انترناسیونال ۶۰۸
تجمعات اعتراضی هزاران معلم در سراسر ایران در ١٧ اردیبهشت در تداوم اعتراضات آنان از فاصله دی ماه گذشته تاکنون، گامی دیگر به جلو بود. این اعتراضات در عین حال دستاوردهای مهمی برای خود آنان و کل جامعه در پی داشت. و تعین یافتن بیشتر خواستهای معلمان، همبستگی مبارزاتی و طبقاتی آنان را با کارگران و با بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه که کمرشان زیر زندگی با دستمزدهای زیر خط فقر و فلاکت بیسابقه حاکم بر جامعه خرد شده است، بیش از بیش به نمایش گذاشت. باز کردن بیشتر این مشاهدات و نشان دادن موقعیت کنونی معلمان به لحاظ مبارزاتی و گام های بعدی پیش روی آنان نکات مهمی است که تلاش دارم در این نوشته کوتاه به آن اشاره کنم.
پیشروی ها کدامند
مبارزات معلمان در این مدت یک فاکتور مهم در تغییر توازن قوای سیاسی جامعه بوده و تاثیر مستقیم خود را بر فضای سیاسی شهرها گذاشته است. از جمله این اعتراضات و تجمع اخیر معلمان در ١٧ اردیهبشت توانسته است گفتمان بر سر ممکن بودن چنین اشکالی از اعتراضات سراسری را بیش از بیش به گفتمان مردم تبدیل کند.
به عبارت روشنتر نفس برپایی تجمعاتی هزاران نفره و سراسری و تداوم چنین تجمعاتی در فاصله دی ماه تا کنون، خود یک اتفاق سیاسی مهم است که توانسته است تاثیرش را بر مبارزات کارگران و کل جامعه نیز بگذارد.
از جمله تاثیر و فشار این اعتراضات و اعتصابات هر روزه کارگران در مراکز کارگری را در اظهارات خود حکومت میشود به روشنی دید. بطوریکه زیر فشار این اعتراضات، امروز دارند از رعایت “مدبرانه حق اعتصاب” و اینکه این حق در “قانون کار” هم اعلام شده سخن میگویند. و این درحالیست که در قانون کار ضد کارگری حکومت اسلامی، کارگران از حقوق پایه ای چون حق تشکل و حق اعتصاب محرومند. در هر حال نفس به راه افتادن این گفتمان ها از پیشروی جنبش اعتراضی کارگری و از جمله مبارزات معلمان حکایت دارد.
بعلاوه یک شاخص مهم دیگر پیشروی معلمان در اعتراضاتشان تعین یافتن خواستهایشان است. و مشخصا خواستهایی که معلمان در فراخوان برای ١٧ اردیبهشت اعلام کردند، پیشروی جدیدی برای آنان و کل جامعه بود. در راس این مطالبات، خواستهایی چون افزایش حقوقها بالاتر از خط فقر، تحصل رایگان، از بین رفتن فاصله طبقاتی آموزش که امروز بصورت مدارس خصوصی و دولتی شاهدش هستیم، آزادی معلمان دربند، تاکید بر حق تشکل و حق برپایی ماهانه مجمع عمومی کانون های صنفی معلمان در شهرهای مختلف، بازسازی مدارس تخریبی، استخدام معلمان حق التدریسی می درخشید. اینها خواستهایی هستند که بیش از بیش کل جامعه را نمایندگی میکنند. خواستهایی رادیکال و انسانی که به طور مثال طبقاتی بودن آموزش و پرورش در جامعه را زیر سوال برده است و معلمان با خواست تحصیل رایگان عملا پرچم یک امر سراسری و مهم اجتماعی را بدست گرفته اند. نوشتن این مطالبات بر روی پلاکاردهایی که معلمان معترض در ١٧ اردیبهشت همراه داشتند و و نیز اعلام آنها بصورت قطعنامه ویژه این روز که با کف زدن معلمان و تجمع کنندگان در این روز مورد تایید قرار گرفت، این خواستها را وسیعا به درون جامعه برد و کمک کرد که به گفتمان بخش وسیعی از مردم تبدیل شود و اینها همه نقطه عطف مهمی در مبارزات معلمان و اعتراضات کل جامعه بود.
تجمعات اعتراضی معلمان به این اعتبار گام مهمی بود در تعین یافتن خواستهای معلمان و کل مردم. و این پیشروی در مبارزات معلمان وقتی بیشتر دیده میشود که این شعارها و این خواستها را با خواستهایی که در نقطه شروع اعتراضات آنان شاهد بودیم، مقایسه کنیم. از جمله مبارزات معلمان در ابتدا و به طور مثال در سال ٨٥ و بعد از آن اساسا بصورت اعتراض علیه تبعیض، اما با خواستی کلی و نامتعین چون اجرای نظام هماهنگ دستمزدها خود را بیان میکرد. اما امروز معلمان ضمن اعتراض به تبعیض ها و حقوقهای چند بار زیر خط فقر، به عنوان اولین قدم خواست روشن افزایش حقوقها به میزان بالاتر از خط فقر را به پیش کشیده اند و این خواست کارگران، بازنشستگان، پرستاران و کل جامعه است و بدست گرفتن این خواست مشخص توسط معلمان مبارزات آنان را بیش از بیش به مبارزات کارگران و بخش عظیمی از جامعه که جانشان از فقر و فلاکت حاکم به لب رسیده است و به ادامه این وضعیت اعتراض دارند، پیوند میدهد.
پیشروی دیگر تجمعات ١٧ اردیبهشت معلمان سازمانیافتگی بیشتر این مبارزات و تعرضی تر بودن فضای اعتراضی در میان آنان بود. این را در خواندن قطعنامه در تجمع اعتراضی چند هزار نفره معلمان در تهران و کف زدن حاضرین در تایید آن، در بلند شدن طنین شعار “معلم زندانی آزاد باید گردد” در تجمع چند هزار نفره معلمان در مشهد، درسر دادن شعار “خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون” در بوشهر، و در درست شدن زنجیره انسانی در تجمعات معلمان در همدان هنگامیکه قطعنامه را میخواندند، میشد به روشنی دید. یک خواست معلمان در این تجمعات حق برپایی مجامع عمومی کانون های صنفی در شهرهای مختلف و دخالت فعال توده عظیم معلمان در پیگیری خواستها و مبارزاتشان بود. بیان این خواست، نشانگر نقش مهم سازمانیابی و تشکل در میان معلمان است.
نوشته های قبلی در مورد نقش مدیای اجتماعی در سازمانیابی مبارزات معلمان نوشتیم. از جمله گفته اسماعیل عبدی دبیر کانون صفنی معلمان مبنی بر اینکه معلمان از طریق گرد آمدنشان در وایبر و خبررسانی وسیع در آن از تشکلهای خود جلوتر بودند، روشنگر این حقیقت است.
در تدارک تجمعات ١٧ اردیبهشت معلمان همچنین گفتمان وسیعی بر سر خواستهایشان به راه انداختند و این خود قدم مهمی برای اجتماعی کردن این خواست ها و جذب بیشتر بخش های مختلف جامعه به این اعتراضات بود. از جمله در تجمعات ١٧ اردیبهشت حضور خانواده های دانش آموزان و خانواده های معلمان قابل توجه تر بود.
موقعیت امروز معلمان و گام های بعدی
مبارزات معلمان در این دوره و جنبش و جوش سیاسی ای که حول آن در شهرهای مختلف و در کل جامعه به راه افتاده است، توجه ها را بیش از بیش به خود جلب کرده است و این مبارزات در کنار اعتراضات هر روزه کارگران دارد به مرکز ثقلی مهم در سیر تحولات سیاسی جامعه تبدیل میشود. به این اعتبار معلمان امروز در موقعیت قویتر، سازمانیافته تر و متحدتری برای پیگیری خواستها و مبارزاتشان قرار دارند. با توجه به این موقعیت و با توجه به خواستهایی که دارند این مبارزات بیش از هر وقت زمینه اجتماعی برای حمایت وسیع کل جامعه را دارد.
نفس اینکه امروز بحث بر سر خواستهای معلمان و وضع آموزش و پرورش و غیره به موضوع بحث در مجلس تبدیل میشود، وعده اختصاص بودجه بیشتر به آموزش و پرورش داده میشود، و از رتبه بندی کار معلمان و غیره بحث میشود، نتیجه فشار اعتراضات معلمان است. آنها از یکسو همان افزایش ١٤ درصدی به حقوقهای چند بار زیر خط فقر معلمان را تاکید کردند و از سوی دیگر با پیش کشیدن طرحهایی چون رتبه بندی کار معلمان و غیره و اضافه شدن چندرقاز پول تحت این عناوین تلاش میکنند که فضای اعتراض در میان معلمان را به درجه ای تخفیف دهند و در عین حال تردیدهایی در میان بخشی از معلمان ایجاد کرده و صفوف متحدشان را به هم بریزند. اما تجمعات هزاران نفره معلمان در ١٧ اردیهبشت با شعار افزایش “حقوقها به بالاتر از خط فقر”، پاسخ متحد معلمان به این تمهیدات بود. نکته اینجاست که معلمان در مبارازتشان پیشروی های خوبی داشته اند، ولی باید این پیشروی ها را با تحمیل خواستهایشان تثبیت کنند. ایستادن در این نقطه از مبارزه موجب فرصتی برای رژیم برای تعرضی دوباره و ایجاد تفرقه در صفوف آنان و عقب زدن مبارزاتشان خواهد بود. همانطور که معلمان در آخرین تجمع خود در ١٧ اردیبهشت اعلام کردند، اگر به خواستهای آنان پاسخی داده نشود، به اعتراضاتشان ادامه خواهند داد، یک تاکید مهم تداوم این اعتراضات است و باید گامهای بعدی برای این تداوم را روشن کرد. باید هوشیاری و اتحاد کنونی را حفظ کرد. معلمان باید بدانند که در خواست افزایش حقوقها به بالاتر از خط فقر و در مبارزه بر سر خواستهایی که دارند تنها نیستند و اکنون کارگران و بطور واقعی بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه را با این خواست معین در کنار خود دارند و باید همچنان پرچم این خواست را برافراشته نگاهدارند. نباید گذاشت که مبارزات معلمان با وعده های مجلس و غیره عقب رانده شود و در مبارزاتشان دچار سردرگمی و سرخوردگی شوند. یک شرط مهم حفظ اتحاد معلمان در مبارزاتشان متحد نگاهداشتن آنان حول خواستهایی است که در قطعنامه هایشان اعلام کردند و در راس آن خواست افزایش فوری حقوقها به رقمی بالاتر از خط فقر است.
تاکید دیگر گسترش سازمانیابی در خطوط مدیای اجتماعی و از جمله وایبر و جاری نگاهداشتن این گفتمان ها در این خطوط در میان بخش هر چه وسیعتری از معلمان در شهرهای مختلف است.
تاکید دیگر پیگیری خواستهای قطعنامه تجمع اعتراضی ١٧ اردیبهشت است. از جمله پیگیری این خواستها توسط معلمان از طریق نمایندگانشان، تعیین اولتیماتوم برای پاسخگویی به آن و اعلام اینکه اگر پاسخ نگیرند دوباره دست به تجمع خواهند زد و تدارک فراخوانهای اعتراضی بعدی است.
تاکید دیگر، پافشاری بر روی آزادی معلمان زندانی، از جمله رسول بداغی، عبدالرضا قنبری، محمود باقری و علیرضا هاشمی دبیر سازمان معلمان است که در کوران اعتراضات اخیر آنان دستگیر شد. تاکید بر این خواست، تاکید بر خواست آزادی زندانیان سیاسی به معنی گرفتن حربه گذاشتن فشار و تهدید برروی معلمان معترض برای جلوگیری از سازمانیابی مبارزات و پیگیری خواستهایشان است. در همین راستا فشار بر روی اسماعیل عبدی و قرار دادن وی در دوراهی استعفا یا ده سال زندان، باید با وسیعترین اعتراض از سوی معلمان پاسخ گیرد. باید طومارهای اعتراضی جمع کرد و با اعتراضی گسترده به این گستاخی حکومت پاسخ درخور داد.
و بالاخره تاکید بر همبستگی مبارزاتی بین مبارزات معلمان، کارگران، پرستاران و بخش های مختلف حقوق بگیر و محروم جامعه است. تاکید بر جلب بیشتر حمایت اجتماعی خصوصا خانواده های دانش آموزان که بخش عظیمی از جمعیت کشور هستند، است.
با رساندن صدای اعتراض معلمان به کل جامعه باید برای جلب این همبستگی و جلب بیشترین حمایت ها تلاش کرد.
زنده باد مبارزات متحد معلمان