کارگران مخابرات روز ١١ تیر دست به اعتصاب سراسری و تجمع همزمان در چندین شهر زدند. کارگران بازنشسته فولاد روز ٢٤ تیر از نقاط مختلف کشور در تهران تجمع کردند این چندمین تجمع سراسری آنها بود. کارگران فشار قوی برق در ماههای اخیر چندین بار از نقاط مختلف کشور دست به تجمع در تهران زدند. اعتراضات متحد و سراسری معلمان بازنشسته از مهر ٩٥ تاکنون بارها و بارها در تهران و یا همزمان در شهرهای مختلف برگزار شده است. معلمان نیز سابقه طولانی تری در اعتصابات و تجمعات سراسری دارند. به این مجموعه باید اعتراضات سراسری کارگران پتروشیمی ها، آتش نشانی، تجمعات متحد کارگران برخی معادن و طومارهای اعتراضی کارگران نفت را اضافه کرد. در حال نوشتن این مطالب بودم که خبر تجمع همزمان و متحد کارگران مناطق هشتگانه شهرداری اهواز را دیدم. این یک روند جدید و بسیار مهم در جنبش کارگری است که با توجه به بحران اقتصادی که دورنمایی از حل و تخفیف ندارد و روزبروز عمیقتر میشود و با توجه به فضای عمومی اعتراضی در جامعه و تغییر توازن قوا میان مردم و حکومت، شاهد گسترش آن به مراکز دیگر کارگری خواهیم بود.
در کنگره دهم حزب قطعنامه ای تصویب کردیم که ضمن اشاره به اعتراضات سراسری بخش هایی از جنبش کارگری تاکید میکند که جنبش کارگری در آستانه جهشی بزرگ قرار گرفته و این اعتراضات بستر مناسبی برای متشکل شدن در سطح سراسری در این بخشها بوجود آورده است. گسترش اعتراضات سراسری در ماههای اخیر که نمونه های تازه ای از آنرا ذکر کردم این حکم قطعنامه را بیش از پیش مورد تاکید قرار داد.
تلقیات رایج
اجازه بدهید ابتدا به تلقیات رایج از شکل گیری تشکل توده ای کارگری در میان برخی فعالین کارگری و سازمان های چپ اشاره کنم و به اصل مطلب برگردم. تلقی رایج در میان این رفقا این است که همین که بحث از تشکل توده ای میشود یادشان به کارخانه و سندیکا و اعلام یک هیئت مدیره می افتد و میگویند در شرایط کنونی عملی نیست. آنها اعتراضات سراسری را نمیبینند یا دقیق تر این است که بگویم اهمیت لازم را به آن نمیدهند. شرایط و امکانات متفاوت مثلا ٩٠ هزار کارگر بازنشسته فولاد یا بیش از یک میلیون معلم و صدها هزار معلم بازنشسته یا ٢٤٠٠٠ کارگر قراردادی مخابرات و دهها هزار کارگر آتش نشانی را با چند صد نفر کارگر یک کارخانه نمیبینند. تفاوتی میان ١٥٠٠٠ کارگر واحد با کارگران نیشکر هفت تپه که به مراتب تعداد محدودتری هستند و تاثیری که بر تشکل های آنها ایجاد میکند نمیبینند. اعتصابات و اعتراضات سراسری اساسا پدیده ای است که در دهه اخیر توسط معلمان و در یکی دو سال اخیر توسط بخش های دیگری از جنبش کارگری شروع شده است. این یک پیشروی تازه و مهم در جنبش کارگری است که ظاهرا مورد توجه این رفقا قرار نگرفته است و جایگاهی برای آنها ندارد. منهم تصور نمیکنم در شرایط کنونی توازن قوا برای شکل گیری تشکل توده ای آنهم از نوع سندیکا در کارخانه ها فراهم شده است. در عین حال تردیدی ندارم که با روند رو به رشد اعتراضات کارگری و تشدید بحران اقتصادی امکان ایجاد تشکل های توده ای در کارخانه ها نیز در آینده ای نه چندان دور فراهم میشود اما ایجاد تشکل های سراسری در میان بخش هایی از کارگران یک رشته که هزاران و یا دهها هزار عضو دارند از زمینه های مناسبی برخوردار است. یک تلقی رایج و خودبخودی دیگر در میان این رفقا این است که در بحث تشکل بلافاصله یاد یک هیئت مدیره چند نفره می افتند که اسامی آنها فورا اعلام میشود، شروع به کار میکنند و بلافاصله زیر ضرب قرار میگیرند. اینها پیچیدگی تشکل های توده ای را نمیبینند. به داده های جنبش کارگری توجه نمیکنند و با ذهنیتی قالبی و جامد که بنظر میرسد در طول چند دهه، و علیرغم اتفاقات مهم در جنبش کارگری، تغییری نکرده است به مساله نگاه میکنند. هر جامعه ای در هر دوره ای ویژگی هایی به مبارزات مردم میدهد که نادیده گرفتن آن به درک درستی از این مبارزات منجر نمیشود. این ذهنیت نه قادر است ویژگی های جامعه ایران و مبارزات مردم و بطور اخص کارگران را ببیند و نه قادر است در سیر تکامل جنبش کارگری تاثیر مثبتی بگذارد. چنین تصوراتی از جمله اینکه تا جمهوری اسلامی هست ایجاد تشکل های توده ای کارگری غیرممکن و یا بسیار غیر محتمل است یا اینکه مشکل فعالین کارگری این است که فورا سراغ تشکل میروند، خود بخشی از صورت مساله است نه راه حل. دنیا با چند دهه قبل و حتی پنج سال قبل بسیار تغییر کرده است، ابزار و شرایط مبارزه بسیار تغییر کرده است، اشکال اعتراض مردم تغییر کرده است، پدیده هایی در اعتراضات مردم در ایران میبینیم که ده سال قبل قابل تصور نبود. جنبش کارگری نیز از این شرایط مستثنی نییست. از جمله، به ایجاد چندین تشکل از فعالین کارگری در دهه گذشته منجر شده است. به حضور خانواده های کارگری و شکل گیری چهره های شناخته شده در جنبش کارگری که حتی از درون سیاهچال های حکومت بیانیه میدهند و طومار اعتراضی سازمان میدهند، و نقد و افشای علنی سیاست های ضد کارگری حکومت توسط بسیاری از فعالین کارگری منجر شده است. به اعتراضات سراسری و سازماندهی گروههای مختلف در مدیای اجتماعی و انتشار کلیپ های تجمعات اعتراضی منجر شده است. دوستان اینها را نمیبینند و اینها تاثیری در ذهنیت آنها در دیدن این تغییرات و ویژگی های سازمانیابی توده ای و نحوه شکل گیری تشکل های توده ای نمیگذارد.
توازن قوا و شرایط و امکانات جدید
نبردی ٣٨ ساله میان مردم با جمهوری اسلامی در جریان بوده است. مردم تجارب زیادی در مقابله با جمهوری اسلامی و کارفرماها کسب کرده اند و عقب نشینی های زیادی به آنها تحمیل کرده اند. بویژه در سالهای بعد از ٨٨ روی آوری وسیعی به شکل دادن به انواع کمپین ها و نهادها صورت گرفته است. استفاده از مدیای اجتماعی و شکل گیری گروههای مختلف هزاران نفره در شبکه های اجتماعی یک اتفاق بسیار مهم در چند سال گذشته است که معلمان، بازنشستگان و کارگران مراکز مختلف هر روز به اهمیت آن بیشتر پی میبرند و بیشتر به آن روی میاورند. محافل و شبکه های کارگری ابعادی بسیار وسیعتر یافته است. هزاران اعتصاب از جمله اعتصابات طولانی که به یک مشخصه جنبش کارگری تبدیل شده است، وسعت و عمق و پختگی بسیار بیشتری به رهبران عملی کارگری داده است. حضور خانواده های کارگری و راهپیمایی در مراکز شهرها به منظور جلب افکار عمومی نیز به خصیصه ای مهم در جنبش کارگری تبدیل شده است. معلمان و کارگران برای اولین بار دست به اقدامات متحد میزنند. دهها نفر از فعالین کارگری و بعضا همسران آنها به چهره های شناخته شده ای تبدیل شده اند. اینها اتفاقات مهم و شورانگیزی هستند که روشنی و عمق تازه ای به مبارزه طبقاتی داده اند. آیا با توجه به همه اینها میتوان با ذهنیت دو دهه و یا حتی پنج سال قبل به سراغ تشکل های توده ای رفت؟ آیا فاکتورهایی به نفع ایجاد تشکل های توده ای عوض نشده است؟ آیا تغییری در نوع تشکل و مراکزی که از توازن قوای بهتری برای تشکل توده ای برخوردارند ایجاد نشده است؟
از کجا باید شروع کرد؟
اگر فاکتورهایی که برشمردم واقعی است، این شامل همه مراکز کارگری، همه بخش های جنبش کارگری و شامل همه فعالین کارگری میشود. از مراکز کوچک و فابریک های بزرگ تا مراکزی که دهها یا صدها هزار کارگر و معلم و بازنشسته را شامل میشوند و طبعا متناسب با ویژگی های هر کدام، سابقه مبارزاتی، سطح پختگی و انسجام فعالین کارگری در هر بخش تاثیر این شرایط متفاوت است. بعنوان یک حکم کلی، فعالین کارگری میتوانند در شرایط کنونی قدم های تازه ای برای متشکل شدن بردارند، به فعال جنبش تشکلیابی تبدیل شوند و بعنوان اولین قدم گفتمان تشکلیابی را دامن بزنند، متناسب با شرایط محیط خود دست بکار سازماندهی شوند و محافل و شبکه های خود را حول مساله سازماندهی کارگران گسترش بدهند. تشکل هم در محیط کار لازم است و هم در محلات و محیط زندگی. و روشن است که در محیط زندگی با طیف وسیعتری از مردم از جمله خانواده های کارگری مواجهیم که نیروی مهمی برای متشکل شدن هستند. اما برای اینکه بحث پراکنده نشود اجازه بدهید اینجا فقط به تشکل های سراسری بپردازم که هدف این نوشته است.
تشکل را بر متن اعتراض میتوان سازمان داد. اعتراضات گسترده کارگری در سالهای اخیر شرایط و توازن قوای تازه ای ایجاد کرده است. اکنون بسیاری از ناممکن ها ممکن شده است. همانطور که در سایر عرصه های مبارزاتی آنچه ده سال قبل ناممکن بنظر میرسید نه تنها ممکن که عملی شده است. منظور من از تشکل های سراسری تشکل در شاخه هایی از تولید یا خدمات است که شعب متعددی در یک شهر یا در سراسر کشور و تعداد زیادی کارگر دارد. مانند معلمان و بازنشستگان آموزش و پرورش، بازنشستگان فولاد یا تامین اجتماعی، کارگران برق و آب و شهرداری ها، کارگران نفت و آتش نشانی و مخابرات و راهن آهن یا شرکت واحد تهران. در این بخش ها هزاران نفر با کارفرمای واحدی طرفند و به همین دلیل اعتراضات آنها جنبه سراسری به خود میگیرد. نفس این تعداد زیاد توازن قوای خوبی برای کارگران ایجاد میکند. همین فاکتور است که امکان تجمعات سراسری را هم برای آنها فراهم کرده است. روشن است که برخی از این عرصه ها مبارزات مستمر و قابل توجهی داشته اند و در نتیجه در شرایط مناسب تری برای متشکل شدن قرار گرفته اند. به یمن مبارزات متعدد و سراسری تعداد فعالین و رهبرانی که در این مراکز جلو آمده و آماده سازمان دادن اعتراض و هدایت اعتراض هستند و محافل و شبکه هایی که در سطح شهر یا کشور ایجاد کرده اند قابل توجه است. این مراکز اکثرا گروههای سازمان یافته ای در شبکه های اجتماعی دارند که ابزار مهمی در گفتمان سازی، بحث و تصمیم گیری برای آنها فراهم کرده است. و از طرفی با معضلات متعددی مواجهند و خواستهایی مانند پرداخت بموقع حقوق، پرداخت سهم بیمه توسط کارفرما، تبدیل وضعیت پیمانکاری به قرارداد مستقیم، طبقه بندی مشاغل (شکلی از خواست افزایش حقوق) و بعضا مشمولیت کارهای سخت و زیان آور دارند. این فاکتورها نه تنها نیاز که امکان متشکل شدن در سطح سراسری را بدرجات زیادی برای آنها فراهم کرده است.
چه تشکلی باید ایجاد کرد؟ تشکل سراسری از چه مراحلی میگذرد تا خود را تثبیت کند؟
بر خلاف تلقی رایج بحث من این نیست که یک روز حضوری یا در مدیای اجتماعی بحث میکنند، هیئت مدیره یا نمایندگانی انتخاب میکنند و سازمانشان را اعلام میکنند. این کار هنوز زودرس است. از نقطه شروع تا ایجاد یک تشکل پایداری که روی پای خودش بایستد میتوان مراحلی را تصور کرد که قدم به قدم کارگران را به تشکل سراسری نزدیک میکند. شکل دادن به یک گفتمان و اینکه تشکل نیاز ما و حق ما است و میتوانیم ایجاد کنیم یک وجه کار است. گسترش رابطه میان فعالین در شهرهای مختلف و در سطح سراسری و تحکیم این شبکه ها یک وجه بسیار مهم برای اعتراض و تشکل است. کارگران میتوانند مقدمات تشکل را در این شبکه ها بپرورانند، حتی اسم عامی مثلا سازمان کارگران برق، سازمان کارگران آتش نشانی، یا سازمان سراسری کارگران مخابرات انتخاب کنند، اینرا در میان طیف هر چه وسیعتری از همکاران خود جا بیندازند، همکاران بیشتری را به «عضویت» در گروه خود در مدیای اجتماعی تشویق کنند و اصطلاح «عضو» را رواج بدهند، و فراخوان اعتراض را به اسم سازمانی که به همین شکل جا انداخته اند بدهند. این قدم ها کارگران را برای ایجاد یک تشکل جدی تر آماده میکند. حتی میتوان نمایندگانی برای مدتی محدود انتخاب کرد مثلا ٣٠ نماینده برای یک دوره موقت سه ماهه برای هدایت یک امر مبارزاتی و پیشبرد یک خواست معین در همان مدیای اجتماعی میتوان انتخاب کرد، یا در هر شهر تعدادی نماینده در یک مجمع عمومی انتخاب کرد و کل نمایندگان شهری را بعنوان نمایندگان سراسری برای یک دوره سه ماهه تعیین کرد و سه ماه بعد مجددا پای انتخاب نمایندگان جدید رفت. بنظر من این قدم ها کار چندان دشواری نیست. روشن است که باید بر ناباوری ها غلبه کرد، باید این روحیه را در میان همکاران ایجاد کرد، باید فاکتورهایی که به نفع کارگران عمل میکند را به ذهنیت عمومی کارگران تبدیل کرد. هرچه تجمعات اعتراضی بیشتر باشد فعالین بیشتری جلو صحنه میایند، در سطح سراسری یکدیگر را بهتر میشناسند، اعتماد بنفس کارگران بیشتر میشود و کار راحت تر میشود.
هدف من از این مثالها نسخه پیچیدن برای فعالین کارگری نیست. هدف من طرح ایده هایی است در تقابل با ذهنیت هایی که شرایط جدید را نمیبیند و تلقی دگم و قدیمی و مربوط به فضای ده سال قبل دارد. معلمان و معلمان بازنشسته در سالهای گذشته ابتکارات و ایده های بسیار خلاقی برای جمع شدن، اعتراض سازمان دادن، طومار جمع کردن، استفاده کردن بهینه از مدیای اجتماعی داشته اند و تردیدی در این نیست اگر فعالین کارگری در بخش های مختلف جنبش کارگری با جوهر این بحث توافق داشته باشند خودشان خلاقیت های زیادی از خود بروز خواهند داد و کافی است چند نمونه از این تشکل ها حتی در همان مراحل ابتدایی شکل بگیرد تا به موجی از تشکلیابی تبدیل شود. تشکل های توده ای کارگری همیشه یک ضرورت بوده است اما امروز شرایط ایجاد آنها نیز فراهم شده است. باید با تمام قوا، در عین حال سنجیده و با حوصله آنرا عملی کرد. قشر وسیعی از فعالین کارگری در بخش های مختلف جنبش کارگری در دل اعتصابات و اعتراضات گسترده در طول سالهای اخیر پرورش یافته اند متشکل کردن کارگران قبل از هرچیز بر دوش این رفقا قرار دارد.
در آخر یک نکته مهم دیگر را هم لازم است اشاره کنم. روشن است که جمهوری اسلامی نسبت به هر نوع جمع شدن و متشکل شدن کارگران بشدت حساسیت نشان میدهد. اما جمهوری اسلامی روی صد چیز دیگر حتی حساسیت زیادی نشان داده است و برای جلوگیری از خیلی چیزها هزاران جنایت مرتکب شده است. از خود اعتصابات و تجمعات کارگری تا کنار رفتن حجاب ها، از ترک مذهب توسط میلیون های از مردم تا روابط آزاد جنسی و ازدواج سفید، از نصب دیش در پشت بام ها تا تماس با رسانه های اپوزیسیون و حضور در مدیای اجتماعی، از ایجاد نهادهای متنوعی که در سراسر کشور ایجاد شده است تا فعالیت زندانیان سیاسی و غیره. اینها همه جرم های سنگینی هستند اما همه اینها که پایه های حکومت را به لرزه درآورده اند به یمن مبارزات مردم، متحقق شده اند. به تشکل هم دقیقا همینطور باید نگاه کرد. در این زمینه هم بر متن مبارزات قدرتمند و بی وقفه ای که در جنبش کارگری جریان دارد میتوان این ناممکن را نیز به یک ممکن تبدیل کرد. این نیز روشن است که جمهوری اسلامی هر تشکلی هم به آن تحمیل شود تلاش میکند از درون آنرا تخریب کند، بی خاصیت کند، گرایش اصلاح طلبانه را در آن دامن بزند، فضای بی اعتمادی ایجاد کند، علیه آن توطئه کند و همراه با دستگیری و اذیت و آزار فعالین آن، مانع پیشروی و فعالیت آن شود. کانون صنفی معلمان نمونه واضحی از این مسائل است. اما اینها بخشی از صورت مساله اند که بدون تشکل هم جریان دارند و باید گام به گام آنها را خنثی کرد. نمیتوان تشکل توده ای درست کرد و با این مسائل مواجه نشد. اتکا به اعضای یک تشکل و مکانیزمهایی که دخالت مستقیم اعضا را فراهم کند از جمله مجمع عمومی منظم در سطح شهر و حتی در سطح کشور یکی از مهمترین شیوه های مقابله با این موانع است. اینها از جمله مسائلی هستند که همراه با ایجاد تشکل مقابل فعالین قرار میگیرند اما جنبش کارگری هم اکنون تجارب خوبی برای مقابله با این موانع دارد.
٢ مرداد ١٣٩٦
٢٤ ژوئیه ٢٠١٧