جدید ترین

پرسش از اعضا و کادرهای حزب در کمیته کردستان در آستانه بیست وششمین سال تاسیس حزب کمونیست کارگری

بمناسبت بیست و ششمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست کارگری ایران، ایسکرا نظر تعدادی از اعضا و کادرهای حزب در کمیته کردستان را در این شماره منعکس کرده است.

 

ایسکرا: تیمور امجدی، نظر و احساس شما در مورد حزب چیست؟

تیمور امجدی: در ابتدا می خواهم که بیست و شش ساله شدن حزب را به جنبش کارگری ایران و تمامی آزادیخواهان و جنبش کمونیزم کارگری ایران و اعضا و کادرهای حزب تبریک بگویم. نظرم در مورد حزب این هست که حزب کمونیست کارگری در طول این بیست و شش سال فعالیت موفق بوده و توانسته نمره خوبی از اکتیو بودن و حضور در جنبش کارگری و رهبری و سازماندهی اعتراضات و مبارزات کارگری بگیرد. بنظرم حزب در زمان درست و مسیری درست قرار گرفته است. سیاست و عملکرد درستی در برخورد با مسائل روز دنیا و منطقه و مسائل داخل ایران داشته است و یکی از برجسته ترین خصوصیاتش به روز بودن و آپدیت بودن در اتفاقات جهان پیرامونش بوده است.

حزب کمونیست کارگری ایران از همان ابتدای شروع فعالیتش و در بحبوحه فروپاشی بلوک شرق و تبلیغات ضد کمونیستی و ضد سوسیالیستی که از طرف قدرتهای بورژوایی و در راس آنها آمریکا براه انداخته شده بود و سرمایه هنگفتی که خرج این تبلیغات شده بود توانست با نقد چپ سنتی و  پیشتر از آن نقد سوسیالیزم بلوک شرق یعنی سرمایه داری دولتی و همچنین ارائه برنامه یک دنیای بهتر، خود را در سطح ایران و منطقه مطرح کند و برای بلند کردن پرچم کمونیسم از شانتاژها و تبلیغات در مقابل سرمایه داری افسار گسیخته قد علم کند. حزب بعد از گذشت بیست و شش سال فعالیت به این نقطه عطف رسید که نه تنها در منطقه و ایران بلکه در سطح دنیا بعنوان تنها حزبی که از مارکسیسم، کمونیسم و منافع جنبش سوسیالیستی کارگر دفاع کرده قابل ارزیابی است. هر جا لازم بوده در اروپا و امریکا هم به وضعیت موجود از زاویه کمونیسم و جنبش طبقه کارگر آنرا به نقد کشیده است. فعالین و کادرهای این حزب درهر کشوری برنامه و سیاست این حزب را به پیش برده اند و در داخل کشور هم حزب جایگاه بسیار خوبی در میان مردم، در میان جنبشهای اجتماعی و کارگران پیدا کرده است. همواره رهبران و چهره های محبوب و مطرج در جنبش کارگری را در کنار خود داشته است. امروز بعد از گذشت بیست و شش سال کمونیزم دیگر یک تابو نیست، هر انسان آزاده و عدالت خواهی از اینکه خود را با اسم یک کمونیست معرفی کند بر خود می بالد. برای مدت کوتاهی بعد از فروپاشی بلوک شرق، تبلیغات سرمایه داری در این تلاش بود که جامعه تشنه رفاه و برابری متاثر از این تبلیغات ضد کمونیستی قرار گیرد. به قول منصور حکمت کمونیزم کارگری یک “نه” است به تاریخی که به اسم کمونیسم مطرح شده و به اردوگاههایی که به اسم کمونیسم شکل گرفته است و…. (سخنرانی منصور حکمت انجمن مارکس لندن ) .

من خوشحالم که چند سالی است در کنار اعضا و کادرهای حزب و کارگران و فعالین کارگری چه در داخل و چه در خارج و همچون عضوی از حزب مشغول فعالیت هستم و از اینکه در این حزب برای اهداف انسانی و یک دنیای بهتر مبارزه میکنم بر خود می بالم.

در پاسخ به بخش دیگر سئوال، قطعا در حال حاضر انتظارها از حزب بیشتر شده و خوشبختانه همیشه هم انتظار از حزب ما بوده و این انتظارات مسئولیت های بیشتری را بر دوش حزب و اعضا و کادرهای حزب خواهد گذاشت و باید حزب هر چه بیشتر در میان کارگران و جنبش های اعتراضی داخل ایران حضور فعالانه از خود بنمایش بگذارد. در تشکل یابی و حمایت از تشکل های کارگری مستقل از دولت، معلمان، زنان و دانشجویی بکوشد. در مواقع ضروری نقش خود را بعنوان حزب و رهبری جنبشهای اعتراض موجود ایفا کند. حزب باید بکوشد تا در مقابل راسیسم و جریانات راسیستی که امروزه در حال ابراز وجود کردن هستند بایستد و راهکار و آلترناتیو خود را برای مبارزه با راسیسم و جریانات مذهبی و اسلامی تقویت کرده و بیشتر از همیشه در صحنه باشد. همچنین حزب لازم است بیشتر از هر زمانی در مقابل ناسیونالیزم بایستد و جریانات ناسیونالیستی خصوصا در ایران و منطقه را نقد و افشا کرده و چهره واقعی ناسیونالیزم را به کارگران و مردم نشان دهد. در خاتمه از همه کارگران و مردم آزادیخواه میخواهم که به حزب کمونیست کارگری بپیوندند.
ایسکرا: عزیزه لطف الهی حزب بیست و شش ساله شد! نظر و احساس شما در مورد حزب چیست و پیشروی های حزب کدامها هستند؟
عزیزه لطف الهی: ابتدا اجازه بدهید این را بگویم که من خوشحالم در این حزب برای تحقق اهداف انسانی، سوسیالیستی وبرابری خواهانه همراه بسیاری از کمونیستهای پرشور فعالیت میکنم. من بعد از مدتها بخاطر فعالیتهای فردی که داشتم توقع و انتظاراتی از خودم برای شرکت در فعالیت حزبی و دخیل در مسائل سیاسی، طبقاتی و اجتماعی حس کردم. قبل از آشنایی با حزب شخصا بطور آزاد در فعالیتهای اجتماعی درگیر بودم اما در چهار چوب هیچ حزبی قرار نداشتم و بنا به تجارب قبلی که داشتم احساس می کردم  در روند کارهایم می خواهم فعالیتی آزادانه داشته باشم. اکنون یک سال است که در چهار چوب سیاست، اهداف و برنامه حزب فعالیت میکنم و از این زاویه به فعالیتهای اجتماعی خودم نیز می پردازم واحساس می کنم خودم را در حزب کمونیست کارگری پیدا کرده ام چون حزبی است که در تمامی مسائل اجتماعی سیاسی ایران وجهان خود را دخیل می داند. حزب نسبت به هیچ موضوعی در جامعه بی تفاوت نیست. روشن وبدون اغراق نقد روشن خود در قبال هر مسئله ای در تحولات دنیای امروز را بیان می کند. در هر شرایطی بعنوان یک حزب دخالتگر و صاحب جامعه، رهنمود، خط وجهت دادن به جنبشهای اجتماعی، به فعالین و تشکلهای کارگری و فعالین در عرصه های دیگر اجتماعی ارائه میدهد. افق و برنامه حزب، خط و سیاستهایش در قبال مبارزات اجتماعی جاری در جامعه برای من خط دهنده و امیدوار کننده است.

همانطور که همه می بینیم حزب در تمامی عرصه های اجتماعی وسیاسی خود را دخیل می داند و در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی حضور فعالی دارد. با فرهنگ و ادبیات، نظرات وتئوری وفعالیت روزمره و دخالتگرانه ای که دارد حزبی متمایز از نیروهای چپ دیگر است. به همین خاطر آموزش و به کارگیری نیروی جوان ومسئولیت  دادن به افراد جدید وخط و رهنمود دادن به بدنه حزب می تواند آینده روشنی در مقابل جامعه ترسیم کند. نقش و رابطه حزب با طبقه کارگر و با دیگر جنبشهای اجتماعی نیاز و ضرورت  تحولات سیاسی در آینده ایران است. بنظر من سیاست گذاری در کنگرها و پلنومهای حزب و دخیل کردن هر چه بیشتر اعضا حول این سیاستها بسیار مهم هستند.، پاسخ به هر گونه ابهام و سئوالی توسط رهبری حزب به اعضای حزب، در تقویت، ادامه کاری و تبدیل شدن به حزبی قدرتمند در فردای تحولات سیاسی در ایران  تعیین کننده خواهد بود.

 

ایسکرا: رحیم یزدانپرست نظر و احساس شما در مورد حزب چیست؟ حزب 26 ساله شد، پیشروی های حزب کدامها باید باشند.

رحیم یزدانپرست: نظر و احساس من در مورد حزب خیلی روشن است، احساس خوشحالی میکنم که با این حزب هستم و در بیشبرد امر مبارزه طبقاتی، انسانی و تلاش برای آزادی و برابری و در یک کلام برای تحقق دنیایی عاری از هرگونه ستم و تبعیض در این حزب شریک هستم و سهم کوچکی در این راه بعهده گرفته ام.

خوشحالم با حزبی هستم که در طی این 26 سال قاطعانه و بدون یک ذره تخفیف در برابر سرمایه داری و توحش هار اسلامی و در راس این توحش حکومت جنایت کار جمهوری اسلامی قرار دارد، ایستاده است و برای عدالت اجتماعی، حق و حقوق انسانی مردم و آزادی و برابری و لغوکار مزدی بدون تامل تلاش کرده است و بنظر من در این زمینه ها علیرغم کمبودهایی که داشته، ( البته هر جریان زنده و پویا که همیشه در حال مبارزه و تلاش است طبیعی است که اشکالات هم داشته باشد) دستاورد زیادی داشته است و این دستاورد ها را در عرصه های مختلف مبارزه از جمله: مبارزات کارگران، زنان، جوانان، علیه اعدام و علیه سنگسار و خیلی عرصه های دیگربه روشنی میشود دید. حزبی است که سیاست های درست، شفاف و روشنی دارد و همه سیاست هایش علنی است و همه مردم میدانند که این حزب چی میخواهد به همین خاطر بنظر من دارای پایگاه بزرگ اجتماعی است.

در پاسخ به بخش دوم سئوال اجازه بدهید که من سوال را اینطوری مطرح کنم، در طی این 26 سال پیشرویهای این حزب کدامها هستند؟

همینطور که در بالا اشاره کردم پیشرویهای چشمگیر و مختلفی را در عرصه های گوناگون مبارزه ای که این حزب در دستور کار خود قرار داده  داشته است. برای روشن شدن منظورم به چند نقطه عطف مهم و برجسته این دستاورد ها که از نظر خودم بر جسته است، اشاره میکنم.

چهره های علنی: حزب باید چهره علنی داشته باشد تا جامعه بشناسدش وبه آن اعتماد کند، بحثی بود که چند سال پس از تشکیل حزب توسط زنده یاد منصور حکمت تحت مطرح شد. آنهم اینکه فعالین جنبش کارگری با اسم و رسم لازم است چهره علنی داشته باشند داشته باشند تا جامعه آنان را بشناسد و بهشان اعتماد کند. اما خارج از حزب و توسط بعضی جریانات به اصطلاح چپ، به بهانه اینکه جان آدمها را بخطر میاندازید و در قبال جان آنها احساس مسئولیت نمیکید به حزب ما و شخص منصور حکمت حمله شد که در برابر جان انسانها احساس مسئولیت نمیکنند و تروریسم جمهوری اسلامی را دست کم میگیرند.

اما حزب از درست و اصولی بودن سیاست خود تردیدی نداشت. این مسئله شامل  رهبری و کادرهای حزب هم میشد که با اسم و رسم خودشان در برابر جامعه ظاهر شدند و چهره واقعی خود را به مردم معرفی کردند و این سنت را حزب ما جا انداخت که در خفا نمیشود کار و مبازه علنی کرد. گرد و غباری که جریانات چپ حاشیه ای بر پا کردند چندان طول نکشید و این شکل از مبارزه در میان اکثر جریانات اپوزیسیون اکنون دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است.

رهبران علنی کارگری: حزب ما مطرح کرد که رهبران جنبش کار گری و جنبشها اجتماعی دیگر نیز باید چهره علنی و شناخت شده داشته باشند تا بتوانند مبارزات را رهبری کنند و از طرف دیگر دست جمهوری اسلامی برای دستگیری و سربه نیست کردنشان باز نباشد. این هم با مخالفت شدید همان جریانات “چپ” قرار گرفت و حتی ما را متهم کردند که داریم رهبران کارگری را لو میدهیم، اما اینم هم زیاد طول نکشید و اکنون به یک سنت جا افتده در جنبش کارگری و جنبشهای اجماعی تبدل شد است. امروز ما شاهد این هستیم  که این جنبش ها صاحب بسیاری از این رهبران هستند.

اعدام و سنگسار: برای اولین بار در میان اپوزیسیون ایرانی حزب کمونست کارگری مسئله لغو اعدام را مطرح کرد و این هم به مانند موارد قبلی که در بالا اشاره کردم مورد بی لطفی و مخالفت نیروهای سیاسی مختلف قرار گرفت اما درستی این سیاست نشان داد که امروزعلیه اعدام به یک جنبش اجتماعی بزرگ تبدیل شده است و شاهد بودیم دها نفر از اعدام قطعی نجات پیدا کردند. سنگسار هم به همین منوال پیشرفت و امروز می بینیم عملا سنگسار دو فاکتو لغو شده است.

نمونه آخر متاسفانه درگذشت محمد جراحی یکی از رهبران کارگری و کادرحزب کمونیست کارگری بود که حزب ما کادر و عضو حزب بودن ایشان را علنی اعلام کرد. بازهم بر سر این نیز کسانی اینجا و آنجا غوغا بپا کردند و خواستار مدرک از حزب شدند، اما این هم چند روز بیشتر طول نکشید و مجبور شدند ساکت شوند. این نکته را اضافه کنم که عضویت محمد جراحی در حزب ابتدا به ساکن نبود و این را باید در ثبات سیاسی حزب و اعتماد فعالین کارگری و جنبش های اجتماعی به این حزب جستجو کرد.اینها و صدها نمونه دیگر سیر پیشروی های این حزب هستند که من بعنوان عضوی از حزب، بودن با این حزب را یکی ازافتخارات بزرگ زندگی سیاسی خود میدانم و به همین دلیل همه کارگران و انسانهای آزاده را  به پیوستن به حزب کمویست کارگری فرامیخوانم.

 

ایسکرا: محمد امین کمانگر با تشکیل حزب کمونیست کارگری ایران در صفوف این حزب است. او از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران است و در شهر فرانکفورت آلمان در عرصه مسائل پناهندگی فعال است! محمد امین کمانگر کادر کمونیست شناخته شده ای در سنندج و کامیاران است!  او در مورد حزب کمونیست کارگری ایران میگوید:

محمد امین کمانگر حزب کمونیست کارگری ایران در شرایطی تشکیل شد که در پشتِ حصارِ سکوت، ترس هم در سکوت بود، امروزه حزب راهنمایی است که در دل تاریکی می گذرد و با نیزه های تیز خورشید صبحگاهی در هر مکانی که حضور دارد روشنایی ایجاد میکند. مثل ساعت شمار، دقیقه هایش را مجبور می کند  تا در سر هر بزنگاهی راهنما باشند و زنگ سعادت و خوشبختی مردم را بصدا درآورند. در فردای قدرت گیری حزب شرافت را به قلم باز می گرداند و قلم بدستان در آزاد ترین مناسبات اجتماعی ژرف ترین رازهای زندگی بشر را خواهند نوشت. حزب کمونیست کارگری شکوه مندانه و با افتخار ایده های ضد انسانی را بخصوص ناسیونالیسم و مذهب را با شعله های اندیشه به نقد کشیده است  و تاریخی سرشار از ایده های انسانی در تقابل و تعرض به سنتهای دست و پاگیر عصر حجری نگاشته است. با شرارۀ  گرم واژه ها، حصارهای  پیچ در پیچ سکوت  در مقابل مذهب را کنار زده است. در این باره کوهی اسناد موجود است که نسل جدید لازم است به آن مراجعه کند. حزب در طول این 26 سال به عنوان حزبی با شهامت سیاسی، هر جا که حضور داشته است، چون خودِ حزب  با تمام این وقایع پیوندی ناگسستنی دارد. لذا  درسهای تاریخ، معنای دقیق مرگ و زندگی و شیوۀ زیستن را با شراره های شجاعت برای مردم توضیح داده است و میدهد. زنده با انسانیت، زنده باد حزب.

 

ایسکرا: نظر و احساس شما در مورد حزب چیست حزب 26 ساله شد و پیشرویهای حزب میتواند چی باشد ؟

ناصر کشکولی: بنظر من انسانها در طول تاریخ برای تغییر وضع موجود بطور دائم تلاش کرده اند و من هم یکی از آنها هستم که سالهاست علیه وضع موجود مبارزه میکنم. انسان برای اینکه بتواند تغییر ایجاد کند به حزب، به سازمان و تشکل نیاز دارد. این حزب دستاورد انقلاب 57 هست، این حزب، حزب  بعد از تجربه شوروی است. حزب کمونیست کارگری یک  دستاورد سیاسی است. حزب کسانی است که میخواهند گرسنگان و پا برهنه گان برای اولین بار حکومت انسانی شان را در ایران  و به یک معنی در جهان برپا کنند. حزب کسانی هست که شبانه روز تلاش کرده اند در هر اعتراضی شرکت کنند ( برخلاف کمونیسم  خفقان زده حکومت آریامهری که حرفهایش را کسی سه متر آنطرف تر به اندازه طول سلولش نمی شنید) نه تنها هیچ یک از عرصه ها و جنبشهای اعتراضی جامعه را برای بورژواهای مرتج رها نکرد بلکه شرکت در این جنبشها را از  وظایف سیاسی خود دانسته است..

در پاسخ به بخش دوم سئوال، ببنید ما ارزیابی مان از جنبشها در کشورهای عرب زبان  این هست که این جنبشها بدون رهبری یک حزب کمونییستی از نوع کمونیسم کارگری هستند. از طرف دیگر هر جنبشی از طریق پایین دست به تغییر قدرت سیاسی میزند، بطور کلی تمام حکومت های ارتجاعی منطقه با همکاری غرب برای از بین بردن این نوع جنبشها تلاش فوق العاده ارتجاعی  بکار میبرند تا آن جنبش را به هر طریق ممکن  در نطفه خفه اش بکنند. نمونه زیاد  میشود آورد  ولی آخرین نمونه برجسته اش  رفراندوم در کردستان عراق است.  مواضع، منافع و سیاست احزاب حکومت محلی چه نقش مخرب و ارتجاعی  در به تباهی کشانیدن زندگی انسانها و از ابتدایی ترین خواستشان همچون حق رای داشتند، از طرف دیگر  حکومت های ایران، ترکیه و حکومت مرکزی عراق ازهیچ توحشی علیه مردم، از مانورهای، نظامی، فشار سیاسی، از محاصره اقتصادی و از بستن مرزها به روی مردم کردستان و ترساندن آنان از جنگ و غیره دریغ نکردند.

در همین رابطه  یک حرکت همبسته و حمایتی در ایران براه افتاده. اینجا حزب ما یک وظیفه تاریخی و خطیری را بعهده  دارد و آنهم این هست که بایستی رهبری انقلاب عظیم اجتماعی آینده جامعه را به عهده بگیرد. قطعا انقلاب آتی در ایران شبیه انقلاب سال 57 نخواهد بود بلکه بیشتر شبیه انقلاب اکتبر خواهد بود زیرا هم کارگر در خیابان هست و هم حزب کمونیست کارگری. اگر انسانها در طی سالهای گذشته در کشورهای عرب زبان دیوارهای بتون آرمه دیکتاتورها را بر سرشان خراب کردند اما نگذاشتند به جایش ساختار و مناسباتی  که بتواند آرزوهای مردم را برآورده کند ایجاد کنند. حزب کمونیست کارگری در ایران شانس بزرگی دارد که بتواند در قامت یک حزب رهبری کننده سیاسی، نظامی و اقتصادی ظاهر شود. همه شرایط برای حزب آماده است. جامعه ایران بشدت ضد اسلام، ضد سرمایه، علیه اعدام  و جامعه ای انساندوست است. چپ اجتماعی، جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی در ایران تشنه یک جامعه آزاد، برابر، سوسیالیستی و انسانی هستند. اینها پایه های به قدرت رسیدن حزب کمونیست کارگری هستند.

از طرف دیگر حزب سالهاست بدون تخفیف دارد مبارزه میکند ، مبارزه اش حرف دل مردم است و مبارزه مردم حرف دل حزب است.

حزب و جامعه و حزب و قدرت سیاسی پاسخی به کل ارتجاع منطقه و جهان و پاسخ  انسانهایی است که  تشنه یک حکومت انسانی هستند. این یعنی ایفای نقش حزب کمونیست کارگری برای رهبری آتی انقلاب سوسیالیستی در ایران. حزب بایستی  بتواند در آینده با رهبران جنبشهای مخلتف  موجود در ایران بویژه با رهبران جنبش کارگری، با جنبش زنان، با مردمی که بشدت  ضد اسلام و ضد دین و علیه قتل عمد دولتی واحکام اعدام هستند رابطه تنگاتنگی ایجاد کند و تلاش کند خواست و مطالبات مندرج در یک دنیای بهتر را به خواست عمومی تبدیل کند. با طی کردن چنین روندی، حزب کمونیست کارگری شانس تصرف قدرت سیاسی را خواهد داشت. هیچ جامعه ای در دنیا به اندازه ایران آماده  رفتن برای وقوع یک انقلاب سوسیالیستی نیست وهیچ حزبی هم به اندازه حزب کمونیست کارگری در دنیا در این مقیاس و بدون تخفیف برای سوسیالیسم نمی جنگد.

 

ایسکرا: آوات فرخی نظر و احساس شما در مورد حزب چیست و در 26 ساله شدن حزب پیشروی هایش میتواند کدام ها باشند ؟

آوات فرخی: طبعا در بیست و ششمین سالگرد تاسیس حزب من هم خوشحال هستم و از همین جا به تمام اعضا و دوستداران حزب بیست و ششمین سالگرد تأسیس حزب را تبریک میگویم. راستش سوال شما من را برگرداند به سال 2007 زمانی که با این حزب آشنا شدم. حزبیت و تحزب در کردستان امری معمولی و نرمال است در آن زمان هم احزاب و گروههایی فعالیت  و عضو گیری می کردند. تا قبل از آشنایی با حزب کمونیست کارگری با توجه به اینکه من نسل پس از انقلاب هستم و با توجه به بمباران تبلیغات اسلامی از طرف جمهوری اسلامی علیه نسلی که دست پرورده خودش هست، زیر سایه این ارتجاع رشد کرده و من هم به مانند اکثریت این نسل هرگز تحت تاثیراین تبلیغات قرار نگرفتم. همیشه فکر میکردم یک جای کار ایراد دارد. در دوران مدرسه همیشه علیه چادر وحجاب بودم .علیه همه قوانین ضد زن و ارتجاعی بودم از بچگی با آنها بزرگ شده بودم اما در این میدان خودم را بدجوری تنها تصور میکردم و فکر میکردم این تنها من هستم که این مسایل را میبینم و برایم مهم هستند و نیاز به تغییر و دگرگونی میبینم. همیشه جایگاه فرودست زنان و کودکان آزارم میداد و بسیاری از احزاب و جریانات دیگر را در قالب یک الترناتیو نمی دیدیم تا اینکه در سال 2007 با این حزب آشنا شدم برنامه یک دنیای بهتر را خواندم همه اش حرفهای دل من بود و بسیار شسته و رفته تر، انقلاب شکست نخوردگان منصور حکمت را زیر درخت گردو در حیاط خانمان در یک تابستان زیبا خواندم. ارتباط با این حزب و خواندن این مطلب من را وارد فاز جدیدی کرد امید به تغییر و دگرگونی را در درونم زنده کرد. فهمیدم که من تنها نیستم و انسانهای عزیز و دوست داشتنی زیادی گرد هم در این حزب جمع شده اند تا انسانیت را به زندگی ها برگردانند. از این بابت خوشحال بودم و سرشار ازانرژی. هر روز از سرکار با عجله به خانه می آمدم که کانال جدید را دنبال کنم و چقدر تشنه این برنانه ها بودم. با وجود اینکه در خانه ماهواره داشتیم و من کانال جدید را از این طریق میدیدم ولی من یک ماهواره شخصی برای خودم تهیه کردم و کانال جدید همیشه در حال پخش بود. میخواندم وگوش میکردم و مینوشتم. مثل پازلی که جایم در میان پازلهای دیگر پیدا شده بود خودم را با این حزب چفت میدیدم. من حرب را تنها آلترناتیو برای برپایی یک زندگی شایسته انسان میبینم.

و اما در مورد بخش دوم سئوال، از روزی که من حزب را شناختم به نظرم به درست انگشت روی مواردی گذاشته و برجسته کرده که دغدغه مردم بوده و در این زمینه هم همه ما شاهد پیشرویهایش در مسایل مربوط به اوضاع و موفعیت زندگی و مبارزه کارگران، جوانان، اوضاع دهشتناک کودکان، علیه اعدام، زنان، علیه کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم و … جای پای این حزب در تمام این عرصه ها قابل مشاهده هست. از نظر من جهت پیشروی بیشتر در آینده باید فکوس بیشتری روی جنبش آزادی زنان باشد. از آنجاییکه زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند باید بیشتر روی سازمان دادن و خواسته و مطالبات هم اکنون زنان حتی با امکانات موجود کنونی یعنی زیر حاکمیت همین حکومت مرتجع اسلامی وقت و انرژی بیشتری گذاشت. تا جایی که همه شاهد هستیم زنان یک بخش عظیم از جامعه ایران هستند که جمهوری اسلامی هر لحظه از اقدامات، مبارزات آنان و خواسته ها و مطالباتشان بر خود میلرزد و خوب میداند تقویت جنبش آزادی زن در ایران و پیشروی این جنبش یعنی کوبیدن میخ برتابوت جمهوری اسلامی.

 

ایسکرا: نظر و احساس شما در مورد حزب چیست و در 26 ساله شد حزب و پیشروی هایش میتواند کدام ها باشند ؟

فرامرز قربانی: قبل از هرنکته ای لازم میدانم بیست و ششمین سالکرد تاسیس حزب کمونیست کارگری ایران را به همه اعضا و دوستداران این حزب تبریک بگویم. من معتقدم  برای بهتر شدن جامعه باید هر انسان اگاهی به اتفاقات و حوادث در جامعه واکنش نشان بدهد، در واقع باید کارهای مثبت را تشویق و همراهی کرد و در عوض در مقابل هر حرکتی که بر زندگی انسان و محیطی که در آن زندگی میکند تاثیر منفی دارد ایستاد و اعتراض کرد.

یادم میاید اوایل ورود به دبیرستان و در واقع چند ماهی نگذشته بود با معلمم درگیر شدم سر اینکه خوب تمرینهای درسی را انجام نداده بودم و دلیلش را این طور بیان کردم که من توضیحات شما را خوب متوجه نشدم، برای اینکه تعداد دانش آموزان در کلاس خیلی زیاد است و بعضا آدم حواسش پرت میشود. به معلمم گفتم شما دوسوم وقت درس را همش تذکر میدهی به این وآن. چرا مدرسه تعداد دانش اموزان را به دوکلاس تقسیم نمیکند معلم در جواب گفت که من هم دوست دارم که تعداد کمتر باشد ولی من تصمیم گیرنده نیستم شما هم به جای بهانه آوردن سعی کن بیشتر درس بخوانی. در واقع بهانه نبود. تعداد دانش آموزان نزدیک به 45 نفر بودند و ایجاد یک فضای آرام در میان سروصدای همین 45 نفر اکثر وقت درس را میگرفت. خلاصه اولین اعتراض رسمی من ازآانجا شروع شد و بعد کشید به نبود امکانات ورزشی و… . اواسط  دوره دبیرستان بود که یکی از اعضای شورای مدرسه شدم ، پیگیری من و دو نفر دیگر از اعضای شورا در بهتر کردن مدرسه تا جای پیش رفت که فرماندار وقت را به مدرسه آوردیم که کمک ویژه ای به مدرسه بکند. مدتی گذشت با دونفر از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم، اکثرا غروبها همدیگررا میدیدیم، بحث میکردیم و خیلی خوشحال بودم از هم صحبتی  با آنها و اینکه مثل من معترض هستند و بهتر از من هم بحث را فرموله میکردند. خیلی خوب کمبودهای سظح شهر را به زبان میآوردند که چرا باید در این شهر بیشتر از 20 تا مسجد و جود داشته باشد اما دریغ از یک استخر یا یک سینما و… تا اینکه سوال کردم خوب چگونه میشود این وضعیت را تغییر داد جوابها و پیشنهاداتی شنیدم ولی نکته ای که برایم مهم بود اسم بردن از حزب بود که آدم معترض و خواها  تعییر باید حزب داشته باشد و اینکه برای پیشبرد اعتراض باید ظرفی داشت که آدمهای معترض و هم صدا را در آن جمع کرد، باید برنامه داشت، باید هدف تعریف شده داشت و … سوالات زیادی از آنها پرسیدم و جوابهایی گرفتم تا اینکه فرکانس رادیو انترناسیونال را به من دادند هرشب با وجود پارازیت زیاد پای رادیوی نیم ساعته  انترناسیونال می نشستم و خیلی خوشحال بودم که چنین رادیوایی را پیدا کردم و اینکه فقط یک آدم معترض نیستم بلکه همراه آدمهای دیگری هستم  که میخواهند تعییری در جامعه به وجود بیاورند آن هم با برنامه با هدف با استراتژی و این  به من شور وشوق فراوانی میداد، انگار چیزی را پیدا کرده بودم که خودم هم قبلا بهش فکر نکرده بودم  ولی میدانستم همان موردی است که من میخواستم واین در واقع هم آن وقت و هم الان به من  احساس غرور و شور میدهد چرا که در حزبی هستم و همراه انسانهای شریفی هستم که چندین سال است به مبارزه علیه رژیمی میپردازند که بجز فقر و بدبختی برای مردم چیزی به ازمغان نیاورده است. در حزبی هستم که پرچم دفاع از کودکان و انسانهای بی دفاع و بی پناه را برداشته که در ایران هزاران  تن از آنها به دلیل فقر و گرسنگی تحت شدید ترین و وحشیانه ترین آزار و اذیت قرار می گیرند و همین نکته به اضافه دها مورد دیگر از مبارزه علیه سنگسار،علیه اعدام، در دفاع از برابری کامل حقوق زن و مرد، دردفاع از حوق زنان در دفاع از آزادی بی قید و شرط بیان در دفاع از حقوق کارگر و دها مورد دیگر، همه این موارد که حزب کمونیست کارگری ایران پرچمش را برداشته و من عضوش هستم به من  احساس غرور و شادمانی می دهد.

در پاسخ به پرسش دوم بگویم به نظر من مهمترین کارهای که حزب در این مدت انجام داده نهادینه کردن اقداماتی بوده که همیشه سیستم سرمایه داری بر علیه آنها و بخصوص جمهوری اسلامی که گسترش این اقدامات از طرف حزب را در تضعیف خودش اعتراف کرده  است و برای مقابله با آنها از هیچ امکانی دریغ نکرده است.

همیشه در طول تاریخ ایران آدمهای مشهور و شناخته شده در جامعه برای مردم کسانی بوده اند که یا در راس قدرت و یا پست دولتی داشته اند و یا اینکه سرمایه دار بوده اند. اما حزب کمونیست کارگری ایران تعین دادن به رهبران کارگری و اجتماعی را اجرا کرد و فعالیتهای آنها را برجسته و خود آنها را به عنوان شخصیتها و رهبران عملی جامعه به مردم معرفی کرد و بلندگوی صدای آنها در عرصه بین المللی شد. حزب کمونیست کارگری فعالین کارگری و جنبش کارگری را بعنوان آلترناتیو انتخاب مردم ایران قرار داده است. حزب کمونیست کارگری با سر و قامت برافراشته اولین حزب ایرانی است که پرچم نه به اعدام را برداشت و برای این حرکت در ایران  فرهنگ سازی کرد به طوری که حتی سران سایر احزاب اپوزیسیون با اینکه در برنامه سازمانیشان از لغو اعدام حرف نزده اند ولی جرات نمیکنند از مجازات اعدام دفاع یا صحبت کنند.

حزب کمونیست کارگری اولین حزبی است که پرچم دفاع از هموسکس والها را برداشت و گفت آنها هم یک انسان کامل هستند و حق برابر باید داشته باشند .

حزب کمونیست کارگری افتخار لغو اجرای حکم سنگسار را در ایران دارد و همچنین پرچم دار دها مورد دیگری است که نه سیستم سرمایداری و نه جمهوری اسلامی و نه ناسیونالیستها برایشان خوشایند است .

به نظر من حزب کمونیست کارگری نه تنها باید به ادامه تلاشهایی که تا کنون انجام داده بپردازد بلکه  باید پیش به سوی سازمان دادن اعتصابات سراسری کارگران، معلمان ، دانشجویان و دانش آموزان برود و پیش به سوی متحزب کردن بخشهای مختلف جامعه.

 

ایسکرا: آزاد خاده  نظر و احساس شما در مورد حزب و سنجش پیشرویهای حزب چیست؟

آزاد خاده: در پاسخ به سوال اول از نظر احساسی در این دو سال که من توانستم در آلمان در کنار دوستان حزب به عنوان یک عضو فعال حضور داشته باشم واقعا برای شخص من غیر قابل توصیف است و من الان بیشتر از همیشه خودم را به حزب نزدیک میبینم و از این لحاظ خیلی خوشحالم .

برای پاسخ به سوال دوم ابتدا دوست دارم بیست و ششمین سالگرد حزب را صمیمانه به تمام کمونیستها و فعالین کارگری در تمام نقاط و به تمامی دوستانی که با وجود تمامی مشکلاتی که بوده و هست ولی باز هم در پیشبرد اهداف انسانی و آینده نگری حزب کوشا بوده اند تبریک عرض کنم. اینکه برای ما افتخار بزرگیست که در دل محرومترین بخش جامعه یعنی طبقه زحمتکش کارگر و مزد گیر جای بخصوصی داریم و این به نظر من بزرگترین معیاریست که ما میتوانیم از آن برای سنجش پیشروی های خود به عنوان حزب کمونیست کارگری ایران استفاده بکنیم.

 

ایسکرا ۹۱۲

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *