گفتگو با کاظم نیکخواه: “انتخابات” مجلس اسلامی و خبرگان و آینده جمهوری اسلامی

 

 

انترناسیونال: انتخابات دهمین دوره مجلس اسلامی که این بار با برگزاری پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان توام است قرار است در ماه اسفند انجام گیرد. از همین الان جنگ و دعواهای باندهای مختلف حکومتی برای دست بالا پیدا کردن در این مجالس جمهوری اسلامی شروع شده است. یک جناح شخصیت های جناح دیگر را متهم می کندد که “نفوذی” و “منافق” هستند و قول داده اند “با کمک بسیجیان، منافقین و نفوذی‌ها را شناسایی کرده و پس از دستگیری به اشد مجازات برسانند. کاظم نیکخواه بعنوان اولین سئوال شما فکر می کنید  ویژگی این دوره از نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی علاوه برهمزمانی انتخابات مجلس اسلامی و خبرگان در چیست؟

کاظم نیکخواه: اگر بخواهیم به ویژگی مهم این به اصطلاح انتخابات تاکید کنیم همین است که شروع دوره بسیار پرتلاطم و پر از جنگ و کشاکشی را برای جمهوری اسلامی مشخص میکند. جمهوری اسلامی همیشه با کشاکش و نزاع زیسته است اما الان همانگونه که شما هم اشاره کردید بیش از هر زمانی نزاعهای درونیش گسترش پیدا کرده و عمیق و آشتی ناپذیر شده است. برای نمونه قبلا جناحهای متنازع حکومت از دو سه تا بیشتر نمیشد الان فقط جناح اصولگرایان سابق چندین تکه شده است و هرکدام ادعای نمایندگی خط راست را دارد. “پیروان ولایت”، “رهروان”، “اصولگرایان سنتی” و “جمعیت پیشرفت و عدالت” و اصولگرایان میانه رو و منفردین و امثال اینها. جناح رفسنجانی – روحانی که قبلا به حاشیه رانده شده بود الان موقعیت محکمتری در حکومت دارد و بسادگی قابل عقب راندن نیست. اما در عین حال زیر حمله شدید جناح خامنه ای و اصولگرایان تند رو قرار دارد. دو خردادیهای سابق هم چند تکه شده اند و هرکدام ساز خودرا میزنند. مخصوصا بعد از جریان “برجام” و عقب نشینی بر سر مساله هسته ای و بالا گرفتن بحث آشتی با آمریکا این نزاعها شدت بیشتری گرفته است. طوری شده که جمهوری اسلامی الان مثل چند حکومت در یک حکومت شده است. هر نهاد و وزارت خانه و پست و مقامش دست یک دار و دسته است و هر کس خودیهایش را سرکار میکشد و وابستگان جناح رقیب را بیرون می اندازد. سپاه پاسداران خود بخش عظیمی از اقتصاد و مجتمع های دولتی و وزارت نفت را در اختیار دارد و صدا و سیما و خیلی از امام جمعه ها کمابیش به ساز اینها میرقصند.  بخش دیگر اقتصاد و یک سری بانکها و شرکتها و نهادها و مقامات در دست اصولگرایان “معتدل” است. کلا رصد کردن جناحهای جمهوری اسلامی الان کار ساده ای نیست. چون در حال دگردیسی و جدا شدن و ایجاد دار و دسته های هر روز تازه هستند. ویژگی اینها اینست که به شدت با هم در نزاع هستند و سر سازش با هم ندارند.  فحشهایی که به یکدیگر میدهند و تهدیدهایی که میکنند و شاخ و شانه کشیدنهایشان علیه همدیگر نشان میدهد که این جنگ و این شکاف تا چه حد عمیق و جدی است. برای نمونه همین چند هفته پیش حسینیان نماینده مجلس به صالحی نمانیده خامنه ای گفت تو و ظریف را زنده زنده توی سیمان میگذاریم. “طرفدار آمریکا” و “خائن” و “اهل فتنه” و هزار چیز دیگر را به سادگی به سوی هم پرتاب میکنند. همین روزها مصاحبه ای با ظریف برای شب یلدا کرده بودند و صدا و سیمای حکومت آنرا پخش نکرد و بجایش حداد عادل را آوردند و با او برنامه گذاشتند. بحث بر سر صرفا اختلافات نیست. بلکه شدت و حدت و عمق بی سابقه اختلافات است که این دوره را مشخص میکند و این انتخابات شروع یک دوره طوفانی تر برای جمهوری اسلامی را اعلام میکند.  این را هم بگویم که کلمه “انتخابات” را با سهو برای این مضحکه بکار میبرم چون با هیچ معیار و استاندارد معمول و شناخته شده ای این نمایشات و باندبازیهای از بالا مهندسی شده انتخاباتی جمهوری اسلامی را نمیشود انتخابات نامید.

بعلاوه مساله فقط جنگ و نزاع در صفوف حکومت نیست. بن بست اقتصادی و فضای بشدت اعتراضی در جامعه در واقع پایه و اساس عمیق شدن شکافها در بالای حکومت است. و این دو فاکتور است که جنگ و نزاع مافیای حاکم را حدت و شدت داده است. جمهوری اسلامی بعد از توافق اتمی آخرین کارتش را بازی کرده و نه به گشایش اقتصادی دست پیدا کرده و نه وعده هایش را عملی کرده است و این فضاست که مردم را نسبت به حکومت متعرض تر کرده است.

انترناسیونال: موضع کلی حزب کمونیست کارگری ایران در باره پدیده ای به اسم انتخابات در جمهوری اسلامی چیست؟ برخی گروهها علیرغم اینکه چنین انتخاباتی را آزاد نمی دانند ولی با استناد به اینکه ” شهروندان کشور ما آموخته اند که از حق خود در یک انتخابات بسته نیز بهترین استفاده را بکنند” مردم را دعوت به مشارکت در این انتخابات می کنند. نظر شما در این مورد چیست؟

کاظم نیکخواه: جریاناتی که مردم را به شرکت در نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی دعوت میکنند معمولا فقط جریانات راست و توده ای – اکثریتی و دوم خردادی هستند. اینها همیشه نبضشان با افت و خیز جمهوری اسلامی میزند و در واقع دنبالچه های حکومت در خارج از حکومتند. از نظر ما شرکت در این نمایشات انتخاباتی به شدت به زیان مردم است و هرچه مردم بیشتر در اینها شرکت کنند دشمن خودرا بیشتر تقویت کرده اند. اما بایکوت انتخابات هم معمولا سیاست ما نیست. چون پاسیو و منفعل است. ما سیاست به هم زدن نمایش انتخاباتی حکومت را دنبال میکنیم. شعار ما معمولا این بوده است “انتخابات حکومت را بر سرش خراب کنید”. باید تلاش کرد که نمایشات انتخاباتی حکومت را به صحنه اعتراض علیه حکومت تبدیل کنیم. همانطور که اشاره کردم الان فضای جامعه بشدت اعتراضی است و هر مراسم و تجمع انتخاباتی را میشود به صحنه ای برای اعتراض و طرح خواستهایی مثل بیمه بیکاری و اعتراض به گرانی و اعتراض به دزدیها و دستگیریها و سرکوب و امثالهم تبدیل کرد. در انتخاباتهای قبلی بدرجاتی این فضا را شاهد بودیم که در جاهایی مردم یا دانشجویان به تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای حکومتی اعتراض کرده و علیه حکومت شعار دادند. روشن است که این همیشه ممکن نیست و به توازن قوا و شرایط بستگی دارد. تلاش ما باید این باشد که هرجا که امکان داریم اجازه ندهیم که پادوهای حکومت تبلیغات انتخاباتیشان را راه یبندازند و اوضاع را از چنگشان خارج کنیم. اتفاقا آن فضای اختلافات و جنگ جناحهای حکومت که اشاره کردم فرجه ای برای اینکه مردم فعالتر وارد شوند و فضا را علیه حکومت بچرخانند باز میکند.

انترناسیونال : پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان در جمهوری اسلامی با توجه به وضعیت سلامتی خامنه ای و مسئله جانشینی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که در جمهوری اسلامی این مجلس خبرگان است که “رهبر” را انتخاب می کند. رژیم اسلامی تجربه تعیین جانشین پس از مرگ خمینی را دارد. شما در رابطه با آینده جمهوری اسلامی بدون خامنه ای چه سناریوهایی را پیش بینی می کنید؟ آیا مثلا با تعیین یک “ولی فقیه” اصلاح  طلب امکان بروز یک دگرگونی در رژیم وجود دارد؟

کاظم نیکخواه: این مساله الان یک معضل جدی حکومت است. صف بندیهایی که در درون حکومت اسلامی وجود دارد گویای اینست که با حذف خامنه ای به احتمال زیاد جنگ خونینی را در بالای حکومت اسلامی شاهد خواهیم بود. حتی ممکن است قبل از حذف خامنه ای چنین جنگی را شاهد باشیم. یک احتمال اینست که اوضاع حکومت آنچنان در هم بریزد و جنگ و کشاکشها آنچنان بالا بگیرد که مردم امکان پیدا کنند به میدان بیاید و کل این حکومت را به زیر بکشند و به زباله دان بیندازند. یا حداقل عقب نشینی های جدی ای را به آن تحمیل کنند. با توجه به نفرت عظیم و عمیقی که در جامعه علیه حکومت وجود دارد نباید این احتمال را دست کم گرفت. رویدادهای سال ٨٨ نشان داد که چطور شکاف در بالا میتواند به فوران خیزش مردم میدان بدهد. این جامعه بشدت آبستن حوادث و رویدادهای اینچنینی است. یک حالت دیگر اینست که با مرگ خامنه ای نیرویی مثل سپاه پاسداران و ابواب جمعیش بتواند قدرت را قبضه کند، مخالفینش را دستگیر و یا سر به نیست کند و اوضاع را در چنگ خود بگیرد. اگر چنین حالتی پیش برود بسیار خطرناک است و قطعا تعرض این نیروها به کارگران و اپوزیسیون و مردم را نیز به همراه خواهد داشت. اما احتمال بیشتر اینست که این حالت نیز بعد از مدت کوتاهی به حالت اول تبدیل شود. یعنی با گسترش بگیر و ببند و جنگ و کشاکش در صفوف حکومت مردم بیرون بریزند و فضا را عوض کنند و جنگ و کشاکش درون حکومت به جنگ مردم با حکومت تبدیل شود. حالت سوم اینست که بر سر یک فرد یا “شورای رهبری” برای خامنه ای توافق کنند و موفق شوند که اوضاع را کنترل کنند و مانع فوران جنگ و جدال در درون صفوف حکومت شوند. این هم یک احتمال است. اما با توجه به کل وضعیت جمهوری اسلامی و اختلافات و فضای اعتراضی در سطح جامعه، احتمال عملی شدن آن ضعیف است. شرایط کنونی این احتمال را که شما مطرح کردید که یک ولی فقیه به اصطلاح اصلاح طلب سرکار بیاید را غیر محتمل نشان میدهد. میدانم که رسانه هایی مثل بی بی سی به نوه خمینی امید بسته اند و دارند برایش تبلیغ و فضا سازی میکنند اما این بازی ها و انتساب به خمینی کسی را به جایی نمیرساند. قوانین بازی جدی تر از اینهاست و اوضاع دوم خردادیها و اصلاح طلبان حکومتی خرابتر از این است که با این تلاشها بشود آنها را به راس قدرت بازگرداند. بیشتر احتمالاتی که گفتم ممکن بنظر میرسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *