تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
حسن صالحی: در هفته های گذشته بحث درباره خیزش و یا قیام آبان ۹۸ بالا گرفت، برخی با طرح موضوعاتی اهمیت این حرکت عظیم مردمی را خدشه دار کردند بحثهایی کهبه طرح نکات منفی در مورد قیام ۹۸ منجر شد علیرغم رفت و برگشت هایی که صورت گرفت و عذرخواهی هایی که انجام گرفت اما مضمون آن بحث ها همچنان به قوت خودش باقی استکه باید جواب بگیرد. از همین رو لازم دیدیم که برنامه این هفته خط رفاه را ما به دفاع از خیزش انقلابی مردم در آبان ۹۸ اختصاص بدهیم و پاسخی بدهیم به بحثهایی که که خیزش ۹۸ را خدشه دار میکرد. مهمان برنامه این هفته ما حمید تقوایی است.
حمید تقوائی، میخواستم قبل از هر چیزی از شما بپرسم قیام یا خیزش انقلابی آبان ۹۸ از نظر شما چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
حمید تقوایی: این خیزش فریاد اعتراض یک جامعه به تنگ آمده بود. جامعه ای که این اوضاع را تحمل نمیکند و از جمهوری اسلامی متنفر است. در آبان ٩٨ جامعه بپا خاست و فریاد اعتراضش را بلند کرد. این قیام با اعتراض به گرانی بنزین شروع شد ولی بسرعت شعارها سیاسی شد، شعارها علیه کل حکومت شد و به این ترتیب یک جامعه به تنگ آمده اعتراض خودش را به گسترده ترین شکل، رادیکالترین و تعرضی ترین شکل نشان داد.
معمولا به خیزشهای شهری از نوع خیزش آبان گفته میشود عصیان یا فوران خشم مردم و غیره بنظر من این نوع نامگذاری ها تمام حقیقت مطلب را ادا نمیکند.خیزش آبان عصیانی نبود که چهار روز اوج گرفت و تمام شد، آنرا خیزش آبان مینامیم ولی تا چند ماه ادامه پیدا کرد. دوره های مختلفی و شعارهای مختلفی، تاکتیک های مختلفی، شیوه های اعتراضی مختلفی را مردم بکار گرفتند و مبارزه کردند که همه آنها دستاورد جنبش انقلابی و اعتراضاتی مردم در ایران محسوب میشود. در این مصاحبه امیدوارم به این جنبه ها بپردازیم ولی در همین حد پاسخ به سوال اول شما لازمست بگویم خیزش آبان بنظر من کوبنده ترین، رادیکالترین، گسترده ترین، و تعرضی ترین اعتراض جامعه بود به حکومت و کلا به سیستمی که مردم نمیخواهتد و عزم جزم کرده اند که آنرا بزیر بکشد.
حسن صالحی: به جنبه های دیگر خواهیم پرداخت، اینجا به انتقادات و بحث هایی که در ابتدای برنامه اشاره کرده ام بپردازیم. برخی معتقد هستند که حرکت آبان ۹۸ یک حرکت اصیل مردمی نبود چونکه معتقد هستند که این حرکت از سوی طبقه متوسط در ایران براه نیفتاد. شهرک های حاشیه تهران، حاشیه نشین ها بخیابان آمدند و از همین رو آنرا همانطور که شما گفتید عصیان مینامند و معتقدند به همین دلیل هم زود فروکش کرد. نظر شما در این مورد چه هست؟
حمید تقوایی: نکته اول این استکه خیزش آبان زود فروکش نکرد. اینرا من بعدا توضیح میدهم. ولی ازاین انتقاد خیلی تعجب میکنم.معمولا در نظریات و ارزیابی ها چه چپ و چه راست اعتراضاتیاصیل و مردمی نامیده میشود که اقشار فرودست، اقشار فقیر جامعه، اقشاری که زندگی شان از هر طرف تحت فشار است،در ان نقش داشته باشند. حرکات اعتراضی که مثلا طبقه کارگر در آنشرکت داشته باشد، حاشیه نشین ها و بی خانمان ها و بیکاران و تهیدستان در ان نقش داشته باشند. معمولا به این اعتراضات میگویند حرکت اصیل.اما در این توضیحی که شما میدهید و در بحث هایی که من دنبال کردم ظاهرا طبقات متوسط نقش اصلی را پیدا کرده اند! این برای من عجیب است. این نظریه کاملا خلق الساعه و جدیدی است که در ادبیات سیاسی چه چپ و چه راست بیسابقه است.
ظاهرا قضیه از اینجا نشات میگیرد و منطق اش این است که بالاخره طبقه تحصیلکرده، آنهایی که بالاخره در سیاست صاحبنظرند و سیاست را دنبال میکنند، اعتراضشان به گرسنگی و فقر و شرایط معیشتی نیست بلکه آزادی میخواهند مثلا قلم به دست هستند، آزادی اندیشه میخواهند و غیره از طبقه متوسط هستند. اما نه صرف چنین خواستهائی موجب اصیل بودن یک حرکت میشود و نه این خواستهادر انحصار طبقه متوسط است. حرکت اصیل به این معنا که بتواند تغییرات ریشه ای ایجاد کند و یک نظام مملو از فقر و بی حقوقی و ظلم و ستم و شکنجه و کشتار مثل جمهوری اسلامی را ریشه کن کند تنها حول حرکات و خیزشهای کارگران و بخشهای محروم جامعه میتواند شکل بگیرد؛ حرکتی که فقرا، بیکاران، کارگران، حاشیه نشینان اینها موتور اصلی اش و نیروی محرکه اصلی اش باشند. این حرکتها استکه به نفع توده مردم و حتی به نفع طبقه متوسط است. حتی به نفع آنکه از نظر معیشتی شاید وضعش بد نباشد ولی مثلا به اختناق اعتراض دارد، به سرکوب و تشدید سانسور و جلو دهانها را گرفتن و غیره اعتراض دارد. اتفاقا آنها هم اگر بخواهند به حق و حقوقی برسند باید متکی بشوند به حرکت طبقه کارگر و اقشار فرودست و توده مردمی که میخواهند این نظام را از ریشه زیرو رو کنند. اکثریت عظیم مردم، مجموعه افراد تحت ستم جامعه که اقشار متوسط را هم در بر میگیرد و امروزه باصطلاح به آنها ۹۹ درصدی ها میگویند، آنها هم اگر بخواهند آزاد بشوند باید متکی بشوند به حرکت اعتراضی کارگران و اقشار محروم و فرودست جامعه.
حسن صالحی: همانطوری که شما اشاره کردید بلاخره اعتراضات آبان ۹۸ بدنبال گران شدن بنزین و مسائل اقتصادی بود که شروع شد، آیا این حرکت به این معنا بود که مطالبات سیاسی و یا با مضامین سیاسی را دنبال نمیکرد و یا نفس اینکه انگیزه اولیه اش اقتصادی بود، چیزی از اهمیت آن کم میکند؟
حمید تقوایی: بهیچوجه. نیروی اصلی خیزش آبان بخش کاملا بی حقوق و محروم جامعه بود که در اثر فقر و بی تامینی اقتصادی و بیکاری جانش به لب رسیده بود. کارگر بیکار و کارگر شاغلی که دستمزدش یک پنجم خط فقر است و شش ماه شش ماه دستمزد نمیگیرد. اینها در آبانماه بپا خاستند. اعتراض و خیزش علیه فقر و حول خواستهای معیشتی در خود جنبشی بر حق و مهم و یک رکن تعیین کننده جنبش سرنگونی طلبانه است. کما اینکه خیزش آبان با اعتراض به گرانی و افزایش قیمت بنزین شروع شد ولی به اینجا محدود نماند و در عرض ٢٤ ساعت کل جمهوری اسلامی را به چالش کشید. در همان روز دوم شعار جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم شعار مردم بود، مرگ بر دیکتاتور شعار مردم بود ، شعاری مثل ننگ ما رهبر الدنگ ما فریاد زده میشد. ما دیدیم که در ادامه همین حرکت شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد، سر داده شد. سپاه جنایت میکند، رهبر حمایت میکند شعار داده شد. مردم خشمگین علیه بسیجی ها، و علیه سپاه شعار دادند. در کنار شعارهای سیاسی و رادیکال شیوه های مبارزه هم شیوه هایی بود که نشان میداد مردم دارند پایه های این حکومت را هدف قرار میدهند. مثل حمله به مقرات نیروهای ضدشورش، نیروهای سرکوبگر، مثل حمله به بانکها بعنوان سمبل فقر و بی حقوقی و دزدی که در جامعه بیداد میکند، مثل بدست گرفتن محلات، کنترل محلات و تشکیل جمع های محلی که اسلحه را از دست نیروهای سرکوبگر در میآوردند. در چندین محله این اتفاق افتاد، اینکه مردم خودشان مجروحین و مصدومین تظاهرات را به خانه هایشان میبردند، چون به بیمارستانهای حکومت اعتمادی نداشتند و میدانستند عزیزانشان از بیمارستانها راهی زندانها خواهند شد؛ خود سازماندهی که به این ترتیب شکل گرفت؛ تمام اینها از خصوصیات جنبش آبان بود. اینها نشان میدهد که این حرکت اولا فقط اقتصادی نبود، فقط علیه گرانی نبود و ثانیا شورش کوری که مردم بی سازمان میریزند به خیابان و سرکوب میشوند هم نبود. مردم به خودشان سازمان دادند و در برابر حکومت ایستادند.
خیزش ٩٨ تجربیات و دستاوردهایی داشت مثل کنترل محلات، مثل دست به اسلحه بردن جوانان بعضی محلات و پی بردن به این واقعیت که برای اینکه بتوانیم این حکومت را به زیر بکشیمبالاخره باید به اسلحه دست برد، و کلا رابطه ای که بین مردم و دولت بوجود آمد بعنوان دو جبهه دشمن. مردم دیگر از ۹۸ به بعد به دولت بعنوان اداره کننده امورنگاه نمیکنند، بلکه آنرا دشمنی میدانند که میزند، میکوبد، میکشد و چپاول میکند تا خود را در قدرت نگاهدارد. آبان ۹۸ آغاز جنگ بود. یک جنگ علنی، صریح و آشکار بین مردم و جمهوری اسلامی.
نکته دیگر این استکه خیزش آبان گرچه نام یک ماه را برخود دارد ولی به آبان محدود نماند. از ۲۴ آبان شروع شد و تا دیماه و بهمن ماه ادامه پیدا کرد. اتفاقاتی که در این میان افتاد مثل شلیک به هواپیمای مسافربری، مثل کشته شدن قاسم سلیمانی که هر کدام از اینها را حکومت به دست گرفت برای اینکه حرکت مردم را تحت الشعاع قرار بدهد، منحرف کند و منکوب کند، به عکس خودش تبدیل شد. بعد از قضیه سلیمانی که حکومت میخواست حول آن تعزیه گردانی و نعش گردانی براه بیندازد،مردم ریختند علیه سپاه پاسداران شعار دادند، پوسترهای سلیمانی را به آتش کشیدند، شعار پاسدار جنایت میکند بعد از قضیه سلیمانی سر داده شد.
قضیه شلیک به هواپیما هم همینطور. وقتی حکومت به آن جنایت دست زد مردم با شعار دروغگو، دروغگو جوابش را دادند و انگشت اتهام را بدرست بطرف جمهوری اسلامی گرفتند. میخواهم بگویم که فقط یک شورشی نبود که گویا قیمت بنزین گران شد و مثلا مردم در عرض چهار روز و یا یک هفته به خیابان ریختند و بعد سرکوب شدند و بخانه رفتند. بهیچوجه اینطور نبود. تمام این تحولات در ادامه آبان ۹۸ اتفاق افتاد و من اینرا جزیی از خیزش آبان میدانم. بنظرمن در این خیزش مردم رو در رو علیه سپاه ایستادند، علیه مقدسات حکومت مثل همین سردار سلیمانی ایستادند، در جنایت شلیک به هواپیما مردم فوری دست حکومت را خواندند و علیه اش به خیابان آمدند. در دیماه بود که دانشجویان در ادامه این حرکتها از جانب کل جامعه به میدان آمدند با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد. بنظر من این شعار جمعبندی کل خیزش ۹۸ بود. نتیجه ای که مردم گرفتند اینبود که این حکومت باید نابود گردد؛ این حکومت قاتل مردم است؛این حکومت به هواپیمای مسافربری شلیک کرده است؛ این حکومت به مردم شلیک کرده است؛ نزدیک به ۱۵۰۰ نفر را کشته است و وقتی روشن شد که به سر شلیک کرده اند با کمال وقاحت اعلام کردند که فقط به سر شلیک نکردیم به پا هم شلیک کردیم!بدنبال همین قضیه بود که که خامنه ای اعلام کردمستضعف بی حقوق ها و کوخ نشین ها نیستند. گفت این تعبییر اشتباهی است و مستضعف یعنی اولیای الله! یعنی خودش و خانواده آیت الله های میلیاردر! مردم همه اینها را دیدند و تجربه کردند. روشن شد که این حکومت حتی آن ظاهرسازی مستضعف پناهی اش را هم کنار گذاشته است و بعنوان دشمن مردم، دشمن آشکار و صریح مردم به جامعه اعلان جنگ داده است.
از همه این نظرها خیزش آبان هم از نظر شکل و هم از نظر مضمون، از نظر شعارها از نظر تجره و دستاوردهای بخشهای مختلف جامعه که در آن شرکت کردند، بسیار از یک اعتراض به گرانی بنزین و عصیان و فوران خشم فراتر رفت.
حسن صالحی: قیام و خیزش آبان ۹۸ را جمهوری اسلامی سرکوب کرد و ۱۵۰۰ کشته دادیم و نزدیک به هفت یا هشت هزار نفر را دستگیر کردند و مورد شکنجه قرار دادند. آیا از نظر شما نفس سرکوب این حرکت عظیم مردمی میتواند دلیلی باشد در رد این اعتراض؟ این که این اعتراض اشکال داشت، توانایی نداشت یا مسائلی از این قبیل؟
حمید تقوایی: بهیچوجه. ممکن استکه شما وارد تحلیل اعتراضات بشوید و بگویید نقاط ضعف و قوتش چه بود. این بحث جداگانه ای است ولی اگر کسی نقش سرکوب را نشانه اشتباه بودن یک حرکت اعتراضی بداند بنظر من متوجه حقیقت نیست. یک روایت دولتی و یا توصیف دشمن از اعتراضات را قبول کرده است چون این قصد جمهوری اسلامی و هر دیکتاتوری استکه نشان دهد اگر اعتراض بکنید کشته میدهید، بنابراین ساکت بنشینید و زندگی تان را بکنید. گفتند حمله به بانکها و حمله به مقر سپاه و غیره کار دشمن خارجی است، کار صهیونیستهاست و غیره و به مردم شلیک کردند حالا کسی به این نتیجه برسدکه اشتباه کردیم چون به ما شلیک کردند در واقع همان نتیجه ای را میگیرد که جمهوری اسلامی میخواهد به مردم القا کند.
نکته دیگر اینکه در عقب راندن خیزش ٩٨ همانقدر سرکوب نقش داشت که پاندومی کرونا نقش داشت. اگر بخاطر داشته باشید در نهایت با اوجگیری پاندومی کرونا بود که تظاهرات ها محدود شد. اگرشیوع اینبیماری نبود رونداعتراضات و تظاهراتها به این ترتیب بریده نمیشد.
نکته بعدی این استکه حرکتی با سرکوب کاملا منکوب شده و شکست می خوردکه بعد از آن جامعه در سکون و سکوت و خفقان فرو برود. نمونه اش کودتای ۲۸ مرداد است، اعتراضات دهه بیست و سی در ایران را با کودتای ۲۸ مرداد کوبیدند و بعد از آنحرکتهای اعتراضی خاموش شد و شرایطی ایجاد شد که به آن میگفتند گورستان آریامهری. سکون و رکودی که تا ٢٥ سال بعد، تا اعتراضات ۵۶ و انقلاب ٥٧ ادامه پیدا کرد.
نه فقط در ۹۸ بلکه در ٩۶ و در ۸۸ و در همه خیزشهای شهری جمهوری اسلامی نتوانسته است جامعه را به سکون و سکوت بکشاند. نه تنها جامعه خاموش نشده، نه تنها کسی مرعوب نشده ، بلکه اعتراضات وسیعتر و رادیکالتر هم شده است. در ۹۸ هم اینرا دیدیم و در ۹۶ هم اینرا دیدیم. میخواهم بگویم ممکن استکه اعتراضی را سرکوب کنند ولی نمیتوانند جامعه را شکست بدهند. اینها دو مقوله متفاوت است. نمیتوانند مردم را پشیمان کنند، مردم را منصرف کنند، مردم را خانه نشین کنند، و هدف سیاسی سرکوب همین است. بنابراین از نظر سیاسی میتوان گفت سرکوبهای جمهوری اسلامی شکست خورده است. هیچکدام از یورشهایی که جمهوری اسلامی به مردم کرد باعث نشد که مردم لب فرو ببندند، ساکت بشوند و به زندگی روزمره شان بپردازند. بهیچوجه اینطور نشده است.
از تیرماه ۷۸ به بعد ما خیزشهای متعددی در ایران داشتیم که یکی بعد از دیگری شکل گرفته و همه هم به این معنا عقب رانده شده است، جمهوری اسلامی با زندان شکنجه و شلیک به مردم جلویش ایستاده است ولی هیچکدام از این حرکتها و نقطه اوج ها باعث نشده استکه جامعه در سکوت فرو برود و اختناق زده بشود. یعنی شرایطی که گورستان آریامهری در ایران ایجاد کرده بود. از این نظر من میخواهم بگویم سرکوبهای جمهوری اسلامی از نظر سیاسی و استراتژیک موفق نبوده، شکست خورده و امروز در نتیجه جمهوری اسلامی با یک جامعه بسیار رادیکالتر، تعرضی تر و پر اعتراض تر از ۹۸ روبرو است.
حسن صالحی: ما بعد از آبان ۹۸ تا امروز که داریم صحبت میکنیمشاهد اتفاقات زیادی بودیم. پیامدها و تاثیرات این خیزش بر روی این اتفاقات و تحولات چه بود؟
حمید تقوایی: اجازه بدهید قبل از اینکه به پیامدهای این خیزش بپردازیم یک نکته پایه ای تری را اینجا بگویم و آنهم این استکه این نوع تحولات در خلا اتفاق نمی افتد بلکه در یک روندی اتفاق میافتد که هم به اتفاقات قبل از خودش متکی است و بر دوش آنها قرار گرفته و در نتیجه سنتزی، یک نتیجه و برآیندی از آن تحولات گذشته است و هم رو به آینده تاثیرات زیادی بر فضای اعتراضی و مبارزاتی در جامعه دارد.
خیزش آبان هم دقیقا همینطور بود قبل از ۹۸ ما با اعتصابات گسترده کارگری روبرو بودیم که خود آنها به یک معنا نتیجه ۹۶ بود. بین ۹۶ و ۹۸ ما شاهد مجموعه ای از اعتصابات کارگری، اعتراضات زنان، مبارزه علیه اعدام و غیره بودیم که همه اینها در ایجاد آن فضایی که به ۹۸ منجر شد موثر بود و خیزش ٩٨ هم بنوبه خود بر تحولات بعدی تاثیر مهمی داشت.
در مورد پیامدها پرسیدید. پیامدها را من دستاوردمینامم. دستاوردهای ۹۸ اینبود که اولا بخش های مختلفی از جامعه به مبارزه پیوستند. بعنوان نمونه مادران آبان که یک نهاد مهم اعتراضی است و میدانیم دادگاه آبان تریبونال را براه انداخت. یک صدای رسای کل جامعه است علیه جنایات حکومت که مادران خاوران هم به آن پیوستند. محور دیگر این دادخواهی خانواده های قربانیان شلیک به هواپیما است که ریشه این حرکت هم به خیزش ٩٨ میرسد. خانواده های قربانیان هواپیما، مادران قربانیان شلیک به مردم درآبان ۹۸ و مادران خاوران سه محوری هستند که یک جنبش عظیم دادخواهی را نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی به پیش میبرند. این یکی از دستاوردها و نتایج ۹۸ است.
ثانیا ما می بینیم بعد از ۹۸ اعتراض به جمهوری اسلامی و جنبشی که به آن میگوییم جنبش سرنگونی طلبانه بسیار صریحتر و علنی تر، بسیار شفافتر و گسترده تر شده است. در انتخابات رئیسی مادران آبان، مادران خاوران مادران دادخواه اعلام کردند رای ما سرنگونی است. علنا با اسم و رسم اینرا گفتند.در فضای مدیای اجتماعی، در فضای جامعه، در سطح خیابان این گفته شد؛ شعار جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم که در ۹۸ گفته شد بطرق مختلف در بیانیه ها، در فراخوانها، در پتیشن ها و طومارها، در مدیای اجتماعی و در کف خیابان منعکس شد. حتی از جانب دوخردادی های سابق و اسبق از جانب جناح های حکومت زبان تعرض به خامنه ای خیلی صریحتر شد. بدون ۹۸ این اتفاق نمی افتاد. بعد از ۹۸ بود که گفتههائی مثل ما را میخواهند بدریا بریزند و یا طوفانی در راه که همه را خواهد برد که احمدی نژاد و امثالهم میگویند تبدیل شد به نقل محافل حتی خودی های حکومتی. اینها همه از پیامدهای ۹۸ بود ولی مهمتر از همه اینها ۹۸ را کارگران هفت تپه با خلع ید از اسدبیگی و با تشکل شورای ٥ هزار نفره و اعلام اداره شورایی ادامه دادند، خیزش ٩٨ را کارگران نفت با اعتصاب سراسری و قدرتمند خود ادامه دادند، معلمان با اعتراضات گسترده شان و بازنشستگان با یکشنبه های اعتراضی ادامه دادند. امروز این سه جنبش مهم، جنبش معلمان، جنبش کارگران پیمانی نفت که اعتصاب جدیدی را شروع کرده اند و جنبش بازنشستگان دست در دست هم دارند به استقبال اول ماه مه میروند. اینها گرچه اتفاقاتی استکه در خود قابل بررسی است و ربط مستقیم و خطی ای هم ممکن است به خیزش ۹۸ نداشته باشد ولی نتیجه فضای اعتراضی ای است که ۹۸ در جامعه ایجاد کرد. فضائی که حکومت را مجبورکرد که به یکی از منفورترین و رسواترین مهرههای خود یعنی رئیسی متوسل بشود. در یکی از سوت و کور ترین ودست ساز ترین و بی معنی ترین انتخابات، رئیس جمهوری را از صندوق بیرون آوردند که امروز نزدیکترین افراد به خود همان رئیسی و جناح اصولگرا اورا بیسواد و بی کفایت مینامد، چه برسد به مردمی که رئیس جمهور جلاد را در مدیای اجتماعی و در شعارهای خیابانیسکه یک پولش کرده اند. اساسا این خیزش ۹۸ بود که جمهوری اسلامی را به این روز انداخت.
بعد از ٩٨ حرکات اعتراضی و جنبشهای اجتماعی عمیق ترو گسترده تر، و بحران حکومت شدید تر و همه جانبه تر شده است. امروز جامعه ای معترض و بپا خاسته در برابر یک حکومت بحرانزده و منفور قرار گرفته است. جنبش کارگری، جنبش معلمان و جنبش دادخواهی، جنبش بازنشستگان و جنبش زنان، جنبش علیه اعدام که بعد از اعدام نوید افکاری اوج تازه ای گرفت، اینها مهمترین جنبش هایی هستند که این دوره گامهای بلندی بجلو برداشتند.
بله ۹۸ ادامه پیدا نکرد، خیزشهای طوفانی در جامعه نمیتوانند هم بیشتر از چند ماه ادامه پیدا کنند، ولی ۹۸ گم نشد، ۹۸ بیهوده نبود، ۹۸ اشتباه نبود، بخاطر اینکه این تاثیرات عمیق را در فضای اجتماعی جامعه ایران بجا گذاشت.
حسن صالحی: اینکه این اعتراضات استمرار داشته باشد و به هم پیوسته شود، برای انجام این چه راهکارهایی را شما پیشنهاد دارید؟
حمید تقوایی: نکته اول این استکه خیزش ها یک حرکتهای عینی و واقعی در جامعه هستند. مثلا عده ای میگویند انقلاب ۵۷ در ایران اشتباه بود، ولی انقلاب جنگ نیست. شما میتوانید بگویید که حمله روسیه به اوکراین اشتباه بود، روسیه میتوانست این حمله را نکند ولی انقلاب از اعماق جامعه میجوشد، مسائل زیادی باعث میشود که مردم نتوانند اوضاع را تحمل کنند و علیه اش به خیابان بیایند، نمیشود حکم داد که اشتباه بود. خیزش های شهری هم همینطور. بحث بر سر اشتباه نیست بلکه نکته اصلی این استکه چطور میتواناین خیزشها را استمرار داد، آنها را رهبری کرد، آنها را سازماندهی کرد، نکته اصلی اینست.
من فکر میکنم ۹۸ و کلا خیزش های شهری شبیه ۹۸ میتوانند استمرار پیدا کنند منتهی شرط اش این استکه جنبشهای اعتراضی و در راس آنها جنبش کارگری که تاثیر اساسی دارد، همان فرو دستانی که دوستانمان دارند میگویند چون ظاهرا طبقه متوسط نیست عصبانی میشود و طغیان میکند، همان بخش عصبانی،متحد شود و سازمان پیدا کند.
یکی از عواملی که انقلاب ۵۷ را آغازکرد خارج محدوده نشین ها بودند. فاکتور دیگری که پیروزش کرد اعتصاب کارگران نفت بود. امروزهم همین طبقه استکه در جلوی صف است. اعتصابات کارگری، اعتصابات بازنشستگان، اعتصابات معلمان، اعتراضات دادخواهان، اعتراضات زنان اینها الان نقش مهمی دارند اینها میتوانند و باید به نظر من هر چه سازمان یافته تر و هر چه متشکلتر و همبسته تر در کنار هم به میدان بیایند.
بنظر من حلقه اصلی در این شرایط همزمانی حرکتهای میدانی این جنبش هاست. این جنبش ها به اندازه کافی چهره دارند، خواستهای خیلی رادیکالی را مطرح کرده اند و خواسته هایشان فصل مشترک زیادی با هم دارد.بعنوان نمونه معلمان، کارگران و بازنشستگان و همینطور جنبش آزادی زندانی سیاسی که بعد از جریان قتل بکتاش آبتین دوباره اوج گرفت، همینطور جنبش زنان که در این تحولات اخیر با دیوارکشی پارکها، ورزشگاه ها و غیره و با اذیت و آزار جنسی زنان سینماگر دوباره اوج گرفته است، اینها در کنار هم بعنوان یک حرکت متحد و با تجمعات و تظاهرات همبسته میتوانند به میدان بیآیند. اول ماه مه امسال یکی از فرصتهای مناسبی استکه میتواند این اتفاق بیافتد. نه تنها اول ماه مه و یا مناسباتی مثل ۸ مارس بلکه حرکتهای فورانی که به آنها میگویم خیزش های شهری، حتیحرکتهایی که میتواند نقش یک جرقه را داشته باشد، مثل قتل ناموسی مونا حیدری، مثل اعدام نوید افکاری، مثل قتل بکتاش آبتین در زندان، اگر جامعه متشکل باشد، اگر این جنبش ها کنار هم باشند این جرقه ها میتواند تبدیل بشود به یک حرکت مستمر. حرکت مستمر بشکل تجمعات، تظاهرات واعتصابات. این حرکات اعتراضی است که میتواند ماشین حکومتی را از هر طرف فلج کند و ضربه نهایی را به حکومت بزند.
روشن است که هم خیزشها و شورش های شهری جایگاه مهمی دارند و هم اعتراضات و تظاهرات و مبارزات مستمر. باید حلقه ارتباط اینها را بهم پیدا کرد و به پیش برد. یک نمونه که بنحوی تلفیق این دو بود حرکت اصفهان بود. حرکت کشاورزان و مردم اصفهان علیه کم آبی که تبدیل شد به یک اعتراض توده ای. این حرکت هم شکلی از خیزش باصطلاح خود به خودی و عصیان داشت، عصیان مردمی که از بی آبی ذله شده بودند و بخصوص کشاورزان که زندگی شان در هم ریخته بود و بشدت به این مساله معترض بودند، و هم در عین حال بشکل اشغال و تحصن سازمانیافته به مدت یک ماه ادامه پیدا کرد به نحوی که التحریر اصفهان لقب گرفت. با سخنرانی ها با آژیتاسیون های رادیکال و با تجمعات با خودسازماندهی و همبستگی توده ای مردم یک شهر. التحریر اصفهان در واقع تلفیقی بود بین خیزش های شهری و حرکت های مستمر اعتراضی.
این را باید آگاهانه تبدیل کرد به یک نقشه عمل، به یک برنامه مشخص و البته در این میان احزاب و نیروهای انقلابی مثل حزب کمونیست کارگری، نقش اساسی میتوانند ایفا کنند. ما به سهم خودمان تمام توانمان را بکار میبریم که خیزش هایی، جرقه هایی، اعتراضات موردی ای که پیش میآید فرو نخوابد، تبدیل شود به یک حرکت اجتماعی گسترده متحد و مستمر که بتوانیم ضربه نهایی را به حکومت بزنیم و آنرا بزیر بکشیم.
٢٧ آوریل ٢٠٢٢
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.
انترناسیونال 970