دور جدید مذاکرات هسته ای روز چهارشنبه در وین آغاز شد. مفسرین و ناظرین سیاسی مساله چگونگی رفع تحریمها را مهمترین موضوع مورد بحث در این دور مذاکرات میدانند. علت هم روشن است. در مورد کاستن از تعداد سانتریفوژها و میزان غنی سازی اورانیوم و بازرسی از نیروگاهها و دیگر تمهیدات لازم برای بی آزار کردن پروژه هسته ای و جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای در لوزان باندازه کافی “تفاهم” شده است. اگر پارامترهای اعلام شده در فکت شیت دولت آمریکا در مورد تفاهم لوزان، که بحثهای جنجالی هم در میان جناحهای حکومت دامن زد، در توافق جامع رسمیت پیدا کند هدف غرب برآورده شده است. آنچه میماند لغو تحریمها یعنی تحقق هدف جمهوری اسلامی از مذاکرات است. جمهوری اسلامی خواستار رفع فوری همه تحریمها بعد از توافق جامع است و ۱ + ۵ خواهان رفع تدریجی تحریمها و بعد از اطمینان خاطر یافتن از اجرای گام بگام توافق. این مساله همچنان ناروشن و بلاتکلیف باقی مانده است اما اختلاف تنها اینجا نیست. در پشت صورت ظاهر مساله هسته ای، آنچه در واقع روی میز قرار دارد رابطه جمهوری اسلامی با غرب است. اظهارات صریح روحانی بعد از توافق لوزان در مورد تنش زدائی با کشورهای متخاصم و اعلام آمادگی اخیر ظریف برای همکاری با “صاحبان منافع در منطقه” مستقیما به همین مساله رابطه با غرب مربوط میشود. معضل اصلی اینجاست. رفع همه تحریمها اولین و مبرم ترین خواست جمهوری اسلامی و مورد توافق هر دو جناح است اما در مورد رابطه با غرب خامنه ای و اصولگرایان و دلواپسان، خط و جهتگیری کاملا مغایر با سیاستهای روحانی- رفسنجانی را دنبال میکنند. در این مورد طرف مقابل دولت روحانی و جناح او نه دولت آمریکا و ۱ + ۵ بلکه خامنه ای و اصولگرایان هستند. رفع تحریمها و توافق جامع هر سرنوشتی پیدا کند، مساله رابطه با غرب موضوع و منشاء حاد ترین کشمکشهای درون حکومتی خواهد بود.