مصطفی صابر:
با بیرون آمدن شیخ حسن روحانی از صندوق جمهوری اسلامی، ظاهرا فضای “اعتدال” و “عقلانیت” عجیبی سراسر صحنه سیاست ایران را در برگرفته است. دستکم مفسرین بی بی سی و نظیر آن اینطور جلوه میدهند. حتی هنوز و هر روز دارند برایمان تحلیل میکنند که این “فضای روحانی” چرا و چگونه پدید آمد.
البته سخنوری هایشان بی پایه هم نیست. تقریبا تمام آنها که روزی عبای شکلاتی خاتمی را بادبان زورق شکسته استحاله تدریجی جمهوری اسلامی کرده بودند حالا، هرچند با احتیاط و توقعاتی کمتر، اما حول “کلید” شیخ حسن روحانی خیال می بافند.
فضای رضایت و شادی اما به اصلاح طلبان و به امثال خاتمی و یا رفسنجانی (که حق گادفاری بر روحانی دارد) محدود نیست. خود جناب “دیکتاتور” بیش از همه احساس “حماسه سیاسی” کرده و گوی سبقت را در باد زدن به این “فضای امید و اعتدال” حتی از امثال فرخ نگهدار ربوده است. خامنه ای حرفهای عجیب و مضحکی میزند که قبل از این بر عهده احمدی نژاد و مشایی بود تا مگر ناسیونالیسم ایرانی را پشت سر جمهوری اسلامی بسیج کنند. از جمله اینکه “حتی مخالفین نظام هم به نظام رای داده اند”!
کار به جایی رسیده که اصولگرای استخوان خرد کرده ای مثل “عسگر اولادی” میگوید که “در ۲۰ سال گذشته چنین “فضای آرامشی در کشور نداشته ایم”!!
پس مساله مهم این نیست که چه شد روحانی از صندوق درآمد و مثلا جلیلی یا قالیباف درنیامد. آقا تا کجا “مهندسی” کرد و کجا را نکرد، یا حتی کی رای داد و کی رای نداد، وغیره. سوال واقعی اکنون قبل از هر چیز در این است که حکمت این کر دسته جمعی نمایندگان رنگارنگ بورژوازی (از بی بی سی تا خامنه ای) در مورد “فضای امید و تغییر” در چیست؟
اینجا باید به خاتمی کریدیت داد. او بود که اول بار روشنتر از بقیه جان کلام همه شان را گفت. پنج روز بعد از بیرون آمدن روحانی از کلاه “انتخابات”، خاتمی ضمن خوشحالی از معجزه کلید شیخ حسن، اما در مورد “شتاب زدگی” و “ایجاد توقعات بیجا” هشدار داد. او حتی بصراحت گفت: “دولت نمیتواند معجزه کند. فردا تورم و بیکاری ویران کننده از بین نخواهد رفت و روابط خارجی اصلاح نخواهد شد. نباید این توقعات را داشته باشیم.”
یک آن خودتان را جای آن میلیونها کارگر و کارمند و شاغل و بیکاری بگذارید که با فقر و فلاکت و بدبختی دست و پنجه نرم میکنند. یک آن خودتان را جای زنان و جوانان و مردمی بگذارید که از دست مقررات و اختناق و سرکوب حکومت اسلامی به تنگ آمده اند. قرار نیست “تورم و بیکاری ویران کننده” از بین برود، قرار نیست که “روابط خارجی اصلاح شود” و تغییری در جمهوری اسلامی صورت بگیرد. پس از این “فضای امید و تغییر” چه میماند؟ هیچ! همان فضای امید و تغییر!
بعبارت دیگر، عبارت کلیدی این دوره بورژواها نه “اعتدال” و “عقلانیت” و “امید” مفسرین بی بی سی و نه “حماسه سیاسی” خامنه ای، هیچکدام نیست. عبارت کلیدی این دوره همه شان از خاتمی تا بی بی سی این است: “توقعات بیجا ایجاد نکنید”!
آیا روشن نیست که در پس این شوی تصنعی “امید و اعتدال و عقلانیت” اتفاقا خوف و وحشت از “توقعات بیجا” یعنی خواست های بدیهی مردم نظیر رفاه و آزادی خوابیده است؟ آیا روشن نیست که مردم اتفاقا همین “توقعات بیجا” را مطرح خواهند کرد و آرامشی که “عسگر اولادی” از آن صحبت میکند فقط یک آرامش قبل از توفان می تواند باشد؟