Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی

مذاکرات معلق، و رژیم پا در هوا!

بی نتیجه ماندن آخرین دور مذاکرات هسته ای در هفته گذشته تفسیرها و واکنشهای مختلفی را بدنبال داشت. اصولگرایان از اینکه خط قرمزهای حکومت رعایت شده است اظهار خشنودی کردند، طرفدارن روحانی اعلام کردند این نوع وقفه ها در مذاکرات طبیعی است و مذاکرات هسته ای شکست نخورده است، و برخی از مفسرین سیاسی مساله موشکهای بالستیکی را مانع اصلی مذاکرات دانستند. اما اساس مساله هیچیک از اینها نیست. آنچه مذاکرات را معلق کرده است معلق ماندن خود نظام جمهوری اسلامی است. مساله صرفا آینده پروژه هسته ای نیست بلکه متعارف شدن رابطه جمهوری اسلامی با غرب است و این هم جز با یک چرخش ایدئولوژیک حکومت و نفی هویت ضد غربی جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست. نه جمهوری اسلامی و نه هیچ حکومت دیکتاتوری ای نمیتواند در هویت و ایدئولوژی و خط استراتژیک خود تجدید نظر کند و همچنان بر سر کار بماند. مردم جان به لب رسیده به او مهلت نخواهند داد! مردمی که هم اکنون در مبارزه علیه اعدام و حجاب امان حکومت را بریده اند از هر فرصتی برای وارد کردن ضربه نهائی استفاده خواهند کرد. در تحلیل نهائی آنچه مذاکرات و کل حکومت را معلق نگاهداشته همین فاکتور اعتراضات بالفعل و بالقوه مردم و خطر انقلابی است که کل نظام جمهوری اسلامی را در هم خواهد کوبید.

************************
زنده باد جنبش بی حجابی کامل!

جنبشی که علیه حجاب براه افتاده است یک رکن مهم جنبش رهائی زن و یک عرصه کارساز بچالش کشیدن کل حکومت اسلامی است. حرکتی که یک ماه قبل حزب با فراخوان “لغو عملی حجاب” به پیشوازش رفته بود.
زنان حجاب بر میدارند و عملا قیود و قوانین و اخلاقیات پوسیده و کپک زده اسلامی را در هم میشکنند. این را خود حکومتی ها خوب تشخیص داده اند و به همین دلیل از امامان جمعه تا سرداران سپاه و نمایندگان مجلس و نشریات و رسانه هایشان کثیف ترین حملات را علیه این حرکت براه انداخته اند. زنان و حکومت در دو سنگر رودرروی هم صف کشیده اند و هر یک میدانند چه میخواهند و چه میکنند. در این میان آنکه گیج میزند چپ فرقه ای است. نیروئی که طبق معمول در صندلی داور نشسته و با تردید و تعلل های تئوریک-ایدئولوژیکش خود را مشغول کرده است. جنبش بی حجابی در یک بعد علنی و با وسعتی بیسابقه بمیدان آمده است و اینان نگران اسم یواشکی و سابقه فعالین و تفاوت میان حجاب اجباری و اسلامی و امور مهمه ای از این دست هستند! اگر چیزی جنبش علیه حجاب را تضعیف کند همین نوع پاسیفیسم حکیمانه است!
این جنبش میتواند هم در امر رهائی زن و هم در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی نقش و جایگاه تعیین کننده ای داشته باشد. برای آنکه دغدغه رهائی زن و سرنگونی حکومت اسلامی را دارد راه روشن است: باید با تمام توان در این جنبش شرکت کرد و آنرا تقویت نمود. اگر کسی واقعا نگران ناپیگیری و راست روی و تحریف احتمالی این حرکت است باید فعالانه در این جنبش دخیل شود. تنها با حمایت و شرکت فعال در این حرکت میتوان در برابر نفوذ نیروهای راست و ملی-اسلامی ایستاد و جنبش را تقویت و تعمیق و رادیکالیزه کرد. این جنبش پتانسیل بالائی دارد. عکس زنان بی حجاب در مدیای اجتماعی میتواند به صدها هزار و کامنتهای حمایت آمیز به میلیونها برسد. این امر کاملا ممکن است. حجابها را بر دارید، عکس خود را در مدیای اجتماعی منتشر کنید و در بلاگها و صفحات فیس بوک مخالفت خود با حجاب را اعلام کنید! این معنی واقعی و پاسخ اجتماعی به فراخوان “لغو عملی حجاب” است.

************************
تمدن نوین در برابر توحش کهن!

“جوانان مؤمن و متعهد، سازندگان آینده این کشور و هسته های اصلی برای ایجاد «تمدن نوین اسلامی» هستند.” خامنه ای
خامنه ای و حکومتش، مثل اکوان دیو، همه چیز را بر عکس می بینند و توضیح میدهند! تمدن نوین اسلامی چیزی جز همان توحش کهنه هزار و چهارصد ساله نیست و منظور از جوانان مومن و متعهد هم دار و دسته حزب اللهی ها و اوباش ساندیس خور حکومتی است! در دنیای واقعی جوانانی پرچمدار تمدن نوین هستند که حجاب از سر بر میدارند، با رقص و شادی حکومت ماتم و عزا را بچالش میکشند، و در هر فرصتی، از جمله همین هفته قبل در دانشگاه تبریز، شعار مرگ بر دیکتاتور و الغای تبعیض جنسیتی و زنده باد آزادی و برابری سر میدهند. دغدغه خامنه ای و جمهوری اسلامی ایجاد تمدن نوین نیست، حفظ توحشی است که موجودیتش از هر طرف بخطر افتاده است. تحجر و توحش اسلامی در برابر این موج تمدن و فرهنگ انسانی و مدرن در هم پیچیده خواهد شد.

************************
کار قانونی هم اجباری است!

سازمان جهانی کار در گزارشی در هفته گذشته اعلام کرد: سود ناشی از فعالیت های غیرقانونی کار اجباری سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار است. این گزارش همچنین اعلام میکند که سودآوری از کار اجباری در کشورهای آسیا و اقیانوسیه بیش از مناطق دیگر است. بنا به این گزارش دو سوم این سودآوری در تجارت سکس صورت میگیرد.
این سودآوری کلان در بهره کشی اجباری از کارگران جنبه دیگری از توحش سرمایه داری دوران ما است، اما کار اجباری صرفا به کارهای غیر قانونی محدود نمیشود. در نظام سرمایه داری کار، قانونی و یا غیر قانونی، جز اجبار چیز دیگری نیست. کارگر ناگزیر است برای تامین معاش خود و خانواده اش حداقل روزی هشت ساعت تن به هر کاری بدهد، حتی اگر زیر سلطه سرمایه داری اسلامیزه شده در ایران، مزدش یک سوم خط فقر باشد و همین دستمزد ناچیز هم ماه به ماه به تعویق بیفتد. سرمایه داران، از آیت الله های میلیاردر در ایران گرفته تا هزار فامیل در بریتانیا – که هفته گذشته روزنامه ساندی تایمز خبر داد به ثروت میلیاردیشان در عرض سال گذشته ۱۵ درصد اضافه شده است – دست به سیاه و سفید نمیزنند و پولشان از پارو بالا میرود، اما آنکه کار میکند ناگزیرست با یک زندگی بخور نمیر بسازد. معضل صرفا کار غیر قانونی نیست، در نظام سرمایه داری هر نوع کاری اجباری است. ضرورت سودآوری سرمایه کار را از یک فعالیت خلاقانه و حیاتبخش انسانی به یک اجبار پرمشقت تبدیل کرده است. این اجبار تنها در جامعه ای از بین خواهد رفت که فلسفه و رکن تولیدش نه افزایش سود بلکه تامین رفاه همه شهروندان باشد. جامعه ای که بر سر در آن نوشته شده: از هرکس باندازه توانش، به هر کس باندازه نیازش!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *