مرگ رئیسی و فضای سرنگونی- کاظم نیکخواه

رئیسی را مردم جلاد و قاتل و بی‌عرضه و بی‌سواد و دروغگو و با صفاتی ازاین‌قبیل لقب داده بودند. همه اینها حقیقت دارد. او پست بالایی داشت؛ اما یک‌مهره کلیدی حکومت اسلامی نبود. با وجود این مرگ او ضربه‌ای محکم به حکومت وارد کرد. چرا که مردم را به خیابان کشاند تا با جشن و شادی و بیانیه دادن و ابراز انزجار نسبت به رئیسی، به کل حکومت دهن‌کجی کنند. رئیسی جلاد و شکنجه‌گر و آخوند و دنباله‌رو خامنه‌ای بود. بو می‌کشید که کجا بوی خون می‌دهد و آنجا “خدمت” کند. او کار جلادی را به‌عنوان دادستان کرج شروع کرد. بعدتر هم تمام پست‌هایش مستقیماً به همین کسب‌وکار مرتبط بود: دادستان همدان، دادستان تهران، رئیس بازرسی کل کشور، معاون قوه قضائیه، دادستان کل کشور، دادستان دادگاه ویژه روحانیت، معاون قوه قضائیه، و رئیس قوه قضائیه و عضویت در کمیته مرگ سال ۶۷. اینها را همه می‌دانند. کارنامه جنایات حکومت او در جریان انقلاب زن زندگی آزادی و برپاکردن جوخه‌های اعدام تا آخرین روزهای زندگی ننگینش بر همه روشن است.


او نه رهبر بود. نه حتی در همان چارچوب اسلامی و حکومتی هیچ‌وقت ابتکاری تازه از خود نشان داده بود و یا سخن نغز و جدید و منحصربه‌فردی از دهانش بیرون‌آمده بود. اما مرگ او برای حکومت اسلامی یک ضربه مهم بود. نه به‌خاطر نقش خودش. بلکه به‌خاطر نقش مردم. به‌خاطر اینکه مرگ او و عبداللهیان و هیئت همراهش به مردم بهانه‌ای داد که جشن بگیرند، به حکومت و پادوهایش همه‌جا دهن‌کجی کنند، نفرت خود را در ابعادی سراسری به حکومتیان نشان دهند و با روحیه بالاتری به حکومت تعرض کنند. به این دلیل مرگ رئیسی یک ضربه مهم به حکومت وارد کرد. فضای جامعه را عوض کرد. روحیه‌ها را بالا برد. مردم را به هم نزدیک‌تر کرد و فضای سرنگونی‌طلبی را جلو آورد.
جمهوری اسلامی تلاش کرد با عزای عمومی و سیاه کردن جامعه همچون بعد از مرگ سلیمانی، به مردم تعرض کند. اما این مردم بودند که با جشن و شادی و رقص و دهن‌کجی در سطح عمومی به حکومت فضا را به دست گرفتند و این فقط در مدیای اجتماعی و در سطح شهر تهران نبود. در همه جای مملکت این‌گونه بود. یکی از کاربران از یکی از شهرستان‌ها گزارش مفصلی داده بود که این‌گونه شروع می‌شد: “مردم همه خوشحال و شادند از مرگ رئیسی. به هر طریقی به مردم مخصوصاً مغازه‌دارها فشارآوردن که سردر مغازه‌ها پرچم سیاه و همچنین عکس این جانورها رو بچسبونن فقط تعداد اندکی از روی ترس اینکارو کردن ولی اکثریت بی‌اعتنا هستند. یک موج شادی تو مردم هست واقعاً من که متعجب شدم خصوصاً روز اول که به خیابان اومدم اکثرا از راننده‌تاکسی‌ها و مردم به من تبریک میگفتن. تا حال این‌همه تنفر از مرگ یک جنایت‌کار حکومتی ندیده بودم. در مرگ قاسم کتلت باز مردم محافظه‌کاری میکردن ولی در این مورد واقعاً قضیه فرق داشت تا این حد شادی و خوشحالی من ندیده بودم”.
سعید افکاری برادر نوید افکاری، کشتی‌گیر محبوب و جوان شیرازی که در زمان ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ اعدام شد، نوشت: “تو این چند سال مادرمو این‌قدر خوشحال ندیده بودم”.
سعید افکاری در ادامه نوشت: ” امیدوارم حداقل برای چند لحظه هم که شده ذره‌ای از دردی که ما کشیدیم رو تجربه کرده باشی”.
فاطمه حیدری خواهر جواد حیدری از جان‌باختگان دهه شصت در اشاره به رقص جوانان در مرگ رئیسی نوشت: “بچه‌ها نیستند؛ اما شما به جایشان شادی کنید”
نهاد دادخواهان که از بازماندگان قربانیان حکومت در دوره‌های مختلف تشکیل می‌شود در بیانیه خود از جمله نوشته است: خبر مرگ ابراهیم رئیسی و هیئت همراهش باعث جشن و شادی همه مردم، به خصوص خانواده‌های دادخواه شد.
نامش با کشتار و نسل‌کشی در اعدام‌های هولناک زندانیان سیاسی در سال ۶۷، تحت عنوان هیئت مرگ و در سال‌های گذشته نیز با قتل و کشتار، جنایت، تجاوز و اعدام در سه‌شنبه‌های سیاه، گره‌خورده است.
مرگ کسی که جز جنایت، اثری از او برجای نمانده، فقط می‌تواند باعث شادی و خرسندی خانواده‌ها و مردمی باشد که قلبشان پاره‌پاره و زخم‌خورده جنایت‌های هولناک است.”


گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی در استوری حساب کاربری خود در اینستاگرام شعری از حافظ را آورده بود مبنی بر این‌که “خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل”. این شعر را قبلاً رئیسی در مورد اسرائیل به کار برده بود! او در جای دیگری می‌گوید ” بارِ کج به منزل نمی‌رسد. حکّام جبّار تاریخ حتی اگر عمر هزار‌ساله داشته باشند، دستِ آخر فراموشی و چند مشت خاکِ سرد جایگاه آنان است. گوهر عشقی همچنین با اشاره به شادی‌های مردمی پس از کشته‌شدن سران حکومت نوشت: «شادی این مردمِ ستمدیده از نبودنِ شما، به همه اهلِ عالَم نشان می‌دهد ظلم و ستم در اعماق تاریخ دفن خواهد شد و از خونخواران و مستبدان چیزی جز نامِ بد و ننگ باقی نخواهد ماند.»


شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در بیانیه‌اش از جمله نوشته است: “. مسمومیت‌سازی مدارس دختران، حملهٔ نیروهای نظامی و امنیتی به مدارس، ضرب و شتم و کشته‌شدن بیش از ۸۰ دانش‌آموزان و دو معلم، بازداشت و زندانی کردن کودکان دانش‌آموز از سیاه‌ترین لکه‌های آسمان وزارت آموزش‌وپرورش در دوران ریاست‌جمهوری رئیسی بود… شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، و…در کنار سایر دادخواهان همواره خواهان محاکمه آمران و عاملان قتل و کشتار مردم در قیام‌ها از جمله دادخواه دانش‌آموزان و معلمان است”
عصمت وطن‌پرست، معروف به «مادر عصمت» که ۱۱ نفر از اعضای خانواده‌اش در دهه ۶۰ اعدام شدند در گفتگو با رادیو فردا گفته است که از مرگ ابراهیم رئیسی بسیار خوشحال است.
شمار متعددی از ورزشکاران نیز علیه رئیسی در مرگش موضع گرفته‌اند. نمونه‌هایی ازاین‌دست در این روز بسیار است. فیلم‌ها و کلیپ‌هایی که از رقص و شادی زن و مرد در شهرهای مختلف ایران منتشر شده گویای حال و هوای جالب مردم در روزهای عزای حکومت است.
روزنامه‌های جهان نیز در مرگ رئیسی زیاد نوشته‌اند و بسیاری از آنها از او به‌عنوان جلاد اسم برده‌اند. نشریه شارلی ابدو چند طرح از این جریان منتشر کرده و در یکی از این طرح‌ها، چهره خندان زنی بدون حجاب اجباری که گوشواره‌هایی به شکل هلی‌کوپتر به گوشش آویخته دیده می‌شود و پشت سر او دو آخوند خشمگین در کنار یک مسجد ایستاده‌اند و نوشته شده است: زن، زندگی، آزادی، هلی‌کوپتر”
حکومت اسلامی با مشاهده شادی میلیونی مردم در ایران و جهان قطعاً نمی‌تواند متوجه ابعاد نفرت و انزجار از سرانش نشود و بدون تردید نفرت از خامنه‌ای صدها بار بیشتر از رئیسی است.


حکومت اسلامی می‌تواند به‌سادگی کسی در حد و حدود رئیسی را جانشین او کند. اما نخواهد توانست فضای جامعه را به قبل از مرگ رئیسی برگرداند. می‌توان مطمئن بود که جامعه این روزها یک گام بلند به سمت سرنگونی حکومت اسلامی به‌پیش برداشت. اینکه ادامه این اوضاع چگونه رقم بخورد و فوران بعدی مردم کی و چگونه خود را نشان دهد، روشن نیست. اما یک چیز روشن است و آن اینکه مردم از زن و مرد و در ادامه انقلاب زن زندگی آزادی، با امید و عزم و روشنی و اتحادی محکم‌تر از پیش این حکومت را در آینده‌ای نه‌چندان دور به زیر خواهند کشید. این را همه می‌دانند و به همین دلیل زن و مرد شادند و جشن می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *