شهلا دانشفر:
گران شدن نان شوک مصرفی دیگری بر زندگی بخش عظیمی از جامعه وارد کرد. دولت روحانی همچون دولتهای قبلی، در ادامه سیاست ریاضت اقتصادی و صندوق جهانی با حذف کامل سوبسید نان این سیاست را به آخر خط برد. در نتیجه قیمت نان که یک قلم اساسی هزینه های مردم است صد درصد و بعضا تا ٢٠٠ درصد افزایش یافت. بدین تریتب آخرین لقمه نان مردم گرسنه و فقیر جامعه از سفره شان ربوده شد. این اقدام طبعا مساله به گران شدن نان خلاصه نمیشود، بلکه متعاقب آن قیمت دیگر کالاهای اساسی مردم در همین هفته افزایش یافت و زمزمه های بحث بر سر افزایش دوباره قیمت کالاهای حامل انرژی از جمله بنزین نیز شنیده میشود. با اعتراضی سراسری علیه تعرضات هر روزه جانیان اسلامی به زندگی و معیشتمان بایستیم و گرانی نان را نپذیریم.
شرایطی که نان را گران کردند
رژیم اسلامی در طول سی و شش سال تلاش کرده است تا با تحمیل دستمزدهای چند بار زیر خط فقر، تحمیل قرادادهای موقت کاری، بیکارسازیها و محرومیت مردم از هر گونه تامینی بار بحران اقتصادی اش به دوش مردم بیندازد، تا برای خود بقا بخرد. آخرین طرحشان، حذف چندرقاز سوبسید هایی بود که به کالاهای اساسی مورد نیاز تعلق میگرفت، تحت عنوان اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ” که در طی چندین سال از زمان دولت رفسنجانی زمینه چینی میشد و سوت آغازش را احمدی نژاد زد و دولت روحانی بر ادامه اش تاکید گذاشت. و در ادامه این سیاست است که جانیان اسلامی کل جامعه را تا به امروز به چنین سطحی از فقر و تباهی کشانده اند. اخیرا علی ربیعی وزیر کار جمهوری اسلامی از وجود ۷ میلیون نفر در شرایط فقر شدید که امنیت غذایی آنها در مخاطره است، سخن میگوید. جالب توجه اینجاست که او این آمار را میدهد و بعد با بیشرمی تمام وقتی از دستمزد کارگران برای سال ٩٤ بحث در میان است، افزایش میزان حداقل دستمزد را به وضع اقتصاد جامعه و بنگاههای کار گره میزند. معنی عملی آن نیز اینست که علیرغم گرانی های روزافزون قیمت ها و از جمله قیمت نان، خبری از افزایش دستمزد نیست. گمانه زنی هایشان بر سر میزان حداقل دستمزد سال آتی نیز از همین الان حول افزایش ١٤ درصد و یا ١٧ درصد بر دستمزد چند بار زیر خط فقر کنونی میچرخد که حتی بسیار پائین تر از میزان تورمی است که خود رسما اعلام می کنند و معنی آن رسیدن سطح دستمزدها نهایتا به رقمی بین ٧٠٠ تا ٨٠٠ هزار تومان است.
بدین ترتیب همه شواهد حکایت از اعلام جنگی همه جانبه به کل جامعه و تعرض گسترده تر به زندگی و معیشت مردم دارد. بویژه در شرایطی که دولت روحانی با جلو بردن سیاست مذاکره با غرب جلو آمده بود، تا بلکه با کاهش تحریم ها گشایشی برای اقتصاد فروپاشیده جمهوری اسلامی حاصل شود، و عملا برای هیچکدام از طرفین این مذاکره امید و چشم اندازی برای به نتیجه رسیدن نمانده است، اقتصاد حکومت اسلامی بیش از بیش به بن بست رسیده است. در این میان کشاکش عربستان سعودی و ایران و رسیدن قیمت نفت تا بشکه ای ٧٠ دلار ، جمهوری اسلامی را بیش از بیش به مخمصه انداخته است. بطوریکه در همین روزها موسسهی سرمایهگذاری بینالمللی (آیآیاف) با انتشار گزارش مفصلی دربارهی آیندهی اقتصاد ایران بر این نکته تاکید دارد که اگر توافق اتمی میان ایران و قدرتهای جهانی سر نگیرد، اقتصاد ایران ظرف ۲ سال آینده به ورطهی ورشکستگی کامل خواهد افتاد. این فشارهای اقتصادی باز هم کارگران و مردم زحمتکش را هدف قرار داده و تمام تلاش رژیم تقویت دستگاه سرکوب و خفقان و کمک به ارگانهای ارتجاعی از سویی و پر کردن حسابهای بانکی سرکردگان باندهای حکومتی است.
در عین حال وضعیت اقتصادی به بن بست رسیده حکومت از یکسو و فضای پر جنب و جوش اعتراضی در میان کارگران و کل جامعه از سوی دیگر نزاعهای درون حکومت را شدت بیشتری داده و در جنگشان وحشت از مردم را به روشنی میتوان دید. روحانی تلاش دارد با یک رقمی اعلام کردن رشد تورم و رشد بیکاری و غیره اینطور وانمود کند که همه چیز بخوبی پیش میرود. جناح مقابل نیز با جعلی خواندن این ادعا ها و بر ملا کردن برخی از حقایق تلاش دارد وضعیت بد اقتصادی و ناموفق بودن سیاستهای دولت را به رخ کشد.
در دل همین نزاعهاست که در بحث هایشان از ابعاد میلیونی بیکاری بعنوان زلزله در بازار کار، نرخ خط فقر سه میلیون تومان و غیره سخن میگویند و به یکدیگر هشدار میدهند. نمونه ای از همین کشاکش ها سخنان روحانی در همایش مبارزه علیه فساد است. او در این همایش با گفتن اینکه وقتی تفنگ و پول و رسانه در اختیار یک نهاد باشد، فساد می آورد، آشکارا سپاه پاسداران و جناح مقابل را زیر حمله قرار میدهد. و نیز در همانجا صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه نگران از اوضاع با گفتن اینکه نباید فساد طوری بزرگنمایی شود که آثار مخرب داشته باشد، تلاش میکند گوشی را دست همه بدهد که در این دعوا هر دو طرف و یا کل نظام بازنده اند.
در چنین مخمصه و استیصالی است که حکومت اسلامی، فشار و تهاجمش را بر زندگی و معیشت مردم تشدید کرده است. و در چنین شرایطی است که قیمت نان افزایش می یابد. رژیم اسلامی از یکسو قیمت نان را افزایش میدهد و از سوی دیگر بر ماشین سرکوب و جنایتش شتاب میدهد تا مبادا کنترل اوضاع از دستشان خارج شود. تا مبادا مردم به جان آمده از فقر و گرسنگی به میدان آیند و خواستهایشان را طلب کنند. ترس حکومت اسلامی از “شورش گرسنگان ” است.
گرانی نان و پاسخ مردم
اوضاع جامعه حکایت از جلو آمدن مردم با جنبش های اجتماعی شان را دارد. این را با نگاهی به فضای اعتراضی مردم در همین چند ماه اخیر به روشنی میتوان دید. اعتراضات مردم در برابر حکومت اسید پاشان و به غلط کردن افتادن حکومت در برابر مردم خشمگین، حجاب برگیران زنان و شکستن دیوار آپارتاید جنسی، در مناسبتی چون گرامیداشت مرتضی پاشایی خواننده جوانی که در گذشت، دو نمونه اخیر از این اعتراضات است. محیط های کارگری نیز پر از اعتراض و مبارزه است. در همین یک ماه اخیر چندین هزار کارگر در کارخانجات مختلفی چون پتروشیمی ماهشهر، یاس خرمشهر، معدن کوشک بافق، معدن چادرملو، سیمان لوشان، شرکت برق منطقه تهران، شیشه آبگینه، آلومنیای جاجم خراسان، بازنشستگان مازندران، معدن البرز شرقی، کارگران ساختمانی، کارگران بازنشسته در تهران، گروه صنعتی هوایار و … در اعتراض و مبارزه بوده اند و بسیاری از این مراکز به کانونهای داغ اعتراض در این شهر و آن شهر تبدیل شده اند. هم اکنون نیز بحث بر سر گرانی و خصوصا موضوع گرانی نان، به بحث داغی در میان مردم تبدیل شده و جامعه به مرز انفجار رسیده است.
روشن است که در چنین فضایی تصمیم حکومت برای افزایش قیمت نان با عکس العمل اعتراضی گسترده مردم روبرو خواهد شد. دیر نیست که مردم صف های خرید نان را به صف اعتراض گسترده خود تبدیل کنند. و باید به تدارک چنین اعتراضاتی رفت. باید اعلام کرد که گرانی نان و بالارفتن هر روزه قیمت ها را قبول نمیکنیم. باید اعلام کرد که دولت موظف است به عنوان اولین قدم به کالاهای اساسی مورد نیاز مردم از جمله نان سوبسید بپردازد. باید اعلام کرد که اگر خط فقر به گفته خودتان سه میلیون تومان است، حداقل دستمزد ما کارگران نیز باید سه میلیون تومان باشد. و این خواست همه معلمان، پرستاران، بازنشستگان و بخش اعظم حقوق بگیران جامعه است.
میتوان علیه گرانی نان و بالا رفتن هر روزه قیمت ها طومار های اعتراضی جمع کرد و در مقابل مجلس و مراکز قدرت رژیم اسلامی در شهرهای مختلف تجمع برپا کرد و خواهان لغو این تصمیم شد. میشود در تمام مراکز کارگری اعلام کرد که حالا که نان و قیمت کالاهای مورد نیاز ما مردم هر روز افزایش می یابد، دستمزد ما کارگران نیز باید اضافه شود. خصوصا جنبشی بر سر این خواست در جریان است. ٤٠ هزار کارگر بر سر خواست افزایش دستمزدها طومار اعتراضی داده و پیگیر خواستشان هستند. اتحادیه آزاد کارگران ایران مبتکر این طومار ها فراخوان به اعتراضی سراسری علیه فقر و گرانی نان و برای خواست افزایش دستمزده ها داده است. میشود به این طومار و به این فراخوان پیوست و پرچم خواست حداقل دستمزد سه میلیون تومان را بلند کرد. بدین ترتیب با اعتراضاتی سراسری علیه تهاجمات رژیم به زندگی و معیشتمان به میدان بیائیم و بساط جانیان اسلامی را جارو کنیم.