در دفاع از تاریخ حزب کمونیست ایران
اخیرا با دیدن صفحات میدیای اجتماعی متوجه پدیده نه چندان تازه ای میشوید که انگار ناسیونالیستها با تضعیف چپ درون کومه له امیدی گرفته و به تکاپو افتاده اند. گر گرفتن دوباره ناسیونالیستهای پراکنده که در سالهای گذشته از کومه له فاصله گرفته بودند و هر کدام در زیر یک بوته در حال چرت زدن و حساب و کتاب شکستهایشان بودند، تابعی از تحولات درونی کومه له امروز است.
اما این بار حمله ناسیونالیستها تنها به کمونیسم کارگری نیست. کل تاریخ حزب کمونیست ایران و اسم این حزب و هر درجه از چپ بودن هم برایشان سیبل و نشانه است. فحش هایشان را به کمونیسم کارگری و منصور حکمت میدهند اما از “بی لیاقتی و بی حرفی و بی افقی و ناجوانمردی رهبری کومه له” میگویند. حمله ناسیونالیستها به کومه له و حزب کمونیست ایران شامل کل تاریخ این حزب میشود. انگار از مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران از سال ١٣٦٢ به این طرف رهبری کومه له خائن شده است و باید مورد حمله قرار بگیرد. این طیف همانند ویروسهای خفته در هوای مطبوع خود سربلند کرده اند. وزش باد مسموم اردوگاههای کومه له به این ویروس خفته، آنها را بیدار کرده و در حال ریختن زهر ضد چپ و آزادیخواهی به اطراف خود هستند.
این طیف میخواهد دوران سرخودرگی و سکوت و بی لیاقتی خودش را پشت سر بگذارد و وارد جنگ آخر با کومه له چپ بشود. هدف آنها کمونیسم کارگری نیست چون میدانند اینجا پاسخ لازم خواهند گرفت و پادزهر ناسیونالیسم چنان قوی است که آنها را حداقل در سه دهه گذشته حاشیه ای کرده است. اکنون این طیف با آویزان شدن به تاریخ کومه له قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران و بلند کردن عکس رهبران جان باخته و کمونیستی مانند فواد مصطفی سلطانی و صدیق کمانگر و جعفر شفیعی و… میخواهند آنها را رهبران جنبش کردایتی قلمداد کنند و انتقامشان را از چپ و کمونیسم بگیرند. این طیف فقط مدافع کومه له تا مقطع قبل از کنگره دوم این سازمان هستند.
این طیف سیاست و مصوبات کنگره های کومه له و حزب کمونیست ایران بعد از کنگره دوم کومه له بویژه بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران را دوران فطرت و افول کومه له مینامند و علام کرده اند که با تصویب برنامه و سیاست کمونیستی، کومه له به قهقرا رفته است و “دوران طلایی” تئوریهای نیمه مستعمره نیمه فئودال به نا حق پایان یافته است. نفرت آنها از کمونیسم و نیرو و انرژی دریافتی اخیرشان البته بازگشت به آن تئوریها نیست. چون مائو هم از نظر آنها زیادی چپ و کمونیست بوده است. پرچم اصلی آنها این است که این بار نه پوشیده و پنهانی بلکه با افتخار ناسیونالیسم کرد را فریاد بزنند. کسانی از این طیف رسما اعلام کرده اند اگر کمونیستها مارکس و لنین و منصور حکمت و…. را دارند آنها هم قاضی محمد و شیخ محمود و سیخ سعید و سمکو و… را دارند. میگویند اگر کمونیستها انقلاب اکتبر و کمون پاریس و… دارند و شکست خورده اند ناسیونالیستهای کرد هم اقلیم کردستان و کوبانی را دارند. علاوه بر این حمایت آمریکا و عربستان و…. را دارند. میگویند این تجارب نه تنها مثل کمونیستها شکست نخورده بلکه رو به گسترش هم هست.
این فرهنگ و سیاست و این تعرض و اعتماد بنفس ناسیونالیسم کرد درون و حاشیه کومه له این بار با موارد قبلی متفاوت است. این بار فکر میکنند قلعه کومه له را تماما از درون فتح کرده اند و از بیرون باید موانع و ملاحظات و محافظه کاری رهبران راست و ناسیونالیست درون کومه له را مورد حمله قرار بدهند که قاطع تر و بی ملاحظه تر با پرچم زنده باد ناسیونالیسم کرد تابلوی حزب کمونیست ایران را پایین بکشند. آنها آشکارا اعلام کرده اند “کومله اصیل” باید با اتکا به جنبش کردایتی به اسم واقعی خود و پرچم واقعی خود حرف بزند. آنها ملاحظات سابق خود را کنار گدشته و رهبران جناحها و شاخه های کومه له های فعلی را نالایق میدانند و به جدال کمونیسم و آثار و طبعاتش در کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران رفته اند.
از منظر این طایفه قومپرست رهبری وقت کومه له در ده شصت شمسی به جرم همراه شدنش برای تشکیل حزب کمونیست ایران دچار خطای نابخشودنی شده است و اکنون با تضعیف چپ درون کومه له فرصت را غنیمت شمرده اند کل آن تاریخ، از مقطع ١٣٦٢ تا به امروز را مورد حلمه قرار بدهند.
این اعتماد بنفس البته نیرو و انژی خود را اساسا از سیاستهای ترامپ و متحدینش در منطقه میگیرد. فکر میکنند فرصتی تاریخی پیش آمده است و باید در سایه احزاب مافیایی حاکم بر کردستان عراق پرچم خود را بر تانکهای آمریکایی بیاویزند و به مدینه فاضله خود برسند. مدینه فاضله این طیف پراکنده همان است که اکنون در کردستان عراق با شکست فضاحت باری مواجه شده است و بی اعتباری آن زبان زد خاص و عام است.
این اعتماد بنفس کذایی حساب اینرا نکرده است که جوانان و مردم کردستان ایران این افکار عهد عتیق را و حکومت نوع بارزانی و طالبانی را نخواهند پذیرفت و دوباره تجربه نخواهند کرد. زیرا مردم میبینند و میدانند که شهروندان کردستان عراق نه تنها دل خوشی از حکومت و سیستم و فرهنگ ناسیونالیستهای کرد حاکم بر کردستان عراق ندارند بلکه عمیقا از آنها متنفرند. این طیف با حسرت در تدارک دسترسی به خوراکی است که مردم کردستان عراق آنرا استفراغ کرده اند.
در این شرایط اگر کمونیستها و آزادیخواهان با قدرت و اعتماد بنفس به میدان نیایند و این تحرک ناسیونالیستی را پس نزنند، در متن اوضاع منطقه، ویروس ناسیونالیزم کرد درون و بیرون کومه له میتواند در قدم اول این سازمان را قربانی کند و در قدم بعدی پاکسازی قومی را تدارک ببیند. ما دفاع از تاریخ حزب کمونیست ایران و دستاوردهای مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری را وظیفه خود میدانیم و اجازه نمیدهیم که این تاریخ را تحریف و دستکاری کنند. انتظار میرود چپها و کمونیستها بویژه در جامعه کردستان و فعالین جنبشهای اجتماعی آزادیخواهانه، این تحرک و خطرات ناسیونالیسم کرد در درون و بیرون کومه له را ببینند و اجازه ندهند تاریخ پر افتخار جنبش کمونیستی و مبارزات جنبش کارگری را به بیراهه ببرند.
moha۲۳ مرداد ۱۳۹۶
۱۴ اوت ۲۰۱۷