در نقد برخورد راست به حامد اسماعیلیون- حمید تقوائی

بعد از گردهمایی بزرگ برلین حملات در مدیای اجتماعی و در رسانه های راست به حامد اسماعیلیون بالا گرفته است. شهرام همایون در تلویزیون کانال یک در محور مهاجمین به اسماعیلیون قرار دارد. او متحیر است که چه شد ناگهان “شاهزاده” به محاق رفت و کسی مثل حامد به جلو رانده شد. چطور شد که “رضا شاه روحت شاد” به یکباره محو شد و کسی برای عشق ایشان به پاسارگاد و مرزپرستی تره هم خرد نکرد! چطور شد مجاهدتهای کانال یک در پرچم چرخانی و عرب ستیزی یک شبه به باد رفت؟ چه شد تلویزیون “عربی” ایران اینترنشنال جای رسانه های با سابقه ای مثل کانال یک و بی بی سی و رادیو فردا و غیره را گرفت؟ می پرسند با چه امکانات و بودجه ای تظاهرات عظیم برلین سازمان داده شد؟ و به اسپانسورهائی نظیر شیوخ عرب میرسند. میپرسند چرا در برلین به سلطنت طلبها ترییون ندادند و در پلاتفرمشان پرچم سه رنگ هوا نکردند و به توطئه اعراب علیه مقدسات ایرانی میرسند! گمانه زنی میکنند که حتما توطئه ای در کار است. توطئه عربستان برای عقب راندن شاهزاده و عربی کردن ایران! حامد اسماعیلیون را همدست شبکه عربی ایران اینترنشنال و باعث و بانی این مشکلاتشان میدانند و هشدار میدهند که اعراب دارند می آیند، شاهزاده را دریابید!


آنچه نیروهای راست را چنین متحیر و برآشفته کرده است قدرت انقلاب جاری است. انقلاب با پرچم جهانی “زن زندگی آزادی” و با همبستگی و تمرکز کم نظیری بر هدف مشترک سرنگون کردن جمهوری اسلامی! انقلابی که نه در چارچوب ارزشها و نمادهای آب و خاک و پرچم و کوروش و عربستیزی و دیگر مقدسات ملی- میهنی میگنجد و نه به تبلیغات کانال ایران اینترنشنال و سیاستهای دولت عربستان و دیگر تئوریهای توطئه نوع دائی جان ناپلئونی هیچ ارتباطی دارد. مشکل نیروهای راست جای دیگری است. مشکلشان اینست که یک عمر انقلاب را خشونت و هرج و مرج نامیده اند و بدنبال این جناح و آن جناح حکومت و رژیم چنج و معماری قدرت از بالا بوده اند و با این همه امروز حیرت کرده اند که چرا انقلاب با دسته گل به اسنقبالشان نمی آید! آنچه جای تعجب دارد این حیرتزدگی است.


آنچه شعارها و نمادها و مقدسات امثال شهرام همایون و نیروهای راست را جارو کرده است قدرت انقلاب است و بس. این انقلاب است که کسانی مثل حامد را به جلو میراند، این انقلاب است که جمعیتی بیش از ٨٠ هزار نفر را در یک شهر اروپائی گرد می آورد تا یکصدا فریاد بزنند جمهوری اسلامی نمی خواهیم، و این انقلاب است که سیاستها و نمادها و سیستم ارزشی نیروهای اپوزیسیون راست را که کسانی مثل شهرام همایون مدتها در جامعه پمپاژ کرده اند، یک شبه دود میکند و به هوا میبرد.


نیت آقای شهرام همایون و دیگر نیروهای راست هر چه باشد تهاجم آنها به حامد اسماعیلیون عملا در خدمت جمهوری اسلامی قرار میگیرد. کاملا محتمل است که نیروهای سایبری حکومت آتش بیار این معرکه شده باشند. اما حتی اگر اینطور نباشد، این نوع تبلیغات اپوزیسیون راست با تبلیغات رژیم که میخواهد خیزش انقلاب مردم را به دشمنان خارجی نسبت بدهد، تفاوت چندانی ندارد. رژیم انقلاب مردم را به دسیسه های آمریکا و اسرائیل نسبت میدهد و امثال آقای همایون به توطئه عربستان. انقلاب به مذاق هیچکدامشان خوش نیامده است!


اما اگر این هیاهوی راست علیه حامد اسماعیلیون و جنبش انقلابی مردم کاملا قابل انتظار بود، برخورد مشابهی از جانب برخی از فعالین چپ تنها جای تاسف دارد. تعداد معدودی از کسانی که خود را چپ میدانند نیز در مدیای اجتماعی حامد اسماعیلیون را به نقد کشیده اند. بحث اینان برسر رابطه اسماعیلیون با دولت کانادا، تامین مالی او بوسیله دولتها، سابقه دو خردادی حامد اسماعیلیون، انتخاب برلین بخاطر فرو ریختن دیوار برلین، و نظایر آنست. اینجا هم با نقد چرا به ما ترییون نداده اید طرفیم. اینجا هم با تئوری توطئه مواجهیم. اما چه عاملی باعث این همجهتی عملی شده است؟
به نظر من مشکل اینجاست که این دوستان متاسفانه در دنیای ذهنی خودشان زندگی میکنند. اگر راست انقلاب را نمیخواهد، اینان انقلاب را نمی شناسند. متوجه نیستند که برای مطرح شد و تاثیر گذاشتن در تحولات انقلابی باید پرچم نقد و اعتراض و “نه” به حکومت و کل نظم موجود را نمایندگی کرد و هر چه این نقد عمیق تر و همه جانبه تر باشد درجه مطرح شدن و تاثیر گذاری نیروهای چپ در دل انقلاب نیز بیشتر و گسترده و کارساز تر خواهد بود. متوجه نیستند که انقلاب تحولی همگانی است، خیزشی است که اکثریت عظیمی از مردم، باصطلاح امروز ٩٩ درصدیها را، بمیدان میکشد و برای تاثیرگذاری و رهبری این جنبش باید پرچمدار وحدت و همبستگی علیه حکومت و نظام حاکم بود. این وحدت و همبستگی نیز تنها حول عمیق ترین و پیگیرترین و سازش ناپذیر ترین “نه” به حکومت و نظم موجود میتواند شکل بگیرد و نه با پخش و پخ و بسط دادن این “نه” به هر کس با خط ما نیست.


اگر چهره ها و نیروهائی نظیر حامد اسماعیلیون در انقلاب مطرح میشوند و به جلو رانده میشوند بخاطر اینست که در عمل چنین خصوصیتی داشته اند. خصوصیت نمایندگی کردن حرکت متحد مردم در جنگ با حکومت. البته انقلاب به هیچکس چک سفید نمیدهد. حامد اسماعیلیون و یا هر چهره دیگری که امروز به جلو راده شده هر زمان و تا هر درجه از این نقش و عملکرد دور شود به همان میزان نفوذ و اعتبار خود را نیز از دست خواهد داد.


در این میان راه پیشروی و بسط نفوذ احزاب چپ و انقلابی تشخیص و معرفی سره از ناسره در تحولات انقلابی است. وظیفه آنها نه تقابل و یا رقابت با چهره هائی که در هر مقطع همبستگی صف انقلاب علیه حکومت را نمایندگی میکنند، بلکه نقد ناپیگیران و سازشکاران و تفرقه افکنان، و مهم تر مطرح کردن نقد و اعتراض ریشه ای تر و همه جانبه تر و پیگیرتر به حکومت و نظم موجود و متحد کردن توده مردم بپاخاسته حول این نقد پایه ای است. در این صورت چهره ها و نهادهای به جلو رانده شده در اثر انقلاب نیز اگر بخواهند موقعیت خود را حفظ کنند به زیر پرچم چپ گرد خواهند آمد.


و بالاخره نکته آخر خطاب به دوستان چپ اینست که حتی اگر در مورد نکات فوق با من موافق نیستید لااقل به این توجه کنید که در شرایطی که نیروهای اپوزیسیون راست و حتی خود رژیم علیه کسانی نظیر حامد شمشیر کشیده اند، وارد این میدان نشوید. اگر در برابر راست و حکومت از امثال حامد دفاع نمیکنید لااقل اجازه ندهید مرزبندی تان با فعالین میدانی انقلاب، عملا شما را در کنار احزاب و نیروهای راست قرار دهد.
٢٧ اکتبر ،٢٠٢٢، ٥ آبان ١٤١٠

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *