حمید تقوائی
آزادی بیان بدون آزادی نقد مقدسات و دگم ها و تابوها معنائی ندارد، و مذهب جرثومه مقدسات و دگمها و تابوهاست. بدون نقد مذهب حقیقت و علم و هنر همچنان در سیاهچال قرون وسطی زندانی میبودند. اما اگر در قرون وسطی کلیسا کلید دار تحجر و اختناق بود امروز اسلام سیاسی این نقش را ایفا میکند. امروز حکومتهای جوامع اسلامزده نه تنها آزادی بیان بلکه آزادی تنفس، یعنی نفس زندگی، را در پای مقدسات اسلامی قربانی کرده اند. در جمهوری اسلامی کیفر “سب النبی” و توهین به ولی فقیه و “ائمه اطهار” و دیگر تابوهای اسلامی رسما و قانونا اعدام است. این تنها نقض آزادی بیان نیست بلکه نقض زندگی است. این جنایت علیه بشریت و مدنیت است. همانطور که جنایت انگیزیسیون در اروپای قرون وسطی را با نقض آزادی بیان نمیتوان توضیح داد، جنایت اسلامیون در پاریس و نیس و وین نیز صرفا حمله به آزادی بیان نیست، بلکه تهاجمی است به نفس آزادی و آزاد اندیشی و به نفس مدنیت و انسانیت. در دفاع از تحجر و خرافه و تاریک اندیشی میکشند و سر میبرند. و این تحجر و تاریک اندیشی نه صرفا با ذهن متحجر ایت لله ها و آخوندها بلکه بیش از آن با حسابهای بانکی آنها رابطه مستقیم دارد. وقتی خامنه ای و سرداران سپاه و دیگر آیت الله های میلیاردر به “توهین کنندگان به پیامبر اسلام” میتازند در واقع دارند از کار و کسب اجدادی و از ثروت و قدرت خود دفاع میکنند. کسبه جهل و تحجر را تنها با نقد آزادانه و همه جانبه مذهب، در علم و فلسفه و هنر و شعر و نثر و طنز و هجو، میتوان به ورشکستگی کشاند.
جهان به رنسانس دیگری نیاز دارد، به رنسانس سوسیالیستی علیه همه دگم ها و تابوها و اخلاقیات و مقدسات مذهبی و راسیستی و ملی و قومی و اخلاقی و جنسیتی. انقلاب علیه جمهوری اسلامی میتواند مشعل دار این رنسانس در سطح جهانی باشد.
٣ نوامبر ٢٠٢٠