تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
جلیل جلیلی: انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی با آمارسازیهای رسوا و نخنماشده بالاخره به پایان رسید و پزشکیان را از صندوق رأی بیرون آوردند. این انتخابات با تحریم گسترده اکثریت بالائی از مردم روبرو شد وبیش از همه انتخاباتهای گذشته ضدیت کل جامعه با حکومت را به نمایش گذاشت. در مورد روند این انتخابات و نتیجه آن با حمید تقوایی به گفتگو مینشینیم.
حمید تقوایی ابتدا میخواهم به جایگاه انتخابات در جمهوری اسلامی بپردازم. به نظر شما حکومت به برگزاری این نمایشهای مسخره که هر دوره هم رسواترمیشود چه نیازی دارد؟
حمید تقوایی: در پاسخ به این سؤالمیشود به دو جنبه اشاره کرد. اول اینکه جمهوری اسلامی گرچه نوعی دیکتاتوری فاشیستیاست؛ ولی به ظاهرسازی انتخاباتی نیازمند است. دیکتاتوریهایی هستند که نیازی به این ظاهرسازی ندارند. برای آنها انتخابات محلی از اعراب ندارد و اگر هم انتخاباتی سر هم کنند تعداد کاندیداها و شرکتکنندگان و میزان رأی و غیره اهمیت و جایگاهی برایشان ندارد. بهعنوان نمونه انتخابات مجلس در دوره شاه چنین انتخاباتی بود. انتخاباتی کهنه دولت تبلیغات و هایوهوییحولش به راه میانداخت و نه مردم له یا علیهش اعتراض و حرکتی میکردند. برای همه امری علیالسویه بود. اما در جمهوری اسلامی چنین نیست. جمهوری اسلامی مدعی است نهتنها در ایران بلکه در منطقه و کشورهای اسلامزده مردم یا “امت مسلمان” را نمایندگی میکند، خود را رهبر جنبش اسلام سیاسی و مدافع مستضعفان در برابر شیطان بزرگ و اسرائیل میداند و غیره. ازاینرو از لحاظ استراتژیک به تبلیغات و تصویرسازی از خود بهعنوان حکومتی که حمایت و رأی مردم را با خود دارد نیازمند است.همانطور که کل جنبش فوق ارتجاعی اسلام سیاسی به چنین تبلیغاتی نیازمند است. مردم هم این را میدانند و به همین خاطر همیشه تلاش کردهاند مضحکه انتخابات حکومتی را بر سرش خراب کنند. بخصوص سالهاست که نهتنها اکثریت عظیم جامعه نمایشهای انتخاباتی را تحریم میکند؛ بلکه با صدای بلند به سرنگونی حکومت رأیمیدهد.
نکته دوم اینکه نمایشهای انتخاباتی رژیم اساساً برای بازار خارجی ترتیب داده میشود. در خود ایران همه مردم میدانند انتخابات پوچ و مضحکه است؛ ولی حکومت تلاش میکند به دیگر دولتها، به ارگانهای مدافع حقوق بشر، و کلاًنیروهایی که به جمهوری اسلامی برای رعایت آزادیهای مدنی فشار میآورند، و در اذهان عمومی جهانیان خود را رژیمی دموکراتیک و مبتنی بر رأی مردم جلوه بدهد. از این نقطهنظرانتخاباتهای حکومتی اساساً کاربرد خارجی دارد. البته این جنبه هم بهویژه بعد از انقلاب زن زندگی آزادی دیگر کاربرد چندانی ندارد. تشترسوائی جانیان حاکم بر ایران چنان از بام جهان افتاده است که این نوع ظاهرسازیها در خارج از ایران نیز دردی از حکومت دوا نمیکند.کمااینکه دولت کانادا حوزههای انتخاباتی رژیم در اینکشور را ممنوع کردواخیراًسپاه پاسداران را در لیست نیروهایتروریست قرار داد. کلاً امروز گفتمان جنایات حکومت، تروریستی اعلامکردن سپاه و محاکمه سران جمهوری اسلامی به جرم نسلکشیدر دهه شصت و جنایت علیه بشریت در میان نهادهای حقوق بشری و افکار عمومی جهانیان و حتی برخی پارلمانها و دولتهای غربی مطرح است و لذا بازیهای انتخاباتی حکومت در این تصویر واقعی که جهان از جمهوری اسلامی دارد تغییری نمیتواند بدهد.
آخرین نکته هم این است که همه دنیا میداند در جمهوری اسلامی قدرت واقعی، هم در تعیین سیاست داخلی و هم خارجی، در دست فرد دیگری غیر از رئیسجمهور و نمایندگان مجلس است، و نفس این واقعیت هر نوع انتخاباتی در جمهوری اسلامی را پوچ و بیمعنیمیکند.
علیرغم اینها رژیم درمانده جمهوری اسلامی تلاش میکند با سیلی صورتش را سرخ نگه دارد و اینطور وانمود کند که به رأی مردم متکی است. اما بخصوص امروز این تلاشها بیش از همیشه رسوا و عبث و بینتیجه شده است.
جلیل جلیلی: چرا بر خلاف دوره گذشته انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، به یک اصلاحطلب اجازه دادند در انتخابات شرکت کند؟ و مهمتر چرا او را از صندوق بیرون آوردند؟
حمید تقوایی:دلیل این امر تعرض جامعه به کل نظام جمهوری اسلامی است. امروز مسئله عاجل حکومت بحران همهجانبهای است که مردم معترض عامل آن هستند. همه از تودههای مردم گرفته تا نیروهای اپوزیسیون و تا هر جناحی از حکومت میدانند این نظام در سراشیب سقوط است. در جریان همین مضحکه انتخاباتی جامعه بهروشنی نشان داد که انتخابش سرنگونی حکومت است. به نظر من ویژگی این انتخابات فقط این نبود که اکثریت بالائی آن را تحریم کردند، بلکه مهمتر از آن این بود که مردم نمایش انتخابات حکومتی رابه رفراندومی برای سرنگونی کل نظام تبدیل کردند. جامعه صرفاً امتناع نکرد؛ بلکه تعرض کرد. چهرهها و فعالین و نهادها و تشکلهایدستاندرکار جنبش سرنگونی، جنبشی که پرچم زن زندگی آزادی را برافراشته است، و هم چنین فعالین سایر جنبشهای اعتراضی و عرصهای که امروز عملاًبهعنوان بخشی از جنبش سرنگونی فعالیت میکنند، یکپارچه در بیانیهها و فراخوانها و دیوارنویسیها و شعارهای خیابانی، از جمله در تجمعات اعتراضی بازنشستگان، و در مدیای اجتماعی یکپارچه اعلام کردند رأی ما سرنگونی و انتخاب ما زن زندگی آزادی است.
این وضعیتی است که حکومت را در بحران همهجانبهایفروبرده است. مانور انتخاباتی خامنهای تلاشی برای تخفیف این بحران بود. برایآنکه به نحوی صورتمسئله را عوض کنند، توجهها را از طوفان عظیمی که علیهشانشکلگرفته منحرف کنند، این توهم را ایجاد کنند که دور تازهای شروع شده که با دوره دولت جلاد تهران که منفور خاص و عام بود فرق میکند، مجبور شدند اولاًیک چهره اصلاحطلب را در بازی انتخاباتیشان شرکت بدهند تا بازار انتخاباتشان گرم بشود و ثانیاً او را از صندوق بیرون بیاورند به این امید که در اذهان عمومی بخصوص در سطح جهانی اینطور به نظر برسد که شرایط فرق کرده است. اینطور به نظر برسد که “اصلاحطلبان” و “میانهروها” روی کار آمدهاند و قرار است شرایط بهبود پیدا کند.
رژیم با جلو راندن پزشکیان بخصوص روی این حساب بازکرده است که در زمینه سیاست خارجی دررابطهبا تنش با غرب و تحریمها، مسئلههستهای، و باز شدن پرونده جنایاتش به اتهام نسلکشی دهه شصت و جنایت علیه بشریت، تروریستی اعلامشدن سپاه و غیره، فرجی در کارش حاصل بشود. توجه افکار عمومی جهانیان، دولتها و نهادهای حقوق بشری را از این مسائل منحرف کند و گفتمان حمایت از “دولت میانهروپزشکیان” را بجای حمایت از انقلاب زن زندگی آزادی در برابر دولت رئیسی جلاد بنشاند.
اما کل این مانور انتخاباتی رژیم بر متن جنبش انقلابی عظیمی اتفاق میافتد که در عرصههای مختلفی ادامه دارد و مشکل اصلی حکومت هم همین است. مانور انتخاباتی رژیم این بار برخلاف گذشته نوعی تجدید تقسیم قدرت بین باندهای حکومتی نبود؛ بلکه تلاش کل حکومت برای تخفیف بحران عمیقی بود که جنبش زن زندگی آزادی موجد آن است. حکومت با به بازی گرفتناصلاحطلبانی که در چند انتخابات اخیر تماماً کنار گذاشته شده بودند، به خیال خودش راهحلی پیدا کرد که لااقل بحرانش را تخفیف بدهد. راهحلی از سر ناچاری و درماندگی با این امید که لااقل بخشی از مردم سرنگونیطلب، نیروها و احزاب ناپیگیر در این جنبش، و دولتها و نهادهای حقوق بشری در سطح جهانی را در مقابله با جمهوری اسلامی دچار شک و تردید کند و منتظر بهبود شرایط نگاه دارد. از نظر رژیم نفس مطرحشدن این نوع توهمات و انتظارات میتواند مبارزات مردم را دچار اختلال کند و بهنوعی برای نظامش که با خشم و نفرت بخشهای مختلف جامعه روبروست وقت بخرد. به نظر من، هم شرکتدادنپزشکیان در انتخابات با چنین محاسبات و در واقع توهماتی صورت گرفت و هم بهویژه از صندوق بیرون آوردن او.
رژیم تصور میکرد با بازیدادنپزشکیان بازار انتخابات داغ میشود؛ اما اینطورنشد. حتی با آمار چندین برابر شده خودشان هم انتخابات اخیر یکی از بیرونقترین و سوت و کورتریننمایشهای انتخاباتی حکومت بود. متوجه شدند صرفاًتأییدپزشکیانبهعنوان کاندید کافی نیست. رأی مردم به سرنگونی در همان دور اول به رژیم نشان داد که ناگزیرند این نمایش “بازگشت اصلاحطلبان” را تا به آخر ادامه بدهند. اما با انتصاب پزشکیان مضحکه نمایش انتخاباتی رژیم به تراژدی تلخی برای کل حکومت منجر میشود. این آغاز دور تازهای از تشتت و درماندگی حکومت در برابر موج اعتراضات مردم است.
جلیل جلیلی:همانطور که همه میدانند و شما هم تأکید کردید که اکثریت بالائی از مردم در این انتخابات شرکت نکردند. به نظر شما این امر در رئیسجمهور کردن پزشکیان چه تأثیری داشت؟
حمید تقوایی: همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی یا به عبارت دقیقترخامنهای و هسته اصلی قدرت شامل بیت رهبری و سران سپاه و غیره،ناگزیر شدند پزشکیان را از صندوق بیرون بیاورند. در واقع میتوان گفت که پزشکیان به جمهوری اسلامی تحمیل شد. بله، مردم رأیندادند؛ ولی خامنهایرا ناگزیر کردند کسی را که از نظر استراتژیکانتخابش نیست را روی کار بیاورد.
ببینید الان چندین دوره است که خامنهای سیاست یکدست کردن حکومت حول سیاستهای خودش را دنبال میکند. هسته اصلی قدرت از دوره روحانی به بعد هر روز کوچکتر و فشردهتر شده است و خامنهای حتی رقیقتریناصلاحطلبان را نهتنها از دولت و کابینه بلکه از مجلس و قوه قضاییه و کلاً هرم تصمیمگیری کنار گذاشته است. حکومت این امر را یک نوع پیروزی برای خود محسوب میکرد؛ اما انتصاب پزشکیان نشانه شکست این خط است. شکست نه بهخاطر اینکه جناح مقابل دست بالا پیدا کرده و قدرت گرفته است؛ بلکه بهخاطرقدرت مردم. بهخاطر اینکه مردم یکپارچه علیه کل نظام بهپاخاستهاند. این هراس کل حکومت از جامعهبهپاخاسته است که خامنهای و هسته اصلی قدرت را مجبور میکند کسی را از صندوق بیرون بیاورند که انتخاب استراتژیک هیچکدامشان نیست. ازاینرو با اطمینان میتوان گفت عدم شرکت بخش عظیمی از جامعه در انتخابات و مهمتر از آن عرضاندام جنبش سرنگونیطلبانه نقش تعیینکنندهای در رضایتدادنخامنهای به ریاستجمهوریپزشکیان داشته است.
جلیل جلیلی: ریاستجمهوریپزشکیان بر تناسب قوا میان جناح اصلاحطلب و جناح اصولگرا چه تأثیری خواهد داشت؟ آیا شاهد قدرتگیری بیشتر اصلاحطلبان در هرم قدرت خواهیم بود؟
حمید تقوایی: یک نکته روشن است. روی کار آوردن پزشکیان که همانطور که گفتم از سر ناچاری صورتگرفته است باعث میشودکشمکشها و دعواهای درون حکومتی بین باندهای مختلف اوج بگیرد. از هم اکنون دعوا بین باند قالیباف و جلیلی شروع شده است. هر یک دیگری رامتهم میکند که باعث روی کار آمدن پزشکیان شده است!
کلاً باید گفت دیگر آن تقسیمبندیاصولگرااصلاحطلب در مورد جناحهای حکومتی صدق نمیکند. اصولگرایان خودشان به چندین گروه تقسیم میشوند که بعضاًمخالفتشان با باندهای دیگر اصولگراشدیدتر از دعوا با اصلاحطلبان است. در جریان همین انتخابات نهتنها بر سر تعیین یک کاندید واحد به توافق نرسیدند؛ بلکه حتیوقتی روشن شد پزشکیان دست بالا را دارد حاضر نشدند به نفع دیگری کنار بروند.
اصلاحطلبان هم بههمریخته هستند. موسوی و برخی دیگر از اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کردند و حتی عروج پزشکیان به دور دوم هم نتوانست آنها را پای صندوق رأی بکشاند. نکته مهمتر اینکه کلاًاصلاحطلبی همان تفاوتهای لفظی و صوری خود با اصولگرایی را همازدستداده است. پزشکیان در مناظرات انتخاباتیاش گفت من ذوب شده در ولیفقیه هستم و از منویات او تبعیت خواهم کرد. امروز حکومت دیگر نه از دو جناح مختلف سیاسی بلکه از باندهای مافیائی متعددی تشکیل میشود که اختلافاتشانبیشازپیش به سهمخواهی بیشتر و رقابت بر سر سلطه بر منابع اقتصادی و قدرت ورانت و چپاول بیشترمحدود میشود.
در یک سطح پایهای این وضعیت بازتاب نقش تعیینکنندهبهپاخاستن جامعه است. مردم زمین را زیر پای همه اینها داغ کردهاند و صفوفحکومت اساساً بهخاطر تعرض جنبش سرنگونیطلبانه مردم کاملاًبههمریخته است. دیگر داستان رقابت میان خط “بازگشایی سیاسی و تعامل با غرب” با خط “مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضد ولایتفقیه”در میان حکومتیها به پایان رسیده است. مدتهاست مردم پایان ماجرا بین اصلاحطلب و اصولگرا را اعلام کردهاند و از نظر متوهم کردن جامعهنیز اصلاحطلبی ارزش مصرف خود را برای رژیمازدستداده است.
ببینید در انتخاباتهای گذشته وقتی مثلاً روحانی و یا خاتمی با پرچم اصلاحطلبی کاندید شدند بخشی از جامعه بهخاطر ترجیح بد به بدتر و تاکتیک بجان هم انداختن جناحها و از این طریق تضعیف حکومت به اصلاحطلبانرأی دادند. رأی آنها به امثال خاتمی و روحانی در واقع رأی منفی به کاندیداهای مورد حمایت خامنهای یعنی ناطق نوری و جلیلی بود. نوعی مرگ بر خامنهای از طریق صندوق رأی. مردم اینطور حساب میکردند که با انتخاب اصلاحطلبان صفوف حکومت بیشتر در هم میریزد؛ اما امروز دیگر مردم نیازی به این تاکتیکها ندارند. امروزمرگبر خامنهای در خیابانها فریاد زده میشود و بر در و دیوارها نقش میبندد و مردم صریح و بیواسطه دارند سرنگونی طلبی خود را اعلام میکنند. ازاینرو ارزش مصرف و کاربرد خط استحاله و اصلاح طبی برای کل حکومت خاتمهیافته است.دوره تازه کمترین شباهتی به دوره روحانی و خاتمی ندارد. دوره، دوره انقلاب و دوره سرنگونی کل حکومت است و دیگر جایی برای مانورهایانتخاباتیحکومتیها باقی نمانده است.
جلیل جلیلی: شما در صحبتتان به بحران حکومت اشاره کردید.آیا انتصاب پزشکیانمیتواند بحران حکومت را تخفیف بدهد؟
حمید تقوایی: به نظر من بحران حکومت شدیدتر خواهد شد. همانطور که توضیح دادم پزشکیان انتخاب استراتژیک خامنهای و دارودستهاش نیست. به آنها تحمیل شده و این امر برای خامنهای وکل حکومت مسائل زیادی را به دنبال خواهد داشت. مسئله تنها رقابتهای باندهای حکومتی نیست؛ بلکه یکبخشتعیینکننده نظام، یعنی سران سپاه و بسیج و مهرههای اصلی دستگاههای حکومتی با این انتصاب مسئله دارند.
ببینید انتصاب پزشکیانسناریویی نبود که همه از پیش بر سر آن توافق کرده بودند و مثلاً جلیلی و قالیباف و غیره هم رضایت داده بودند. به همین خاطر هم همانطور که اشاره کردماز هم اکنون کشمکشهای درون حکومت بالا گرفته است. این دور تازه کشمکشها هم دیگر با جناحبندیاصولگرااصلاحطلبقابلتوضیحنیست؛ بلکه بجانهم افتادن همه باندهای حکومتی در شرایطی است که کل نظامشان را در سراشیب سقوط میبینند. قرار نیست پزشکیان بدون تأییدخامنهای قدم از قدم بردارد؛ ولی انتصاب او درهرحال به کشمکش در میان باندهای حکومتی مثلاً بر سر سیاست خارجی، برجام، تحریمها، سیاست هستهای، تعامل با غرب و غیره دامن میزند. انتصاب پزشکیانسرآغاز تشتت بیشتر در صفوف حکومت خواهد بود.
جلیل جلیلی: اجازه بدهید آخرین سؤالم را دررابطهباتأثیر انتخابات بر اوضاع سیاسی ایران و جنبش زن زندگی آزادی مطرح کنم. به نظر شما این انتخابات و نتیجهاش چه تأثیری بر وضعیت سیاسی ایران و مشخصاً رابطه مردم با رژیم و جنبش زن زندگی آزادی خواهد داشت؟
حمید تقوایی: به نظر من اولین تأثیربههمریختگی صفوف حکومت که در بالاتوضیح دادم تعرض بیشتر مردم خواهد بود. جامعه مثل همیشه از کشمکشهای درون حکومتی استفاده میکند تا مبارزات و انقلاب خود علیه کل آنها را بهپیش ببرد. پزشکیانبهاحتمال زیاد هیچ اقدام تازهای حتی در هیچیک از زمینههای سیاست خارجی که در مناظرههایش ادعا کرده است نخواهد کرد؛ ولی نفس حاد شدن دعواهای جناحی سر این مسائل به تعرض بیشتر جامعه علیه کل حکومت منجر خواهد شد. شرایطی فراهم میشود تا مردم در صفوف گستردهتری تعرض کنند، مطالبهگری کنند، و علیه فقر و فساد علیه حجاب، علیه اعدامها و غیره و غیره به میدان بیایند.
ازاینرو هم در سطح جامعه و هم در سطح خود حکومت نهتنها انتصاب پزشکیان دردی از حکومت دوا نخواهد کرد؛ بلکه اینامر موجب کشمکشهای تازه و تعارضات و تناقضات جدیدی در حکومت خواهد شد که تنها نتیجهاشمیتواند تضعیف بیشتر حکومت و تقویت و تعرضیتر شدن صفوفمردم علیه حکومت باشد.
نکته دیگر اینکه خود روند نمایش انتخاباتی و نتیجهاشاعتمادبهنفس و روحیه تعرضی مردم را ارتقا داده است. مردم در تحمیل پزشکیان به رژیم قدرت خود را میبینند و نفس این امر زمینه گستردهتر شدن و تعرضیتر شدن اعتراضات رافراهم میکند.
از سال ۱۴۰۱ جنبش عظیمیبرای سرنگونی حکومت و باشعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور و مهمتر از همه با پرچم زن زندگی آزادی در جریان است. در این دوره حکومت در جنایت علیه مردم سنگ تمام گذاشته است؛ اما هرچه بیشتر زده و بستهجامعه خشمگینتر و تعرضیتر شده است. گرچه تظاهرات خیابانی کمتر از ماههای آغاز انقلاب است؛ ولی خیزشانقلابی در خیلی از عرصهها، در بیانیهها و فراخوانهایچهرهها و نهادهای مبارزاتی، در فضای سیاسی جامعه و مدیای اجتماعی، و حتی در اعتراضات و اعتصاباتی که معمولاً صنفی و مدنی و مطالباتی محسوب میشوند، با طرح شعارهای سیاسی ضد حکومتی حول شعار محوری زن زندگی آزادی گسترده و فعال است.به نظر من امروز زن زندگی آزادی نهتنهابهعنوانآیکون و پرچم انقلاب ایران بلکه بهعنوان نماد جامعه ایران در جهان شناخته شده است. هرکس در هر جای دنیا تحولات سیاسی دو سال اخیر ایران را دنبال کرده باشد جامعه و تحولات سیاسی ایران را با زن زندگی آزادی تداعی میکند.بروز خیابانی انقلاب در هر سطحی باشد جامعه ایران دیگر نه با اسلام و مرگ بر آمریکا و مردمی که ظاهراًبهخاطر فرهنگ اسلامیشان حجاب سر میکنند و به حکومتی مثل جمهوری اسلامی رضایت دادهاند، بلکه بازن زندگی آزادیشناخته میشود.
انتصاب پزشکیان بر متن چنین اوضاعی تنها میتواند شرایط را برای برآمدهایتودهای حتی گستردهتر از ۱۴۰۱ فراهم کند. انتخابات با عدد و رقم نشان داد که اکثریت قاطع جامعه خواهان سرنگونی حکومت است و این خود یک نقطه عطفی در جنبش سرنگونیطلبانه مردم است. این دیگر بهعنوان یک فاکتغیرقابلانکار ثبت شده است که اکثریت بالائی از جامعه خواهان سرنگونی است و این امر تأثیر بسیار مهمی بر ادامه روند اعتراضات مردم خواهد داشت. جامعه از این انتخابات سربلند بیرون آمد و جمهوری اسلامی شکستخوردهو بیاعتبارتر از همیشه و به همین خاطر جنبش زن زندگی آزادی با مومنتوم بیشتری و اعتمادبهنفس بیشتری بهپیش خواهد رفت. بعدازاین انتخابات توازن قوا بیشازپیش بهنفع مردم و به ضرر جمهوری اسلامی تغییرکرده است و ما این را در حرکتهای اعتراضی شاهد خواهیم بود. حزب ماباتمام توان تلاش خواهد کرد تاجامعه در این جهت پیش برود، صفوف مبارزه هر چه متحدتر و منسجمترشود و علیه جمهوری اسلامی گامهایبزرگتریبه جلو بردارد.
۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۱ ژوئیه ۲۰۲۴