من همانند بسیاری از جوانان دیگر از طریق تلویزیون کانال جدید با حزب آشنا شده ام. آنچه که از زبان رهبران و فعالین این حزب شنیده ام خواست هایی است که همیشه در دل خود آرزوی آنرا داشته ام. این حرفها را به دوستان خودم گفته ام و در هر جمعی که فرصت و امکانش بوده تکرار کرده ام و کمتر دیده ام که کسی با این حرفها مخالف باشد. به راستی چه کسی میتواند مخالف اعدام و شکنجه نباشد؟ چه کسی می تواند خواستار از بین رفتن فقر و گرسنگی در ایران نباشد؟ چه کسی خواستار آزادی و شادی و رفاه نیست؟ و چه کسی می تواند مخالف نابودی جمهوری اسلامی نباشد؟ هستند اراذل و اوباشی که ثروت های میلیاردی دارند و می ترسند که با رفتن جمهوری اسلامی آنرا از دست بدهند ولی اینها اقلیتی بسیار کوچک هستند. من یکی دو سال است که دبیرستان را تمام کرده و ناچار به ناتمام گذاشتن تحصیل خودم در دانشگاه شدم. اکنون که بیش از یک سال است ناچار به خدمت سربازی شده و با دهها جوان دیگر آشنا شده ام و می بینم که همگی از جمهوری اسلامی و از شرایط حاضر متنفرند و فهمیده ام قلب اکثریت مردم ایران آرزوی چیزهایی را دارد که این حزب می گوید و میخواهد. به همین دلیل خودم را عضو حزب کمونیست کارگری می دانم و آرزوی پیروزی آنرا دارم. من با آنچه در کنگره های حزب میگذرد، آشنایی زیادی ندارم ولی با گفتگوهایی که با یکی از کادرهای حزب داشته ام و با آنچه که از تلویزیون کانال جدید شنیده ام، احساس میکنم که در آنجا تصمیم های مهمی گرفته میشود. و این تصمیم ها می تواند سرنوشت مردم ایران و بخصوص جوانانی مثل من را تغییر دهد.
برایتان آرزوی پیروزی دارم و امیدوارم که روزی بتوانم شما را از نزدیک ببینم و دست شما را بفشارم