مصاحبه با شهلا دانشفر
انترناسیونال: چندی قبل حزب کمونیست کارگری فراخوان لغو حجاب اجباری را داد. در این فراخوان لغو حجاب به تاریخ جمهوری اسلامی ربط داده شده است، می توانید در این مورد توضیح بیشتری بدهید؟
شهلا دانشفر: واقعیت اینست که در ایران حجاب فرهنگ جامعه نیست. رژیم اسلامی از همان آغاز با تعرض به زنان و کل جامعه حجاب را اجباری اعلام داشت. دقیقا از همان آغاز روی کار آمدن رژیم اسلامی، شیپور جنگ بر سر حجاب به صدا در آمد. به یاد دارم که روز ١٧ اسفند ۵٧ (٨ مارس ١٩٧٩)، دو هفته پس از روی کار آمدن رژیم اسلامی و بدنبال فرمان حجاب اجباری توسط خمینی بود که خیابانهای مرکزی تهران و بسیاری از شهرهای دیگر به صحنه اعتراض و راهپیمایی با شکوه هزاران زن و مرد معترض تبدیل شد و بدین ترتیب اولین صف بندی ها در مقابل رژیم اسلامی و قوانین ارتجاعی اسلامی و پرچم آن حجاب اجباری، به نمایش گذاشته شد.
ادامه هشت مارس ٥٧ و جنگ بر سر حجاب، در طول حیات این رژیم و در تمامی ابعاد اجتماعی اش، در خیابان، اتوبوس، پارکها، دانشگاهها، مدارس، ورزشگاهها و در کل جامعه و در همه جا ادامه یافت. در این جنگ زنان با ابتکارات مختلف با حجاب اجباری و قوانین ارتجاعی اسلامی مقابله کردند. رنگهای سیاه و خاکستری اسلامی را به رنگ های شاد تبدیل کردند. مانتوهای بلند اسلامی را به زیباترین مدلهای لباس تبدیل نمودند و هر روز حجابها عقب تر رفت و شلوار جین و ساپورت به مدل رایج میان دختران جوان تبدیل شد. در خیابانها زنان با چهره های زیبا و آرایش کرده، با روژ لب های رنگی و به قول خودشان “جیغ” همه طرحهای عفاف و حجاب رژیم اسلامی را به سخره گرفتند. هر روز رژیم اسلامی با طرح جدیدی از حجاب و عفاف به میدان آمد و در این کشاکش بازنده به کناری رفت. تا جاییکه دیگر ورق برگشت و اکنون اخبار حاکی از کتک خوردن مامورین امر به معروف حکومت اسلامی توسط دختران معترض جوان و حمایت مردم در هر جایی است که چنین کشاکشی صورت میگیرد. تا جاییکه دیدیم احمدی مقدم فرمانده نیروی نظامی حکومت اعلام کرد که در حمایت از این مامورین نیروی انتظامی اش را به خدمت خواهد گرفت و به گفته خودشان ٢٦ نهاد و نیروی سرکوبگر را برای تحمیل حجاب اجباری به زنان به میدان آوردند و هر سال نیز کارنامه شکستشان را از زبان خودشان اعلام داشتند.
یک نمونه مهم از جدال علیه حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی، جنگ بر سر این موضوع در دانشگاهها است. طرحهای بسیاری برای اسلامی کردن دانشگاهها داده شد. هر سال شروع سال تحصیل دستورالعمل های حجاب و عفافشان را به دانشگاهها ابلاغ کردند. اما دانشجویان دختر و پسر علیه آن به اعتراض بلند شدند و در مقابل طرح اسلامی کردن دانشگاهها و تفکیک جنسیتی و حجاب اجباری ایستادند. وضع مدارس نیز از همین قرار است تا جاییکه در آغاز تحصیلی سالی جاری اعلام کردند که برای کنترل حجاب در مداری، دوربین های مدار بسته را به کارمیگذارند و خانواه ها و معلمان را مسبب “دین گریزی” جوانان دانستند.
بدین ترتیب جنگ علیه حجاب و علیه آپارتاید جنسی حکومت اسلامی، جنگ هر روزه دختران و پسران جوان با حکومت اسلامی بوده است. در این جنگ دختران و پسران جوان روزهای عزای اسلامی را به مهدی پارتی خود تبدیل کردند و دیوار آپارتاید جنسی را شکاندند. در چهارشنبه سوری ها حجاب برداشتند و دست در دست همه در وسط خیابان ها رقص و پایکوبی کردند. گروههای موزیک زیر زمینی تشکیل دادند و مدرنترین ترانه ها را ساختند و با گذاشتن آن روی یوتیوب به اعتراض خود بعدی اجتماعی دادند. امروز نیز این جنبش عظیم اجتماعی را در مدیای اجتماعی می بینیم که دارد به خود شکل میدهد. در همین راستا صفحات فیس بوکی بسیاری شکل گرفته است. صفحاتی که به راستی نموداری از حجاب برگیران عملی زنان در جامعه است. یک نمونه بروز چنین جنبشی را در صفحه فیس بوکی ای که اخیرا به اسم “آزادی های یواشکی زنان” شکل گرفته است می بینید که هزاران نفر آنرا لایک زده و با چهره واقعی و عکس بدون حجاب خود علیه حجاب و قوانین ارتجاعی اش حرف میزنند و کیفرخواست خود را اعلام میکنند.
رژیم اسلامی برای تحمیل حجاب اجباری و برافراشته نگاهداشتن این پرچم از تمام ابزارهایش استفاده کرد. از جمله اوباش حزب الله و مامورین امر به معروفشان را به جان زنان انداختند و آنها را تحت عنوان “بد حجاب” مورد اذیت و آزار هر روزه قرار داد، بنا بر آمارهای دولتی هر سال هزاران زن را تحت عنوان بدحجاب دستگیر و زندانی کرد، انواع و اقسام مقررات و مصادیق “بدحجابی” را اعلام داشت و “مجرمین” را به پرداخت جریمه و شلاق و زندان محکوم کرد، در کنار قوانین ارتجاعی اسلامی، کل دستگاه قضایی و زندان و نیروهای سرکوب را به خدمت گرفت، زنان “بدحجاب” را به اخراج از کار و محرومیت از تحصیل و انواع و اقسام محرومت های اجتماعی دیگر محکوم نمود، اما نگاهی به فضای خیابانها و کل جامعه نشانگر شکست حکومت اسلامی در این عرصه مهم نبرد بر سر حجاب است .
بدنبال اینهمه توحش و قشون کشی و جاری کردن قانون حجاب اجباری است که امروز می بینیم عملا چیزی از حجاب جز چند سانت پارچه بر سر زنان باقی نمانده است و ما وارد فاز جدیدی از مبارزه بر سر حجاب و نفی عملی آن شده ایم .
انترناسیونال: آیا مسئله حجاب به اندازه ای اهمیت دارد که حزب در مورد آن فراخوان بدهد؟
شهلا دانشفر: رژیم اسلامی حمله اش به جامعه را با حمله به زنان و با شعار یا روسری یا توسری آغاز کرد. اوباش حزب الله را روانه خیابانها کرد و با تعرض به زنان، با اسید پاشیدن به روی زنان و با پونز زدن روسری به سر زنان، و با خشونت بارترین شکل این حمله را آغاز کرد. اما زنان و مردم از همان روز اول در برابر این حمله ایستادند و این جنگ ادامه یافت و سالهاست که فریاد حکومت اسلامی از اینکه حجاب رفت و نظام رفت، بالاست.
بنابراین حجاب پوشش نیست. حجاب فرهنگ جامعه نیست. حجاب سمبل وحشیگری و پرچم رژیم اسلامی و در واقع پرچم اسلام سیاسی است. جمهوری اسلامی همواره کوشیده است اقتدارش را با برافراشتن این پرچم به نمایش بگذارد. اما امروز می بینیم که این اقتدار و این پرچم در جریان جنبشی اجتماعی که ابعادی جهانی پیدا کرده است، چگونه به اهتزاز در آمده است.
پیشروی های این جنبش، به موضوع داغ کشاکش در درون خود حکومت تبدیل شده است. نمونه اش رفت و آمد بحثی بر سر حجاب میان خامنه ای، روحانی و رفسنجانی است. مباحثی که در آن به روشنی درماندگی و شکستشان را دیدیم.
در جریان پیشروی در این عرصه از نبرد حتی جریاناتی چون اصلاحگرایان درون حکومتی و کسانی چون امثال شیرین عبادی و شادی صدر و غیره که حرفشان این بود که یک تکه روسری ما را نکشته است، حجاب مساله چندان مهمی نیست، اسلام با حقوق زن تناقضی ندارد و … امروز سعی دارند که خودشان را از حجاب اجباری جدا کنند تا بلکه کسب حیثیتی کنند. حتی یکی مثل جناب روحانی که رئیس حکومت اسلامی است، مجبور میشود بگوید “عفاف مهم تر از حجاب” است تا خود و نظامش را از زیر فشار جنبش علیه حجاب و جنبش رهایی زن بیرون کشد .
بعلاوه به تجربه دیده ایم که رژیم اسلامی همواره برای عقب راندن مبارزات مردم و امنیتی کردن فضای جامعه اوباش حزب الله خود را به خیابانها ریخته است و تحت عنوان مبارزه با “بدحجابی” زنان را مورد تعرض قرار داده است. پیامش نیز با این کار این بوده که من هستم و قوانین اسلامی ام را جاری میکنم. همانطور که اعدام میکند تا قدرت سرکوبش را به جامعه نشان دهد. از همین رو وضعیت حجاب در جامعه بطور واقعی نموداری از توازن قوای سیاسی حاکم بر جامعه است.
بنابراین ایستادن در مقابل آپارتاید جنسی رژیم اسلامی و حجاب اجباری و جنگ هر روزه با تعرضات این رژیم یک جنبش کاملا سیاسی است و یک عرصه مهم به چالش کشیدن رژیم اسلامی است و امروز خواست لغو حجاب اجباری در کنار خواستهای دیگر چون لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه علیه فقر و گرانی و غیره یک خواست عمومی جامعه و یک جزء اصلی سیاست ایران است. پیشروی های ما نیز در این عرصه از مبارزه فاکتوری مهم در تغییر توازن قوا و تحولات سیاسی جامعه است.
خلاصه کلام اینکه حجاب سمبل حکومت اسلامی و پرچم رژیم آپارتاید جنسی در ایران است. برای همین است که با کنار رفتن آن فریادشان بلند است و میگویند حجاب رفت، نظام رفت.
به این اعتبار پیشروی های جنبش علیه حجاب، پیشروی های کل جامعه است و مستقیما در زندگی و فضای سیاسی جامعه تاثیر میگذارد. ما در این عرصه از مبارزه پیشروی های مهمی داشته ایم. باید این پیشروی هایمان را تثبیت کنیم. و نفی عملا حجاب یک ضربه کاری بر رژیم اسلامی است.به همین دلیل فراخوان برای لغو حجاب اجباری یک فراخوان مهم و از نظر سیاسی با اهمیت است.
انترناسیونال: آیا میتوان حجاب را بعنوان لباس و پوشش عادی در نظر گرفت؟
شهلا دانشفر: در سئوالات قبل به نوعی به این موضع اشاره کردم و توضیح دادم که چرا حجاب لباس و پوشش نیست. چرا حجاب یک سمبل و یک پرچم است. حقیقت این گفته را در سی و چند سال حاکمیت رژیم اسلامی به روشنی و با گوشت و پوستمان تجربه کرده ایم. اتفاقا یک تلاش اصلاحگرایان حکومتی در مقابل جنبش علیه حجاب اجباری، همیشه این بوده است که با قلمداد کردن حجاب به عنوان یک پوشش و لباس عادی سعی کرده اند، بر روی جایگاه واقعی حجاب در حکومت آپارتاید جنسی، سایه بیندازند و کل این نظام را از زیر تعرض جنبش رهایی زن بیرون کشند. اینها همان کسانی بودند که در دوران حکومت خود بسیاری از قوانین ضد زن را به تصویب رساندند، هزاران زن را بخاطر عدم رعایت حجاب از کار اخراج نمودند و با عنوان کردن اینکه زنان خواستهای اساسی دیگری دارند و حجاب مساله چندان مهمی نیست، سعی میکردند این جنبش را در چهارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی اش مهار کنند. ولی ابعاد اجتماعی این جنبش هم رژیم اسلامی و هم تمامی طیف اصلاح گرایان درون حکومت را به عقب راند. بطوریکه برخی از همینها امروز مجبورند علیه اجباری بودن حجاب حرفی بزنند، تا برای خود و نظامشان مفری پیدا کنند.
بنابراین همانطور که اشاره کردم حجاب پوشش نیست. سمبل جمهوری اسلامی است و مبارزه علیه آن، مبارزه ای کاملا سیاسی و علیه پایه های هویتی این حکومت است. ما به کسانی که حتی معتقد به حجاب هستند، فراخوانمان اینست که برای زمین زدن پرچم رژیم اسلامی و رهایی از شر فقر و فلاکت و جهنمی که در جامعه حاکم کرده است، همراه جنبش علیه حجاب اجباری باشند و آنرا حمایت کنند.
انترناسیونال: مسئله حجاب در ایران به چه صورتی است؟ تا چه حد از طرف مردم و بویژه زنان پذیرفته شده است؟
شهلا دانشفر: اجباری بودن حجاب بر همه کس روشن است. جهان این را میداند. حجاب قانون رسمی حکومت اسلامی است. ضمن اینکه ما همیشه گفته ایم جامعه ایران جامعه ای اسلامی نیست. حجاب فرهنگ آن نیست. همانطور که اشاره کردم کل دستگاه سرکوب و قضایی و دادگاهها و زندان و همه برای تحمیل حجاب و برافراشته شدن آن بسیج شده است. اما جامعه آنرا نپذیرفته است و موضوع جنگ مردم با این حکومت است. بروشنی نیز می بینیم که بازنده این جنگ نیز رژیم اسلامی است. چون دیگر حجابی به جا نمانده است و مهمتر اینکه هم اکنون جنبشی برای نفی عملی حجاب درسطحی اجتماعی در جریان است. جنبشی که میرود تا کل بساط آپارتاید جنسی رژیم اسلامی و قوانین اسلامی اش را جارو کند. حزب کمونیست کارگری ایران این موقعیت را دیده و با اتکا به آن جایگاه سیاسی چنین نبردی، جامعه را به نفی عملی حجاب و لغو آن فراخوان میدهد.
انترناسیونال: در سالهای اخیر شاهد نمونه های زیادی از برداشتن حجاب در ایران بوده ایم. از جمله در جنبش سال ۸۸، در مواردی شاهد بوده ایم که مردم به مقابله با نیروهای انتظامی و یا لباس شخصی های رژیم در حمایت زنان به اصطلاح “بد حجاب” برخاسته اند، آیا این حرکات از ظرفیتی برخوردار هست که بتواند، در مقابل سرکوب های رژیم موفق شود؟
شهلا دانشفر: بله این ظرفیت وجود دارد و واقعیت جامعه دارد صحبت این ادعا را نشان میدهد. حتی ما از سال ٨٨ تا کنون در این عرصه از مبارزه گامهای بسیار بیشتری به جلو برداشته ایم و خیزش انقلابی مردم در سال ٨٨ کل فضای سیاسی جامعه را متحول کرد و ما را در این عرصه از مبارزه گامهای بسیاری به جلو برد. نگاهی به چهره خیابانها و فضای جامعه و پیشروی های جنبش رهایی زن در کنار زدن حجاب اجباری، پاسخ سئوال شما را به روشنی میدهد. بطوریکه ما امروز داریم در مورد یک شرایط جدید و امکان نفی عملی حجاب صحبت میکنیم. در این جهت نیز جنبشی را می بینیم که ابعادی اجتماعی یافته و دامنه اش به مدیای اجتماعی کشیده شده است و یک نمونه اش هزاران زن معترضی هستند که حجاب برداشته و عکس هایشان را به طور علنی در صفحه فیس بوکی ای چون “آزادی های یواشکی زنان” گذاشته اند. صفحه ای که اسمش یواشکی است اما جنبشی علنی و اجتماعی به آن هجوم آورده و آنرا به صفحه حجاب برگیران و به صفحه لغو عملی حجاب تبدیل کرده است. این جنبشی اجتماعی است که در سطحی اجتماعی تا همین الان توانسته است نیروهای سرکوب رژیم را زمینگیر و ناتوان کند. کارنامه های شکستشان را هم خودشان اعلام کرده اند.
بعلاوه همانطور که در فراخوان حزب نیز توضیح داده ایم این شرایط جدید تنها محصول مبارزه علیه حجاب در داخل ایران نیست. بلکه انقلابات سالهای اخیر در جهان، تضعیف موقعیت بین المللی و منطقه ای اسلامی سیاسی و در نتیجه تضعیف رژیم اسلامی جلو آمدن جنبش نوین رهایی زن و شکل صریح تر و آشکارتر اعتراض علیه بردگی جنسی زن بصورت اعتراض عریان، همه و همه از جمله عواملی است که امروز ما را در موقعیتی قرار داده است که میتوان حجاب را عملا نفی کرد. میتوان لغو حجاب را در عمل تحمیل کرد. ظرفیت های عملی این جنبش تا لغو عملی حجاب را در عمل داریم می بینیم. وظیفه ماست که بکوشیم که این گفتمان ها را به گفتمانی اجتماعی در سطح جامعه و در سطح جهان تبدیل کنیم.
انترناسیونال: همانطور که گفتید در هفته های اخیر کمپینی برای برداشتن حجاب بنام “آزادی های یواشکی” آغاز شده که توجه زیادی را بخود جلب کرده است، اما بنظر می رسد که برداشتن حجاب در ایران دیگر یواشکی نیست، بلکه خیلی هم علنی آشکار است. شما این حرکت را چگونه ارزیابی می کنید؟
شهلا دانشفر: طبعا این حرکت فی البداهه ای نیست و مدتهاست که جنبش اجتماعی ای که ما از آن به عنوان جنبش رهایی زن و علیه حجاب اجباری این سمبل آپارتاید جنسی در ایران صحبت میکنیم، خود را به سطح مدیای اجتماعی کشانده است. یک نمونه اش برگزاری هشت مارس امسال در ایران و عکس های زنان بدون حجابی است که در این مراسم شرکت داشتند و عکس هایش در سایت ها و صفحات فیس بوکی انتشار یافت. قبلا نیز تحرکاتی از همین دست چون نه به حجاب اجباری و غیره در سطح مدیای اجتماعی و فیس بوک به راه افتاد و جوانان بسیاری دور آن گرد آمدند و حجاب برگیران کردند و علیه حجاب سخن گفتند و خواستار آزادی و رهایی شدند. یا تحرکاتی چون موفرفری ها، جشن آب بازی جوانان در پارکها، جشن های سبیل واره و غیره و غیره نمونه هایی هستند که با ابتکار جوانان و علیه حجاب و آپارتاید جنسی رژیم اسلامی صورت گرفت و همگی گوشه هایی از همین نبرد را به نمایش میگذارد. اما صفحه مورد اشاره شما ویژگی اش، ابعاد اجتماعی آنست که به صورت یک جنبش قد علم کرده است. بنابراین به این معنی اتفاق سیاسی مهمی است. به این معنی این صفحه دارد جنبش نوین در حال گسترش در ایران را به نمایش میگذارد. این صفحه اسمش آزادی های یواشکی زنان است، اما در آن هیچ چیز یواشکی وجود ندارد. زنان و دختران جوان در این صفحه آشکارا حجاب برمیدارند و آنرا در سطح علنی و اجتماعی منتشر میکنند و فراخوانشان آزادی و لغو حجاب اجباری است. میخواهیم بگویم این هزاران نفری که این صفحه را لایک زده اند، با گردآمدن در آن جنبشی علیه حجاب اجباری و در واقع نفی عملی حجاب به راه انداخته اند، همان نیرویی هستند که در فراخوان حزب مورد خطاب ما قرار دارند. اینها همان نیرویی هستند که در جنگ هر روزه شان علیه حجاب اجباری و آپارتاید جنسی رژیم اسلامی ایستاده و شجاعانه جنگیده اند. این صفحه در واقع ادامه جنگی است که بطور واقعی بر سرحجاب در جامعه در جریان است و علت گسترش ابعاد استقبال از آن نیز همین است.
زیر فشار این جنبش حتی بعضی اصلاح طلبان حمایت خود را از صفحه مورد اشاره شما اعلام کرده اند. ولی ابعاد اجتماعی این جنبش آنچنان گسترده است، که جایی برای گفتمان اصلاحگرایان درون حکومتی در این صفحه باقی نگذاشته است و نخواهد گذاشت. دلیلش نیز به روشنی اینست که حجاب هویت رژیم اسلامی است و مبارزه برای نفی عملی آن کل رژیم را به چالش میکشد. چنانکه می بینید این صفحه اکنون زیر فشار همان هزاران نفری که آنرا لایک زده اند و بر رویش کامنت گذاشته اند، به صفحه ای برای به چالش کشیدن ارتجاع اسلامی در یک عرصه مهم اجتماعی تبدیل شده است.
بنابراین در چنین حرکتی برای کسانیکه تحت عنوان “جنبش سبز” تلاش داشتند اعتراض جوانان و مردم ایران را زائده جناحهای درون خود حکومت و کسانی چون موسوی و کروبی بکنند، جایی نخواهد بود و خیلی زود پس زده خواهند شد. چون با پلاتفرم بازگشت به قانون اساسی جمهوری اسلامی و دوران خمینی که پلاتفرم کسی چون میرحسین موسوی است، و یا خزعبلاتی از نوع اینکه اسلام با حقوق زن تناقض ندارد و فرمایشات کسانی چون شیرین عبادی ها که در اذهان مردم ثبت است، این جنبش هیچ تقارن و سنخیتی ندارد. اشتباه بزرگ اینست که پیدا شدن سروکله کسانی از نوع اصلاح طلبان در حواشی این حرکت ما را از دیدن جنبش عظیمی که در جامعه و از جمله در صفحه مورد اشاره شما دارد شکل میگیرد، غافل کند و نیروی خود و جنبشی که سازنده اش بطور واقعی ما آزادیخواهان و جنبش نوین رهایی زن هستیم، نبینیم.
انترناسیونال: جنبش لغو حجاب در ایران چگونه میتواند پیش برود؟ و شما چه فراخوانی برای مردم در ایران دارید؟ از مبارزه برای لغو حجاب چگونه می توان حمایت کرد؟
شهلا دانشفر: با توجه به همه آنچه که در بالاتر اشاره کردم یک وظیفه مهم ما امروز اینست که بکوشیم تا گفتمان مبارزه علیه حجاب اجباری را به گفتمان مسلط سیاست ایران تبدیل کنیم و آنچنان فضایی از اعتراض و مبارزه در داخل ایران و در سطح جهان در حمایت از این مبارزه بوجود بیاوریم تا آخرین تلاش ها و مقاومت های جمهوری اسلامی برای حفظ حجاب را در هم شکنیم.
در همین راستا فراخوان من، همان فراخوان حزب کمونیست کارگری ایران به لغو عملی حجاب اجباری است. فراخوان من به حمایت گسترده از جنبش برای رفع عملی حجاب اجباری در ایران و در جهان است. فراخوان من به تحرک گسترده در این عرصه نبرد و به کارگیری ابتکارات مختلف بر علیه حجاب اجباری در همه عرصه های اجتماعی، در دانشگاه، مدرسه، خیابان، اماکن عمومی و انعکاس آن در مدیای اجتماعی و رسمی است. فراخوان ما به حمایت همه جانبه مردم و خصوصا جوانان از جنبش حجاب برگیران و ایستادن در مقابل سرکوبگران رژیم اسلامی است. به صورتیکه هر جا این زنان مورد تعرضی قرار میگیرد با اجتماع و اعتراض مردم روبرو شود. همچنین انتظار میرود دهها صفحه فیس بوکی از نوع صفحاتی که بحثش را کردیم و در سطحی گسترده شکل گیرد و با پرچم نه به حجاب اجباری، نه به آپارتاید جنسی، جنبشی قدرتمند را شکل دهیم.