خامنه ای و تمام سران این حکومت را به محاکمه خواهیم کشید
در هفته های اخیر بیانیه ها و طومارهایی در داخل ایران با تاکید بر استعفای خامنه ای، گذار از جمهوری اسلامی و کنار زدن قانون اساسی اسلامی با امضای شماری از فعالان سیاسی منتشر شده و بازتاب گسترده ای پیدا کرده است. این بیانیه ها سوالات زیادی را در مورد دلایل و شرایطی که فعالان سیاسی را به صرافت قبول خطر طرح استعفای خامنه ای و گذار از جمهوری اسلامی انداخته، مطرح کرده است.
در واقع این نوع اعتراضات و بیانیه ها و خواست استعفای خامنه ای و گذار از نظام گوشه ای از بازتاب و تاثیرات جنبش عظیم و رادیکال سرنگونی طلبی در جامعه است. جنبش سرنگونی طلبی جنبشی است که بارها سر بلند کرده و عقب رانده شده و بار دیگر در زمان دیگری با عمق و دامنه بیشتری سر بلند کرده است. جامعه ایران آشکارا مصمم است خود را از شر جمهوری اسلامی و کل سران و آیت الله ها و نهادها و سنتهایش خلاص کند. در تک تک اعتراضاتی که در جامعه شکل میگیرد میتوان به وضوح خشم کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و همه مردم را از حکومت چپاولگر و جنایتکار حاکم مشاهده کرد. این جنبشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، و پایان دادن به حقوقهای نجومی و چپاولگریها و تبعیضات و زندان و ارتجاع و شکنجه گران حاکم است. مردم ایران نه فقط خواهان استعفای خامنه ای هستند، بلکه خواهان این هستند که خامنه ای و تمام سران و دست اندرکاران این حکومت به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاههای مردمی به محاکمه کشیده شوند، به دستگیریها و زندانهای سیاسی پایان داده شود، به امتیازات طبقاتی و حقوقهای نجومی و فقر گسترده پایان داده شود و دست مذهب و آخوند و ارتجاع اسلامی از زندگی مردم کوتاه شود. ابراز وجود جنبش مردمی سرنگونی طلبی را ما در خرداد ۷۸، تابستان ۸۸، دیماه ۹۶ بصورت خیزشهای میلیونی و صدها هزار نفره با شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی شاهد بوده ایم. همچنین بارقه های آنرا در سر چوب کردن حجاب توسط دختران خیابان انقلاب، مخالفت با تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، حجاب بر گیران زنان، مقابله و ضرب و شتم هرروزه بسیجیان و اوباش امر به معروف در خیابانها، طرح شعار اداره شورائی از جانب پیشروان جنبش کارگری، و صدها و هزاران نمونه دیگر از تقابل مردم با جمهوری اسلامی هرروز مشاهده میکنیم.
در چنین شرایط و توازن قوایی است که صداهایی از داخل ایران برای استعفای خامنه ای و گذار از جمهوری اسلامی و انتخابات آزاد و امثال اینها نیز شنیده میشود. امضا کنندگان چنین بیانیه هایی از طیفهای مختلف هستند. برخی از کسانی که بیانیه های مزبور را امضا کرده اند زمانی جزو اصلاح طلبان حکومتی بوده اند و تلاش کرده اند با اصلاحات و تغییراتی حکومت اسلامی را از تلاشی نجات دهند. برخی از آنها از خانواده های قربانیان حکومت هستند. برخی نیز همچنان خود را از جنبش ملی اسلامی میدانند. در هرحال آنچه مسلم است اینست که فضای جامعه ایران در حال التهاب و جوشش سرنگونی است و طیفهای بسیار گسترده ای اکنون خود را در صف سرنگونی طلبی می بینند و از این پس نیز ما بسیار بیشتر و بیشتر با سرنگونی طلبی علنی و بیانیه ها و اعلام موضع هایی شبیه این و در اشکال مختلف روبرو خواهیم شد. این بیانیه ها و مخالفتها هم محصول فضای گسترده سرنگونی طلبی در جامعه است و هم نشانه گسترش مقابله و تعرض صریح و علنی علیه کلیت رژیم.
در عین حال عجیب نیست که کسانی که وارد صف سرنگونی میشوند تلاش میکنند رنگ و بوی خود را به این جنبش بزنند. در همین بیانیه های مورد اشاره، تاکید روی شعارهایی نظیر “تمامیت ارضی” که بسیار نا بجا در کنار مخالفت بحق با آپارتاید جنسی و امثال اینها مطرح گردیده، مستقل از اینکه تا چه حد تمام امضا کنندگان این بیانیه ها به آن واقف بوده اند یا نه، تلاش آشکاری برای رنگ ناسیونالیستی زدن به جنبش سرنگونی و آزادیخواهی است. تاکید بر تز پوچ و توهم آفرین “انتخابات آزاد” و برخی فرمولبندیهای مشابه این نیز جزئی از همین تلاش جریانات ملی اسلامی و ناسیونالیستی است. اما از نظر ما اوضاع سیاسی ایران و پیشروی عمیق و طبقاتی جنبش سرنگونی طلبی و جنبش اعتراضی و نقش و دخالت کارگران آگاه و ما کمونیستها باعث میشود که این جنبش بسادگی قابل مصادره توسط جریانات راست و ناسیونالیست نباشد. نمیتوان برابری طلبی اجتماعی و ضدیت با حقوقهای نجومی و مخالفت گسترده با مافیای مذهب و سرمایه داری و مخالفت گسترده با نفس وجود زندانهای سیاسی و امثال اینها را که در جامعه موج میزند به سادگی با شعارها و سیاستهای راست و ناسیونالیستی تسخیر و یا لوث کرد.
جمهوری اسلامی باید سرنگون شود. فضای جامعه ایران بیانگر اینست که دور نخواهد بود روزی که یک انقلاب عظیم مردمی این حکومت را با تمام دستگاه و سیستم جهنمیش به زیر کشد و به حاکمیت میلیاردرهای جنایتکار حاکم و سیستم نفرت انگیز چپاول و ستمگری و بی حقوقی و تبعیضات برای همیشه مهر پایان بزند. پایان دادن به حاکمیت ارتجاع اسلامی سرمایه داران میتواند و باید به معنای پایه ریزی جامعه ای آزاد و برابر و شاد و بری از تعصبات و تفرقه افکنی های قومی و ملی و مذهبی و جنسی و هرگونه تبعیض و ستمگری طبقاتی باشد.
زنده باد انقلاب انسانی برای جامعه ای انسانی
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۳ اوت ۲۰۱۹ – ۲۲ مرداد ۱۳۹۸