باراک اوباما دستور لغو تحریمها در “روز اجرایی توافق هسته ای” را داده است. بعد از ٩٠ روز از امضای توافق هسته ای، و نمایشهای مجالس ایران و امریکا، که در آن جناحهای حکومتی دو طرف تا توانستند به یکدیگر بد و بیراه گفتند؛ توافق هسته ای به مرحله اجرا رسید. بی بی سی خبر داد که همه چیز مهیا شده، و درست در روز موعد فرامین اجرای تعهدات صادر می شود. رادیو فردا خبر داده” اتحادیه اروپا «چارچوب قانونی لازم» برای رفع تحریمها را تصویب کرده و بدین گونه دوران “پسا تحریم” کلید خورد!
بعد از “روز پذیرش” یکی از بحث های داغ اقتصادی، که اکنون هیچکس به روی مبارک خودش هم نمی آورد، این بود که دولت ایران مواظب باشد که از هول حلیم توی دیگ نیفتد. دولت باید برنامه داشته باشد با پولهایی که یکباره به خزانه اش واریز میشود چکار می خواهد بکند. مواظب باشد که ریخت و پاش نکند و زیر ساخت ها را آماده ، و فضا را برای کسب و جذب کارآفرینان آماده کند. از داخل و خارج اقتصاددانان در مقالات متعدد، میزگردها، تفسیرهای خبری و مصاحبه ها، با این توهم که دوران پسا تحریم یکباره خزانه دولت پر و پیمان میشود، به ما مردم گفتند شما هم باید مشارکت داشته باشید. یعنی صبر داشته باشید تا پولهای بلوکه شده آزاد شوند و بعد دولت چند سالی زیر ساختها را بسازد، بعد صاحبان منابع مالی گسترده ( به زبان کوچه: مایه داراها ) ریسک میکنند و سرمایه گذاری میکنند. درنتیجه بیکاری دود میشود وبه هوا میرود و بدین ترتیب فرصتهای شغلی زیاد میشود و بعد طبقه متوسط تقویت میشود. بعد از آن میشود رفت و خرید کرد و دست اهل و عیال را گرفت و با ماشین شخصی رفت مسافرت. بدین ترتیب گردشگری هم توسعه پیدا میکند و این خود موجب گسترش و رونق شغلهای دیگر میشود و بهمین ترتیب زنجیر وار چرخ اقتصاد مملکت سرعتش بیشتر و بیشتر میشود. خدا را چه دیدید شاید ایران جمهوری اسلامی هم یکی از قدرتهای نوظهور اقتصادی شد. فقط کمی عقل و درایت میخواهد، که آنهم با وجود تیم یکدست و عاقل اقتصادی دولت شیخ حسن دیپلمات حل شده است. فقط باید مردم صبور باشند!
اما هنوز استارت دوران پسا تحریم زده نشده بود که گفتند و نوشتند، پول بلوکه شده چندان هم که می گویند زیاد نیست، یعنی قبلا به ریال تبدیل شده، ته مانده آن ٣٠ میلیارد دلار است که این هم دردی را دوا نمی کند! از ارزانی هم خبری نیست چون برای اقتصاد سم است. بعد خبر آمد چون مردم منتظر ارزان شدن هستند، نمی خرند. گفتند: اساسا مردم آه ندارند که با ناله سودا کنند. اما درواقع مردم به بهانه کمپین نخریدن خوردهای صفر کیلومتر، اعتراضاشان را به فساد حاکم نشان دادند.
دو هفته پیش چهار وزیر دولت تدبیر و امید رسما گفتند نه تنها رکود تمام نشده بلکه بحران دارد شروع میشود. روحانی گفت نگران نباشید بسته اقتصادی ارائه میشود. اکنون که از این بسته “رونمایی” شده معلوم شده نه تنها قرار نیست چیزی ارزان شود، بلکه دولت باز هم چشم طمع به اموال مردم در بانکها دارد. بر اساس این بسته جدید دولت به بانکها اجازه میدهد که به “سپرده قانونی” مردم در بانکها دست درازی کنند. یعنی بانکها مجاز شده اند ٣ درصد بیشتر از حساب مردم کش بروند. سعید لیلاز، اقتصاددانی که از این امر بسیار خشنود است، میگوید:” این امر باعث خواهد شد نظام بانکی کشور راه بیافتد چون هر یک درصد سپرده قانونی ١٠ هزار میلیارد توان منابع را آزاد میکند و توان تسهیلاتدهی بانکها را بالا میبرد”. این “توان تسهیلاتدهی” هم چیزی نیست بجز زیر بغل سرمایه داران را گرفتن، به خرج مردم. بر سر ما منت گذاشتند که تا ٩٠ درصد قیمت خودور وام ٧ ساله با نرخ ١٦ درصد سود میدهند و در عین حال با این شیوه به مردم حالی کردند که روی حرفشان هستند و از ارزانی خودرو خبری نیست. گفتند فرصت این بسته فقط شش ماه است، یعنی تا “روز اجرای توافق”.
در روز صدور فرامین اجرای توافق، زنگهای گرانی مجدد به صدا در آمده است. جناب لیلاز به شیوه همیشگی میگوید: “در کوتاه مدت چنین سیاستی تورمزا خواهد بود و فقط باعث خواهد شد تا تقاضا تحریک شود. اما در بلند مدت با به ثمر رسیدن پروژههای عمرانی اثری ضد تورمی خواهد داشت و کاهش تورم را سبب خواهدشد. ” موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی” ( از عنوان موسسه نهراسید!) به ریاست مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی، به دولت پیشنهاد کرده دلار را گران کنید تا تقاضا تکان بخورد! به گفته ایشان این باعث میشود صادرات رونق بگیرد بنابراین ارز بیشتری وارد شود و….! یکی دیگر از اقتصادانان (حسین راغفر) در جواب گفته محصولات ایران قادر به رقابت به محصولات رقبای غربی نیست این گرانی تنها برای برخی مفید است!
اما تمام داستان ” بر سر لحاف ملا است.” گران کردن دلار یکی از راههای مطمئن برای ارزان کردن کارگر در ایران است. افزایش صادرات شوخی بی مزه اقتصاددانان، برای پوشاندن نیت اصلی شان است. میخواهند نیروی کار از این هم که هست ارزان تر شود، که این مهم ترین زیرساخت دولتهای سرمایه داری است. گران کردن دلار نه برای افزایش صادرات، بلکه برای وسوسه و جذب کردن سرمایه گذاران اهل ریسک ( صاحبان فرنگی منابع گسترده) به ایران است. یکی از آرزوهای همیشگی جمهوری اسلامی که بارها معلوم شده با وجود یک حکومت غیر متعارف سرمایه در ایران غیر ممکن است. همه جوش و خروشهای این قبیل اقتصاددانان برای همین است. با خودفریبی تمام، طوری نظر میدهندکه گویی در ایران یک اقتصاد نرمال سرمایه داری مثل سوئد یا فنلاند حاکم است. انصافا کمیته جایزه نوبل اقتصاد در حق اقتصاددانان فارسی زبان اجحاف میکند که تا کنون ایشان را حتی نامزد دریافت جایزه نمی کند. خیلی هنر میخواهد که یک اقتصاد ورشکسته و همیشه بحران زده را یک اقتصاد روتین سرمایه داری جا زد.
اقتصاد جمهوری اسلامی به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. اقتصادی که تماما درگیر فساد است و اساس کارش بر غارتگری شکل گرفته، هیچ فرمول اقتصادی روتین سرمایه داری گره از کارش نمی گشاید. تبعات این اقتصاد اما برای ما کارگران بسیار سنگین و ویرانگر بوده و هست. مردم وقتی از شر اقتصاد جمهوری اسلامی خلاص میشود که تکلیف این حکومت را با سرنگونی انقلابی آن تعیین کرده باشند، و گر نه کسانی دیگری هم هستند که میگویند:” حقیقت تلخ این است که تا این حکومت بر جاست، ….، بحران اقتصادی ایران همچنان ادامه خواهد یافت؛…” ( رضا تقی زاده) .امثال ایشان هم “رونق اقتصادی” در فردای نبود جمهوری اسلامی را در “افزایش تولید” میدانند که این هم “مستلزم جذب سرمایه و سرمایه گذار است؛” روشن است که این هم برای توده مردم زحمتکش جز استثمار و بهره کشی و تشدید سیه روزی و فلاکت هیچ ثمری نخواهد داشت.