جدید ترین

علل و پیامدهای تقابل نظامی جمهوری اسلامی و اسرائیل- حمید تقوایی

تدوین شده بر مبنای یک سمینار درون حزبی

با حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در روز شنبه ٢٥ فروردین ( ١٣ آوریل) وضعیت و شرایط نه تنها برای ایران و اسرائیل بلکه در کل منطقه عوض شد.

برای توضیح زمینه این حمله از همان روز ١٣ فروردین که حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه صورت گرفت شروع میکنیم. نکته اصلی، از زاویه ای که به این بحث ما مربوط میشود، اینست که از آن مقطع فضا و گفتمان ها در ایران و جهان در رابطه با منطقه و جنگ غزه و مسائل مربوط به آن عوض شد.

درست در روز ١٣ بدر اسرائیل حمله کرد و قبل از آن ما بیش از دو هفته جشن های نوروزی را داشتیم که تبدیل شده بود به بهانه و مناسبتی برای تعرض گسترده جامعه به حکومت. مردم در این دوره حکومت را واقعا سکه یک پول کردند. حکومت تلاش کرد به هر طریق میتواند از جشن و سرور مردم، بویژه در روز سیزده بدر که مصادف بود با مرگ امام اولشان، جلوگیری کند. منتهی این تلاشها به هیچ جا نرسید. ویدیوها و کلیپهای نوروزی نشاندهنده یک جامعه پرشور و تعرضی علیه حکومت و مقدساتش بود. مردم با جشن و تجمعات و رقص و شادی خیابانی چیزی برای حکومت باقی نگذاشتند.

در سطح دنیا هم گزارش کوبنده کمیته حقیقت یاب علیه حکومت منتشر شده بود که مطرح کرده بود جمهوری اسلامی مرتکب جنایت علیه بشریت شده و باید محاکمه بشود. موضوع آپارتاید جنسیتی و مقابله با رژیم به این علت نیز در ایران و در سطح جهانی برجسته شده بود.

این جو و فضایی بود که قبل از حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی، در ایران و در جهان وجود داشت. بعد از این حمله این فضا تماما تغییر کرد. و بحث رفت بر سر اینکه جمهوری اسلامی جواب میدهد یا نمیدهد ، چه جوابی میدهد و غیره. مقامات حکومتی هم مشغول ضد و نقیض گویی شدند. عده ای از صبر انقلابی و استراتژیک صحبت کردند و عده ای از انتقام سخت. و بالاخره خامنه ای در عید فطر گفت اسرائیل تنبیه خواهد شد. و هم زمان هم حمله به بی حجابها و زنان را شدت دادند. یک روز قبل از حمله موشکی تم نمازجمعه ها حمله به زنان بود.

از سوی دیگر دولت اسرائیل هم قبل از حمله ١٣ فروردین زیر فشار جهانی بود. در شورای امنیت به یمن رای ممتنع آمریکا آتش بس جنگ غزه تصویب شد. همچنین دولتهای غربی مخالفت خود را با حمله به رفح اعلام کردند و حتی در کنگره آمریکا قطع کمک های نظامی و مالی به دولت اسرائیل تا زمان آتش بس مطرح شد. در خود اسرائیل هم دولت نتانیاهو از جانب نیروهای اپوزیسیون اش و مردمی که خواهان آزادی فوری گروگانها بودند شدیدا تحت فشار بود.

به این ترتیب جمهوری اسلامی به یک شکل – بخاطر انقلاب و اعتراضات گسترده مردم- و دولت اسرائیل به شکل دیگری- بخاطر جنایتهایش در غزه و اعتراضات جهانی و داخلی به این امر – وضعیتی ضعیف و بحرانی داشتند. بعد از ١٣ فروردین این فضا عوض شد. و همه چیز تحت الشعاع درگیری جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل قرار گرفت. من نمیگویم نتانیاهو با این هدف به کنسولگری جمهوری اسلامی حمله کرد که فضا عوض بشود. یا جمهوری اسلامی از قبل میدانست که چنین خواهد شد. ولی عملا این اتفاق افتاد و مشخصا برای جمهوری اسلامی این یک نعمت آسمانی بود. حمله اسرائیل مفری برای حکومت درمانده جمهوری اسلامی ایجاد کرد. مقامات ریز و درشت حکومتی پریدند روی این اسب و هیاهو بر سر اینکه به خاک ما حمله شده و صبر انقلابی و انتقام سخت و موضعگیری و رجز خوانی علیه “دولت صهیونیستی” و غیره.

برای حکومت این فرصت مغتنمی بود مشخصا برای تغییر صورت مساله از گزارش کمیته حقیقت یاب و تعرض مردم در تعطیلات نوروزی، به انتقام از “دولت صهیونیستی”. گفتمان تغییر پیدا کرد به اینکه جمهوری اسلامی جواب میدهد یا نمیدهد، جنگ خاورمیانه گسترش خواهد یافت و یا خیر، آمریکا چه خواهد کرد، و موضوعاتی از این دست. هنوز هم بحثها همین است. تا قبل از حمله موشکی روز شنبه همه بحث این بود که جمهوری اسلامی چه جوابی خواهد داد، الان بحث اینست که اسرائیل چطور جواب میدهد. و معلوم نیست تا کی باید این دور ادامه پیدا کند.

سیاست و هدف جمهوری اسلامی از درگیری نظامی با اسرائیل

روند اوضاع هر چه باشد سئوال اینست که چه سیاستی پشت این حمله موشکی جمهوری اسلامی است؟ هر جنگی بالاخره ادامه سیاستی است. این جنگی به معنی کلاسیک کلمه نیست ولی سئوال همچنان مطرح است که با چه هدفی رژیم این حمله موشکی را انجام داد؟ پاسخ به حمله به کنسولگری خود؟ انتقام سردارانش که بدست اسرائیل کشته شده اند؟ بدریا ریختن “رژیم اشغالگر قدس”؟ دفاع از مردم فلسطین؟ توقف جنگ غزه؟ روشن است که اینها جواب نیست. اینها همه ادعا است و نه دلایل واقعی جنگ.

هدف جمهوری اسلامی در این حمله جای دیگری است. هدفش مقابله با مردم معترض در خود ایران است. این جنگ، جنگ رژیم با مردم است.

رژیم میتوانست این کار را نکند. میتوانست مثل همیشه حمله اسرائیل به سران سپاه و بسیج را زیر سبیلی رد کند، سیاست “صبر انقلابی” را ادامه بدهد و یا حداکثر موشکی بجای پرتی پرتاب کند. ولی این نمایش و این شو دراماتیک حمله مستقیم به اسرائیل را لازم داشت تا مگر به نحوی گریبان خود را از بحران انقلابی در خود ایران خلاص کند. و امیدوار باشد که فضای سیاسی در خود ایران عوض بشود.

رژیم میداند با این ترفندها نه میتواند ناسیونالیسم را در ایران دامن بزند. نه میتواند کسی را مقهور کند و نه میتواند کسی را در دفاع از خودش به خیابان بیاورد ( اوباش اش را به خیابانها آورد، مردم بریششان خندیدند). ولی به خیال خود میخواهد صورت مساله را برای مدتی هم که شده تبدیل کند به “جنگ ایران و اسرائیل” به نحوی که اعتراضات جامعه اگر هم عقب زده نشود بالاخره تحت الشعاع این مساله قرار بگیرد و به حاشیه رانده شود.

به این اعتبار باید گفت که ضرورت و علت حمله موشکی به اسرائیل انقلاب در خود ایران است. مردم شعار میدهند دشمن ما همین جاست. دشمن جمهوری اسلامی هم همینجاست! و در مقابله با این دشمن است که رژیم به اسرائیل شلیک میکند! به اسرائیل شلیک میکند تا شلیک به چشمها و قلبهای مردم در خود ایران، تا بیش از ٦٠٠ نفر کشته در سال ١٤٠١ و ۸۳۴ اعدامی تنها در یکسال گذشته، و کل پرونده جنایاتش علیه بشریت را که کمیته حقیقت یاب در برابر جهانیان گشوده از انظار دور کند و تحت الشعاع قرار بدهد.

در تحلیل نهائی سیاست و اهداف پشت موشک پرانی جمهوری اسلامی به اسرائیل اینهاست: عقب راندن انقلاب. تحت الشعاع قرار دادن اعتراضات مردم. امنیتی کردن فضای جامعه. فشار کمیته حقیقت یاب را از دوش خود برداشتن. فشار اعتراضات را خنثی کردن. و تا آنجا که ممکن است تحت لوای این جنگ مرعوب کردن و سرکوب کردن.

اما آیا این تلاشها بجائی خواهد رسید؟ جواب منفی است. این دست و پا زدنهای یک حکومت در حال سقوط است که با هر تقلائی بیشتر در باتلاق فرو میرود.

جنگی از پیش شکست خورده

جمهوری اسلامی قبلا هم در جنگ با عراق چنین “نعمت الهی” را تجربه کرده بود. جنگ با عراق هم دقیقا جنگی علیه تداوم انقلاب ٥٧ بود. انقلاب که سر باز ایستادن نداشت را در سایه جنگ عراق کوبیدند و بخون کشیدند. منتهی مشکل حکومت اینست که شرایط امروز هیچ شباهتی با آن دوره ندارد. امروز نه تنها اکثریت قریب باتفاق مردم هیچ توهمی به حکومت و جنگش ندارند بلکه عزم جزم کرده اند که جانیان حاکم را بزیر بکشند. ایستاده اند تا پایان!

هنوز دو روز نگذشته میبینید مردم دارند چه میکنند. همان روز یکشنبه، هنوز ٢٤ ساعت از حمله موشکی حکومت، که ظاهرا همه جامعه باید مبهوت و مقهور آن میشد، نگذشته بود که بزرگترین تجمع اعتراضی معلمان بازنشسته سراسر کشور در تهران برگزار شد. از قبل فراخوان داده بودند و تدارک دیده بودند و در روز یکشنبه به فراخوانشان عمل کردند. بازنشستگان از تهران و شهرهای مختلف با شعارهای تعرضی همیشگی شان در مقابل سازمان برنامه و بودجه جمع شدند، از جمله علیه رئیس جمهور کشوری که روز گذشته وارد جنگ با “رژیم اشغالگر قدس” شده، شعار دادند “رئیسی بی عرضه برگرد برو تو حوزه”! شورای بازنشستگان ایران هم در همین روز بیانیه کوبنده ای علیه جنگ افروزیهای حکومت منتشر کرد.

روز ٢٥ فروردین همچنین روز اجرای طرح عفاف و حجاب حکومت بود اما در کلیپها می بینید که زنان در اعتراض به سختگیریهای تازه حکومت علیه بی حجابی می گویند هدف موشک پراکنی های حکومت اسرائیل نیست، ما زنان هستیم!

مبارزات مردم حتی لحظه ای هم متوقف نشده است. حکومت حتی نتوانست در فردای حمله موشکی اش مردم را ساکت کند و به عقب براند. همه از شکست حمله موشکی جمهوری اسلامی صحبت میکنند اما مهمتر از آن حکومت جنگش با مردم ایران را نیز باخته است.

به نظر من بعد از حمله موشکی به اسرائیل بحران بقای جمهوری اسلامی شدیدتر و تحرک جامعه بیشتر خواهد شد. باید توجه داشت که جنگ بر مصائب و مشکلات عدیده مردم خواهد افزود. بعد از حمله رژیم قیمت دلار از ٧٠ هزار تومان عبور کرده و در صورت ادامه این حملات نظامی ممکن است از مرز ١٠٠ هزار تومان هم بگذرد. این یعنی تورم و گرانی شدید تر، فلاکت بیشتر و گسترده تر توده مردم، و در نتیجه شکل گرفتن اعتراضات بیشتر و وسیعتر علیه فقر و فساد.

حزب ما باید به استقبال این اعتراضات برود و پرچم انقلاب را در مقابل جنگ بلند کند. ما باید متحد کننده و سازمانده اعتراضات در داخل کشور و نماینده و بلندگوی این اعتراضات در خارج باشیم. ما اعلام میکنیم که تا جمهوری اسلامی هست سایه سیاه جنگ و تقابل نظامی بر سر جامعه و منطقه ادامه خواهد داشت. امروز هر صلحدوستی هم باید خواهان سرنگونی این حکومت باشد. جواب به طور واقعی اینست چه در ایران و چه در منطقه. در برابر این اوضاع باید صفوف انقلاب را هر چه متحد تر و متشکل تر کنیم و نهایتا حکومت را در دل همین بحران جنگی که ایجاد کرده بزیر بکشیم.

٢٧ فروردین ١٤٠٣، ١٥ آوریل ٢٠٢٤

حمید تقوایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *