نسان نودینیان:
در سایت خبری «ایلنا» نوشته ای تحت عنوان «جان بیارزش کارگران در سوداگری کارفرما و پیمانکار» منتشر شده است. این اخبار، به سه حادثه کار در قطار شهری اهواز (خوزستان)، پتروشیمی خرم آباد (لرستان) و معدن چاه گز (یزد) که به مرگ سه کارگر و مصدومیت ٨ تن دیگر منجر شد، میپردازد. ایلنا به نقش پر رنگ پیمانکاران (واسطه های نیروی انسانی) پرداخته است. و چند سوال را به این شکل مطرح کرده است: “وزارت کار برای حفظ جان کارگران چه می کند؟ اما نقش وزارت کار در خصوص حراست از جان کارگران چیست؟ جان کارگران می بایست بدون هیچگونه اقدام پیشگیرانه به کارفرمایان و پیمانکاران سپرده شود یا آنکه حاکمیت در هیات مبدل دولت و در اینجا وزارت کار در خصوص حفظ جان آنها مسئول است”؟ جواب کارگران که در سه دهه گذشته با رژیم جنایتکار اسلامی برای حفظ حرمت و کرامت و معیشتشان هر روزه در اعتراض و رو در رویی قرار دارند، روشن است. دولتها اگر تحت فشار اعتصاب و اعتراض و تظاهرات و نارضایتی کارگران به مطالبات و خواستهای آنها تن داده اند، در عوض ده ها مانع برای به اسارت کشاندنشان ایجاد کرده اند. شرایط سخت و نا امن کار هر روز جان عده ای از کارگران را مورد مخاطره قرار میدهد. هر روز موارد متعددی از آسیب دیدن و یا کشته شدن کارگران بر اثر عدم وجود امکانات ایمنی در گوشه و کنار این جامعه مصیبت زده اتفاق میافتد که تنها تعداد کمی از آنها ثبت و یا منتشر میشود. از دلائل مهم بروز حوادث ناگوار و بالا بودن میزان مرگ ناشی از کار اینها هستند:
١ـ عدم وجود وسایل ایمنی و حفاظتی اصولی، کافی و مرغوب و در انطباق با آخرین امکانات ایمنی .
٢ـ شدت کار و طولانی بودن ساعات کار یکی دیگر و اصلی ترین عوامل بروز سوانح و مرگ است. اولا کارفرمایان اغلب برای بالا بردن شدت کار و تحت فشار قرار دادن کارگران برای تحرک و کار بیشتر تا آنجا که ممکن است از بکارگیری وسایل ایمنی پرهیز میکنند. زیرا استفاده از وسایل ایمنی در عین حال از تحرک و سرعت کار کارگر میکاهد. تا آتحا که کارگرانی که کار کنتراتی میکنند (در شرکت های راه و ساختمان سازی بیشتر) خود عمدا از این وسیل استفاده نمیکنند تا بتوانند کار را با سرعت بیشتری انحام دهند. ثانیا طبیعی است که خستگی ناشی از طولانی بودن ساعات کار، خود به میزان زیادی درصد بروز حوادث را افزایش میدهد.
شدت کار و خستگی مفرط دو عامل دیگر در بروز حوادث است.
آنچه مسلم است این است که سرمایه داران همچون کالایی بی ارزش به کارگر مینگرند و آنچه که برایشان اهمیت حیاتی دارد، کسب سود هر چه بیشتر است. و از آنجا که رعایت اصول ایمنی و بهداشت محیط کار جز هزینه هاست و از سود آنها میکاهد، بنابراین طبیعی است که سرمایه داران به این مساله توجه چندانی نکنند.
تضمین ایمنی و بهداشت محیط کار و تقلیل مخاطرات کار به حداقل ممکن، بدون هیچ صرفه جویی، با استفاده از پیشرفته ترین تسهیلات و امکانات مورد استفاده در سطح جهان، نظارت و معاینه پزشکی منظم در برابر مخاطرات و بیماری های حرفه ای (که در محیط کار از قبیل بیماری های ریوی، کمر درد و فشار بر روی اعصاب و عضلات و کلیه و چشم وارد میشود) و ناشی از کار، توسط مراجع پزشکی مستقل از کارفرما، به هزینه کارفرمایان و دولت، بیمه کامل کارگران در مقابل صدمات و خسارات ناشی از کار، اعم از اینکه در محیط کار و یا خارج آن رخ دهد و بدون اینکه کارگر نیازی به اثبات قصور کارفرما و یا مدیریت داشته باشد، پرداخت حقوق کامل بازنشستگی به کارگرانی که در نتیجه صدمات ناشی از کار توانایی کار کردن را از دست میدهند، در راس مطالبات و خواستهای فوری و دائمی کارگران باید قرار گیرد.
برای جلوگیری از مرگ و سوانح کار، حساس بودن به امکانات محیط کار ضروری است. کارگران باید همه جا، دائما نسبت به بی تفاوتی به امر بهداشت و ایمنی محیط کار هشدار بدهند. اولین گام جمع شدن و تشکیل مجمع عمومی است. جمع شدن و به بحث گذاشتن شرایط ایمنی محیط کار و تحت فشار گذاشتن کارفرما و ارگانهای مسئول با قدرت و تصمیم جمعی عملی میشود.
جان بیارزش کارگران در سوداگری کارفرما و پیمانکار
منبع:ایلنا- بخشی ازیک گزارش : در هفته جاری سه حادثه کار در قطار شهری اهواز (خوزستان)، پتروشیمی خرم آباد (لرستان) و معدن چاه گز (یزد) رخ داد که به مرگ سه کارگر و مصدومیت ٨ تن دیگر منجر شد. وجه مشترک این سه رویداد، نقش پررنگ پیمانکاران (واسطههای نیروی انسانی) در پدید آمدن زمینههای وقوع این حوادث است. حادثه اول در پتروشیمی خرم آباد رخ داد؛ شنبه ١٤ دی ماه، دو کارگر ٢٥ و ٢٩ ساله به نامهای «بهمن آزادی مقدم» و «محمد مهدی مهدیپور» در هنگام جوشکاری مخزن گازوییل جان باختند زیرا مخزن گازوییل قبل از شروع عملیات جوشکاری، خالی نشده بود و کارگران بر اثر وقوع انفجار و سپس آتشسوزی از ارتفاع به پایین پرتاب شدند. علاوه بر دو کارگری که در این انفجار کشته شدند، یکی دیگر از آنها را موج انفجار گرفت و کارگر چهارم از ناحیه لگن آسیب دید.
شرکت ملی صنایع پتروشیمی و شرکت پتروشیمی خرم آباد (شرکتهای کارفرما) همانطور که پیش بینی می شد، پیمانکار نیروی انسانی را مقصر انفجار و مرگ کارگران معرفی کردند؛ ظاهرا پیمانکار از نیروی کار غیر ماهر برای عملیات جوشکاری مخزن گازوییل استفاده کرده بود. حادثه دوم در خودروی حامل کارگران معدن سنگ آهن چاه گز اتفاق افتاد؛ این حادثه صبح دوشنبه ١٦ دی ماه در خیابان امام شهر بهآباد (از توابع یزد)، هنگامی که کارگران پس از خاتمه شیفت شب در حال عزیمت به منزل بودند، رخ داد. سرنشینان خودرو شامل ٤ کارگر معدن، راننده و کمک راننده، به دلیل خرابی بخاری خودرو، دو گاز پیک نیکی در مینیبوس روشن کرده بودند که با واژگونی یکی از گازها بر اثر ناهمواری سطح خیابان، صندلی ها آتش گرفته و در نهایت، گاز پیک نیکی دوم منفجر میشود. این حادثه منجر به مرگ کارگران نشد اما همگی آنها به شدت مصدوم شدند. ماده ١٥٢ قانون کار صراحت دارد که درصورت دوری از کارگاه و عدم تکافوی وسیله نقلیه عمومی، صاحب کار باید برای رفت و برگشت کارکنان خود وسیله نقلیه «مناسب» در اختیار آنان قرار دهد، بنابراین اگر پیمانکار این معدن به جای مینیبوس فاقد بخاری، از وسیله نقلیه «مناسب» برای جابجایی کارگران استفاده میکرد، حادثه یاد شده هرگز رخ نمیداد. اما حادثه سوم هم که روز دوشنبه، ١٦ دی ماه، این بار در خوزستان رخ داد، «علی زادحزباوی» کارگر ٢١ ساله پروژه قطار شهری اهواز که تحت مسئولیت شرکت پیمانکاری «کیسون» استخدام شده بود، در هنگام کار در تونلی کمعرض در عمق زمین بر اثر گیر کردن لباس کارش به واگن حمل بار، چندین متر به روی زمین کشیده شد و پس از برخورد سرش با دیواره تونل جان باخت. این حادثه حوالی ساعت پنج صبح دوشنبه در حالی رخ داده است که حدود ده ساعت از شیفت کاری این کارگر روزمزد میگذشته و دو ساعت بعد نوبت کاری او خاتمه مییافته است. کارفرما مسئول است یا پیمانکار لازم است این پرسش مطرح شود که کارفرمای اصلی در مقابل جان کارگران پیمانی مسئولیتی ندارد یا آنکه با پرداخت هزینه «زندگی» کارگران به پیمانکار، از خود سلب مسئولیت کرده است؟ جان کارگران در مقابل سود بیشتر بی ارزش است در سه حادثه یاد شده، پیمانکار نیروی انسانی در مرگ و جرح کارگران مقصر معرفی شده است. طبیعی است که وقتی در قرارداد میان پیمان دهنده و پیمانکار، سود به همه چیز تبدیل میشود، شرکت پیمانکار در نقش دلال نیروی کار جز سود بیشتر به چیز دیگری نمیاندیشد. یکی برای پرداخت مزد کمتر به نیروی کار، کارگر غیر ماهر استخدام میکند و جان آنها را میستاند و دیگری برای سود بیشتر، از تهیه خودرویی با استانداردهای حداقلی دریغ میورزد. آنچه که در تلاش برای کسب سود بیشتر کمترین اهمیتی ندارد، جان کارگران است. وزارت کار برای حفظ جان کارگران چه می کند؟ اما نقش وزارت کار در خصوص حراست از جان کارگران چیست؟ جان کارگران می بایست بدون هیچگونه اقدام پیشگیرانه به کارفرمایان و پیمانکاران سپرده شود یا آنکه حاکمیت در هیات مبدل دولت و در اینجا وزارت کار در خصوص حفظ جان آنها مسئول است؟ طبعا اگر بازرسان وزارت کار به وظیفه بازرسی از کارگاه ها به درستی عمل کنند و کارفرمایان و پیمانکاران را مورد بازخواست جدی قرار دهند، ایمنی کارگران ضریب بیشتری از امنیت را به خود اختصاص میدهد. از طرفی در حالی که هر کجا پیمانکاران نیروی انسانی اشتغال مثلثی را به نیروی کار تحمیل کرده، جز نارضایتی کارگران و بلعیدن بخشی از مزد آنان دستاوردی نداشتهاند، بازار تاسیس شرکتهای پیمانکاری روز به روز رونق بیشتری پیدا میکند و کارفرمایان علاقه بیشتری به حضور جدی تر این شرکت های واسطه نشان می دهند. به نظر میرسد، رغبت کارفرمایان برای واگذاری تامین نیروی کار به پیمانکاران از سلب مسئولیتی ناشی میشود که در حوادث شغلی و سایر دردسرهای کارگری به کار میآید؛ دردسرهایی که معطوف به دریافت مزد حداقلی، بیمه و نظایر آن است. دردسرهایی از نوع تلاش برای بهره مندی از زندگی حداقلی.