١- انقلاب زن زندگی آزادی، که بیش از ٤ ماه است در جریان است، از نظر عینی در مضمون و خواستها و اهداف خود تحولی چپ و رادیکال و نوید دهنده برپائی جامعه ای آزاد و برابر و مرفه و انسانی است.
٢- انقلاب در یک بعد گسترده اجتماعی گفتمانها و جهتگیریهای نیروهای اپوزیسیون راست نظیر “رژیم چنج” و رفراندوم و استحاله و تغییرات تدریجی و نظایر آنرا تماما کنار زده و بی اعتبار کرده است. نفس سربلند کردن این انقلاب نشانه مقبولیت اجتماعی گفتمان و تاکید همیشگی حزب بر ضرورت و مطلوبیت و امکان انقلاب بعنوان تنها راه بزیر کشیدن جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی و برابری و رفاه است.
٣- مضمون و محتوی سیاسی- اجتماعی انقلاب جاری که با شعار محوری زن زندگی آزادی نمایندگی میشود از نظر آمال و ارزشها و ایده آلها نیز با جنبش ناسیونالیستی و ایدئولوژی و سیستم ارزشی خاک پرستی و گذشته پرستی مغایر است. ارمان و آمال انقلاب جاری رهائی انسان و انسانیت است و نه بازگشت به تاریخ نیاکان و مقدسات و تابوهای ملی- میهنی که در واقع پوششی است برای تامین منافع طبقه حاکمه. پرچمدار آمال و آرمان انسانی انقلاب،جنبش سوسیالیستی و کمونیسم کارگری است.
٤- یک تاثیر و نتیجه انقلاب جاری اینست که نیروهای اپوزیسیون راست، نیروهائی که در ایدئولوژی و جهان بینی شان انقلاب هرج و مرج و خشونت و بهم ریختن نظم و ارامش تلقی میشود، و در فعالیت سیاسی شان همواره مردم را از انقلاب بری میداشتند، نیز خود را حامی انقلاب معرفی میکنند. این نیروها گرچه از انقلاب دم میزنند اما هم از نظر مضمون و اهداف و ایده آلها، هم از لحاظ تعبیر و معنی سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیدن کلنظم موجود، و هم در تاکتیکها و شیوه های های فعالیت،عملا در برابر انقلاب قرار میگیرند.
٥- در پیشروی وپیروزی انقلاب جاری رهبری، هم به معنی هدایت روزانه مبارزات خیابانی و میدانی و هم از نظر رهبری سیاسی در یک سطح کلان، نقش تعیین کننده ای ایفا میکند. از جنبه اول نیروهای هدایت کننده اساسا در دل انقلاب و مبارزات میدانی و خیابانی – اعتصابات و تظاهراتها و تجمعات و غیره- شکل میگیرند و تا همینجا خیزش انقلابی صفی از این نوع تشکلها و سازماندهان و رهبران میدانی را به جلو رانده است. دخالتگیری احزاب در مبارزات میدانی عمدتا از طریق این رهبران عملی صورت میگیرد.اما رهبری به معنی سیاسی به مضمون و جهتگیری و اهداف انقلاب مربوط میشود و اساسا بوسیله احزاب میتواند صورت بگیرد. در اینجا نیز نیروهای انقلابی چپ نظیر حزب کمونیست کارگری که در استراتژی و جهان بینی شان انقلاب جایگاهی محوری و برجسته دارد میتوانند نقش موثر و تعیین کننده ای ایفا کنند.
٦- یک پیش شرط مهم پیشروی و پیروزی انقلاب هماهنگی و همراهی نیروهای فعال در انقلاب جاری حول سیاستهای چپ و رادیکال است. صف نیروهای فعال در انقلاب اساسا سه طیف را در بر میگیرد. ١- نهادها و تشکلهائی که،بویژه با شرکت فعال جوانان، در دل انقلاب شکل گرفته اند و سلبرتی ها و چهره های معترضی که در انقلاب بجلو رانده شده اند، ٢- اکتیویستها و نهادهای فعال در جنبشهایاجتماعی که از مدتها قبل از انقلاب جاری در عرصه های مختلف و در جنبشهای اعتراضی نظیر جنبش کارگری، جنبش داخواهی، جنبش علیه اعدام وغیره، علیه جمهوری اسلامی مبارزه میکرده اند، و ٣- احزاب و نیروهای اپوزیسیون.
احزاب و سازمانها وچهره های حزبی هم در سطح هدایت عملی، اساسا از طریق فعالین میدانی و اکتیویستهای جنبشهای اعتراضی، و هم در رهبری کلان و سمت و سو دهی به انقلاب، نقش اساسی ایفا میکنند. هدایت کنندگان میدانی غیر حزبی انقلاب نیز از نظر جهتگیری و مضمون سیاسی فعالیتهایشان از احزاب و جنبشهای سیاسی متاثرند. با پیشروی بیشترانقلاب، گرایش و تعلق حزبی فعالین و هدایت کنندگان میدانی نیز تعیین کننده تر و در روند انقلاب موثرتر میشود. ازینرو هرچه دامنه نفوذ و تاثیر گذاری احزاب انقلابی چپ نظیر حزب کمونیست کارگری گسترده تر باشد پیشروی و پیروزی انقلاب محتمل تر و تضمین شده تر است.
٧- هدف انقلاب سرنگونی جمهوری اسلامی و پایه گذاری جامعه ای آزاد و برابر و مرفه است. در مرحله نخست، مرحله سرنگونی حکومت، انقلاب مضمونی سلبی دارد. در این مرحله تقویت انقلاب و رسیدن به هدف سرنگونی رژیم در گرو مجهزشدن صفوف انقلاب به درک و تلقی عمیق و ریشه ای و همه جانبه از سرنگونی و از در هم شکستن حکومت و نظم موجود است. قطع دست مذهب از دولت و قوانین و آموزش و پرورش و مناسباات اجتماعی و خصوصی شهروندان، لغو هر نوع ستم و تبعیض و نابرابری مذهبی و قومی و ملی و جنسیتی و اقتصادی و طبقاتی، نفی هر نوع دولت و حاکمیت مافوق مردم، و نفی بردگی مزدی و استثمار از جمله ارکان و ابعاد نقد و اعتراض رادیکال و ریشه ای به حکومت و نظم موجود است. هر نوع همکاری و یا ائتلاف و همسوئی میان نیروهای سیاسی سرنگونی طلب زمانی میتواند به سرنگونی ریشه ای و همه جانبه جمهوری اسلامی و پیروزی نهائی انقلاب به معنی رهائی کل جامعه ازهر نوع تبعیض و بیحقوقی و تحقق آزادی و برابری و رفاه منجر بشود که حول این نقد و نفی ریشه ای و همه جانبه شکل بگیرد.
٨- در مرحله بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی تمایزات وتفاوتها میان برنامه های اثباتی نیروهای سیاسی که در برانداختن حکومت نقش داشته اند تعیین کننده میشود. ازینرو بعد از سرنگونی حکومت ایجاد شرایط سیاسی ای که احزاب بتوانند آزادانه برنامه های سیاسی اثباتی خود را اعلام و مطرح کنند و جامعه بتواند آزادانه و آگاهانه حکومت و نظام مطلوب خود را انتخاب کند مطلقا حیاتی است. متعهد شدن طیف هرچه وسیعتری از احزاب و فعالین به آزادی های سیاسی و مدنی گام مهمی در این جهتاست
٩- چپ جامعه نه تنها در برنامه و اهداف اثباتی خود، بلکه در مبارزه سلبی و در نقد وضع موجود نیز اساسا از کمپ راست متمایز است و در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. اشاعه نقد سوسیالیستی حکومت و نظم موجود در تمایز از نقد ناسیونالیستی، در روند سرنگونی جمهوری اسلامی و در هم کوبیدن نظم موجود نقشی اساسی ایفا میکند. انتظار و توقع و چشم انداز جامعه هر چه بیشتر بر بستر نقد عمیق و رادیکال سوسیالیستی به جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری ای که این حکومت نمایندگی میکند، قرار بگیرد و به پیش برود، پیشروی انقلاب بعد از سرنگونی حکومت و تحقق آرمان انقلاب زن زندگی آزادی، یعنی آزادی و برابری و رفاه برای همگان، نیز تضمین شده تر خواهد بود.
١٠- انقلاب حاضر ابعادی جهانی دارد.شکل گیری انقلاب حول شعار مدرن و انسانی زن زندگی آزادی، کهبرای اولین بار در تاریخ امر رهایی زن و نفس زندگی را که امر و ارزشهائی جهانشمول است در کانون توجه قرار داده است،موجب شده است تا مردم جهان با آن همراه شوند و در سطح بین المللی نیروهای زیادی به حمایت از آن برخیزند. این شرایط امکان بایکوت جمهوری اسلامی و اخراج آن از جامعه جهانی را در چشم انداز انقلاب قرار داده است.هر درجه پیشروی سیاست منزوی کردن جهانی رژیم، سیاستی که تا کنون به یمن انقلاب گامهای اولیه اش از جانب دولتها و سیاستمدارن غربی برداشته شده است، کمک مهم و موثری به انقلاب و سرنگون کردن جمهوری اسلامی خواهد بود.
١١- حزب کمونیست کارگری با طرح افق یک انقلاب انسانی وبا تاکید بر خصلت همگانی انقلاب، انقلاب نود و نه درصدیها علیه یک درصدیهای مفتخور، تاکید بر درهم شکستن آپارتاید جنسیتی و مبارزه علیه حجاب اسلامی بعنوان دیوار آپارتاید جنسیتی، با مبارزه و فعالیت پیگیر میدانی در جنبش کارگری و در جنبش معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و سایر جنبشهای اعتراضی، با بلند کردن پرچم انقلاب زنانه و سازماندهی کارزار انقلاب زنانه، با افشای دو خرداد و خط استحاله و همچنین نقد پیگیر گفتمان رژیم چنج و رفراندوم و سازش اپوزیسیون راست با جناحهای حکومتی، با کارزارهای بین المللی برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه اعدام و سنگسار و جنبش اسلام سیاسی، با اتکا به تلویزیون کانال جدید و اشاعه شبانه روزی رادیکال ترین و انسانی ترین سیاستها در یک سطح گسترده در میان مردم، و بالاخره با پیگیری سیاست بایکوت جمهوری اسلامی در دهسال اخیر، در تدارک و زمینه سازی انقلاب حاضر نقش برجسته ای داشته است. حزب در ادامه این جهتگیری و سیاست همیشگی اشبا تمام امکانات و توان خود برای تعمیق و ریشه ای تر شدن هر چه بیشتر نقد و اعتراض به حکومت و نظام سرمایه داری اسلامی و برای سرنگونی و در هم کوبیده شدن تمام و کمال رژیم جمهوری اسلامی مبارزه میکند. حزب اعلام میدارد انقلاب حاضر تنها با نفی حکومت اسلامی و هر نوع دولت مافوق مردم، با دخیل شدن مستقیم توده مردم متشکل در تشکلهای شورائی در اداره جامعه، و بالاخره با لغو بردگی مزدی و استثمار میتواند به پیروزی نهائی برسد. ما افق سوسیالیسم و برپائی جمهوی سوسیالیستی را در برابر جامعه قرار میدهیم و همه مردم و نیروهای آزادیخواه را به پیوستن به صفوف مبارزه برایبه پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی و دستیابی به یک جامعه انسانی و آزاد و برابر، برای رسیدن به یک نظام سوسیالیستی، فرا میخوانیم.
کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
٢٩ ژانویه ٢٠٢٣