شهلا دانشفر
هر لحظه از اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه درس جدیدی برای جنبش کارگری و کل جامعه است. یک لحظه درخشان آن در روز ١٥ آبان ماه بود. صبح این روز نیروی انتظامی که از شب گذشته در کارخانه کمین کرده بود، تا دست به تعرض دیگری بزند با ورود پانزده نفر از نمایندگان کارگران که ٤ نفر آنها همان بازداشت شدگانی بودند که شب قبلش آزاد شده بودند، جلوی آنها را سد کرد و مانع ورود آنها به شرکت شد. در برابر این گستاخی نیروهای انتظامی، همه کارگران بخش داخلی شرکت در حرکتی با شکوه با گامهای محکم به طرف گیت شرکت حرکت راهپیمایی کردند و با فریاد کارگر می میرد، ذلت نمی پذیرد مقابل نیروی انتظامی ایستادند و با کف زدن برای نمایندگانشان که مقابل درب ایستاده بودند آنها را به داخل شرکت هدایت کردند. با این حرکت قدرتمند کارگران نیروی انتظامی جرات دخالتی بخود نداد و کارگران به سر کار بازگشتند. این پاسخ محکمی بود به سرکوبگران جمهوری اسلامی و نماد زیبایی از اتحاد و همبستگی کارگری را به نمایش گذاشت.
با همین اتحاد و جسارت، با یک هفته اعتراض جانانه و تجمعات هر روزه شان در مقابل دفتر مدیریت و در محل سنگر کارگران نیشکر هفت تپه توانستند همکاران بازداشتی خود را از بازداشت آزاد کنند. در این اعتراضات و ظاهر شدن هر روز چهره جدیدی از کارگران بر روی سنگر و سخنرانی های پرشور آنها مصداق روشنی از گفته خود این کارگران مبنی بر اینکه در هفت تپه ٥ هزار رهبر کارگری وجود دارد، بود.
بدنبال چنین مبارزات جانانه ای و اعتراض خود بازداشتگان در درون زندان و حمایت های و همبستگی های دیگر کارگری بود که ٤ کارگر این شرکت به اسامی یوسف بهمنی، ابراهیم عباسی منجزی، مسعود حیوری و حمید ممبینی که در هشتم آبانماه بازداشت شده بودند، در چهاردهم آبان با قید وثیقه ٥٠ میلیونی آزاد شدند.
در جریان این اعتراضات نیز کارگران نیشکر هفت تپه پرچم یکسری خواستها را بدست گرفته اند که صدای اعتراض همه کارگران است. از جمله اینکه کارگران نیشکر هفت تپه به حضور نیروی انتظامی اعتراض دارند و میگویند هفت تپه یک مجتمع کارگری است و نه پادگان. این کارگران خواستار پایان دادن به فضای امنیتی مبارزاتشان و پایان دادن به احضارها، تهدیدها، دستگیری ها و پرونده سازی ها هستند و بر بسته شدن پرونده های تشکیل شده برای کارگران این شرکت هستند. در همین راستا این کارگران به آزادی با قید وثیقه و باز ماندن پرونده امنیتی همکارانشان اعتراض دارند و خواستار آزادی بدون قیدو شرط همکارانشان هستند. بدین ترتیب کارگران نیشکر هفت تپه با خواستهای روشنی در مقابل تعرضات حکومت ایستاده اند و اینها همه بیان شفاف خواستهای همه کارگران و مردم در سطح جامعه است.
دستاوردهای جنبش هفت تپه
-کارگران نیشکر هفت تپه توانسته اند، شورای اسلامی کارخانه را از سر راه مبارزاتشان کنار بزنند و با اجرایی کردن تصمیم گیری شورایی، مجمع عمومی را به تشکل واقعی خود و به محلی برای متحد ماندن تبدیل کرده اند.
-کارگران نیشکر هفت تپه با قدرت مبارازتشان توانستند بازداشت شدگان سال ٩٧ خود را آزاد و کاری کنند که پرونده های آنها مسدود شود.
-کارگران نیشکر هفت تپه توانسته اند که حکومت را وادار به خلع مالکیت اسدبیگی و دادن وعده اخراج مدیران بازگردانده به کار مافیایی اسد بیگی کنند.
-کارگران نیشکر هف تتپه توانسته اند قول بازگشت به کار همکاران اخراجی خود در تمام بخش ها را بگیرند و تا کنونی شماری از آنها بر سر کار بازگشته اند.
-حکومت سیاست کوچک کردن هفت تپه را داشت برای اینکه خود را از این مرکز “جنجالی” خلاص کند و نتوانست. با اعتراض کارگران هفت تپه بر پا ماند و کارگران شغل و معیشتشان را پاس داشتند.
و بالاخره اینکه کارگران نیشکر هفت تپه در حالیکه با اتحاد و همبستگی خود و با اتکاء به تصمیم گیری شورایی شان در مقابل سرکوبگری های حکومت ایستاده اند، اجازه نداده اند که فشارها و تهدیدات هر روزه بر روی پیگیری خواستهایشان که سالهاست به خاطر آنها مبارزه میکنند، سایه بیندازد. این کارگران با اتکاء به پیشرویهایشان همواره بر اجرایی شدن وعده های داده شده تاکید دارند. خواستهای فوری این کارگران عبارتند از: پرداخت طلبهای معوقه و پرداخت به موقع دستمزدها در هر ماه ، بازگشت به کار باقی همکاران اخراجی در بخش های مختلف و از جمله بازگشت به کار اسماعیل بخشی و سه همکار دیگرشان که از سال ٩٧ از کار بیکارند و تعیین تکلیف مالکیت شرکت و اداره آن تحت نظارت و مشورت شورای خودشان.
بدین ترتیب بیش از ٥ ماه است که جدالی سخت در نیشکر هفت تپه در جریان است و تا همین جا این کارگران دستاوردهای مهمی داشته اند.
ایراداتی که باید توجه کرد
نیشکر هفت تپه یک الگوی درخشان مبارزاتی است و همه توجه های به آنست. از همین رو برخی از کمبود و نارسایی ها یش نیز میتواند سریعا جلوی چشم قرار گیرد. به دو نمونه از آن که در همین هفته قابل رویت بود اشاره میکنم. از جمله در یکی از روزهای همین هفته یکی از کارگران نیشکر هفت تپه بر روی سنگر رفته و با اعتماد به نفس و شجاعانه از اینکه در همین مدت پیشروی های خوبی داشته اند و این پیشروی ها حاصل اتحاد کارگران بوده است، سخن میگفت. اما این کارگر در جایی از سخنانش گفت دوست داشتم در تجمعات تعدادی از خانم ها هم شرکت میکردند تا آن تعداد از همکاران در داخل شرکت که خود را مرد میدانند خجالت بکشند.
این گفته برای انسانهایی مثل من که با علاقه و توجه آنچه در هفت تپه میگذرد را دنبال میکند، جای تاسف و مکث داشت. متوجه هستم که این کارگر دردی دارد. چطور که از ناراحتی اینکه همکارانش در زندان بودند احساسی شد و نتوانست گفته اش را پایان دهد. ولی باید متوجه بود این گفته تحقیر آشکار زن است و از جنبش های دیگری نشات گرفته است . زنان کارگر و خانواده های کارگری یک بخش جدایی ناپذیر از اعتراضات کارگری هستند. همرزمان و هم طبقه ای های کارگران هستند و شرکت وسیع آنها در مبارزات یک نقطه قدرت اعتراضات کارگری است. این را خود کارگران نیشکر هفت تپه در اعتراضات سال ٩٧ خود و حضور فعال خانواده های کارگری تجریه کردند. و ما شاهد حضور زنان و خانواده هایی بودیم که همچون رهبران کارگری پشت میکروفون رفتند و از اعتراضات و خواستهای کارگران جسورانه سخن میگفتند. به این اعتبار عدم حضور و بسیار حداقلی خانواده های کارگری بطور واقعی یک کمبود این دوره از مبارزات کارگران بود. اما امروز وقتی کارگری از علاقه خود به حضور زنان در تجمع برای خجالت دادن همکاران مردش سخن میگوید، یک برخورد تحقیر گرانه به زنان است و باید به آن حساس بود. و دلسوزانه مجبورم با صراحت بگویم که این برخورد اثرات همان فرهنگی است که رژیم آپارتاید جنسی ٤٠ سال است در جامعه اشاعه اش داده است و قوانین ارتجاعی اش بر آن پایه بنا شده است. زنان در این جامعه بخشی از جنبش اعتراضی و مدرن و انسانی هستند و حضور برجسته ای در اعتراضات و مبارزات ضد ارتجاع اسلامی حاکم دارند. این مهم است که کارگران مدافع برابری زن مرد باشند و جایگاه انسانی و برابر زن و مرد را متوجه باشند و نه فقط زنان را تحقیر نکنند بلکه در صف جلوی مبارزه برای رهایی زن باشند. نه برعکس. اگر به واقعیت پرشوری که در جامعه جاریست نگاه کنیم می بینیم که در ایران زنان در جدالی هر روزه با بساط آپارتاید جنسی و حجاب این پرچم حکومت اسلامی بوده و جنبش رهایی زن یک رکن مهم جنبش سرنگونی است. از جمله در هر خیزش مردمی ای زنان در صف جلوی اعتراضات بوده اند. یک نمونه شاخص از زنان آزاده آتنا دائمی این فعال دفاع از حقوق کودک، حقوق زن و حقوق کارگران و جنبش علیه اعدام است که همواره صدای آزادیخواهی و انسانیت در بیرون و در درون زندان بوده است و چنین چهره هایی فراوانند.
اما نکته دوم صلوات است. سردادن صلوات و الله اکبر، یا برافراشتن بنر با عکس خامنه ای و حکومتیان بطور واقعی رنگی مذهب و حکومتی به اعتراض کارگر میدهد. اینها سمبل های حکومتند. شما حتی اگر اعتقادی به صلوات دارید، باید آنرا بگذارید برای زندگی شخصی خودتان و راز و نیازتان با خدایتان. اما اینها را نباید وارد جامعه و صحنه مبارزه کرد. رژیم بر پایه همین ها ، با گذاشتن بسم الله بر سر برگ نامه های و مراسلات اداری اسلامیت را به تمام جامعه تسری داده و شده است جمهوری اسلامی. بخشا خود ایادی حکومت این نوع برخوردها را دامن میزنند. و بعضا استدلال میشود بخاطر امنیت کارگران است. اما این استدلال پوچی خود را در عمل نشان داده است. چطور که علیرغم همه اینها رژیم دستگیر میکند و زندانی میکند. دستگاه سرکوب و جنایتش به راه است.
و بالاخره آخرین نکته گفته دوستی است که میگوید همه بخش های حکومت با برکناری اسدبیگی موافقند جز دولت. واقعیت اینست که در درون حکومت بر سر دزدیهایشان دعواست. ممکن است در سهام فلان شرکت این جناح یا آن جناح دست بالاتری داشته باشد. اما هدف تپه یک آینه تمام نمایی از بساط دزدی حاکم است. یک سر باند مافیایی دزد هفت تپه به دولت وصل است. یکسرش به استاندار، یکسرش به نماینده امام و سردیگرش به نیروی انتظامی. همه دزدان هم دستند. هر بخشی تلاش میکند اعتراض کارگر را دستمایه ای برای دزدی های بیشتر خود وعقب زدن بخش دیگر کند. کارگر هفت تپه هم “رافت اسلامی” را با شکنجه وزندان و دستگیری و اخراج تجربه کرده است و هم همدستی نیروهای سرکوب و قضائیه و زندان با دزدان را. یک حامی اسد بیگی هم خود دولت است. بنابراین همانطور که خود کارگران نیشکر هفت تپه بارها اعلام کرده اند کل این حاکمیت از بالا تا پایین آن دزد و چپاولگر است. هفت تپه با قدرت شورایی خود هفت تپه است و متحد ایستاده است و این چنین است که امروز به یک سنگر مهم کارگری تبدیل شده است. با قدرت همین اتحاد باید این سنگر را حفظ کرد و اجازه نداد که این مبارزات به جیب جناحهایی از حکومت ریخته شود.