پرسش از اصغر کریمی
انترناسیونال: رئیس قوه قضائیه، ابراهیم رئیسی در جلسه ای با تعدادی از نمایندگان مجلس گفت: “دغدغه کارگران قابل درک است و باید دستگاههای مسئول مشکلات را حل کنند منتها گاهی کسی در پوشش مسائل کارگری، اهداف دیگری را دنبال می کند که ما این قبیل اقدامات را نباید به حساب کارگران بگذاریم معاون دادستان هم گفته است کسانی پول میگرفتند که هفت تپه را به آشوب بکشانند.معاون دادستان هم گفته است کسانی پول میگرفتند که هفت تپه را به آشوب بکشانند. چرا به چنین تهدید آشکاری روی آورده اند؟چگونه باید با این تهدید مقابله کرد؟
اصغر کریمی: قبل از هرچیز باید از بیشرم هایی مثل رئیسی پرسید، گیریم که کسی در پوشش مسائل کارگری اهداف دیگری را دنبال میکند، با “دغدغه کارگران که قابل درک است” چه کرده اید!حق اعتصاب و تشکل کارگران را به رسمیت شناختید؟ برای دستمزدهای چند بار زیر خط فقر که شما حکومتی ها برای کارگران تصویب کرده اید فکری کردید یا قرار است “دستگاههای مسئول این مشکلات را حل کنند“؟ فقر و محرومیت را که شما به دهها میلیون نفر از کارگران و مردم تحمیل کرده اید که یک نتیجه اش محرومیت هفت میلیون کودکان کارگران از تحصیل بوده است، آیا قرار است “دستگاههای مسئول این مشکلات را حل کنند”؟ دهها فعال کارگری در هفت تپه را احضار کردید یا به زندان انداختید. کارگران آق دره را با حکم قوه قضاییهشلاق زدیدو کارگران معدن بافق را به زندان انداختید. صدها فعال کارگری در نقاط مختلف کشور را دستگیر کردید و معلمان زیادی را اخراج و یا برایشان پرونده درست کردید.اگر جرات میکنید چند دقیقه آنها را به تلویزیون بیاورید و دادگاههایشان را علنی برگزار کنید!
ثانیا، فقط تعدادی از کارگران نیستند که “اهداف دیگری را دنبال میکنند”. همه کارگران اهداف دیگری را دنبال میکنند! تک تک کارگرانی که دائم در حال اعتراض هستند و رئیسی اذعان میکند که”اعتراضات کارگری در کشور کم نیست” و تک تک بازنشستگان و معلمان و دانشجویان و زنان و جوانانی که تعداد اعتراضات آنها هم کم نیست! اهداف دیگری دارند. اهداف سیاسی دارند و آن سرنگونی جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای انسانی است. حتی کارگر و معلمی که ممکن است بدلیل شرایط امنیتی بگوید اعتراضم صنفی است خودش میداند که این واقعیت ندارد. اینرا مردم در شعارهایشان علیه فساد و حقوق های نجومی و خواست درمان رایگان و آموزش رایگان و آزادی بیان و عقیده و اعتراض و حقوق های بالای خط فقر و کنار زدن حجاب و آزادی زندانیان سیاسی و کنار زدن فرهنگ کپک زده اسلامی با صدای بلند اعلام کرده اند و همه مردم میدانند که این خواست ها و ساده ترین خواستی در جمهوری اسلامی جواب نمیگیرد. این اهداف همه سیاسی است و مستقیما کل بنیادهای حکومت و از جمله سیستم قضایی حکومت را نشانه گرفته است. مردمی که در سراسر کشور در دیماه ۹۶ و میلیون ها نفری که در سال ۸۸ به میدان آمدند هم هدفشان سیاسی بود، علیه خامنه ای و علیه کلیت جمهوری اسلامی.
حکومتنه میتواند فکری برای تخفیف مصائب عمیق جامعه بکند و نه میتواند جلو رشد اعتصابات و اعتراضات را بگیرد. خودشان هم فکر نمیکنند با تهدید و پاپوش دوزی علیه فعالین، اعتراض و اعتصاب کاهش می یابد. میدانند که جامعه در تب و تاب است و هر فرصتی گیر بیاورد به سرشان میریزد تا بالاخره سرنگونشان کند.
اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی نقش فعالین کارگری و همینطور فعالین سایر جنبش های حق طلبانه را بخوبی میداند. میداند که فضای چپ و آزادیخواهانه، و به همین دلیل متحد کننده را بشدت دامن زده اند. فعالین در هیچ دوره ای از تاریخ این مملکت اینچنین نقش نداشته اند. اینچنین به چهره های محبوب مردم تبدیل نشده بودند. رئیسی و بقیه مقامات میدانند اینها جنبش کارگری، جنبش رهایی زن و رهایی از حجاب، جنبش دانشجویی، اعتراضات معلمان و غیره را گام ها به جلو سوق داده اند، حول شعارها و خواستهای سراسری متحد کرده اند، در سطح جامعه همبستگی ایجاد کرده اند، خانواده ها را به میدان آورده اند، آلترناتیو مهم اداره شورایی را سر زبانها انداخته اند و اعتصابات را بشدت مدرن و اجتماعی کرده اند و وزن جنبش کارگری را در جامعه بسیار بالا برده اند. و دقیقا به همین دلیل نسلی از کارگران پیشرو شکل گرفته که هرچند در سطح جامعه شناخته شده نیستند اما جای این عزیزان را بسرعت پر میکنند. حکومت جرات نمیکند حتی یک فعال کارگری سرشناس یا غیر سرشناس را به تلویزیون بیاورد و با او صحبت کند و یا یک محاکمه علنی برای فعالین کارگری ترتیب بدهد. چون کل جامعه به “آشوب” کشیده میشود.
حکومت چشم انداز جنبش عظیم توده ای و عروج اعتصابات کارگری را میبیند اما جلو این روند را نمیتواند بگیرد. تلاش میکند با دستگیری و فشار بر فعالین وقفه ای در سیر پیشروی، شکل گرفتن تشکل های سراسری و اعتصابات سراسری ایجاد کند. شعارها و گفتمان هایی که توده ای شده و هزاران اعتصابی که سالانه در سراسر کشور شکل میگیرد، به معنی این است که هزاران فعال کارگری کمونیستبا کوله باری از تجربه و روشن بین هم شکل گرفته و دستگیری فعالین کمکی به حکومت نمیکند. هزاران فعال کارگری و اجتماعی را هم که نمیتواند بگیرد. زندانهاهم علیرغم همه فشارهای وحشیانه به زندانیان، کنترلش از دست حکومت در رفته و به یک مرکز مبارزه سیاسی تبدیل شده است. دست بالا پیدا کردن گرایش کمونیستی در جامعه، اعتصابات وسیع کارگری، تجمعات اعتراضی و اعتصابات معلمان و بازنشستگان و بیانیه ها و کارزارهای مختلفی که هر روز از طرف نهادها و بخش های مختلف جامعه منتشر میشود، بیانگر جایگاه مهم و تعیین کننده ای است که جنبش کارگری در فضای سیاسی جامعه بازی میکند.
به یک دلیل سیاسی دیگر نیز در بگیر و ببندهای اخیر باید اشاره کرد. آماده شدن خامنه ای و حکومت برای نوشیدن جام زهری دیگر در مقابل آمریکا که زمینه را برای اعتراضات وسیع توده ای فراهم تر میکند، رژیم را به وحشت بیشتری انداخته است. دستگیری ها تمهیداتی برای کم تاثیر کردن نقش فعالین در شرایط خیزش توده ای است. اما حکومتی که مقاماتش دارند خرخره هم را میجوند و بالاترین مقامات اصولگرایش هم به جان هم افتاده اند و فساد و دزدی های هم را رو میکنند، حریف یک جامعه هشتاد میلیونی معترض و عصبانیو جلو روند چپ تر شدن و متحدتر شدن مردمنخواهد شد. اینرا رئیسی و قوه قضاییه و وزارت اطلاعاتش بیشتر از هر مقام و ارگان دیگری میدانند اما بالاخره حکومت هم وظیفه! ای برایش تعریف شده و هر اقدامی برای مقابله با این وضعیت بتواند انجام میدهد.
در مقابل دستگیری ها و احضارها چه باید کرد؟
بنظر من باید روی سه اقدام تاکید ویژه کرد؛کارزارهای دفاع از زندانیان سیاسی، نقش خانواده های زندانی و فعالیت در خارج کشور.
در ماههای اخیر کارزارهای مختلفی برای آزادی زندانیان سیاسی، دستگیر شدگان هفت تپه، دستگیرشدگان اول مه، معلمان زندانی، فعالین زن زندانی، دانشجویان زندانی و علیه سیستم قضایی و خواست علنی کردن محاکمات به راه افتاده که نقش مهمی در شکل دادن به اعتراض و گفتمان های رادیکال علیه سیستم قضایی و بیحقوقی مردم دارد. باید این کارزارها را هرچه بیشتر تقویت کرد، به آنها پیوست و آنها را در رسانه ها و مدیدی اجتماعی هرچه بیشتر منعکس کرد. اینها اشکال جدید سازمانیابی مردم، بهم بافته شدن فعالین و شکل گیری شبکه های اعتراضی هستند و نقش مهمی در فضای سیاسی جامعه و علیه دستگیری ها ایفا میکنند. اینها نقش مهمی برای شکل دادن به اعتصابات سراسری میتوانند ایفا کنند.
خانواده های زندانیان سیاسی نیز در شرایط کنونی میتوانند نقش بسیار مهمی در دامن زدن به مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی ایفا کنند. اقدامات فردی و جمعی تاکنونی آنها، بیانیه ها و نامه های اعتراضی و مصاحبه ها و کلیپ هایی که تهیه میکنند، همه اینها بیانگر روحیه عمومی جامعه است که کوتاه نمیاید و در مقابل هر بگیر و ببندی دست به کاری میزند. با توجه به ابعاد وسیع دستگیری ها این اقدامات میتواند شکل سازمانیافته تر و قوی تری بخود بگیرد. باید برای کاری قدرتمندتر آماده شد.
و بالاخره خارج کشور باید نقشی به مراتب موثرتر در دفاع از زندانیان سیاسی و علیه دستگیری ها و احکام وحشیانه شلاق و حبس های طولانی داشته باشد. حزب کمونیست کارگری به سهم خود تلاش میکند ابعاد وسیعتری به مبارزه علیه دستگیری ها بدهد و همبستگی بیشتری در سطح جهانی در دفاع از زندانیان سیاسی سازمان بدهد.* ))},{
انترناسیونال ۸۳۱