logo negah

نگاه هفته

logo negah

مجموعه ای از اخبار و رویدادهای هفته در شهرهای کردستان
نسان نودینیان ـ نسرین رمضانعلی

اجتماعی
٦مهر: لقمان قنبری، روزنامه‌نگار هفته‌نامه امید کرمانشاه به دلیل انتقاد از دولت به اداره اطلاعات شهر سرپل‌ذهاب احضار شده است.

منطقه‌ی “دول‌دره”
اعضای انجمن فرهنگی ـ اجتماعی آشتی در چندین روستای منطقه‌ی “دول‌دره” فعالیت گروهی انجام دادند. انجمن “آشتی با زندگی” روز جمعه‌ گذشته علاوه بر ارائه‌ خدمات بهداشتی و دارویی میان روستائیان منطقه ثلاث باباجانی، لوازم‌التحریر رایگان نیز میان تمامی دانش‌آموزان مدارس توریع کردند.

آتش سوزی
مراتع طبیعی منطقه‌ی حفاظت‌شده بیستون در کرمانشاه، طعمه حریق شد و خسارات فراوانی به بار آورد. در این حادثه، به ٣٠ هکتار از پوشش مرتعی میشه‌راه(ریواسان) خسارت وارد و تعدادی از درختان منطقه نظیر بلوط، زالزالک و آلبالو وحشی در آتش سوختند.

خودکشی
٤مهر: یاسر حسینی در جوانرود اقدام به خودکشی و در نتیجه جان خود را از دست داد.

مهاباد؛ طی روزهای اخیر دکتر منصور سهرابی از منزل مسکونی‌اش در شهر مهاباد خارج و تاکنون از سرنوشت وی اطلاعی در دسترس نمی‌باشد.(منبع سایت کردپا)

بسیج شوید و ثبت نام کنید!
شهر دیواندره، دانشگاه پیام نور دیواندره طی دستورالعملی اعلام کرده، در صورت نام‌نویسی در سازمان بسیج، دانشجو برای سالتحصیلی جدید می‌پذیرند. طی روزهای گذشته هنگام مراجعه دانشجویان برای ثبت‌نام به دانشگاه پیام‌نور دیواندره به آنها گفته شده، به شرط نام‌نویسی در سازمان بسیج در دانشگاه پذیرش می‌شوند.

وعده غذای دانشجویان قطع شده!
مسئولان دانشگاه پیام‌نور شهر سقز از زمستان سال گذشته وعده ناهار دانشجویان را قطع کرده بودند، برای امسال نیز این وعده غذایی از دانشجویان قطع می‌شود.

اعتصاب غذا در زندان
علیرضا رسولی فرزند حسن زندانی سیاسی اهل مهاباد که در زندان مرکزی ارومیه در بازداشت بسر می‌برد دچار بیماری صعب‌العلاج شده و مسئولان زندان با معاینه و معالجه پزشکی مخالفت کرده و به همین دلیل وی دست به اعتصاب غذا زده است.علیرضا رسولی دچار بیماری “سرطان” شده و در حالیکه نیاز به معالجه پزشکی فوری دارد، مسئولان زندان با معالجه پزشکی وی مخالفت می‌کنند. علیرضا که دو “غده سرطانی” در سینه دارد، هم‌اکنون در بند ١٢، بند زندانیان سیاسی زندان ارومیه در بازداشت به سر می‌برد. علیرضا رسولی به نشانه حمایت از دانش‌آموزان شین‌آباد پیرانشهر در مقابل اداره آموزش و پرورش مهاباد بهمراه شماری از فعالان تجمع کرده بودند که از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به سه سال زندان تعزیری محکوم گردید.

کارگران
اعتصاب کارگران سد داریان روز دوم راپشت سرگذاشت
٢مهر: کارگران شاغل در شرکت “سانا”ی سد داریان شهرستان پاوه در اعتراض به عدم پرداخت حقوق شش ماهه ‌خود دست به اعتصاب زدند. پیشتر یازدهم شهریورماه در مقابل فرمانداری این شهر دست به اعتصاب زده بودند و هم‌ اکنون دو روز است در محل کار در سد داریان دست به اعتصاب زده و کار این شرکت را تعطیل کرده‌اند.شرکت سانا، درحال ساخت نیروگاه برق در سد داریان شهر پاوه می‌باشد و سال گذشته نیز به دلیل اعتصاب کارگران این شرکت، ١٢ کارگر را از کار اخراج کرده بود.

کارگران اخراجی فولاد زاگرس به دیوان عدالت اداری شکایت کردند
١مهر: کارگران فولاد زاگرس در اعتراض به تایید اخراجشان توسط هیات‌های تشخیص و حل اختلاف اداره کار شهرستان قروه به دیوان عدالت اداری شکایت کردند.در حالی اخراج کارگران فولاد زاگرس را تایید کرده‌اند که پیش‌تر به بازگشت به کار آنان رای داده بودند. آرای این دو نهاد رسیدگی به اختلافات کار در پی جدید‌ترین تلاش کارفرما برای اخراج کارگران یعنی اعلام انحلال شرکت تغییر یافته‌ است.

ترکيدن لاستيک جان کارگر را گرفت
٣مهر: ترکيدن لاستيک کاميون موجب کشته شدن آپاراتي ٤٤ساله در سنندج شد .

۵ سال دوندگی ۱۵ کارگر نساجی بوکان بدنبال حقوق بازنشستگی
٢مهر: یک کارگر بیکار شده کارخانه نساجی بوکان گفت مشکلات دریافت سنوات کاری و بیمه‌ای کارگران کارخانه نساجی بوکان با گذشت ۵ سال از تعطیلی این کارخانه حل نشده به قوت خود باقی‌مانده است. این کارگر که پس از تعطیلی کارخانه نساجی بوکان در سال ۸۸ بیکار شده است، درباره مطالبات حقوقی کارگران بیکار این کارخانه گفت: با تعطیلی کارخانه در سال ۸۸، هنوز معوقات سنوات خدمت ۱۵نفر از کارگران این کارخانه پرداخت نشده و کارفرما حق بیمه‌هایی را که از کارگران کسر کرده را نیز به حساب تامین اجتماعی شهرستان بوکان واریز نکرده است. بر اساس پروانه بهره‌برداری کارخانه، این مجتمع تولیدی بایست ۹۰۰ نفر را به استخدام در می‌آورد اما در عمل این شمار به ۴۰ نفر رسید و بعد از ۱۷ سال کار, کارخانه با ۴۰ نفر به کارش خاتمه داد. از این‌ شمار کارگر (۴۰ نفر) بخشی بازنشسته شدند، شماری با کارفرما توافق کرده و با مبلغی غیرواقعی به طور قانونی رابطه کاری خود را خاتمه دادند اما در این میان ۱۵ نفر از کارگران باقی ماندند که از سال ۸۸ تا کنون بلاتکلیف اند. این ۱۵ کارگر برای پی‌گیری مطالباتشان به سراغ فرماندار، نمایندگان مجلس و حتی وزارت کار نیز رفته اند اما تا کنون ناموفق بوده‌اند.(بخشهایی از گزارش ایلنا)

سقوط از اسکلت ساختمانی در اربیل، مرگ کارگر بوکانی را رقم زد
٢مهر: بر اثر وقوع حادثه‌ی کار در در شهر اربیل، کارگر جوشکار کوروش آرخون فرزند محمدرسول از اهالی شهر بوکان جان خود را از دست داد.

بیانیه انجمن صنفی کارگران خبازی های سنندج و حومه به مناسبت فرا رسیدن مهر ماه و بازگشایی مدارس و مراکز آموزشی
کارگران، مردم شریف ایران! اول مهر ماه ۹۳ بار دیگر زنگ مدارس و مراکز آموزشی برای میلیون ها دانش آموز در سراسر ایران بصدا در آمد و بیش از ۱۲ میلیون کودک و جوان که امیدهای حال و آینده جامعه ایران هستند با امید فراگرفتن دستاوردهای آموزشی و پیشرفت علمی بشر در این روز، به محیط های آموزشی پای گذاشتند. امسال اول ماه مهر و بازگشایی مدارس و مراکز آموزشی را در شرایطی آغاز می کنیم که طبق اعلام رئیس مرکز آمار آموزش ‌و پرورش، حدود ۱۴۵ هزار دانش‌آموز از تحصیل به جا مانده‌اند – البته این آمار فقط مربوط به ۶ سال دوره ابتدايي يعني کودکان زير ۱۱ سال می باشد –و آمار کودکان مهاجر در ایران علی الخصوص کودکان افغان که متاسفانه از تحصیل محروم هستند و دانش آموزانی که در مقاطع راهنمايي (دوره اول متوسطه) و دبیرستان (دوره دوم متوسطه) ترک تحصیل می کنند که روند آن نیز شتاب بيشتري به خود مي گيرد معلوم نیست.
کودکان بازمانده از تحصیل یا آنها که درس و مدرسه را به هزاران دلیل رها کرده‌اند، اغلب متعلق به خانواده‌های کارگری و آسیب پذیر جامعه هستند. خانواده هایی که در یکی از دشوارترین دوران حیات خود از لحاظ اقتصادی و معیشت زندگی بسر می برند به طوری که وجود میلیونها کارگر بیکار و نبود امنیت شغلی به یک نگرانی دائمی کارگران شاغل و خانواده هایشان مبدل گشته است. دستمزدهای امسال هم که حدود ۱۰ درصد کمتر از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی تعیین گردید بدین معنا بود که ما کارگران می بایستی برای امرار معاشمان از هزینه های زندگی کم کنیم با وجود چنین شرایطی بسیاری از کالاهای اساسی سفره کارگران با سیر سعودی قیمتها همراه شده است. با بالا رفتن هزینه های زندگی و به دنبال آن، افزایش فشارهای روحی و روانی و انواع مصائب اجتماعی برای خانواده های کارگری، مانند وداع فرزندان کارگران با درس و مدرسه و پیوستن کودکان بی شمار دیگری به خیل کودکان کار و خیابان در آینده ای نزدیک دور از انتظار نیست. بگذریم از اینکه همین دستمزد بخور و نمیر هم به موقع پرداخت نمی شود و کارگران ناچارند برای دریافت دستمزدهای توافق شده نیز دست به اعتراض بزنند – تجمع کارگران پیمانی قطار شهری اهواز، تجمع کارگران معدن سنگرود، اعتصاب کارگران کاشی گیلانا، تجمع کارگران شهرداری زابل، تجمع کارگران پتروشیمی کارون، اعتصاب باشکوه کارگران سنگ معدن بافق، اعتراض کارگران شهرداری سقز و مریوان، اعتراض کارگران پتروشیمی رازی، اعتراض کارگران خبازی های سنندج و حومه و دهها و صدها اعتراض کارگری دیگر در سراسر ایران که می توان بدان اشاره کرد.بگذریم از اینکه بخشی از کارگران، مشمول قانون کار -که ناظر بر روابط کارگر و کارفرماست – نمی شوند و همین حداقل دستمزد ناچیز هم شامل حالشان نمی شود، برای نمونه ما کارگران خباز از سال ۹۱ تاکنون دستمزدهایمان بدون هیچ تغییری، ثابت باقی مانده و تمامی مراجعات و مکاتبات مان با مسئولین مربوطه هیچ اقدام عملی جهت افزایش دستمزدها به همراه نداشته است. ما کارگران خباز به مسئولین دولت تدبیر و امید که با شعار بهبود وضعیت زندگی کارگران به سر کار آمده اند، اعلام می داریم چگونه است که کارگران برای مطالبه حقوق صنفی خود با زندان و شلاق روبرو می شوند اما مسببین تمامی بی حقوقی ها و بی عدالتی هایی که به کارگران تحمیل می گردد و آنها را ناچار به اعتراض می کند مورد ماخذه قرار نمی گیرند؟! ما کارگران خباز با دستمزدهای کمتر از حداقل دستمزد اعلام شده از سوی شورای عالی کارمزدی، چگونه هزینه سر سام آور مسکن، خوراک، پوشاک و از همه مهمتر مخارج تحصیل فرزندانمان را در آستانه مهر ماه تامین نماییم؟ ما کارگران خباز ادامه چنین شرایطی را نابودی تدریجی زندگی خود می دانیم و بار دیگر بر مواضع و مطالبات قانونی خود پای می فشاریم و خواهان افزایش دستمزدهایمان مطابق با تورم واقعی موجود در کشور هستیم تا جسم و روح فرزندان ما هم زیر بار کار تباه نگردد و دیگر کودکی بجای پشت میز مدرسه وارد بازارهای کار نگردد. به همین خاطر انجمن صنفی کارگران خبازی های سنندج و حومه بار دیگر ضمن تبریک آغاز سال جدید تحصیلی به صف میلیونی دانش آموزان، دانشجویان،معلمان و استادان ایران و آرزوی بهروزی و موفقیت برای این عزیزان؛ از تمامی کارگرانی که برای احقاق حقوق تضییع شده خود اعتراض می کنند حمایت کرده و صدور احکام زندان و شلاق برای کارگران مجتمع پتروشیمی رازی را مغایر با مبانی انسانی و مقاوله نامه های سازمان جهانی کار که جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای هیئت رئیسه این سازمان می باشد، می دانیم و آن را محکوم می نماییم. انجمن صنفی کارگران خبازی های سنندج و حومه. سی و یکم شهریور ۱۳۹۳

به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۴-۹۳- غالب حسینی و افشین ندیمی
امسال در شرایطی سالِ تحصیلی ۹۴-۹۳ آغاز می شود، که وضعیت به مراتب بردهوارتری نسبت به سالهای گذشته به خانواده های فرودست جامعه تحمیل شده است.تعمیق بحران اقتصادی، بیکاری و اخراج سازیهای گسترده و دسته جمعی، و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر و تاخیر در پرداخت بموقع ان باعث شده است، که فرزندان بسیاری از خانواده های کارگر و زحمتکش به دلیل ناتوانی در تامین حداقل معاش روزانه و پرداخت هزینه های بالای تحصیل به ناچار درس و مدرسه را رها کنند و وارد بازار بی رحم کار شوند و این را می توان در سرگردانی میلیونها کودکِ کار، در سطح خیابانها ودر مراکز تولیدی یافت، که با کمترین دستمزد و در بدترین شرایط غیر انسانی مورد بهره کشیاقتصادی و سواستفاده های جنسی قرار می گیرند و انواع ناهنجاریهای اجتماعی آنها را تهدید می کند. همزمان با این اوضاع،گسترش خصوصی سازی و غیر انتفاعی کردن مدارس،به نحوی راه را برای ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان ،خانواده های کم درآمد مسدود و برای فرزندان، طبقات بالای جامعه هموار کرده است و عملاّ سرمایه داری شرایط را برای ترک تحصیل دانش اموزان، و پدیده کودکان کار و خیابا مهیا می کند، تا در سایه آن نیروی ذخیره بیکار را برای سود سرمایه هایشان تامین شود. در پایان ما ضمن تبریک اغاز سال تحصیلی ۹۴-۹۳ به تمامی دانش اموزان و دانشجویان ازاده ومعلمان مبارز، اعلام می داریم که کودکان و نوجوانان نباید از تحصیل محروم باشند و تمامی دانش اموزان باید از تحصیل رایگان برخوردار شوند و امکانات و شرایط لازم برای تحصیل و اموزش آنان از طرف دولت تامین و تضمین گردد غالب حسینی و افشین ندیمی فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی، زندان مرکزی سنندج.

کارگر سیکل ترکیبی سنندج- رد پایی دیگر
سیاستهای از ریشه ضد انسانی نظام سرمایه داری یکبار دیگر در یک دادوستد بزرگ با جابجایی سرمایه قربانی می گیرد. قربانی نه از نوع خون و خونریزی بلکه از نوع بیکاری،فقرو ناتوانی که در نوع خود می تواند بسیار بدتر از خون و خونریزی باشد.آری فرقی نمی کند، سرمایه دار، سرمایه دار است. حال صاحب سرمایه در قالب گروهی بنام دولت باشد ویا در قالب گروهی بنام بخش خصوصی،اما این فقط یک تئوری در نظام سرمایه داری است واین طبقه کارگر است که اختلاف مدیریت دولتی و بخش خصوصی را با پوست و استخوان و با دل و جان حس می کند.حداقل ما در اینجا اینطور حس می کنیم. دوستان، داستان از این قرار است، که در زمان دولت آقای احمدی نژاد و در جهت منطبق کردن دولت با سرمایه ی جهانی و در یک سیاست عوام فریبانه اقدام به پرداخت یارانه اجتماعی تحت نام سیاست از میان برداشتن اختلاف طبقاتی نمود، که درست برعکس به جواب رسید. البته جوابی که کاملا قابل پیش بینی و پیش گویی بود. و صد البته نه اینکه خود ایشان هم از این پیش گویی و پیش بینی بی اطلاع بودن،بلکه ایشان با علم به این موضوع و در چهار چوب تامین منافع بوژوازی، در بخش بازرگانی یا همان بازاریان عمل نمود.حال پرچم دار این سیاست برای تامین منابع مالی پرداخت یارانه ها، اقدام به خالی کردن خزانه ملت، موسسات مالی،فروش بی رویه و غیر قانونی منابع ملی نفت، گاز و….. و نیز دست اخر فروش صنایع بزرگ بنام خصوصی سازی را در دستور کار خود قرار داد . صنایعی چون نیروگاهها و پتروشیمی ها که از جمله این نیروگاهها، می توان به نیروگاه دماوند یعنی بزرگترین نیروگاه خاورمیانه و نیروگاه زاگرس کرمانشاه و نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج اشاره نمود. حال موضوع را با بحث فروش نیروگاهها ادامه می دهیم. جالب است که بدانید و مطلع باشید که این نیروگاهها که جزو سرمایه های هنگفت ملی به حساب می ایند با رقمهای ناچیزی فروخته و واگذار شده اند. رقمهایی که حتی گاها به یک دهم ارزش واقعی این سرمایه های ملی هم نمی رسند. حال جایگاه نیروی کار یا همان کارگر در این جابجایی سرمایه کجای داستان قرار قرار گرفته است؟ ایا اصلا هنگام ردوبدل کردن این سرمایه اسمی از کارگران شاغل به میان امده است؟ ایا ایشان (فروشنده و خریدار) در قراردادهای فی مابین خود حتی یک خط از این متن را به نیروی کار شاغل در این بخش اختصاص داده اند؟ ما مجموعه ای از کارگران این بخش با اسناد و شواهد بر این باوریم هرگز چنین اتفاقی صورت نگرفته است. چون بعد از واگذاری این نیروگاهها،تازه مدیران عامل این نیروگاههااز سر خیر خواهی در پی تعیین تکلیف کارگران شاغل در این بخش افتاده اند. تا جایی که با مطالعه قرار داد یادشان افتاده، که هیچ اشاره ای به نیروی کار شاغل در این بخش نکرده اند. اختصاصا در مورد نیروگاه سنندج بعد از پخش خبر قطعی شدن واگذاری نیروگاه در میان کارگران و بلاتکلیفی انان که تا دیروز در استخدام رسمی، قراردادی و یا شرکتی ، دولت بودند به یکباره و یک شبه هر انچه که رشته کرده بودند،پنبه شده و استرس و ترس از اینده شغلی، سراسر نیروگاه را فراگرفت. سرانجام کارگران برای مقابله با این بی حقوقی چاره کار را در اتحاد کارگری دیدندودر یک حرکت بی سابقه و خودجوش و برای حفظ امنیت شغلی خود و ممانعت از هرنوع بیکار و بیکارسازی در این نیروگاه و با وجود تهدیدات رئیس اداره حراست دست به اعتصاب زدند و خواهان ضمانت ان از سوی مدیر عامل شدند که مدیر عامل نیز با وعده های خود مبنی بر ضمانت شغلی کارگران اوضاع را موقتا ارام کرده است. عین همین جریانات نیز با مقداری تغییرات کوچک در جزییات در نیروگاه دماوند و حتی در پتروشیمی ها رخ داده است تا اینکه صاحبان جدید این صنایع به صلاح دید استانداری ها و سازمانهای امنیتی از تغیرات عمده در ترکیب نیروهای شاغل در این بخش ها منصرف شده اند و فعلا میخواهند دست به عصا عمل کنند. حال سئوال اصلی اینجاست که ایا اوضاع به همین منوال باقی خواهد ماند؟ مطمئنن ما می گویم خیر و کارگران از اجرای هر نوع سیاستی که امنیت شغلی انان را به مخاطره بیندازد باید کاملا هوشیار عمل کنند. زیرا از بدو پیدایش نظام سرمایه داری، سرمایه دار سعی می کند که باتمهیدات مختلف وبا هر قیمتی سود سرمایه را افزون بخشد وحال اگر این سرمایه دار در بخش خصوصی باشد ، مطمئنن شدت عملش صد چندان می گردد. چاره کار چیست و چکار باید کرد؟
مطمئنن اتحاد و همبستگی کارگران تا روز رسیدن به شعار عملی و نجات بخش عالم؛ از هرکس به اندازه توانش به هرکس به اندازه نیازش کارگر نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج- مهر ۹۳. برگرفته ازسایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری.

کارگران کولبر
٧مهر: نیروهای نظامی سپاه در مرزبانی پاسگاه “ژاله” در بخش باینگان با شلیک گلوله به‌روی گروهی از کولبران جان جوان ١٩ پدرام محمدی فرزند انوشیروان اهل روستای “سریاس” را گرفتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *