محمدخاتمی، سرکرده ی پروژه ی شکست خورده و مفتضح «اصلاحات حکومتی» که مدتی است براثر اختلافات و انتقام گیری علی جناحی، از نظر بیان و تصویر و حضور در مجالس عروسی و عزا، پیشوند و صفت «ممنوع» را یدک می کشد، یک روز مانده به راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ در پیامی ویدئویی، طرح«آشتی ملی» را اعلام کرد. چند ماه قبل همه مصطفی تاجزاده موضوع آشتی ملی را مطرح کرده بود که با تو دهنی جناح خامنه ای مواجه شد. و این بارخود سرکرده ی اصلاحات چیان با این شعار بی آبرو و با این شمشیر زنگ زده به میدان آمد.
تا جایی که به «ملت !» و مردم مربوط است، باید به این فرمانده بی لشکر اصلاحات گفت که اگر منظور «آشتی مردم با مردم است» ، مردم مه با هم دعوایی ندارند و با هم قهر نیستند تا آشتی کنند. و اگر منظور از آشتی ملی این است که مردم با حکومت اسلامی آشتی کند، زهی خیال باطل.
این مردم با حکومت سرکوب و حکومت تحمیل کننده فقر و فلاکت و اعتیاد و تن فروشی و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر و با حکومت سنگسار و اعدام و قتل علم معترضان و مخالفان و با حکومت اختلاسگران هیچ گونه آشتی ندارد. برخلاف آنچه که تاریخ نویسان و جامعه شناسان سرمایه داری می نویسند و سعی دارند به جامعه حقنه کنند که «مردم حافظه ی تاریخی ضعیفی دارند!»، این مردم نه می بخشد و نه فراموش می کنند.
پس یک آشتی بیشتر باقی نمی ماند و آن همه آشتی اصلاحات چی های رانده شده از حکومت با جنایتکاران حاکم است. اما شرکای خاتمی آب پاکی را روی دست هایت خاتمی ریخته اند و این ابتکار عمل مذبوحانه و فریبکارانه را همه از دست او گرفته اند.
صادق لاریجانی قاضی القضات جمهوری اسلامی در پاسخ به خاتمی گفته است که ما در اصل نظام، اختلافی با همکاری نداریم که بیاییم آشتی کنیم. این پاسخ نشان میدهد که خاتمی و روحانی و جناح اصلاح طلب در اصل و اساس هیچ فرقی و اختلافی با اصول گرا و طیف های رنگارنگ حکومتی مانند حجتیه و موتلفه و غیره ندارند. در این جا هم سر خاتمی به سنگ خورده است. خاتمی باید بداند که جناح حاکم اقتدارگراتر و انحصار طلب تر از آن است که شریک دزد و رفیق قافله اش را درون خودش راه بدهد.