انترناسیونال ۶۱۳
در برنامه پرگار بی بی سی اول ژوئن (۱۱ خرداد)، آذر ماجدی یکی از شرکتکنندگان در برنامه، اکبر گنجی را عامل و آمر شکنجه و جنایت معرفی کرده بود و صادق صبا مدیر رادیو تلویزیون و سایت بی بی سی در پاسخ به اعتراض اکبر گنجی از او معذرتخواهی کرد. اما مگر اکبر گنجی با تشکیل سپاه پاسداران بلافاصله به آن نپیوست و از مسئولین سپاه پاسداران نبود؟ مگر ایشان روسری زنان را با پونز به پیشانی شان نمیچسباند و افتخار اسیدپاشی به زنان را نداشت؟ مگر ایشان از اراذل و اوباش حکومت نبود؟ مگر ایشان که الان خیلی طرفدار عدم خشونت شده خودش یکی از عوامل بدترین نوع خشونت علیه مردم، علیه کمونیست ها، علیه زنان، علیه فعالین کارگری نبود؟ مگر یکبار حاضر شده که از قربانیان جنایات رژیم در دهه شصت بخاطر همکاری اش با ارگان های سرکوب حکومت معذرتخواهی کند؟ ایشان از دوستان نزدیک سعید حجاریان بنیانگذار وزارت اطلاعات بوده و سپس عبدالکریم سروش عامل موثر انقلاب فرهنگی یعنی اخراج و کشتار دانشجویان و استادان دانشگاه ها ایشان را در «حلقه کیان» تغذیه فکری میکرده است. اینکه ایشان از عناصر وزارت اطلاعات و از شرکای جرم انقلاب فرهنگی هم بوده یا نه و یا چه همکاری های دیگری با ارگان های حکومت داشته از جمله چیزهایی است که باید روشن شود و بنابراین فعلا اینها را نادیده میگیریم.
ایشان درمورد سوابق درخشان خود مدرک خواسته اند اما مگر ایشان فرماندهی سپاه را تکذیب میکنند؟ گیرم که هیچ جرم دیگری مرتکب نشده باشند اما مگر سپاه پاسداران از بدو تاسیس یکی از مهمترین ارگانهای حکومت برای سرکوب مردم و حفظ حکومت نبوده است؟ نکند ایشان مروج عدم خشونت در سپاه بوده است و کسی خبر ندارد؟ حتما از نظر آقای صادق صبا و مسئولین بی بی سی فارسی عضویت در سپاه پاسداران بعنوان خدمت به میهن باید ارج نهاده شود اما از منظر زنانی که کرور کرور از محل های کار اخراج میشدند و مورد بدترین خشونت ها قرار میگرفتند، زندانیان سیاسی که شکنجه و اعدام میشدند، مردم کردستان و ترکمن صحرا که مورد بیرحمانه ترین سرکوب های سپاه بودند و از زاویه کل مردمی که با اوباش سپاه مواجه میشدند، سپاه یادآور چیزهای دیگری است. سابقه پونز و اسیدپاشی را هم همکاران سابق گنجی از جمله صفار هرندی و کسان دیگری بارها یادآوری کرده اند و گفته اند ایشان را بخاطر اینکه به پيشاني دخترهاي جواني كه پوشش متفاوتي داشتند پونز ميچسباند، اکبر پونز میخواندند. و ایشان البته هیچوقت طالب معذرتخواهی آنها نشده اند.
اکبر گنجی در واقع به صادق صبا و بی بی سی میگوید از مخالفین جمهوری اسلامی، و از بخشی از حکومت که ایشان را مورد غضب قرار داده، توقع دیگری ندارم اما شما دیگر چرا؟ مگر شما رسانه اصلاح طلبان حکومتی نیستید؟ مگر شما همفکر و بلندگوی خاتمی ها و روحانی ها و سروش ها و امثال ما نیستید، مگر شما یک رسانه ضدکمونیست نیستید، چگونه یک کمونیست را به برنامه پرگار دعوت کردید و اجازه دادید از رسانه خودمان سوابق ما را بازگو کند؟
اما کاش مساله همین بود. بی بی سی نامه ای از گنجی چاپ کرده که کمونیست ها و هر کس که خواهان انقلاب علیه جمهوری اسلامی است را مروج خشونت، حامی لشگرکشی دولت آمریکا به ایران، طرفدار سوریه ای و یمنی و لیبیایی کردن ایران خوانده است. یادش نمیرود که مثل کیهان شریعتمداری به مخالفین جمهوری اسلامی در خارج تحت عنوان «خارج نشینان» بتازد و افشای جمهوری اسلامی در افکار عمومی بین المللی، خواست انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی و کل فعالیت های آزادیخواهانه و سرنگونی طلبانه را تحت عنوان مبارزه مسلحانه تخطئه کند. شکسته نفسی هم فرموده اند و نمایندگی مبارزان داخل کشور را هم به خود منصوب کرده اند. البته نباید اینجا خرده گرفت که منظور ایشان از مبارزان داخل کشور ایادی دو خرداد و دوستان سابق ایشان اند. و همه اینها را بی بی سی با دست و دل بازی پخش کرده و رئیس تلویزیون فارسی بی بی سی از ایشان به گرمی معذرت خواسته است. و این یک علت دارد. بی بی سی خود را شریک کلیت تفکر اکبر گنجی میداند. اما ایکاش بی بی سی یکبار هم شده ظاهر کار ژورنالیستی را حفط میکرد و با یک استاندارد برخورد میکرد. در این صورت بارها و بارها بخاطر سکوت در مقابل جنایات هر روزه حکومت، سانسور اعتراضات کارگران و مردم ایران، سکوت درمورد جنایات هر روزه ای که علیه زنان و مردم ایران میشود، سکوت درمورد نقش جنایتکارانه جمهوری اسلامی در یمن و سوریه و عراق، سکوت درمورد اعدام های بیشمار در دوره حکومت تدبیر و امید و موذی گری های هر روزه اش از مردم معذرتخواهی میکرد. بی بی سی رسما و علنا بلندگوی بخشی از حکومت اسلامی است. معنای واقعی «معیارهای ارزشمند و مهم» آقای صبا و بی بی سی را مخالفین حکومت اسلامی به خوبی میشناسند.