کارگران ایران ترانسفو بعد از هفده روز اعتراض و مبارزه در روز ١٩ مرداد به اعتصابشان خاتمه دادند. در این حرکت اعتراضی ٤٠٠٠ کارگر بیش از دو هفته اعتراضی یک پارچه و قدرتمند را به پیش بردند. آنها در کارخانه مارش رفتند، پای کوبیدند، شعار دادند، یکصدا فریاد اتحاد سر دادند و آنجا که همکارانشان بازداشت و یا اخراج شدند، ایستادند و سرانجام اعتراضاتشان را با توافقی ٦ ماده ای به پایان رساندند. توافق نامه ای کتبی که علاوه بر امضای نمایندگان کارگران و کارفرما به امضای مقامات مسئول و استانداری نیز رسید. متوقف شدن سیاست کوچک سازی کارخانه که بیکارسازیهای وسیع و تحمیل شرایط دشوار کاری و معیشت سخت تر را برای کارگران در پی دارد، منع اخراجها و بستن قرارداد با ٤ همکار اخراجی شان که به خاطر شرکت فعالیشان در این اعتراضات قراردادشان تمدید نشده بود، از جمله موضوعات مورد بحث کارگران در نشست با مقامات مسئول بود که به گفته کارگران بر روی بخش اصلی مطالباتشان توافق شده است. این توافقنامه تا همین جا موفقیتی برای این کارگران است.
اعتصاب قدرتمند هفده روزه ٤ هزار کارگر ایران ترانسفو در عین حال نمود بارزی از فضای اعتراض در محیط های کارگری و در سطح جامعه در ایران است و دستاوردهایی دارد. در این نوشته میکوشم که نگاهی از نزدیک تر به این اعتراضات داشته باشیم.
موضوع بر سر چه بود
به تعطیلی کشیده شدن بخشی از کارخانجات و معادن، سیاست هایی چون کوچک سازی کارخانجات و به حراج گذاشتن سهام آن و در این میان بیکارسازیهای وسیع هزاران کارگر و یا ایجاد ۱۹ منطقه ویژه آزاد و تجاری جدید و تشدید بردگی کاری در این مناطق در طرح جدیدی که به تصویب رسانده اند، همه و همه اجزایی از سیاست اقتصاد مقاومتی خامنه ای و دولت روحانی بعد از برجام است و تشدید ریاضت اقتصادی بر گرده کارگران و کل جامعه است. اعتراض قدرتمند کارگران ایران ترانسفو آنهم در متن اعتراضات گسترده هر روزه کارگری بطور واقعی پاسخی قاطع به این تعرضات به زندگی و معیشت کارگران است.
ایران ترانسفو یکی از بزرگترین شرکت های صنعت برق در ایران ودر خاورمیانه است. اجرای سیاست خصوصی سازی ها در این کارخانه باعث افت تولید در دو ساله گذشته و رسیدن آن به کمتر از بیست درصد میزان قبلی شده است. و طرح اخیر برای فروش سهام بیشتری به بخش خصوصی و کوچک سازی کارخانه یک زنگ خطر برای کارگران بود. در دستور گذاشتن این طرح در واقع، تدارک تعرض بیشتر به کار، زندگی و معیشت کارگران است. در مقابل چنین اتفاقی است که ٤ هزار کارگران ایران ترانسفو قاطعانه ایستادند و دست به اعتصاب قدرتمندی زدند. متوقف کردن این طرح در حد همین توافق ٦ ماده ای که بعد از هفده روز اعتراض جانانه با کارگران بسته شد، آنهم در جایی چون ایران ترانسفو، یک اتفاق مهم در جنبش کارگری و در ناکام گذاشتن سیاست های اقتصاد مقاومتی حکومت است.
دستاوردها
بیش از دو هفته اعتصاب کارگران ایران ترانسفو، مارش عظیم آنان در کارخانه و صدای رزمنده شعارهایشان، بیش از بیش قدرت اعتصاب و اتحاد کارگران را مقابل چشم خود آنان و کل جامعه قرار داد.
یک جنبه مهم در این اعتراضات استفاده از مدیای اجتماعی بود. کارگران در کانال تلگرام گروه همبستگی با مبارزاتشان را شکل دادند و وقتی دیدند کانال از دستشان خارج شده و در نیمه کار خبر جعلی پایان اعتصاب داده شده است، دو هزار کارگر با خروجشان از این کانال و اعلام فوری خبر ادامه اعتصابشان از کانالهای ارتباطی دیگر در مدیای اجتماعی این توطئه را فورا خنثی کردند. کارگران همچنین توانستند جلوی متفرق شدن صف اتحاد و همبستگی شان را بگیرند، و با انتشار هر روزه کلیپ های تصویری اعتراضاتشان در صفحه فیس بوکی صدای اعتراضشان را در سطح وسیعی انعکاس دهند و بر ادامه اعتراضات خود ه تا گرفتن پاسخ روشن به خواستهایشان پای فشردند.
بدین ترتیب در ابتدا کانال تلگرامی و بعد خبررسانی از طریق صفحه فیس بوکی و کانالهای ارتباطی در مدیای اجتماعی با دیگر مراکز کارگری نقش مهمی در رسانه ای کردن اخبار این اعتراضات داشت. این اتفاقات بار دیگر جایگاه مدیای اجتماعی و امروز گروههای مبارزاتی در برنامه هایی چون تلگرام در تلفن های هوشمند و در کامپیوتر را بیشتر از هر وقت پررنگ کرد و بعنوان درسی مقابل جنبش های اعتراضی در کل جامعه قرار داد.
علاوه بر مدیای اجتماعی کارگران از طریق خبررسانی کتبی در سطح مغازه های شهر، تلاش کردند مردم شهر را از اعتراضشان مطلع نگاهدارند و این خود اقدام مهمی در جلب همبستگی مردم و کارخانجات دیگر در شهر است.
موضوع قابل توجه دیگر در این اعتراضات همبستگی و اتحاد کارگران بود. کارگران با اتحاد خود توانستند دو کارگری که در کوران اعتراضاتشان دستگیر شده بودند، را آزاد کنند. و وقتی قرارداد چهار همکارشان منعقد نشد به آن اعتراض کردند وبا شعار مومنی فراری ات میدهیم و با خواست بازگشت به کارآنان فشار آوردند و در نتیجه این موضوع و منع اخراجها از جمله مواد مورد توافقشان در توافق نامه شش ماده ای شان بود.
و بالاخره اینکه کارگران به توافق شفاهی رضایت ندادند و توافقاتشان کتبی و به امضای مقامات دست اندر کار و استاندار رسید و رسانه ای شد. معنی آن هم اینست که اگر توافقات به اجرا در نیاید کارگران با همین قدرت به میدان خواهند آمد.
طبعا حضور خانواده های ٤ هزار کارگر در این اعتراضات، میتوانست نقش و چهره ای بسیار اجتماعی تر به این اعتراضات بدهد و دیدن این کمبود نیز خود یک درس مهم اعتراضات قدرتمندی از نوع ایران ترانسفو است.
الله اکبر شعار ما کارگران نیست
یکی از شعارهایی که شاید دوبار در کل حرکت اعتراض کارگران ایران ترانسفو به صدا در امد، الله اکبر بود. نکته ای که اینجا میخواهم در این رابطه تاکید کنم لزوم حساس بودن کارگران نسبت به اینچنین شعارهای ارتجاعی است. بطور واقعی کارگری که دست به تجمع و اعتراض میزند، به وضعیت خود و تعرضات هر روز حکومت اسلامی به زندگی و معیشتش اعتراض دارد و خواستار یک زندگی بهتر و انسانی است. کارگر برای سر دادن شعار “الله اکبر ” به میدان نمی آید. بلکه شعارهای واقعی او افزایش دستمزدها تا سطح یک زندگی انسانی است. برخورداری از بیمه های اجتماعی درخور و شایسته است. آزادی و برابری است. و اگر دستمزدش را نپرداخته اند، اگر از کار بیکار شده است، و اگر با موج بیکارسازی ها روبروست، شعار و خواست او متوقف شدن این تعرضات است. اما همواره اینگونه شعارها از گوشه ای به میان جمعیت فرستاده میشود، تا رنگ دیگری به اعتراض داده شود و کل حرکت را عقب بکشد. بخشی از کارگران هم یا بدلیل اعتقادات مذهبی و یا بدلیل اینکه حساسیت حکومتی ها را کم کنند، آن را تکرار میکنند.
اگر چه وقتی به اعتراض کارگران مثلا در ایران ترانسفو نگاه میکنید، کارگران وقتی رژه اعتراضی میروند و پای میکوبند، که دارند اعتراضشان را به پایمال شدن خواستهایشان بیان میکنند. و شعارهایی از نوع “الله اکبر” یکبار داده میشود و کنار میرود. بعضا هم اینگونه شعار ها به ارث برده از جریانات ملی ـ اسلامی است که با سردادن آن همواره تلاششان حفظ اعتراض در چهارچوب نظام موجود بوده است. اما نکته من هوشیاری در مقابل چنین شعارهاییست.
همه میدانیم که الله اکبر شعاری است که جمهوری نحس و ضد کارگری اسلامی با آن روی کار آمد. با همین شعار کارگر را عقب زدند و سرکوب کردند، با آن به انقلاب مردم حمله کردند، به آزادی های جامعه حمله کردند و انقلاب مردم را به خون کشیدند. به همین دلیل هرکارگری باید بداند که الله اکبر در اعتراضات ما کارگران، ما مردم معنای عملی اش لبیک گفتن به نظام موجود و همراهی با سیاستهای ضد کارگری و ضد انسانی حکومت اسلامی است. ممکن است کسی مسلمان باشد یا نباشد. اما این شعار معنای سیاسی روشن و شناخته شده ای دارد و نباید اجازه داد در صفوف ما سر داده شود. نباید اجازه داد با چنین شعارهایی و با خطاب نامه های اعتراضی مان با کلماتی چون “بسمه تعالی” مبارزات ما را رنگ مذهبی بزنند و با این کار آنرا در حاشیه ساختار موجود خفه کنند. هوشیاری در برابر این موضوع درس دیگری از مبارازت کارگران ایران ترانسفو است.
گام بعدی کدامست؟
توافق ٦ ماده ای کارگران ایران ترانسفو، اگر چه یک موفقیت اولیه است، اما پایان کار نیست. چرا که در هر حرکت اعتراضی، مقامات دولت و کارفرمایان وقتی که با سمبه تند کارگران روبرو میشوند، عقب می نشینند و بعد که کارگران به سرکارشان بازگشتند، تعرضاتشان را از سر میگیرند. دستگیر و اخراج میکنند، تا طعم پیروزی را بر کام آنان تلخ کنند و نگذارند چنین اعتراضاتی به الگویی برای جنبش کارگری تبدیل شود. از همین رو گام بعدی در مقابل کارگران ایران ترانسفو حفظ اتحاد و هوشیاری در مقابل تفرقه افکنی در میان کارگران و تدارک تعرض به اعتراضاتشان است. گام بعدی مطلع کردن جامعه از موفقیت تا کنونی شان است که رمز این موفقیت مبارزه متحد آنان و قدرت اعتصاب ٤ هزار کارگر در این کارخانه است. گام بعدی بر پا کردن مرتب مجمع عمومی بزرگشان و دخیل بودن تمام کارگران در روند اجرای توافق ٦ ماده ای است که آنرا کتبا بر کارفرمایان و مقامات دست اندرکار تحمیل کردند.
اعتصاب هفده روزه کارگران ایران ترانسفو دستاوردهای مهمی داشت، با حفظ اتحاد و همبستگی مان این دستاوردها را به سکویی برای پیشروی بیشتر تبدیل کنیم. صدای اعتراض کارگران ایران ترانسفو باشیم. زنده باد کارگران ایران ترانسفو!