اعتراضات در ایران علیه جمهوری اسلامی در بستر سرنگونی این حکومت، رایکالتر، سیاسی تر، عمیقتر و انقلابی تر می شود. سیر تحولاتِ شگفت انگیز، و روند اعتراضات رادیکال در جامعه، شتاب وصف ناپذیری دارد. اتفاقاتی در حال رخداد است که فضای سیاسی ایران را به نفع طبقه کارگر و 99% ایها، به نفع چپ و انقلاب وبه نفع مردم ستمدیده چرخانده است. در این بین جنبش نوین رهایی زن و انقلاب زنانه جاری در ایران، بیش از پیش رادیکالتر شده و در فضای سیاسی برجسته تر و برجسته تر می شود.
بعد از نامه جسورانه اسماعیل بخشی به وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی و افشاگری از شکنجه ها زیر دستان ماموران امنیتی حکومت در زندان، و دعوت از این وزیر به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی برای مناظره، اولین واکنشها در حمایت از اسماعیل بخشی و افشاگری با عنوان “من هم شکنجه شدم” از طرف زندانیان سیاسی زن بود که همین نشان از روحیه بالای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در بین زنان دارد. افشاگری از شکنجه های جسمی و روانی، تجاوزهای جنسی به زنان در زندان، تهدید به تجاوز جنسی و فحش های جنسی و رکیک برای آزار روانی و خُرد کردن زندانی سیاسی زن در زندانها، حالا به یک موج اعتراضی عظیم علیه حکومت شکنجه تبدیل شده است. این واقعه درست یکسال پس از اقدام انقلابی ویدا موحد و کارزار تکثیر دختران انقلاب رخ میدهد، اقدامی که کلیت نظام اسلامی و مردسالار و زن ستیز و ضدزن را با بر سر چوب کردن حجاب به چالش کشید، اکنون با نامه های افشاگری زندانیان سیاسی زن به میز محاکمه می کشاند.
اقدام شجاعانه اسماعیل بخشی، نه فقط کیفرخواست کارگر شکنجه شده و کیفر خواست کارگران حق خواه، بلکه به کیفر خواست عموم ستمدیده و شکنجه شده جامعه تبدیل شد. امروز بیش از پیش قلم ها به محاکمه سران نظام جمهوری اسلامی روی کاغذ می آید و دهانها به دادخواهی باز می شود.
بدینوسیله انقلاب زنانه کیفر خواست زنان ایران برای چهل سال شکنجه در زندانی به وسعت ایران را بعنوان یک جنبش عظیم مطرح و در مبارزات جنبش نوین رهایی زن و انقلاب زنانه جاری در ایران ثبت میکند. این حکومت بدلیل اجباری کردن حجاب که نقش سلول انفرادی برای زنان و در ذات شکنجه برای زنان است، برای تفکیک جنسیتی که بر مبنای فتنه انگاری زنان بر اساس آیات قرآنی است، برای سلب اختیار از زندگی و رابطه و گرایش جنسی و روابط شخصی و اجتماعی، برای جنس دوم و کالا انگاری زن، برای عدم حق طلاق و حضانت کودک، برای تحقیر و شکنجه زنان با نفقه و تکمین، برای مجاز شمردن شوهر به تجاوز به زن برای ارضاء نیاز جنسی، برای محرومیت از حضور در اماکن عمومی، برای محرومیت از فعالیت های اجتماعی، برای ضرب و شتم ها و آزارها و شکنجه های روحی و روانی توسط گشت های ارشاد و آمرین به معروف و ناهیان از منکر و بسیجیان، و بدلیل تعرض ها و تجاوزهای وابستگان نظام در کوچه و خیابانها و بازداشتگاهها و زندانها و دفاتر کارشان به زنان، برای خطبه های ضد زن توسط امامان جمعه و تحریک به اسیدپاشی به صورت زنان و فرو کردن چاقو به باسن زنان، برای سنگسارها و اعدام ها و کشتارهای زیر شکنجه در زندان، که همگی از مصادیق آشکار شکنجه و جنایت بر زنان است، محکوم میشود.
انقلاب زنانه حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از نماینده گان اصلی جنبش اسلامی سیاسی در ایران و منطقه خاورمیانه و نماینده تمام عیار زن سیتزی در جهان، محکوم کرده و خواهان محاکمه تک تک سران این نظام زن ستیز، برای چهاردهه خشونت و جنایت سازماندهی شده قانونی، دولتی و قضایی با تصویب قوانین مذهبی و ضدزن علیه زنان و در یک کلام خشونت و جنایت سازماندهی شده حکومتی در دادگاههای بین المللی است و اعلام میدارد که جنبش دادخواهی و کیفرخواست زنان که یک جنبش عظیم مبارزاتی و برخاسته از انقلاب زنانه در ایران و از دل جنبش نوین رهایی زن و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی است را باید به گفتمان اساسی در فضای سیاسی تبدیل و آن را گسترش داد و جهانی کرد.
انقلاب زنانه به همه زنان ایران فراخوان میدهد که از شکنجه های جسمی و روانی، آزار و اذیت و تعرض ها و تجاوزهایی که با پشتیبانی حکومت و قوانین مصوب آن شده اند، و با پشتوانه دولت و دستگاه قضایی است سخن بگویند و به این جنبش بپیوندند. خواست محاکمه سران و مقامات نظام جمهوری اسلامی باید به خواست علنی زنان و خواست همگانی کل جامعه ایران تبدیل شود. قطعا پیشروی و گستردگی این جنبش می تواند باعث تقویت جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی شود که اولین گام رهایی زنان در ایران است.
انقلاب زنانه
8 ژانویه 2019
18 دی 1397