ تعهد و مسئولیتی، حتی در حرف و در ظاهر،  در برابر جامعه و زندگی مردم ندارد. همه بروشنی دیدند که محور سیاستها و عملکرد حکومت و حتی هدف اعلام شده آن حفظ خود در قدرت است و بس. شلیک به قصد کشت به مردمی که به سه برابر شدن یک شبه قیمت بنزین اعتراض داشتند، و بدنبال آن معرکه عزاداری سردار جنایتکارشان که بمرگ هشتاد نفر زیر دست و پای جماعت کرایه ای منجر شد، و سپس بویژه شلیک عامدانه به هواپیمای مسافربری، همه نشان دهنده این واقعیت بود که حکومت به مردم به چشم دشمنان نظام نگاه میکند، برای حفظ خود در قدرت میجنگد، و در این جنگ از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. مردم نیز جمهوری اسلامی را نه بعنوان حکومت و یا دولت بلکه بعنوان دشمن خود میشناسند. بحران کرونا این واقعیت پایه ای را بار دیگر و به روشن ترین شکلی مورد تاکید قرار داد که در جامعه ایران جنگی برای بقا، بقای زندگی و انسانیت، در برابر بقای یک حکومت جنایتکار و فاسد در جریان است. یکبار دیگر این واقعیت برجسته شد که  رژیم برای حفظ خود در قدرت فاجعه پس از فاجعه می آفریند. فرق این فاجعه آخر با بقیه این است که رژیم این بار ویروس یک بیماری کشنده را نیز در کنار خود دارد.

حکومت به بیماری کرونا نیز، مثل اعتراضات برحق مردم علیه گرانی بنزین، اعتراض به شلیک به هواپیما و بزرگداشت یاد جانباختگانشان، بعنوان یک موضوع سیاسی- امنیتی برخورد کرد. موضوعی که “دشمنان” عَلَم کرده اند تا به کل “نظام” ضربه بزنند. گفتمان حکومتیها، ار خامنه ای تا روحانی و تا آخوندهای ریز و درشت دیگر حول جدی نبودن این “بیماری کذائی”، تلاش دشمنان علیه نظام  و “توطئه ترامپ علیه شهر مقدس قم” میچرخد. نگران همه چیز هستند بجز جان و زندگی مردم. ملقمه ای از دروغ و خرافات و کثافت و حماقت و وقاحت اسلامی را تحویل جامعه دادند، و وقتی دیگرنمیشد نفس فاجعه را انکار کرد، آمار کسانی را که با همدستی ویروس کرونا کشته بودند، عینا مانند کشتار آبانماه، به کمتر از  یکدهم تقلیل دادند تا مگر ابعاد جنایتشان را بپوشانند. کرونا با مساله گرانی بنزین و شلیک به هواپیما و نمایش انتخاباتی وغیره متفاوت است اما حکومت اسلامی همان حکومت است. حکومتی که میکشد تا بماند. ویروس کرونا در ایران حکومت اسلامی را در کنار خود یافت و در مقابل، مردم نیز به سرعت فهمیدند که برای حفظ جانشان باید با ویروس کرونا و ویروس جمهوری اسلامی هر دو و همزمان بجنگند.

امروز جامعه بعد از بهت و شوک اولیه به خود آمده است. اطلاع رسانی وسیعی بویژه از جانب پزشکان و پرستاران و دیگر کارکنان شریف بیمارستانها آغاز شده است، گروههای خودیاری و همیاری برای مقابله با کرونا همه جا در حال شکل گرفتن است، فعالین سیاسی و ایرانیان مقیم خارج کشور به یاری مردم در ایران برخاسته اند، مردم تعطیلی مدارس و دانشگاهها را به حکومت تحمیل کرده اند، دست از کار کشیدنها و به تعطیل کشاندن مراکز تولیدی نیز آغاز شده است.

از سوی دیگر حرکت گسترده ای از جانب مردم و خانواده زندانیان برای آزادی آنان به راه افتاده است. تحت فشار این حرکت حکومت ناگزیر شده است به هفتاد هزار زندانی مرخصی بدهد. اما این حرکت میتواند و باید تا آزادی تمام زندانیان سیاسی و مرخصی همه زندانیان لااقل تا زمان مهار بیماری کرونا ادامه پیدا کند

این واقعیات نشان میدهد که مقابله با اپیدمی کرونا هم اکنون به مبارزه با حکومت همدست او عجین شده است. اولویت و هدف  تلاشهای مردم  به درست حفظ جان خود و دیگران است. اما جزئی از این تلاش مقابله با جمهوری اسلامی است. در هر قدم، از اطلاع رسانی و انتشار آمار واقعی، تا توزیع کمک های بهداشتی و درمانی و تا وارد کردن کمکهای مالی و جنسی از خارج کشور، باید با مانع جمهوری اسلامی، با سپاهیان و محتکران و قاچاق چیان و با رواج خرافات و سوء اطلاعات از رسانه های دروغپراکنی حکومتی در افتاد.

مقابله با کرونا با مبارزه با جمهوری اسلامی در هم تنیده شده است. در این مقابله سه محور اهمیت پیدا میکند: اول سازمانیابی در محلات و مناطق و بیمارستان ها در همه شهرها برای خودیاری و کمک رسانی. توده مردم و بویژه پزشکان و کارکنان بیمارستانها فی الحال خود دست بکار شده اند و در سطوح مختلف به جمع آوری و توزیع امکانات بهداشتی و کمک به مردم نیازمند پرداخته اند. این حرکت باید عمومی شود و گسترش پیدا کند.

دوم تعطیلی همه مراکز شغلی و تجمع و سازماندهی اعتصاب عمومی هم بمنظور مصون داشتن جامعه و هم برای اعمال فشار به حکومت. هم اکنون بدنبال بالاگرفتن گفتمان اعتصاب در میان کارگران مجتمع فولاد اهواز، این مجتمع  تا اطلاع ثانوی و با قول پرداخت کامل حقوق تعطیل اعلام شده است  و بخشهائی از راه آهن از جمله خط مشهد به اهواز نیز بدنبال فراخوان کارگران راه آهن در پانزدهم اسفند به اعتصاب تعطیل شده است. این حرکت باید ادامه پیدا کند و به همه مراکز تولیدی گسترش یابد.

سوم مجبور کردن حکومت  به برآورده کردن نیازهای معیشتی مردمی که بخاطر بحران کرونا قادر به تامین ابتدائی ترین نیازهای خود نیستند. بهداشت و درمان باید تماما رایگان شود، خانواده هائی که در اثر شیوع کرونا نان آور خود را از دست داده اند و یا در شرایط معیشتی دشوار قرار گرفته اند باید مورد حمایت قرار بگیرند و زندگیشان تامین بشود و مردم باید از پرداخت قبضهای آب و برق و تلفن و گاز و قسط های بانکی معاف شوند. بویژه  آسیب پذیرترین بخشهای  جامعه از جمله کارگران بیکار، کارتن خوابها، دستفروشها، و کودکان کار و خیابان باید مورد حمایت مالی  قرار بگیرند. این خواستها را میتوان و باید به حکومت تحمیل کرد.

بحران کرونا بالاخره فروخواهد نشست. مهم اینست که جامعه با کمترین تلفات این بحران را از سر بگذراند و متحد و همبسته تر و متشکل تر در برابر حکومت قد علم کند.  این تماما به تلاش و مبارزه ما مردم در دل همین شرایط بستگی دارد. دیگر مسائل و مصائب توده مردم، فقر و بیکاری و گرانی و تبعیض و بیحقوقی و سرکوب، همچنان بیداد میکند و زندگی مردم را در هم میفشارد. بحران کرونا این مسائل را کنار نزده بلکه بمراتب شدیدتر و گسترده تر کرده است.

بر متن این شرایط این احتمال وجود دارد که بحران کرونا خود به یک خیزش و شورش  توده ای، خیزشی بمراتب گسترده تر از خیزش آبانماه، منجر بشود. هیچ جامعه ای خودکشی نمیکند. با  تشدید بحران کرونا و تشدید بحران فقر و شرایط غیر قابل تحمل معیشتی، یک انفجار اجتماعی کاملا محتمل است. باید خود را برای چنین شرایطی نیز آماده کرد. در چنین صورتی ارگانهای خودیاری محلی، شبیه ارگانهای کنترل محلات در خیزش آبان، به شکل ستادهای مبارزاتی عمل خواهند کرد و این یک وظیفه مهم احزاب و نیروهای سیاسی آزادیخواه است که سازماندهی چنین ارگانهائی را در دستور کار خود قرار بدهند. اعتصاب عمومی نیز وجه مهم دیگری از مبارزات کارگران و کارکنان در شرایط اوجگیری مجدد خیزش توده ای است.

از همین امروز این بعهده احزاب و نیروهای رادیکال و چهره ها و فعالین و نهادهای جنبش کارگری، جنبش زنان و دانشجویان و سایر جنبشهای اعتراضی  است که قدم بمیدان بگذارند و توده مردم را برای درهم شکستن هیولای کرونا و حکومت کرونا آماده و بسیج کنند. تعطیل مراکز شغلی و مراکز تولیدی و سازماندهی اعتصاب عمومی در کنار سازماندهی ارگانهای خودیاری و مردم نهاد و مجبور کردن حکومت به تامین معیشت مردم و بویژه اقشار آسیب پذیر جامعه، در محور این فعالیتها قرار دارد.

حزب کمونیست کارگری با تمام توان خود در این جهت حرکت میکند و همه احزاب و نیروهای آزادیخواه را به حرکت در این جهت فرا میخواند.

حمید تقوایی

١١ مارس ٢٠٢٠

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *