hamid

شیوه برخورد حزب به اعتراضات اجتماعی

hamid

مصاحبه با حمید تقوایی
        انترناسیونال: در ماههای اخیر شاهد هستیم که در ایران حرکت های اعتراضی نسبتا گسترده ای علیه اعدام و علیه حجاب شروع شده است. ارزیابی شما از این حرکتها چیست؟ به نظر شما چه شرایط و دلایل سیاسی اجتماعی ای باعث شکلگیری این اعتراضات شده است؟
        حمید تقوائی: اولین نکته اینست که این حرکتها جنبشهائی اجتماعی هستند. جنبش به این معنی که برخلاف یک کمپین و یا اعتراض مقطعی، حرکتی مداوم و رو به گسترش هستند و اجتماعی به این معنی که مردم عادی (مثلا خانواده های محکومین به اعدام و خانواده مقتولین و یا زنانی که عکس بی حجاب خود را منتشر میکنند) در زندگی و روابط هر روزه و اجتماعی خود به این حرکتها شکل میدهند. این ویژگیها این حرکتهای اعتراضی را از مبارزات و کمپینهای حزبی و یا اعتراضات مقطعی توده ای (اعتصاب، تحصن، تظاهرات، شورش و غیره) متفاوت میکند.
        باید توجه داشت که این نوع اعتراضات تنها به دو مورد اعدام و حجاب که به آن اشاره کردید محدود نمیشود. یک نمونه بر جسته این نوع حرکتهای اجتماعی که سابقه دارتر و قدیمی تر است جنبش چهل هزار امضا برای افزایش حداقل دستمزدها است. فعالین و نهادهای جنبش کارگری در شکلدهی به این حرکت نقش تعیین کننده ای داشته اند. اما این یک کمپین یا اعتراض مقطعی و محدود به کارگران نیست بلکه یک حرکت اجتماعی و ادامه دار است که اعتراض توده های مردم زیر خط فقر، علیه شرایط فلاکت بار حاضر را نمایندگی میکند. یک نمونه دیگر مبارزه علیه آلودگی محیط زیست است که در چند ماه اخیر شاهد اعتراضات توده ای متعددی در این زمینه بوده ایم.
        زمینه سیاسی – اجتماعی این حرکتها نیز در نهایت حاصل شرایط و توازن قوای جدیدی است که بعد از انتخاب روحانی بین مردم و حکومت برقرار شده است. همانطور که در نوشته های قبلی (از جمله در مصاحبه “اختلافات جناح ها و گسترش تعرض مردم” مندرج در شماره قبلی انترناسیونال) توضیح داده ام انتخاب روحانی نشانه ضعف و درماندگی نه تنها خط اصولگرا و خامنه ای بلکه کل حکومت بود. جناح اصولگرا و نهایتا خط رسمی حکومت که بوسیله خامنه ای نمایندگی میشود بازنده انتخابات بود اما جناح برنده هم راه حلی برای بحران همه جانبه سیاسی و اقتصادی حکومت ندارد. نزدیک یکسال بعد از ریاست جمهوری روحانی حکومت همچنان از نظر اقتصادی ورشکسته و از لحاظ سیاسی بی افق و درمانده است، اختلافات جناحها شدت گرفته است، طرح یارانه ها به یک معضل لاینحل حکومت تبدیل شده است، گرانی و تورم و بیکاری همچنان بیداد میکند، اعدام و سرکوب در سطح گسترده ای ادامه دارد و باندهای مافیائی حاکم همچنان مشغول افشای دزدیهای هزاران میلیاردی باند رقیب و پر کردن جیبهای گشاد خودشان هستند. ظاهرا قرار است مذاکره و توافق با غرب همه مشکلات را حل کند! اما نه مردم هیچ زمان چنین توهمی داشتند و نه حتی خود مقامات حکومت. امروز خود حکومتی ها از این صحبت میکنند که توافقات احتمالی با غرب حتی مساله تحریمها را تماما حل و فصل نخواهد کرد. تنها نتیجه سیاسی و اجتماعی مذاکره با آمریکا و جهتگیری توافق با غرب، بالا گرفتن کشمکشها و دعواهای جناحی و استفاده توده معترض مردم از این شرایط برای طرح خواستها و توقعات و انتظارات خود بوده است.
        بر متن این فضای عمومی است که ما شاهد شکلگیری اعتراضات اجتماعی نظیر مبارزه علیه اعدام و حجاب و یا اعتراضات علیه آلودگی محیط زیست هستیم. ما از ابتدا اعلام کردیم که مذاکرات و عادیسازی روابط با غرب با تلاطمات و تکانهای شدید همراه خواهد بود و اعتراضات جاری علیه اعدام و حجاب نمونه هائی از این تلاطمات است.
        در یک سطح پایه ای تر این شرایط نتیجه مبارزات خود مردم در ایران است. بحران حکومتی جمهوری اسلامی نه حاصل کشمکش با غرب و اختلافات جناحی بر سر این مساله بلکه اساسا و نهایتا نتیجه نارضائی و تنفر عمومی مردم از حکومت و مبارزات و اعتراضات بی وقفه آنان است. جمهوری اسلامی توانست خیزش انقلابی ۸۸ را در هم بکوبد ولی از پیامدهای سیاسی و اجتماعی انقلاب ۸۸ هیچوقت خلاص نشد. بالا گرفتن اختلافات بین دولت احمدی نژاد و خامنه ای و نهایتا شکست خط اصولگرا در انتخابات و تمکین کردن به خط روحانی- رفسنجانی تنها حاصل درماندگی جمهوری اسلامی در مقابله با جامعه ای است که چهار سال قبل در ابعاد میلیونی به خیابان آمد و صریح و علنی و شفاف به کل دارو دسته های حکومتی و به همه مردم جهان اعلام کرد که این حکومت را نمی خواهد!  کلید مساله انزوا و بی اعتباری اجتماعی جمهوری اسلامی تعامل با غرب نیست! نظامی که در ۶ دی در یک قیام خیابانی تمام موجودیتش بزیر سئوال رفت با وعده تدبیر و امید و اعتدال و برقراری رابطه با غرب مشکلش حل نمیشود! بر عکس این فضا و گفتمانی است که راه را برای پیشرویهای بیشتر اعتراضات و مبارزات مردم باز میکند. به نظر من اعتراضات اجتماعی ای که شاهد هستیم نشاندهنده کمر راست کردن جامعه از سرکوب ۸۸ و بچالش کشیدن حکومت از طریق تعرض اجتماعی حول خواستها و اهداف مشخص و متعین است. مشخصا مبارزه علیه اعدام و علیه حجاب دو جبهه تعیین کننده ای است که بود و نبود حکومت به آن گره خورده است.
        انترناسیونال: شما مطرح کردید که مبارزات جاری علیه اعدام و حجاب و یا برای افزایش دستمزد اعتراضات اجتماعی و متفاوت از کمپینها و مبارزات حزبی است. آیا این نظر به معنی اینست که احزاب و جنبشهای سیاسی نقش و تاثیری بر این مبارزات نداشته اند؟ مشخصا نقش حزب کمونیست کارگری در پیشبرد این کمپین ها تا چه حد بوده است؟
        حمید تقوائی: حرکتها و اعتراضات اجتماعی محصول مستقیم فعالیت احزاب و جنبشهای سیاسی نیست ولی احزاب و جنبشهای سیاسی در ایجاد زمینه ها و فضا و شرایط شکل دهنده به این اعتراضات، وهمچنین سیر حرکت و فرجام آنها نقش تعیین کننده ای ایفا میکنند.
        موضوع و مضمون اعتراضات، شیوه های اعتراضی و شعارها و خواستهائی که طرح میکنند در خلا شکل نمیگیرد بلکه متاثر از فعالیتها و تبلیغات نیروها و جنبشها و احزاب سیاسی فعال در جامعه است. از سوی دیگر زمانی که حرکتی شکل گرفت، جنبشها و احزاب اپوزیسیون و حتی گرایشات دورنگرتر حکومت هر یک بر اساس اهداف و استراتژی سیاسی خود سعی میکنند بر آن تاثیر بگذارند و رهبری آن را بدست بگیرند. نیروهای محافظه کار و راست سعی میکنند مبارزات اجتماعی را در چهارچوب قانونی و مطالباتی که به موجودیت جمهوری اسلامی لطمه ای نزند (خط ملی اسلامیون) محدود کنند – یا بعبارت دقیقتر به عقب بکشند – و یا به سمت دخیل بستن به دموکراسی و حقوق بشر و تغییرات دولت از بالا سوق بدهند (خط سلطنت طلبان). در مقابل این نیروها جنبش کمونیسم کارگری و حزبی مانند حزب ما تلاش میکند اولا مبارزات اجتماعی حول مسائل واقعی و پایه ای توده مردم شکل بگیرد. و ثانیا اعتراضات اجتماعی جاری را هر چه بیشتر رادیکال و شفاف و عمیق کند و به طرف نقد عمیق وضعیت موجود (نقد ریشه های طبقاتی و کاپیتالیستی مسائلی که مبارزه حول آنها شکل گرفته) و سرنگونی کل حکومت جمهوری اسلامی سوق بدهد.
        به نظر من اینکه امروز شاهد شکل گیری اعتراض علیه مسائلی نظیر اعدام و حجاب هستیم نشاندهنده توده گیر شدن اهداف و خوستهائی است که مدتهاست در دستور مبارزه حزب ما قرار داشته است. نه جنبش ملی- اسلامی نه جنبش سلطنت طلب و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی با این نوع خواستها تداعی نمیشود (شاخص این جنبشها تمامیت ارضی و کورش و امید بستن به تغییرات از بالا، و یا اسلام معتدل و خط استحاله و دفاع از تدبیر و امید بستن به کابینه روحانی و امثالهم است و نه اعتراض به اعدام و حجاب و یا مبارزه علیه فقر و فلاکت و مبارزه برای افزایش دستمزدها). پرچمدار و مبارز پیگیر در این عرصه ها به شهادت تمام برنامه و اهداف و تمام کارنامه عملی حزب ما، کمونیسم کارگری است. و یکی از عواملی که جامعه را به این سمت سوق داده است سالها فعالیت و مبارزه پیگیر کمونیسم کارگری بوده است.
        اما این واقعیت به معنی این نیست که این حرکات اعتراضی در برابر تلاشهای نیروها و جنبشهای راست خودبخود مصونیت دارند و واکسینه هستند. وظیفه تعمیق و رادیکالیزه کردن این جنبشها، تبیین و نمایندگی کردن آنها از یک موضع رادیکال و انسانی و غیر سازشکارانه، و نقد کلیه فعالیتها و تبلیغات و تلاشهای نیروهای راست برای به عقب کشیدن و تحریف کردن جنبشهای اعتراضی همچنان دست حزب ما را میبوسد و یک وظیفه همیشگی و حیاتی حزب در برخورد به اعتراضات اجتماعی است.
        انترناسیونال: معمولا اعتراضات اجتماعی تماما منطبق بر مواضع و نقد حزب ما نیست. مثلا اخیرا در مبارزه علیه اعدام حرکتی به اسم مادران بخشش شکل گرفته که مادران مقتولین (اولیای دم) متهم به اعدام را می بخشند در حالیکه حزب با نفس اعدام مخالف است و بطریق اولی مقوله اولیای دم و شرکت دادن آنها در اجرای اعدام و غیره را اصولا قبول ندارد. یا مورد دیگر جنبشی تحت عنوان لگام یا لغو گام بگام اعدام است در حالیکه ما خواهان لغو فوری اعدام هستیم.
        نمونه دیگر حرکتی است که اخیرا تحت عنوان آزادیهای یواشکی علیه حجاب و با استفاده از صفحه فیسبوکی یک فعال شناخته شده جنبش اصلاح طلبی شکل گرفته که از خواست آزادی پوشش فراتر نمیرود در حالی که حزب ما در مبارزه علیه حجاب آنرا بدرست بعنوان نماد ستمکشی زن و برخورد به زن بعنوان کالای جنسی و غیره مطرح میکند و یا آنرا بعنوان پرچم و مظهر جنبش اسلام سیاسی به نقد میکشد. سئوال اینست که این نوع تفاوتها بین حرکتهای اعتراضی و مواضع حزب بر موضعگیری ما در قبال این چه تاثیری دارد؟ آیا نقد جنبشهای دیگر که در سئوال قبلی تاکید کردید نقد این خصوصیات را هم شامل میشود؟
        حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم حزب ما در ایجاد شرایط و زمینه و فضای شکلگیری این مبارزات نقش موثری داشته است اما این واقعیت به این معنی نیست که توده مردم درگیر در این مبارزات عینا مانند ما کمونیستها حرف میزنند و عمل میکنند. در مبارزات اجتماعی مردم با تمام امکانگرائی و توهمات و تاثیراتی که از فرهنگ ناسیونالیستی- مدذهبی- مردسالارانه حاکم بر جامعه و همچنین نیروهای مختلف اپوزیسیون گرفته اند فعال میشوند و این واقعیت در تعریف و تبیینی که از حرکت خود بدست میدهند و یا شکل طرح و بیان خواستهایشان و یا شیوه مبارزه شان منعکس میشود و خود را نشان میدهد. مبارزه اجتماعی همانطور که ابتدا گفتم یک کمپین حزبی نیست که تماما بر مواضع و سبک و شیوه و نحوه بیان و تبیین کمونیستی منطبق باشد. ازینرو معیار ارزیابی ما از درجه مترقی و برحق بودن یک مبارزه اجتماعی و موضعگیری ما در قبال آن، انطباق کامل آن بر مواضع و اعتقادات و شیوه های مبارزه حزبی و کمونیستی نیست، بلکه مضمون و محتوای مبارزه و مساله عینی و واقعی ای است که مبارزه حول آن شکل گرفته است.
        نمونه هائی که نام بردید همه از نظر مضمون و خواستی که مطرح میکنند برحق و قابل دفاع هستند. همانطور که اشاره کردم هم مساله اعدام و هم حجاب دو عرصه مشخصی هستند که از مدتها قبل از همه گیر شدن این خواستها و در شرایطی که بسیاری از نیروها اپوزیسیون ـ حتی برخی از سازمانهائی که خود را چپ و کمونیست میدانند – اعدام را به “انقلابی” و “غیر انقلابی” تقسیم میکردند و یا حجاب را مساله ای حاشیه ای و یا مساله زنان شمال شهری میدانستند، حزب ما پرچم این خواستها را در جامعه بلند کرد و فعالانه برای لغو اعدام و حجاب جنگید. فراخوان اخیر حزب ما در نفی عملی حجاب و یا کمپین نجات ریحانه که مینا احدی نقش تعیین کننده ای در سازماندهی و رهبری آن دارد، دو نمونه متاخر پیشرویهای حزب در این دو عرصه است.
        امروز خوشبختانه این خواستها توده گیر شده و اعتراضات اجتماعی حول آنها شکل گرفته است. و نیروهای سیاسی مختلف نیز بدرجات مختلف به این حرکتهای اعتراضی پیوسته اند و یا لاقل از مخالفت و یا تخطئه این اعتراضات دست کشیده اند. نفس این واقعیت یک پیشروی و پیروزی حزب ما است اما همانطور که بالاتر تاکید کردم این پیشروی وظایف تازه ای را در دستور ما میگذارد. وظیفه مقابله با گرایشات راست در این جنبشها و تعمیق و رادیکالیزه کردن آنها. وظیفه تبیین و نمایندگی کردن آنها از یک موضع رادیکال و انسانی و پیگیر و سازش ناپذیر.
        اولین شرط انجام موفقیت آمیز این وظیفه اینست که حساب مردم و ذهنیت و زبان و نحوه بیان اعتراضشان را از جنبشها و سازمانهای راست جدا کنیم. واضح است که مثلا استفاده مادران داغدیده از حق اولیای دم برای بخشش متهمین، به معنی تایید حکم قصاص و سپردن حق اعدام یا بخشش به خانواده ها نیست. این نشاندهنده امکانگرائی جنبش مادران بخشش است و نه سازشکاری آن با اعدام و یا قصاص. حتی خواست لغو گام بگام اعدام نیز بیشتر از همین امکانگرائی نشات میگیرد و نه از اعتقاد به اینکه خوبست اعدام بطور تدریجی لغو بشود! عده ای از مخالفین اعدام با این تصور که لغو فوری اعدام ممکن نیست خواست لغو گام بگام اعدام را مطرح میکنند. در جنبش علیه حجاب نیز نام آزادیهای یواشکی به معنی اعتراض مخفیانه و زیر زمینی نیست. زنان کاملا علنی و صریح حجابها را برمیدارند و عکس بی حجابشان را در اینترنت منتشر میکنند. در اینجا صفت یواشکی بیشتر به معنی غیر قانونی است تا مخفیانه.
        اما حمایت ما از خواست و امر اجتماعی این جنبشها به معنی چشم پوشی از نقاط ضعف آنها نیست. ما در برخورد به این جنبشها همین نکاتی که اشاره کردم را برجسته میکنیم و مورد تاکید قرار میدهیم. توهم لغو تدریجی اعدام را نقد میکنیم و بر ضرورت مبارزه برای لغو فوری اعدام تاکید میکنیم. یا در جنبش بخشش عقب ماندگی قانون قصاص و حق اولیای دم و شریک کردن خانواده مقتولین در جنایت دولتی اعدام را مورد نقد قرار میدهیم. در جنبش علیه حجاب نیز این واقعیت را برجسته میکنیم که حجاب صرفا امری مربوط به پوشش و لباس زنان نیست بلکه نماد فرودستی و تحقیر زن است و باید بعنوان مظهر تحقیر و بیحقوقی زن مورد اعتراض قرار بگیرد. و این اعتراض هم نه امری یواشکی و مخفیانه بلکه اعتراضی علنی و صریح و اجتماعی است.
        در یک سطح سیاسی و عمومی حزب باید تلاش کند که این نقاط ضعف – بخشش اولیای دم، لغو گام بگام اعدام، و عنوان آزادیها یواشکی برای از سر برداشتن عملی حجابها و نظایر آن- به پاشنه آشیل این حرکتها و منفذی برای نفوذ ایده های راست و سازشکارانه در این حرکتها تبدیل نشود. اما هیچیک از این مسائل در دفاع از ما از مضمون برحق و انسانی این جنبشها خللی وارد نمیکند. نقطه قوت این اعتراضات همانطور که گفتم مضمون بر حق و انسانی این حرکتها است و ما وظیفه داریم و میتوانیم با اتکا بر این نقطه قوت بر ضعفها و کبودهای آن غلبه کنیم.
        تا آنجا که به فعال شدن چهره هائی از جنبشهای راست و یا ملی- اسلامی در این عرصه ها مربوط میشود، معیار ما سیاستها و فعالیتها و مواضع این افراد در خود این جنبشهای مشخص است و نه تعلق حزبی و یا جنبشی آنها. علاوه بر نقد عمومی و همه جانبه این جنبشها که امر همیشگی ماست، ما وظیفه داریم مواضع فعالین راست را بطور مشخص و بر اساس عملکردشان در خود این جنبشها نقد و افشا کنیم. نقد عمومی جنبشی که فعالین یک عرصه مبارزه اجتماعی به آن متعلق هستند برای ارزیابی و نقد عملکرد مشخص آنها در آن حرکت نه کافی و نه موثر و مجاب کننده است. چنین شیوه ای یک موضعگیری ایدئولوژیک و غیر سیاسی خواهد بود که به نتیجه عکس خود منجر میشود. مردم درگیر در جنبشهای اعتراضی و کل جامعه علت و دلیل نقد و مخالفت ما را نخواهند فهمید و از ما دور خواهند شد. ما همیشه از نیروهای اپوزیسیون خواسته ایم که از کمپینهای ما علیه اعدام و یا سنگسار و یا در دفاع از حقوق کودکان و حقوق پناهندگان و غیره دفاع کنند و بدرست از فعالین جنبشهای دیگر که به این حرکتها پیوسته اند استقبال کرده ایم و کسانی را که مثلا بخاطر کمونیست بودن مینا احدی از کمپین نجات ریحانه دفاع نمیکنند را مورد نقد قرار داده ایم. معیار در برخورد ما به جنبشهای اعتراضی دیگر نیز باید همین باشد. یعنی بر مبنای مضمون و خواست این جنبشها و نه عقاید افراد درگیر در آن باید به اعتراضات اجتماعی برخورد کرد و موضع گرفت.
         انترناسیونال: در مورد جایگاه و نقش اعتراضات اجتماعی در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی چه نظری دارید؟ این مبارزات مشخصا در سیاستی که در آخرین پلنوم حزب تحت عنوان حضور حزب در عرصه مبارزه بر سر قدرت سیاسی مطرح شد چه جایگاهی دارند؟
        حمید تقوائی: یک مولفه مهم بحث حزب در عرصه قدرت سیاسی همین اعتراضات اجتماعی است. این مبارزات از یکسو جمهوری اسلامی را در عرصه های مختلف تحت فشارقرار میدهند و عملا کل حکومت را بچالش میکشند و از سوی دیگر زمینه های اجتماعی هر چه بیشتر مطرح شدن نقد و سیاستها و اهداف حزب را فراهم میکنند. مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نهایتا انقلاب علیه کل نظام موجود در خلا و ابتدا بساکن شکل نمیگیرد. اعتراضات اجتماعی از یکسو خواستها و مطالبات روشن و رادیکالی را مطرح میکند که گرچه مستقیما سرنگونی حکومت را هدف قرار نداده اند اما تحقق آنها عملا به معنی سرنگونی حکومت است. لغو اعدام و حتی لغو حجاب عملا بدون سرنگونی جمهوری اسلامی ممکن نیست. از سوی دیگر مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی برای به فرجام رسیدن مستلزم حضور یک حزب رادیکال و کمونیستی در راس مبارزات مردم است. حضور و دخالتگری فعال حزب در عرصه ها مختلف مبارزه اجتماعی هم در رادیکالیزه شدن و سوق یافتن این مبارزات به سمت سرنگونی و هم در امر کسب نفوذ توده ای حزب نقش تعیین کننده ای دارد. یک مولفه دیگر عرض اندام حزب در عرصه قدرت سیاسی عملکرد مستقیم حزب در بچالش کشیدن جمهوری اسلامی است و دخالتگری در اعتراضات اجتماعی یکی از شیوه های تحقق این امر است. این را هم در خاتمه تاکید کنم که حزب ما منتطر شکل گیری این مبارزات ننشسته است. علاوه بر نقش سیاسی و عمومی حزب در حرکتهای اعتراضی جاری نظیر مباره علیه اعدام و حجاب که بالاتر توضیح داده شد، ما تلاش میکنیم که به اعتراضات وسیع اجتماعی در عرصه های تازه ای که بالقوه میتوانند به یک حرکت وسیع علیه جمهوری اسلامی تبدیل بشوند شکل بدهیم. مبارزه علیه سیستم قضائی جمهوری اسلامی یکی از این عرصه هاست که در شرایط حاضرحزب در دستور کار خود قرار داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *