این پلنوم در دل یک انقلاب برگزار میشود. انقلابی که نزدیک به ٥ ماه است ادامه دارد. این انقلاب شعار و پرچم و آیکون ویژه خودش را دارد. انقلاب زن زندگی آزادی است چون علیه حکومتی است که ضد زن است، ضد زندگی است، و ضد آزادی است. در جمهوری اسلامی زن با حجاب، با آپارتاید جنسیتی، با تحقیر و توهین هر روزه و با قوانین شرعی رسما و علنا انسان بحساب نمی آید. به زن مثل کالای جنسی نگاه میشود. و بههمین خاطر این انقلاب زنانه است. زنان نیروی اصلی آنرا تشکیل میدهند و یک خواست مهم جامعه برابری کامل بین زن و مرد است.
این انقلابی است علیه یک حکومت ضد زندگی. حکومت اعدام، حکومت ماتم و عزا، حکومت مرده پرستی و شهیدپروری! حکومت دستمزدهای زیر خط فقر، حکومت فلاکت عمومی حقوقهای نجومی. دفاعاز زندگی و پاس داشتن زندگی و بازگشت به زندگی درخور شان انسان قرن و بیست و یکمی، یک هدف اصلی این انقلاب است.
و بالاخره این انقلاب، انقلابی است برای آزادی. علیه حکومتی که هیچ نوع عقیده، ابراز نظر، تشکل، تحزب وهیچ فعالیتی که در چارچوب موازین و قوانین عصر حجری اسلام نباشد را نمی پذیرد و علیه اش به اعدام و شکنجه و تعزیر وسرکوب و انواع جنایتهای دیگر متوسل میشود.
انقلاب میخواهد این وضعیت را زیر و رو کند. هدف این انقلاب مثل هر انقلاب دیگری سرنگونی حکومت است ولی دلیلی دارد که مردم برای سرنگونی حکومت بپاخاسته اند. وقتی مردم اعلام میکنند حکومت باید سرنگون بشود یعنی حاکمیت مذهب باید سرنگون بشود، یعنی مذهب باید از دولت، از قوانین، ازآموزش و پرورش جارو بشود. یعنی دستگاه مذهب نباید حتی حق دخالت در زندگی خصوصی افراد را داشته باشد. انقلاب جاری در بطن خودش و در کنه خودش ضدمذهبی است. جامعه ایران یکی از پیشروترین جوامع علیه هر نوع عقاید و خرافات مذهبی است واین را از همین امروز مردم در شعارهایشان، در مدیای اجتماعی، در مراسم بزرگداشت جانباختگانشان دارند با هزار و یک زبان و عمل نشان میدهند. جامعه با قرآن و مذهب و این نوع خرافات کاملا قطع رابطه کرده است. انقلاب برای زن زندگی آزادی در کنه خودش انقلابی است ضدمذهبی.
این انقلاب، انقلابی است برای برابری و علیه فقر و فلاکت و هر نوع بردگی مزدی که در جامعه بیداد میکند. علیه ریاضت کشی اقتصادی، علیه فاصله عمیق بین فقر و ثروت. انقلاب بر پرچم خودش نوشته زندگی چون میخواهد علیه کل این تبعیضات و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، علیه فقر وفلاکت و بیکاری و گرانی، بی حقوقی و بی تامینی بمیدان بیاید و اینها را از جامعه جارو کند.
انقلاب برای آزادی است به معنی رهائی انسان. نه فقط به معنی آزادی حقوقی وآزادیهای قانونی بلکه به معنی رهائی انسان و بازگرداندن اختیار به انسان.انسانها باید بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند، در اداره جامعه، در محل کار و در محل زیست خودشان در اداره امور دخیل باشند، تصمیم بگیرند و تصمیمات خود را اجرا کنند. منظور انقلاب از آزادی رهائی همه جانبه انسان است. در انقلاب ٥٧ هم آزادی با پارلمان و دموکراسی به معنای لیبرالی کلمه نمایندگی نمیشد، بلکه بسیار فراتر از آن بود. مردم همه جا شوراها را تشکیل داد ه بودند و میخواستند از طریق اعمال قدرت، از طریق دخالتگری شوراها آزادی را پاس بدارند. و انقلاب جاری هم دارد به همین سمت حرکت میکند.
آزادی به معنی رهائی انسان و بازگرداندن اختیار به انسان بر پیشانی این انقلاب نوشته شده.
وقتی بر این نکات دقت کنید می بینید این انقلاب، انقلاب ما است. انقلاب ماست نه به این خاطر که الان انقلاب مد شده و هر نیروئی که تا دیروز انقلاب را هرج و مرج میدانست و علیه اش حرف میزد امروز مجبور شده است از انقلاب صحبت کند؛ نه به این خاطر که جهانیان بلند شده اند و سر تعظیم در برابر انقلاب فرود می آورند؛ نه به این خاطر که الان حتی کسانی که قبلا در سیاست نبودند و کاری بکار اعتراضات اجتماعی که هر روز در جریان بود نداشتند، امروز خوشبختانه فعال شده اند و دارند اعتراض میکنند؛ این انقلاب ماست بخاطر اینکه ما در تدارکش، در زمینه سازیش، و در بمیدان آمدنش نقش فعالی داشتیم.
حزب ما از بدو فعالیتش، از روز تاسیسش تا امروز، مدام در عرصه های مختلف علیه تبعیضاتی مبارزه کرده است که امروز در خیابانها میلیونها نفر در ایران و در خارج کشور علیه اش پرچم بلند کرده اند، شعارش را میدهند، پلاکاردها و بنرهایش را مینویسند و درخیابانهای تهران و شهرهای دیگر از پلها آویزان میکنند. این حزبی است که برای مبارزه علیه کلیت جمهوری اسلامی تاسیس شده است. و تمام کارنامه اش همین است. این حزب مبارزه پیگیر علیه حجاب است در نه تنها هشت مارس ها در روز جهانی زن، بلکه در تمام روزهای سال. علیه زن ستیزی، علیه آپارتاید جنسیتی، علیه حجاب حزب مدام فعال بوده است. این حزبی است علیه اسلام سیاسی در سطح جهانی و به همین خاطر مدتهاست پرچم بایکوت جمهوری اسلامی را بلند کرده که امروز خوشبختانه به یک گفتمان عمومی تبدیل شده است. امروز حتی در پارلمانها و دولتها در مورد تروریستی اعلام کردن سپاه صحبت میکنند، صحبت از این است که جمهوری اسلامی را از ارگانهای بین المللی اخراج کنند و سفارتخانه هایش را ببندند و غیره. این پرچمی است که حزب بیش از ده سال است بلند کرده و برای تحققش مبارزه کرده است.
این انقلاب بر سر آزادی است و حزب کمونیست کارگری همیشه طرفدار آزادیهای بی قید و شرط بوده است. آزادی عقیده، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب، آزادی فعالیتهای اجتماعی و مدنی و مبارزات اجتماعی و مدنی. یک محدودیت تاریخی و همیشگی، بخصوص در این چهل ساله، بر سر راه آزادی تقدس مذهبی است. نمیشود به مذهب گفت بالای چشمت ابرو بخاطر اینکه جزو مقدسات است جرو “فرهنگ عموم مردم” است و از این نوع خزعبلات و توجیهات. نه فقط در ایران بلکه در همه جهان. تاریخا آنچه آزادی را قید و شرط دار کرده همیشه مذهب بوده است. مردم همیشه بر سر آب و هوا و موضوعاتی نظیر آن آزادبوده اند صحبت کنند اما آنجا که بحث بر سر اتوریته هاو مقدسات مطرح میشود، بویژه وقتی پای دو سیستم مقدسات مذهبی و مقدسات ملی-میهنی به وسط می آید، آنوقت حتی در کشورهای غربی هم هزار و یک محدودیت بر سر راهتان میگذارند. درجمهوری اسلامی مشخصا مذهب است که گلوی آزادی را فشرده و خفه کرده است.بنابراین وقتی ما از آزادی بی قید و شرط صحبت میکنیم و وقتی جامعه شعار آزادی سر میدهد قبل از هر چیز یعنی آزادی نقد مذهب، یعنی آزادی هجو مذهب، تمسخر مذهب. آزادی نوشتن، صحبت کردن، نمایش دادن و فیلم و سینما و فرهنگ و هنر علیه مقدسات و تابوهاو اعتقادات مذهبی. بدون این، آزادی آزادی نیست.
اینها شعارها و گفتمانها و مبارزاتی بوده است که حزب ما دنبال کرده است.
حزب ما همیشه پرچم انقلاب، افق انقلاب را بعنوان یک امر ضروری، بعنوان یک امر مطلوب، و بعنوان یک امر ممکن در جامعه اشاعه داده است، از آن سخن گفته است و آنرا پاس داشته است. و اعلام کرده است که تنها راه رهائی جامعه و همه مردم ایران یک انقلاب عمیق اجتماعی است نه تنها علیه یک حکومت بلکه علیه یک نظام. نظام تفرقه انداز، نظام تبعیض آمیز، نظام ضد انسانی که جمهوری اسلامی نمایندگی میکند.این مافیای اقتصادی، این آیت الله های میلیاردر از قرآن بیرون نیامده اند، از نظام سرمایه داری، نظام یک درصدیها، نظام یک اقلیت مفتخور سر برآاورده اند و برای حفظ و پاسداری از این نظام است که بجلو رانده شده اند و بیش از چهل سال است که خون مردم را در شیشه کرده اند. انقلاب جاری انقلابی است علیه این نظم. علیه نه فقط جمهوری اسلامی بلکه علیه آن ضروریات اقتصادی اجتماعی ای که حکومتی نظیر جمهوری اسلامی را روی کار می آورد و اینطور تسمه از گرده مردم ایران میکشد. این نظام را باید زیر و روکرد تا باز جمهوری اسلامی های دیگر این بار تحت نامی دیگر دوباره بقدرت نرسند. صد سال است در تاریخ ایران ما دیکتاتوری بعد از دیکتاتوری داشته ایم و نقش همه آنها این بوده است که از نظام طبقاتی مفتخوران استثمارگر دفاع کنند. زمانی تحت نام قاجار، زمانی تحت نام پهلوی، زمانی باسم قرآن و اسلام و جمهوری اسلامی.
این انقلاب انقلابی است برای تسویه حساب تاریخی با هر نوع دیکتاتوری، با آن نظامی که دیکتاتوری را در ایران ایجاب میکند و ایجاب کرده. باید تیشه به ریشه زد و این انقلاب انقلابی است علیه نظمی که به جمهوری اسلامی ها در دفاع از خودش نیاز دارد. به دیکتاتوریها در دفاع از خودش نیاز دارد. این نظم را انقلاب میخواهد درهم بشکند. زن زندگی آزادی یعنی این.
خوب از این به بعد چه میشود؟ به کجا میرویم؟ تصویری که امروز هست اینست که تظاهراتها، اعتصابات، تجمعات، اعتراضات دانشجوئی و بخشهای مختلف مثل بازاریان و تظاهراتها در خیابانهای شهرها و غیره کمتر شده است. فروکش کرده است. بعضی ها از اینجا به این نتیجه میرسند که انقلاب تمام شد. و یا دارد تمام میشود. و جمهوری اسلامی با اعدام و سرکوب پیروز شده. به نظر من هیچکدام از اینها درست نیست.
انقلاب اولا در عرصه های مختلفی همچنان به پیش میرود. در خارج کشور حتی با قدرت بیشتر حرکت میکند و در داخل کشور همچنان شعاردهی های شبانه، دیوارنویسی ها، چهلم ها و اعتصابات اامه دارد. ولی موضوع تنها این نیست. اساس مطلب اینست که جامعه وارد فازی شده است که دیگر این حکومت را بخودش نمی پذیرد. مردم نفرت و خشمشان نه تنها تمام و یا کمتر نشده، نه تنها به این وضعیت رضایت نداده اند، نه تنها نومید نشده اند، بلکه بسیار بیشتر از گذشته و با خشم نفرت و عصیانی بسیار بیشتر از مقطع شروع این انقلاب در میدان هستند و میخواهند جمهوری اسلامی را بزیر بکشند.
انقلاب افت و خیز دارد. از نظر حرکتهای میدانی ممکن است گسترده تر و یا محدودتر بشود. ولی روحیه جامعه، افق جامعه، خواست جامعه همچنان سرنگون کردن جمهوری اسلامی است.
فاکتور اساسی اینست که به نظر من امروز، و نه فقط در انقلاب جاری بلکه لااقل از ٩٦ تا امروز، حکومت و جامعه مثل دو دشمن مقابل هم قرار گرفته اند. هیچکس در ایران حکومت را بعنوان مسئول امور برسمیت نمی شناسد، چون مسئول چیزی نیست. حکومتی که مثلا باید نان و رزق مردم را تامین کند، کار ایجاد کند، از آلودگی محیط زیست جلوگیری کند، عدل برقرار کند، جلوی جرائم را بگیرد، جلوی دزدی و فساد را بگیرد وغیره. حکومت نه تنها این کاره نیست بلکه خودش منبع همه این شرها است. منبع همه این مصائب است. مردم اینرا دیده اند. حکومت رسما از زبان خامنه ای مردم را دشمن مینامد. میگوید انقلاب اغتشاش و توطئه دشمنان است. یعنی مردم دشمن من هستند. و مردم هم مدتهاست اعلام کرده اند دشمن ما همین جاست. مردم هم دارند میگویند مرگ برخامنه ای. به نظر من از ٩٦ تا امروز، و مشخصا در این چهار- پنج ماهه انقلاب زن زندگی آزادی، بیشاز همیشه روشن شد که حکومت و مردم بعنوان دو دشمن در برابر هم قرار گرفته اند. این “اغتشاشگران”نیستند که دستگیر میشوند و شکنجه و اعدام میشوند. اینها اسرای جنگی اند در دست دشمن مردم. و مردم هم مجروحینشان را به بیمارستانها نمیبرند چون بیمارستان مال دشمن است. در خانه به مجروحین رسیدگی میکنند. مردم مدتهاست حسابشان را از این حکومت جدا کرده اند.
وقتی در جامعه ای این رابطه بین حکومت و مردم ایجاد شود روشن است که این مردم نیستند که شکست میخورند. همه جامعه را نمیشود کشت، جامعه را نمیشود سرنگون کرد ولی حکومت را میشود سرنگون کرد و باید سرنگون کرد. رابطه ای، فضائی سیاسی، میشود گفت گفتمان و پارادایمی در جامعه ایران برقرارست که دودشمن را مقابل هم قرار داده: ٩٩ درصد جامعه در برابر یک درصدیهای حاکم.
در این جنگ بقا جامعه است که پیروز خواهد شد. حکومت با استراتژی بکش و بمان، برای بقای خودش در قدرت، حفظ قدرت جهنمی خودش میجنگد و مردم برای سرنگونی و بقای زندگی. جامعه برای ادامه زندگی میجنگد و جمهوری اسلامی برای ادامه جهل و جنایت و خرافه و سرکوب و کشتار.
پیروز این جنگ فقط میتوانند مردم ایران باشند.و حزبی مثل حزب ما در میدان است تا همانطور که در چند دهساله فعالیت خودش نشان داده است، در همه عرصه ها پرچم مبارزه با هر نوع تبعیض، با هر نوع بیحقوقی،با هر نوع سرکوبگری را بالا ببرد و با تمام توان انقلاب را به پیش ببرد و تقویت کند. من اطمینان دارد که انقلاب زن زندگی آزادی با پیروزی مردم ایران رهائی جامعه نه تنها از جمهوری اسلامی بلکه رهائی از نظامی که چنین حکومت جهنمی ای را ایجاب میکند به ارمغان خواهد آورد.
زنده با انقلاب زن زندگی آزادی.
١ فوریه ٢٠٢٣