جدید ترین

انفجار اگاهی و انقلابات اجتماعی

دوره کنونی را قطعا باید عصر آگاهی اسم گذارد. ابعاد انفجاری آگاهی و علم بشری در این دوره قابل تصور و باور کردنی نیست. کلمه “آگاهی” شاید تمام معنا و بار مساله را روشن نکند. بحث تنها بر سر رشد علم و تکنولوژی نیست. بلکه منظوراینجا بر سر کیفیتی است که بیشتر تحت نام “خود آگاهی” از آن اسم برده میشود. اینکه انسانها به جایگاه اجتماعی خود، حقوق خود، نقش خود، وظایف و انتظارات از خود و اهمیت و نوع مناسبات اجتماعی خود پی میبرند. ابعاد آگاهی انسانی امروز نه فقط از هر زمان دیگر بیشتر است، بلکه سرعت رشد آن از نظر پوشش طیفهای اجتماعی، پوشش عرصه های اندیشه بشری، سطح و عمق دانش و بسیاری جنبه های دیگر قابل مقایسه با هیچ دوره ای در تاریخ پیشین نیست.

این خود آگاهی انسانی که بر بستر رشد کلیت علم و تکنولوژی در ابعادی انفجاری رشد کرده و رشد میکند، با آنچه از گذشته بشر به ارث برده در تناقض کامل قرار گرفته است. انسانی که بسرعت دارد به نحوی همه جانبه خود را میشناسد، در عین حال گرفتار یک سیستم بشدت غیر منطقی و ضد انسانی و غیر قابل قبول یعنی سیستم طبقاتی است. یک بخش کوچک از مردم، بنام صاحب سرمایه بخش اعظم ثروتها و امکانات را با زور در اختیار گرفته اند و خود را اختیار دار جامعه میدانند و بر کل جوامع بشری حکومت میکنند. میلیونها انسان در همین دوره با گرسنگی به مفهموم دقیق کلمه رنج میبرند و این یک در صدیهای سرمایه دار واقعا نمیدانند با ثروتهای خود چه کنند و خیلی هایشان از فرط ثروت دچار جنون و دیوانگی شده اند.

این وضعیت نا هنجار را بشر از دوره های قبل به ارث برده است و با دوره کنونی مطلقا خوانایی و هماهنگی ندارد. این که حاکمیت یک اقلیت سرمایه دار با سیستم اجتماعی خوانایی ندارد قطعا حرف تازه ای نیست. اینکه این سیستم از قبل به ما به ارث رسیده است نیز حرف تازه ای نیست و مدام گفته شده است. این بیان دیگری از همان بحث اساسی مارکس است که به صورت “تضاد زیر بنا و روبنا”، تضاد مناسبات تولید با نیروهای مولده، و امثال انها آنرا به نحوی عمیق بیان کرد و به اشکال مختلف توضیح داده است.

نکته ای که من میخواهم اینجا مختصرا اشاره کنم اینست که در این دوره با رشد انفجاری آگاهی این تناقض نیز به صورت انفجاری یا انفجارات پی در پی بروز میکند. ما در حال نزدیک شدن به یک بیگ بنگ اجتماعی هستیم. انفجارات بزرگ و پی در پی اجتماعی. زیر و روشدن های سریع، مداوم و عمیق. شوک های باور نکردنی. رهبران و چهره های مشهوری که به ناگهان ظهور میکنند و تا دیروز ناشناخته بودند. چهره ها و حاکمینی که دنیا را زیر نگین خود می بینند و با یک تکان اجتماعی دود میشوند و ناپدید میشوند.

در انتهای این انفجارات پی در پی، بشر تاریخ دیگری را تاریخ واقعی خویش را از سر میگیرد. در واقع بشر اجتماعی از این زمان ظهور میکند و خلق میشود. بعبارت دیگر تاریخ واقعی بشر از این زمان آغاز میشود. در مقایسه با آنچه که در پیش است ما در دوره توحش بسر میبریم. در عصر برده داری، عصر بی دادگری ها و بی منطقی ها، عصر جدایی ها و مرزها، عصر جنگ ها، عصر غم ها و محرومیت ها و رنج ها. عصر دردها و سراب ها و ناهنجاری ها.

البته رشد انفجاری تکنولوژی ارتباطاتی و حرکت عظیم اطلاعات، نگرانی های زیادی را هم دامن زده است. میگویند تلفن هوشمند در جیب هر کسی یک جاسوس است که او را همراهی میکند. متخصصین میگویند تلفنهای هوشمند همراه، حتی وقتی که خاموشند میتوانند تمام اطلاعات و مکالمات و مکان و حرکت و تحرکات فرد را گزارش کنند. دولتها و دیکتاتورها و سازمانهای جاسوسی و ضد مردمی از این اطلاعات برای کنترل جامعه استفاده میکنند. بارها اخبار و اطلاعات این نوع جاسوسی ها که آنهم در ابعاد وسیع و میلیونی صورت میگیرد درز کرده است. یک نمونه اش افشاگریهای ادوارد اسنودن آمریکائی در سال ۲۰۱۳ یعنی هفت سال پیش بود که دزدی نجومی اطلاعاتی توسط آژانس اطلاعاتی آمریکا را رو کرد که دهها میلیون نفر را نه فقط در خود آمریکا بلکه در گوشه و کنار جهان رصد مینمود و علیه آنها جاسوسی میکرد. و همین افشاگریها باعث شد که خود اسنودن تحت تعقیب قرار گیرد و متواری و آواره شود. سیستم های جاسوسی ای که جمهوری اسلامی در ایران برای کنترل مردم مورد استفاده قرار میدهد نیز بسیار شناخته شده است. از این نمونه ها بسیار است و نگرانی ها بجاست. حتی تا آنجا که من میدانم خیلی از این پیشرفتهای تکنولوژیک و اطلاعاتی از اساس بخاطر کنترل مردم توسط حاکمین ابداع و اختراع شده است و بعد از کنترل آنها خارج شده است.

اما نکته اصلی اینست که نگرانی اصلی را باید دولتها و حاکمین و مرتجعین داشته باشند. سیستم کنترل و سانسور و اطلاعاتی همیشه در خدمت حاکمین بوده است و وجود داشته است. اما آنچه جدید است اینست که امروز امثال اسنودن و جولیان آسانژ و ویکی لیکس و سیستم افشاگری از بالایی ها هم به سناریو و تصویر جهان اضافه شده است. یعنی امروز کسب اطلاعات از درون دایره حاکمین توسط مردم وسیعا امکان پذیر شده است. امروز مردم بیش از هر زمان به اطلاعات بالایی ها و توطئه ها و نقشه هایشان دسترسی دارند. امروز کنترل و سانسور اطلاعات تا حد زیادی بی معنا شده است. دیوار آهنین بدور خانواده میلیاردرها و قدرتمداران فرو ریخته است و آنها هستند که لخت و عریان در مقابل مردم قرار گرفته اند. به همین دلیل این آنها هستند که باید از این فوران آگاهی وحشت داشته باشند تا ما مردم. خامنه ای و ترامپ و شیوخ مرتجع و جنایتکار کشورهای عربی و آفریقایی و کل خیل مولتی میلیاردرها و جنایتکاران جهانی و امثالهم مدام زیر کنترل و چشم مردم در وحشت بسر میبرند و عمق و فساد و گند کاری هایشان افشا میشود. جنایات و ریخت و پاش ها و توطئه هایشان مدام دارد توسط مدیای اجتماعی و رسانه ها جلوی چشم مردم قرار میگیرد و تناقض وجودی شان با جهان پیرامونشان، عیان و آشکار در برابر چشم همه مردم قرار دارد. این باعث میشود که زبان مردم در مقابل آنها دراز تر شود.

روشن است که اینجا هم توطئه گری بالایی ها و توطئه گری های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی را شاهد هستیم. اما این تغییری در مسیر اساسی ای که دارد طی میشود نمی دهد. وقتی کمی در روند تاریخ بشری دقت کنیم متوجه میشویم که کلا تاریخ بشری روند رو به گسترش آگاهی بشری را شاهد بوده است. دانش بشری در تمام زمینه ها مدام رو به رشد داشته است و به همراه رشد اگاهی و دانش بشری، عملا این قدرت و امکانات و اتحاد و همبستگی مردم بوده است که رشد کرده و تقویت شده است و بشر از قید و بندها و اسارت نظام های عقب مانده و ستمگرانه قبل خلاص شده است و به مرحله کنونی رسیده است که بسیار از دوره های قبل آزاد تر و قابل تحمل تر است. بعبارت دیگر با رشد تکنیک و به همراه آن آگاهی اجتماعی است که بشر از دوره برده داری و فئودالی و عشیره و قبیله ای، به دوره کنونی وارد شده است.

امروز اما این روند رشد آگاهی و علم و دانش و ارتباطات بشری با سرعتی انفجاری رو به رشد گذاشته است و به همین دلیل نتیجه مهم این اوضاع اینست که تحولات اجتماعی و روند آزادی بشر از شر نظام طبقاتی و ستمگرانه نیز با سرعتی بیش از قبل به پیش خواهد رفت. هیچ گریزی از این بیگ بنگ اجتماعی که در پیش است نخواهد بود. هیچ تردیدی نباید داشت که ما در یک دوره موقت و گذرا بسر می بریم. بشر قید و بند بردگی و زمین داری را هزاران سال تحمل کرده و نهایتا آنرا پاره کرده است. اما با ورد به سرمایه داری، جنگ و جدال طبقاتی نیز به صورتی انفجاری در آمده و سرعتی شگرف به خود گرفته و مدام به سرعت آن افزوده میشود. نتیجه منطقی این اوضاع اینست که ما خیلی زود با وضعیتی رو برو خواهیم شد که قابل مقایسه با وضعیت امروز نیست. تحولات اجتماعی شگرفی در پیش است که کل سیمای جهان امروز را تغییر خواهد داد.

طبعا این روند خودبخودی صورت نخواهد گرفت. همانگونه که تاکنون بوده است این خود انسانها هستند که در یک جدال طبقاتی حاد و پر از افت و خیز و تحولات و انقلابات، آینده خودرا رقم میزنند. نکته مهم اینست که هرچه ما آگاهانه خود و دوره ای که در آن بسر می بریم را بهتر بشناسیم، بهتر می توانیم خود را با روند تاریخ همراه کنیم و به جای اینکه قربانی اوضاع باشیم، به نیروی فعاله تحولات انسانی و پیشرو تبدیل شویم. این نکته اساسی ای است که در نوشته های بعدی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

انترناشیونال ۸۵۷

کاظم نیکخواه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *