سوسیالیسم، پاسخ دنیای امروز است و ما حزبش را داریم

سخنرانی شهلا دانشفر در مراسم سالگرد حزب

 

به همه شما سلام دارم و خوش آمد میگویم. تشکر میکنم از دست اندرکاران این مراسم که این مراسم را گذاشتند و از من هم دعوت شد که چند کلمه این جا صحبت کنم.  بیست و پنجمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست کارگری را به  همه شما شادباش میگویم.

سالگرد حزب فرصتی است که به حزب، به موقعیت آن و جایگاه آن خصوصا در اوضاع سیاسی امروز ایران و حزب به عنوان یک فاکتورمهم در سیر تحولات سیاسی و اوضاع متحول منطقه و جهان نگاه کنیم. بطور واقعی وقتی به اوضاع جهانی نگاه میکنیم، اوج انحطاط سرمایه داری را می بینیم. بحران سرمایه داری را می بینیم که چطور دارد قربانی میگیرد و چطور در منطقه خاورمیانه بلبشویی برپا شده است. جمهوری اسلامی، دولت اردوغان، عربستان سعودی، وضعیت عراق و ظهور آدمخوران داعش و پدیده هایی چون ترامپ، اینها همه اوج انحطاط و توحش سرمایه داری را به نمایش میگذارد. در مقابل این صف ارتجاع و توحش ما جنبشی را می بینیم که به آن چپ اجتماعی میگوییم. و این جنبشی است که در سطح جهانی هست، در ایران هست و در جای جای جهان هست. یک تقابل عظیم طبقاتی را می بینید. و وقتی به این تصویر نگاه میکنیم می بینیم که امروز بیش از هر وقت پاسخ سوسیالیسم است. و نه تنها جواب بلکه رهایی ما در سوسیالیسم است. و شورانگیر اینجاست که در جایی مثل ایران این سوسیالیسم، حزب خود را دارد. و امروز ما اینجا جمع شده ایم که سالگرد تشکیل آنرا جشن بگیریم.

از چپ اجتماعی در سطح جهانی صحبت کردم، گرایشی اجتماعی که آزادیخواه است، برابری طلب است. علیه اعدام و سرکوب است. از نظم موجود خسته شده است. یک زندگی بهتر میخواهد، الزاما به خودش هم  چپ نمیگوید. وظیفه ما تعین دادن به خواستهای این چپ و  تحزب دادن به آن است. ما حزب این چپ هستیم. حرفهای ما را این جنبش می بلعد. تشنه شنیدنش است. چون سوسیالیسم جواب است. چون سوسیالیسم افق میدهد. طلایه های حرکت این چپ اجتماعی را در جنبش والستریت، تحت عنوان ٩٩ درصدی ها در امریکا دیدیم. آمدند از جنبش شورایی و کمون صحبت کردند. ریاکاری دموکراسی را به چالش کشیدند و علیه کاپیتالیسم و سرمایه داری قد علم کردند. و این جنبش در ناروشنی هایش مدتی فروش کرد. اما از زیر به حرکتش ادامه داد و شروع به شکل دادن به خود کرد.

و امروز شما می بینید وقتی کسی از حقوق مردم صحبت میکند، از آزادی و برابری صحبت میکند، این چپ اجتماعی دورش حلقه میزند. از جمله در یونان همین اتفاق افتاد. در انگیس نیز تحرک این چپ را در اتفاقاتی که در حزب لیبر افتاد، دیدیم. این جنبش چپ اجتماعی بود که جرمی کوربین را به عنوان کسی که دارد از درمان رایگان و برخی خواستهای رفاهی مردم حرف میزند، جلو انداخت. و وقتی جریانات راست دسیسه میکردند که او را کنار زنند، ظرف شش ماه ٢٠٠ نفر به این حزب هجوم آوردند و عضو آن شدند، برای اینکه جرمی کوربین راس این حزب باشد. نظیر همین اتفاق را  در آمریکا در جریان کمپین های انتخاباتی برای ریاست جمهوری و در پدیده ساندرز شاهد بودیم. اینها همه نشانگر اینست که جوامع امروز سرمایه داری به لحاظ طبقاتی بشدت قطبی شده اند. و همانطور که اشاره کردم مردم از نظم موجود خسته و عاصی شده اند. مردم آنتی استبلیش منت هستند. و این چپ جنبشی است اجتماعی که مضمونش چپ است. اما پرچم ندارد. افق روشنی ندارد. و در نبود یک خط و افق روشن در جامعه ای که مردم بدنبال یک تغییر هستند، اعتمادشان از نظم موجود سلب شده است، اگر نتوانیم این جنبش چپ اجتماعی را گرد بیاوریم، نتوانیم هزمونی را بگیریم، راست جلو می افتد و امثال ترامپها از صندوق های رای بیرون می آیند. ماجرای برکس ایت لندن و جدا شدن از اتحادیه اروپا اتفاق می افتد و …

میخواهم بگویم که بطور واقعی یک جدال بزرگ است که در جریان است و نقش ما در این جدال خطیر است. همانطور که تاکید کردم پاسخ به این شرایط سوسیالیسم است. اما مبارزه برای سوسیالیسم حزب می خواهد. اینجاست که نقش حزبی مثل حزب ما برجسته میشود. اینجاست که نگاه کردن به این پدیده آنهم در سالگرد تولدش مهم است. کسی که قبول میکند تبعیض و نابرابری و استثمار ضد انسانی است، باید ببیند که راه رهایی او پیوستن به این حزب است و عضو آن شود.

حزب کمونیست کارگری حزب جنبش اعتراضی علیه سرمایه داری و نظم موجود است، و در ایران این جنبش در دل مبارزات هر روزه مردم علیه حاکمیت موجود جاریست. چپ اجتماعی، یک گرایش قدرتمند و جاری در جنبش های اعتراضی جاری است. خود ما نیز نقش مهمی در بردن گفتمان های چپ و رادیکال به درون این جنبش ها و فضای سیاسی جامعه داشته ایم. یک وظیفه مهم ما تحزب بخشیدن هر چه بیشتر به این جنبش و به چپ اجتماعی موجود است. وظیفه ما تقویت این جنبش و این گرایش و پر نفود کردن آن در دل جنبش های اعتراضی در جامعه به عنوان عرصه های نبرد طبقاتی علیه سرمایه داری و مصائب گریبان گیر آن است. وظیفه ما افق دادن به این جنبش ها و گذاشتن افق سوسیالیسم بعنوان تنها راه پیروزی در مقابل آنهاست.

در ایران وقتی به جامعه نگاه میکنیم می بینیم که جنبش سرنگونی، جنبشی که موضوع آن مساله قدرت سیاسی است، جنبشی جاری است. ما شاهد جلو آمدن جنبش های اعتراضی در عرصه های مختلف مبارزاتی هستیم. و همانطور که اشاره کردم چپ اجتماعی یک جریان قوی در این اعتراضات است. حضور و دخالت فعال در این جنبش ها، مسیر شکل گرفتن و قدرت یابی حزب و هژمونی سیاسی آن در راس جنبش های اعتراضی جاری است که مستقیما حزب را به جامعه و به موضوع سرنگونی و کسب قدرت سیاسی وصل میکند.

ما وقتی به جامعه ایران نگاه میکنیم. بسیاری از فعالین جنبش های اعتراضی موجود سرنگونی طلب هستند. مثلا کسی که امروز برای شرکت زن در عرصه های ورزشی و اجتماعی مبارزه میکند، علیه اعدام است. خواهان رفع تبعیض و آپارتاید جنسی است و علیه اعدام مبارزه میکند، بطور واقعی کلیت حکومت اسلامی را قبول ندارد. و یا کسی که به فقر و فلاکت و سیاست های ریاضت اقتصادی حکومت اعتراض دارد، با شعار معیشت، منزلت، حق مسلم ماست به خیابان می آید، اعتراضش علیه کل این بربریت است. و اینها همه  عرصه های به چالش کشیدن کلیت رژیم اسلامی است.

به این معنا جنبشهای جاری فقط جنبش های مطالباتی نیستند، بلکه از جنس جنبش سرنگونی و فراتر از آن عرصه های نبرد طبقاتی علیه تعبیض و نابرابری و توحش سرمایه داری حاکمند. وظیفه ما متشکل کردن اکتیویست های چپ و رادیکال جنبش های اجتماعی موجود در حزب است. افق دادن و نشان دادن راه پیروزی به آنهاست. با شرکت فعال در این جنبشهاست که میتوانیم برای دخالتگری و تاثیر گذاری در یک مقیاس وسیع اجتماعی بر تحولات انقلابی اتی آماده باشیم. و این نوعی تدارک اجتماعی انقلاب سوسیالیستی است. امروز حزب ما میکوشد به این ضرورت پاسخ دهد و این راه واقعی برای پیروزی در نبرد با حکومت اسلامی و به زیر کشیدن سرمایه داری حاکم است.

دوست دارم مثالهایی هم در مورد جایگاه و نقش عملی حزبمان در جنبش های اجتماعی موجود بیاورم. به جنبش های جاری نگاه کنیم. به اعتراضات همین دو هفته اخیر، تجمعات اعتراضی علیه لایحه “اصلاح قانون کار”، تجمع اعتراضی معلمان بازنشسته مقابل مجلس برای پیگیری خواستهایشان و اخیرترینش ١٦ آذر نگاه کنید. می بینید که چگونه صف کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان در دفاع از معیشتشان و برای ازادی و رفاه کنار هم قرار گرفته اند. و شعارهای واحدی چون معیشت، منزلت حق مسلم ماست، این جنبش های را به هم وصل میکند. شعارهای علیه فقر، علیه توحش سرمایه داری حاکم، علیه سرکوبگری های حکومت صف متحد این جنبش ها را میسازد و اینها شعارهایی است که عروج چپ را به نمایش گذاشت. و این جنبش ماست. این جنبش در حرکت به جلویش راست را هر روز بیشتر به عقب میزند. از جمله آنچنان فشاری بر راست شده است که آنها حتی برای تبلیغات تفرقه افکنانه فاشیستی خود نیاز به اکتشاف لوحه “حقوق بشر کورش ” شده و به آن متوسل شوند.

به جنبش کارگری و نقش حزب در آن نگاه کنیم. گفتمان های ما در این جنبش را به وضوع میشود دید. مجمع عمومی بعنوان ظرف اعمال اراده مستقیم کارگران، تشکل به عنوان امر خود کارگران، حضور خانواده های کارگری و اجتماعی شدن بیشتر اعتراضات کارگری، جلو آمدن شعارهای رادیکال سراسری، اعتراض علیه ریاضت اقتصادی و دستمزدهای زیر خط فقر و علیه تعبیض و نابرابری و حقوقهای نجومی. همه گفتمان های چپ در این جنبش است و ما نقش مهمی در ساختن آن داشته ایم.

حزب ما در مقابل رهبران کارگری راه گذاشته است، سخنش به آنان این بوده که بیایند جلو و خودشان را به عنوان رهبران جامعه معرفی کنند. مجمع عمومی را به عنوان ظرف اعمال اراده کارگران و دموکراسی مستقیم در جامعه جلوی کارگران و کل جامعه گذاشته است. سوسیالیسم را به عنوان راه رهایی نشان داده است.

جنبش علیه اعدام ، جنبش ماست. چهره آن مینا احدی است که در سطح جهانی شناخته شده است. و امروز اکتیویست های خود در ایران را دارد. نهادهای خود را دارد. شعله پاکراوان ها و آتنا دائمی ها چهره های شناخته شده آن هستند. ما با اعدام در کل مخالفم. حتی با اعدام مخالفین مان. خیلی ها میگفتند و شاید هنوز هم بگویند که “اعدام انقلابی” خوبست. اما ما اعلام کردیم اعدام قتل عمد دولتی است و امروز یک حربه سیاسی در دست دولت برای سرکوب جامعه است. ما میخواهیم بساط اعدام از دنیا جمع شود. نکته قابل توجه اینجاست که امروز گفتمان های چپ، گفتمان های ما، گفتمان های غالب ابر این جنبش است.

جنبش زنان را نگاه کنیم. جریانات ملی اسلامی و کسانیکه میگفتند، حقوق زن با اسلام تناقضی ندارد، و خود را به عنوان مدافع حقوق زن جا میزدند، از سر راه این جنبش به مراتب کنار زده شده اند و امروز چهره های رادیکال و برابری طلب دارند به جلو می آیند. جنبش رادیکال رهایی زن، با جنگ  هر روزه اش علیه حجاب و علیه تفکیک جنسیتی و گسترده تر شدن جبهه های نبردش در عرصه های مختلفی چون ورزش، هنر، موزیک و غیره این پیشروی بزرگ را به نمایش میگذارد. کارزارهای اعتراضی چون حق دوچرخه سواری زنان، اعتراض به شرط حجاب برای فستیوال بین المللی شطرنج و  به راه افتادن طومار اعتراضی علیه آن از ایران، جنبش برای حق ورود به استادیوم ها همه مظاهر جنبش علیه جداسازی جنسیتی و آپارتاید جنسی در ایران است که مستقیما حکومت اسلامی و قوانین ارتجاعی آن را به چالش میکشد. به حجاب نگاه کنید. این جنبش تا آنجا به جلو رفته است که در درون خود حکومت بحث بر سر اینکه حجاب اجباری جواب نمیدهد، به راه افتاده است.

در ایران همچنین یک جنبش قوی سکولار و ضد مذهب وجود دارد. سایت ها و گروههای مبارزاتی خود در تلگرام را دارد. این را در جنگ هر روره مردم و اساسا جوانان علیه قوانین ارتجاعی مذهبی در کوچه و خیابان و در مدرسه و دانشگاه می بینیم. و کار ما اینست که  نگاه خودمان به مذهب را که یک نگاه ویژه و طبقاتی است، به درون این جنبش ببریم. از جمله ما  از  جدایی مذهب از دولت دفاع میکنیم. از آزادی مذهب دفاع میکنیم. از آزادی بی مذهبی دفاع میکنیم. از نقد مذهب و هر عقیده ای به عنوان آزادی بدون قید و شرط در جامعه دفاع میکنیم و در عین  نشان میدهیم که مذهب خرافه و توجیه کننده جامعه طبقاتی امروز است. در سطح جهانی نیز چهره هایی چون مریم نمازی را داریم که هم اخیرا در فرانسه جایزه لاییک را گرفت .

به مساله زندانیان سیاسی نگاه کنیم، ما زندانی خودی و غیر خودی نداریم. ما خواهان آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی هستیم. از نظر ماه زندانیان سیاسی چه چپ، چه راست، چه ارتجاعی همه باید آزاد شوند و ما میخواهیم مقوله ای به اسم زندانی سیاسی و زندانهای سیاسی در ایران و در دنیا نداشته باشیم.

به جنبش دفاع از حقوق کودکان نگاه کنیم. ما گفتیم  کودکان مقدمند و از حقوق جهانشمول کودک و انسانها صحبت میکنیم.

این ها همه تفاوت های ما با جنبش های حافظ سیستم موجود را بیان میکند. تصویر روشنی از جامعه ای که ما میخواهم که اساسش بر انسان و انسانیت استوار است بدست میدهد. و ما این ها همه را عرصه های نبرد طبقاتی طبقه کارگر علیه جهنم سرمایه داری میدانیم.

خیلی از همین جریانات “چپ سنتی” تحت عنوان “عرصه های دموکراتیک” تحت عنوان اینکه این عرصه ها ربطی به طبقه کارگر ندارد، بر حضور فعال ما در این اعتراضات خرده گرفتند، این مبارازت را بعضا تخطئه کردند، اما واقعیت باعث شد که  خیلی از اینها عقب زده و وادار به واکنش مثبت شدند.

این جریانات کارگر را یک طبقه اجتماعی نمی بینند. کارگر برایشان یک موجودیت داخل کارخانه با دست ها پینه بسته است که فقط مشغول مبارزه صنفی اش است. که جامعه به او مربوط نیست. ستم بر زن به او مربوط نیست. حجاب به او مربوط نیست. این جریانات نمی بینند که بیش از هر بخشی از جامعه طبقه کارگر است که در از بین رفتن این مصائب سود میجوید. و این دیدگاه عملا نقش مخربی در حفظ نظام موجود و رقم خوردن سیاست از بالای سر کارگر دارد.

در مقابل این دیدگاه ما کارگر را به عنوان صاحب جامعه که باید رهبر جامعه باشد. جلوی بیاید و چهره سیاسی جامعه باشد، می بینیم. و امروز صفی از رهبران کارگری را داریم که میتوانیم نام ببریم.

اینان حتی وقتی به خود جنبش کارگری نگاه کنید، ارزیابی شان از مبارزات کارگری اینست که صنفی است، پراکنده است، سیاسی نیست و کارگر در حال عقب نشینی است و غیره . چون جنبش کارگری را یک عرصه دائمی به چالش کشیدن حکومت اسلامی نمی بینند.

اما تحولات جنبش کارگری در همین چند سال اخیر، سیاسی تر شدنش و انگشت گذاشتن آن بر خواستهایی که سراسری است و مربوط به کل جامعه است، حقانیت بحث های ما را نشان میدهد. و بعضا در تلطیف دیدگاههای این احزاب و نیروی سنتی چپ تاثیر گذاشته است.

در آخر یک نتیجه مهم از بحث های من اینست که  هر چه در جامعه جنبشهای اعتراضی و اجتماعی، وسیعتری شکل گرفته باشد، هر چه رادیکالیسم و نقد ریشه ای وضعیت موجود در این جنبشها نفوذ بیشتری داشته باشد، و هر چه جنبشهای اجتماعی تعین بیشتری پیدا کنند، به همان نسبت انقلابی که فردا شکل گیرد، قوی تر، باخواستهای روشنتر و سازش ناپذیرتر خواهد بود. از همین رو یک بستر مهم فعالیت حزب ما همین جنبش هاست. و این یک نقش تاریخی حزب است که باید ایفا کند.

نکته مهم دیگر اینست که امروز در برابر توحشی که سرمایه داری در جهان و در ایران بر پا کرده. گوش ها برای شنیدن حرفهای ما ، برای سوسیالیسم باز تر شده است.

و بالاخره اینکه حزب کمونیست کارگری و کمونیسم کارگری پاسخ این دوره است. دارند میگویند حق با مارکس بود، تکنولوژی دارد برای سازمانیابی جنبش های اجتماعی و نقش آفرینی توده ای مردم راه نشان میدهد،از نظر علمی بشر هر روز عرصه های جدیدی را کشف میکند. و در مقابل همه اینها نظام های حاکم بر جوامع امروز بشری، از تقسیم جوامع به ملیتها، قومها حرف میزنند و فسیلهایی مثل داعش سربلند کرده اند که همه اینها اوج ارتجاع و انحطاط سرمایه داری امروز را فریاد میزند.

حزب ما نقطه مقابل این بربریت قرار دارد. حزب ما، حزب این دوره  وانسانهای آزادیخواه و برابری طلبی است که میخواهند تبعیض، نابرابری، خرافه ، فقر نباشد. حزبی است که دنیایی بهتر، و سوسیالیسم را بشارت میدهد. حزبی که مرز نمی شناسد و از حقوق جهانشمول انسانها سخن میگوید. از بازگرداندن اختیار انسانها به انسانها میگوید. و براستی وجود صدها حزب مثل حزب ما در دنیاست که پاسخ توحش سرمایه داری امروز جهانی است. زنده باد حزب کمونیست کارگری ایران

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *