رابطه پولی در سیستم درمانی کشور
خبر باز کردن بخیه های چانه چهارساله به دلیل عدم توان مالی سبب باز شدن دمل چرکین وضعیت درمانی در کل کشور شد. زخم عمیقی که بر پیکر جامعه است و مداوما توسط حکومت اسلامی عامدانه انکار میشود، دهان باز کرد.
آنچه بر صدرا زاهدپور رفت، بشدت جامعه را تکان داد، وجدان آگاه و بیدار جامعه را به درد آورد و بسرعت به دردسری جدی برای جمهوری اسلامی بدل شد.
در یک بیمارستان دولتی، چون خانواده این کودک نمی توانند از پس پرداخت هزینه سنگین بیمارستان برآیند، پزشک از پرستاری که بخیه زده است، میخواهد که بخیه را باز کند! این به خودی خود، بسیار تکان دهنده است. هیچ وجدانی نمیتواند بپذیرد که با یک کودک مجروح چنین کنند. اما چرا چنین امری ممکن میشود؟ رفتار هر جامعه با کودکان، محک ارزیابی درجه انسانی بودن و آزاد بودن هر جامعه است. بر این اساس رفتاری که با صدرای چهار ساله شد. سند بی حقوقی و بی پناهی کودکان است.
رابطه پولی در نظام درمانی
رابطه بیمار و پزشک، به سادگی یک رابطه تجاری است. بیمار باید پول بپردازد تا درمان شود. پزشک هم باید پول بگیرد تا درمان کند. اگر مبادله ساده پرداخت هزینه انجام نشود، معامله هم جوش نمیخورد. مطب پزشک، بیمارستان و همه خدمات مختلف پزشکی یک دستگاه تجاری است که بسیار “محترمانه” از مشتری خود هزینه خدمات را طلب می کنند. صاف و پوست کنده، این حقیقتِ تجارتخانه های پزشکان و بیمارستانها و سایر خدمات پزشکی است. هر چقدر هم که طرفین بخواهند انساندوست باشند و حتی نخواهند در این سیستم حل شوند، باز هم ناچارا نقش تجاری خود که سبب سودآفرینی می شود را باید اجرا کنند. هنگامی که رابطه بیمار با پزشک یک رابطه پولی محض است. همانند رابطه خریدار و فروشنده در هر عرصه دیگر. این سیستم بجای ارزشهای انسانی و نیاز بیمار به سلامتی، و درمان و بهبود، بیماری را یک وسیله برای سودآوری و درآمدزایی می کند. عباراتی مانند اخلاق پزشکی و حقوق بیمار در عین اینکه بیشتر به یک لفاظی اخلاقی بی تاثیر شبیه است، اساسا در این رابطۀ پولی نمی تواند نقشی ایفا کند، مگر پزشک و بیمار در رابطه ای انسانی قرار گیرند. درمان بیمار نه معامله که یک وظیفه اجتماعی و انسانی محسوب شود. پزشک بابت خدمات اجتماعی اش از جامعه و نه از بیمار حقوق دریافت کند.
اگر بیمارستان طبق روش معمول و همیشگی خود خانواده صدرا را قبل از معاینه و دستور بخیه زدن فرزندشان، سراغ حسابداری و میفرستاد و خیلی هم مودبانه و محترمانه از آنها میخواست هزینه را بپردازند، بعدا پزشک بیمار را خواهد دید، آنوقت به چانه صدرا اصلا واساسا بخیه ای زده نمیشد که باز کردنش این همه دردسر بیافریند! پدر و مادر صدرای چهار ساله را “محترمانه” جواب میکردند. کاری که مداوما و بی وقفه در همه بیمارستانها انجام میشود. این روش معمول، انجام نشد، پزشک بی وجدان هم برای اینکه ارزانفروشی نکرده باشد، دستور میدهد نخ های بخیه را بکشند، پرستار هم باید اطاعت کند. سپس با سنگدلی غیر قابل وصفی بیمار و همراهانش را از بیمارستان بیرون میکنند! موضوع بسیار سر راست است. به زبان ساده تر، هر چقدر پول بدهی همانقدر، آش میخوری، اگر پول درمان را نپردازی، درمان نخواهی شد. این سیستمی کاملا طبقاتی ـ اسلامی و منطبق بر عرف بازار است.
صدها مطب پزشکی و انواع بیمارستانهای خصوصی، با عرضه خدمات ویژه، اساسا بر طبق همین ضابطه بسیار “محترمانه” با عرضه کردن کالایی به نام “درمان مرغوبتر و مطمٸن تر” مشغول رقابت با بخش دولتی که درمان بنجل و سطح پایین اراٸه می کند، به رقابت می پردازند.
اما این رابطه تحت الطاف حکومتی فقط به پول خلاصه نمی شود! پزشکان به خدمت دستگاههای امنیتی و پلیسی هم در می آیند، در زندانها و شکنجه گاهها هم ارزش مصرف پیدا می کنند. بخشی از فشار وارعاب پلیسی در زندانها محسوب می شوند. در مراسم های اعدام مامور اعلام مرگ متهمین می شوند. دست می برند، چشم کور می کنند، این نظام فاسدی است که به هر چه بزند چون خودش فاسدش خواهد کرد.
توجیهات حکومتی
در پی این واقعه، تأسف بار و غیر انسانی وجدان جریحه دار شده جامعه از خود واکنش نشان داد و علیه این رفتار کثیف و غیر انسانی اعتراض کرد، مقامات درمانی جمهوری اسلامی واکنش شتابزده برای فیصله دادن و مخدوش کردن قضیه با معذرت خواهی های نمایشی و اعلام دستگیری و اخراج عواملی که در این باره مقصر شناخته شده اند، تلاش کرد صورت مساله اصلی یعنی وضعیت درمانی و بهداشتی میلیونها مردم و آنچه که بعنوان حق سلامتی آحاد جامعه باید مطرح باشد را از دید عموم خارج کند تا کل سیستم و نظام پزشکی فاسد و غیر انسانی را از زیر ضرب خارج کرده باشد.
برخورد جمهوری اسلامی به این واقعه دردناک همانند درآتش سوختن دانش آموزان شین آبادی، و هزاران مورد دیگر، با مقصر جلوه دادن چند نفر خاتمه می یابد.
از فردای این واقعه و در پس این مظلوم نمایی های مشمئز کننده وزیر و وکیل و آخوندهای مفتخور، کدام بیمارستان، کدام مرکز پزشکی، به رابطه پولی خود با بیماران خاتمه داده است؟!
نظام درمانی جمهوری اسلامی نه تنها یکی از عقب مانده ترین نظامهای پزشکی در جهان که یکی از بیرحمانه ترین، ظالمانه ترین، غیر انسانی ترین و پولی و مالی ترین نظامهای پزشکی است. نظامی کاملا طبقاتی، تبعیض آمیز و بشدت فاسد.
این حضرات دلسوخته که خود هنگام بیماری در بهترین بیمارستانها و با بهترین امکانات ویژه تحت درمان قرار می گیرند. نگران اعتراضات جدی تر و به زیر سؤال بردن کل نظام نابرابر پزشکی اند، که حالا ناچار اند دست به توجیه بزنند و البته اجبارا چشمشان را به حقیقتی تلخ و زشت باز کنند و اعتراف کنند که اوضاع وخیم تر از آن است که گفته شده است.
آنچه روی داده است، بخشی از حقیقت دردناک روزمره میلیونها نفری است که زیر خط فقر تحمیلی حکومت اسلامی، توان پرداخت هزینه دارو و درمان کمرشکن را ندارند. میلیونها نفر در سراسر کشور علیرغم پرداخت هزینه های گزاف بیمه درمانی، از دریافت حداقل های پزشکی هم محرومند.
باید ١٥۰ هزار تومان بابت چند بخیه آنهم در یک بیمارستان دولتی پرداخت شود، این مبلغ حداقل یک سوم دستمزد ماهانه یک خانواده کارگری است. بنابراین اگر حضرات ریاکار و فریبکار حکومتی میخواهند دستشان را بالا کنند و بگویند، خود را مقصر میدانند، بدون معطلی بروند سراغ سازمان بیمه های اجتماعی و آنچه از دستمزد ناچیز مردم سرکیسه کرده اند را به سفره و جیب مردم برگردانند. بروند سراغ دستمزدهای پنج برابر زیر خط فقر، بروند سراغ خودشان و هر چه زوتر البته گورشان را گم کنند.
بی ارزش بودن بسیاری از دفترچه های بیمه و خدمات اجتماعی، درجه بندی انواع بیمه و امکاناتی که عملا از مردم دریغ می شود، مردمی که سرگردان بازار آزاد دارو و حتی وسایل بیمارستانی اند، و میلیونها نفری که امکان و بضاعت پرداخت هزینه های سنگین دارویی و درمانی را ندارند و از همه مهمتر نظام طبقاتی درمانی در کل کشور را زیر سؤال ببرند. مقصرین این وضعیت جهنمی حالا دایۀ از مادر مهربانتر شده اند. جناب وزیر مجبور است برای آرام کردن جامعه حتی به جراحی پلاستیک چانه کودک مجروح هم تن بدهد. چند ملای مفتخور را مامور کرده اند چکامه سرایی کنند، اشک تمساح بریزند، تا با ابراز همدردی دروغین خشم مردم را فرو بنشانند.
اما سؤال مردم بسیار ساده و سر راست مستقیم خطاب به سران حکومت است. این نظام پزشکی حاصل کارکرد کدام قوانین و مصوبات نظام پزشکی است؟ چرا خدمات درمانی چنین تبعیض آمیزند؟ چرا چنین تحقیر آمیز با مردم رفتار میشود؟ پاسخ روشن است! این کارکرد قوانین نظام پزشکی جمهوری اسلامی است.
عدالت درمانی
صدرا فقط چهار ساله است، بعنوان کودکی مجروح نیاز به مداوای فوری دارد. پاسخ نظام پزشکی به این مورد ساده چیست؟ در قوانین درمانی و پزشکی کشور قید شده است چون کودک صاحب وضعیت اقتصادی خود نیست و نمیتواند هزینه درمانش را خودش بپردازد، بنابراین از پرداخت هزینه درمان و دارو باید معاف باشد؟
درمان واقعا حق بیمار است؟ اگر حق است، پس چرا باید هزینه اش را بپردازد؟ پس چرا بیمارستانها در مواردی حتی هزینه را قسط بندی می کنند؟ پس چرا صورت حساب و بگیر و ببند و گرو کشی وجود دارد؟ چرا انواع بیمارستانهای درجه بندی شده وجود دارد؟ این عدالت چرا اینچنین درجه بندی شده؟ چرا مستقیم به جیب بیمار وصل شده است؟
آیا اگر درمان رایگان بود، حق همگانی بود و خدمات پزشکی، درمانی و دارویی بطور مساوی در اختیار همگان قرار می گرفت، باز هم بخیه های این کودک را بیرون می کشیدند که عبرت دیگران شود!؟ آیا باز هم پزشکی که هزار و یک بار به قسم نامه “ابن میمون” و حقوق بیمار و غیره قسم یاد کرده است، چنین از ارزشهای انسانی تهی میشد؟ اگر مبالغ بیمه های سنگینی که با سر کیسه کردن مردم، از دستمزد ناچیز مردم برداشت میشود، در جیب امثال سعید مرتضوی ها و لاریجانی نبود و مستقیما به پرداخت کنندگانش بر میگشت، باز هم وضعیت چنین بود؟
در حالیکه سوءتغذیه بصورت یک اپیدمی خطرناک جان میلیونها کودک را تهدید می کند، گرانی و بیکاری سفره مردم را از هر وقت دیگر خالی تر کرده است، به همین سبب انواع بیماری ها به جان مردم بی دفاع افتاده است، مراجعه به پزشک برای درمان انواع بیماریهای جسمی و روانی افزایش خارق العاده ای یافته است. درست در این بزنگاه بیمه های اجتماعی و مراکز درمانی دولتی و خصوصی دام پهن می کنند. بیمار باید قدرت مالی درمان خود را داشته باشد و گرنه هیچ مرجعی پاسخگو نیست. رها کردن بیماران در بیابانها و سر باز زدن از معالجه بیمارانی که توان مالی هزینه های کمرشکن درمان خود را ندارند، به قدمت عمر پر نکبت جمهوری اسلامی است. حواله دادن مردم به نذر و نیاز و چاه جمکران و امامزاده ها برای شفای عاجل بخش دیگری از تعهد حکومت در قبال بیماران است!
درمان رایگان کلید پایان دادن به تحقیر و بی حرمتی و سرکیسه کردن بیماران، پایان دادن به تبعیض آمیز و طبقاتی بودن نظام درمانی است.
برای خاتمه دادن به این تحقیر و بی حقوقی، باید به رابطه پولی بیمار و سیستم پزشکی و درمانی پایان داد. همه افراد و احاد جامعه به یکسان حق دسترسی به دارو، درمان و خدمات پزشکی را داشته باشند و بعنوان یک حق عمومی و بدون استثنا برای همگان به رسمیت شناخته شود.
بخشی از مطالبات مبارزات اخیر پرستاران برای بهبود وضعیت درمانی بویژه در بیمارستانها، تغییر رابطه پولی با بیمار بود.
جمهوری اسلامی مقصر و مسٸول مستقیم تمام فجایع بیشماری است که در نظام پزشکی تبعیض آمیز ایران روی میدهد. مردم بدرستی انگشت اتهام را به سوی سران فاسد حکومت اسلامی نشانه رفته اند.