حمید تقوایی:
“انرژی هسته ای حق معلق ماست!”
این شعار عده ای از “دلواپسان دستاوردهای هسته ای” در یک جسلسه سخنرانی هاشمی است. “مرگ بر آمریکا” و “وای بر مسئولینی که به فکر آشتی با شیطان بزرگ هستند” از جمله دیگر شعارهای این گروه بود.
هاشمی در پاسخ به این عده اطمینان میدهد که تمام حقوق کشور محقق خواهد شد و کسی نگران نباشد. اما آنچه معلق مانده حقوق کشور و یا مردم نیست، بقا و موجودیت جمهوری اسلامی است. دلواپسان هسته ای در واقع نگران بقای نظامشان و دلواپس قدرت و ثروت خودشان هستند. اگر در اوایل روی کار آمدن رژیم کاربرد “مرگ بر شیطان بزرگ” تحریف انقلاب، مقابله با خواستهای آزادیخواهانه مردم و حمله به کارگران و زنان و کردستان و دانشگاهها بود، امروز این شعار و خط ضد آمریکائیگیری مستقیما به پول و قدرت باندهای حاکم ترجمه میشود. ضد آمریکائی گری زمینه و چهارچوب اقتصاد مافیائی ببر و بچاپ و توجیه موجودیت و موقعیت سیاسی حکومت اسلامی در جامعه و در منطقه است. رژیم تحت فشار ورشکستگی اقتصادی و انزوای سیاسی و درماندگی اش در مواجهه با یک جامعه در آستانه انفجار ناگزیر به تعامل با غرب است و در عین حال با هر درجه از نزدیکی با غرب هویت و موجودیت خود را بیشتر بزیر سئوال میبرد. این تناقض پایه ای و لاینحلی است که نه تنها انرژی هسته ای بلکه کل موجودیت حکومت را معلق کرده است!
****************************
سود آوری فاجعه می آفریند!
فاجعه انفجار معدن سوما در ترکیه که تا کنون به کشته شدن بیش از دویست و سی تن از کارگران منجر شده است موجی از انتقادات به دولت ترکیه را بدنبال داشته است. در پارلمان ترکیه از دولت اردوغان بخاطر بی مبالاتی و رد کردن طرح بازرسی معادن انتقاد میشود. عده ای از مقامات خصوصی سازی معادن را دلیل این حادثه میدانند و برخی نیز از عدم رعایت استانداردهای توصیه شده از جانب اتحادیه اروپا انتقاد میکنند.
اما این نوع انتقادات به مساله واقعی حتی نزدیک هم نمیشود. فاجعه هائی نظیر انفجار معدن در ترکیه یک فاجعه رایج و معمول در نه تنها این کشور بلکه در کلیه نظامهای سرمایه داری است. چهار سال پیش، انفجار در معدن دیگری در ترکیه سی قربانی برجای گذاشت و در سال ١٩٩٢، حادثه مشابهی در همین شهر سوما به کشته شدن بیش از دویست و پنجاه معدنچی منجر شد. حادثه ریزش معدن بر سر کارگران در شیلی در سال ٢۰١۰ یک نمونه دیگراز ان نوع حوادث است. در چین هم هر سال و تقریبا هر ماه با یک “حادثه” در معادن و کشته شدن تعدادی از کارگران مواجه هستیم.
اینها فجایعی ناشی از سهل انگاری دولتها و یا عدم رعایت موازین ایمنی و غیره نیست بلکه فجایعی ناشی از سود آوری سرمایه است. بخصوص در دوره بحران اقتصادی و سیاست ریاضت کشی اقتصادی که پس گرفتن دستاوردهای جنبش کارگری در دهه های گذشته و حمله به سطح معیشت و رفاه و ایمنی کارگران به یک نرم و استاندارد همه دولتها تبدیل شده است، حفظ سود و افزایش سودآوری سرمایه چنین فجایعی را “ایجاب” میکند.
نقد واقعی و ریشه ای به کل نظام سرمایه داری وارد است و پرچم این نقد در دست جنبش کارگری است. اعلام یک روز اعتصاب عمومی در اعتراض به این حادثه و راهپیمائی ها و تظاهرات اعتراضی که در شهرهای مختلف ترکیه پا گرفته است میتواند سرآغاز این نقد طبقاتی و اجتماعی باشد.
****************************
تجاوز شرعی به زنان و کودکان بیداد میکند!
“زنان صیغه ای در شهر مذهبی قم حضور چشمگیری دارند. حیاط بزرگ مسجد امام حسن عسگری، صحن و اطراف حرم معصومه، خیابان ارم، گذر خان و اطراف مدرسه گلپایگانی دیگر جاهایی هستند که میتوان «زنان صیغهای» را پیدا کرد. این زنان در قالب دستفروش و «گدا» نیز حضور دارند. “
این بخشی از گزارشی است که اخیرا خبرگزاری آلمانی دویچه وله در باره وضعیت زنان صیغه ای در ایران و مشخصا در شهر قم منتشر کرده است. زنان صیغه ای در این عبارت تنها جایگزین دیگری برای زنان تن فروش است. ظاهر شدن نام شهر قم، امامها و قدیسین و “اماکن متبرکه” در کنار زنان دستفروش و گدا و تن فروش تصادفی نیست. نشاندهنده تناقضی هم نیست. یک رکن اسلام با تمام امامان و مقدساتش، زن ستیزی و درک و تلقی از زن بعنوان کالا و برده جنسی است. همه مذاهب همین ویژگی را دارند.
سایت محبت نیوز، که متعلق به ایرانیان به مسیحیت گرویده است گزارش دویچه وله را منتشر کرده و تیتر زده است که “شهری که قرار بود واتیکان ایران شود، شده شهرنو”. اما این دو تناقضی با هم ندارند. واتیکان و کلیسای کاتولیک هم در تمام دوران تاریک قرون وسطی و تا زمانی که دستش را از قدرت کوتاه نکرده بودند زن را بجز در همین موقعیت برده و کنیز جنسی مرد نمیدید و برسمیت نمیشناخت. زن ستیزی وجه مشترک اسلام و مسیحیت و تمام مذاهب است. تفاوت تنها اینست که جنبش روشنگری و رنسانس مسیحیت را در سوراخ کرده است اما بشریت هنوز با اسلام سیاسی تعیین تکلیف نکرده است.
صیغه یک شکل مشروعیت بخشیدن نه تنها به فحشا بلکه به پدوفیلیسم و رابطه جنسی با کودکان است. نه تنها صیغه بلکه ازدواج با دختر بچه ها نیز یک امر مرسوم در جمهوری اسلامی است. بنا به آمار منتشر شده در سال گذشته در ایران حداقل ١١۹١ دختر زیر ١۰ سال و ۹٣۸۹١ دختر ١۰ تا ١٤ ساله به اجبار، ازدواج کرده اند. تعداد صیغه ها و دختر بچه هائی که از همین سنین ناگزیر به تن فروشی میشوند را به این آمار اضافه کنید تا عمق جنایتی که در جمهوری اسلامی هر روز در جریان است بر شما معلوم شود.
مساله تنها به قم و بازار صیغه در اطراف حرم معصومه محدود نمیشود، تجاوز جنسی به زنان و دختربچه ها در کل ایران بیداد میکند.