محسن ابراهیمی
فایل پی دی اف ویژه پیاده کردن روی تلفن همراه
سران جمهوری اسلامی از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین ذوق زده شدند. تصور می کردند حمله به اوکراین با پیروزی سریع پوتین به سرانجام خواهد رسید، قدرت نمایی نظامی پوتین در مقابل غرب به تحکیم موقعیت او منجر خواهد شد و لابد تقویت روسیه به عنوان حامی جمهوری اسلامی میتواند برای موقعیت نابسامان این حکومت در منطقه و به تبع آن داخل فرجی حاصل کند. با این ارزیابی و آرزو بود که سران جمهوری اسلامی به پادوی ماشین تبلیغاتی ولادیمیر پوتین در تهاجم به اوکراین تبدیل شدند.
اول رئیسی بود که علیرغم رفتار تحقیر آمیز که در سفر به روسیه تحویل گرفت، ارباب را مطلع کرد که تجاوز نظامیش “قابل درک” است. همزمان کیهان شریعتمداری از “عملیات ویژه” پوتین تقدیر کرد. و بالاخره خود خامنه ای طوری حرف زد که انگار این آمریکا است که به اوکراین تهاجم کرده است. بعد مثل همیشه نوبت گله امامان جمعه رسید که هر چه ولی فقیه گفته بود نشخوار کردند و بالاخره رئیس دفتر خامنه ای آنقدر پیش رفت که آرزو کند هجوم نظامی به اوکراین زمینه ظهور امام زمان را فراهم خواهد کرد: “در جنگ اوکراین نقشه داشتند روسیه را گرفتار کنند. رئیس جمهور روسیه آدم زرنگی بود و پیش دستی کرد.انشاء الله این مقدمه ظهور حضرت ولی عصرخواهد بود.”
اینها همه شواهد دیگری هستند که نشان میدهند جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در سبد پوتین گذاشته است. سئوال این است که هدف از این درجه توسل و توکل به پوتین چیست و آیا آن هدف متحقق خواهد شد؟
مساله این است که در محاسبات سیاسی جمهوری اسلامی، روی حمایت پوتین به مثابه فاکتور اصلی برای بقای سیاسی حساب باز شده است. “استراتژی نگاه به شرق” قالب فضل فروشانه این نیاز سیاسی عاجل است.
ده سال است که خامنه ای با تکرار اینکه “جهان در حال گذار از يك پيچ تاريخىِ بسيار مهم است و انتظار میرود كه نظمى نوين در حال تولد يافتن باشد” دارد به خودش قوت قلب میدهد. ظاهرا وقتی تاریخ از این پیچ گذر کند، شرق یعنی چین و اساسا روسیه بر غرب پیروز خواهند شد و رمز بقای جمهوری اسلامی در این است که خودش را آنچنان محکم به دم این “شرق” ببندد که بتواند بعد از گذر از پیچ در “نظم نوین” برای خود جایی داشته باشد. خامنه ای ابلهانه تصور میکند تهاجم نظامی پوتین به اوکراین نشانه گذر از این “پیچ تاریخی” است.
جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در سبد پوتین گذاشته است چون در استراتژی بقایش روسیه نقش محوری را ایفا می کند. قابل درک است که یک حکومت متزلزل روی حکومتی در همسایگی حساب استراتژیک باز کند که تصور میکند در “نظم نوین” به مثابه یک قطب تعیین کننده نقش خواهد داشت.
برعکس، در استراتژی پوتین جمهوری اسلامی در بهترین حالت یک ابزار سیاسی تاکتیکی است. به این دلیل ساده که آنقدر احمق نیستند که حکومتی را شریک استراتژیک در نظر بگیرند که موجودیت خودش روی هوا است. به این معنا هیئت حاکمه روسیه در سیاست خارجی (منطقه ای و جهانی)، روی جمهوری اسلامی به مثابه یک سرباز پیاده در شطرنج سیاسی این مقطع جهان حساب میکند. مهره ای که بسته به شرایط و بازی طرف مقابل حرکتش میدهد.
برای مثال، منافع استراتژیک روسیه در رقابتهای به فرجام نرسیده جهانی و منطقه ای ایجاب می کرد که به هر قیمتی شده بشار اسد را در قدرت نگه دارد. وقتی از زینبیه و فاطمیه و محافظان حرم حکومت اسلامی در نقش پیاده نظام استفاده اش را کرد، آسمان سوریه را باز گذاشت تا نیروی هوایی اسرائیل چپ و راست سردار سپاه در خاک سوریه سر به نیست کند.
در ماجرای برجام هم دقیقا همین رفتار را کرد. عملا در نقش نماینده حکومت اسلامی در برجام ظاهر شد. نبض برجام را بدست گرفت. و به محض اینکه در مناقشه با غرب در جنگ اوکراین نیاز پیدا کرد، مذاکرات برجام را که جمهوری اسلامی بشدت نیاز دارد به جایی برساند گروگان گرفت تا از امریکا امتیاز بگیرد.
حکومتهای مستبد مثل جمهوری اسلامی ممکن است بتوانند در شکاف میان دولتها و رقابتهای جهانی از جایی آویزان شوند اما وقتی نیرویی عظیم بر پاهای آویزان چنین حکومتی چنگ بزند و به پایین بکشد، هیچ ابرقدرتی نمیتواند نجاتشان بدهد چه رسد به پوتین که سرنوشت سیاسی خودش در هوا معلق است.
هرکس به امواج اعتراضات تعطیل ناپذیر فقط پنج سال گذشته نگاه کند؛ هرکس آرمانها و آرزوها و خواسته ها و شعارهای انسانی و رادیکال جنبشهای اعتراضی در ایران را ببیند؛ هر کس فقط لحظاتی به عمق آزادیخواهی، عمق برابری خواهی، به گستردگی و رزمندگی این اعتراضات خیره شود، خواهد دید که جنبشی بزرگ در ایران در حال قدرت گرفتن است که اولین هدفش سرنگونی کامل حکومت اسلامی است. این سرنوشت گریزناپذیر جمهوری اسلامی است. سرنوشتی که در مقابلش از ده تا پوتین هم کاری ساخته نیست.
۱۷ مارس۲۰۲۲