جدید ترین

زهره صفایی: زنان ایران و رئیس جمهور جدید

جمهوری اسلامی از همان اولین روزهای حاکمیتش مشغول محو زنان به عنوان نیمی از جامعه و نقش و تاثیرشان به عنوان یک انسان بوده است. در دوران سلطه رژیم اسلامی حق و حقوق زن در خانواده، جامعه، سیاست، اقتصاد و… سلب شده است و هر جا که دستشان رسیده است و با هر شیوه ای که به مغز بیمار و جنایتکارشان خطور کرده است و بخشا تحت عناوین فرهنگی و البته با سرکوب و اعمال زور تلاش کرده اند زنان را زیر تحقیر و توهین و ستم دائمی قرار دهند.
هر زنی که در جمهوری اسلامی زندگی کرده باشد خوب می داند از چه چیزی صحبت می کنم. خوب می داند نداشتن حق انتخاب نوع زندگی، پوشش، روابط برابر، فعالیت و … یعنی چه! او تمام بی حرمتیهایی را که در طول تمام این سالها بر او روا شده، خوب می شناسد و آنها را با گوشت و پوست در زندگی روزانه اش تجربه کرده و درد کشیده است!
از هر زنی سوال کنی که درباره ی خودت چه فکر می کنی؟ اولین جوابش این است که “ای کاش زن بدنیا نمی آمدم” و وقتی دلیلش را جویا می شوی هر کدام درباره کوهی از بی حقوقیها و بی حرمتیها برایت چندین کتاب حرف دارند.
این کتاب های نانوشته صرفا محدود به بدبختیهای هر روزه یک زن که نمی تواند آزادانه حرف بزند، بخندد، راه برود، بدود، لباس بپوشد، عاشق شود و عشق بورزد، کار کند، در رشته ی مورد علاقه اش تحصیل کند، ورزش کند، بخواند، برقصد و شادی کند، نیست. صرفا محدود به حقوقی پایه ای چون داشتن حق طلاق و حضانت فرزندانش، انتخاب شکل رابطه اش، حق برابر با مردم، حق اینکه آزادانه سفر برود و یا حتی ورزش مورد علاقه اش را در استادیوم ببیند، نیست. سطرهای این کتاب ها شرح تلاشها و مبارزات هر روزه برای رسیدن به این خواسته ها و ابتدائی ترین حقوق هر انسان در هر جامعه ای، است. و همین تلاشها و مبارزات بوده که جمهوری اسلامی را وادار کرده عملا با هر تعرضی در واقع یک قدم به عقب بگذارد تا جایی که ریئس جمهور جدیدش مجبور می شود یکی از وعده های تبلیغاتیش را تاسیس وزارت زنان عنوان کند. نخواستنها و اعتراضات زنان دیگر آنها را به عقب رانده است.
جانیان اسلامی پس از قدرت گیری دست به سرکوب زنان زدند، اما اکنون می بینند که با انقلابی زنانه به چالش کشیده میشوند. بیش از ۳۴ سال تقلا کردند تا با پونز و اسید پاشی و گشت ارشاد حجاب بر سر زنان کنند، اما فریاد و فعانشان از بدحجابی و حتی بی حجابی به آسمان بلند است. زن و مرد را از هم جدا می کنند، حتی امر می کنند که آشپزخانه ها نباید اوپن باشد و خانه باید بخش بیرونی و اندرونی داشته باشد، اما می بینند که در هر فرصتی زن و مرد دست در دست هم در خیابانها شادی و پایکوبی می کنند و در پارکها آب بازی به راه می اندازند. قانون ضد زن “خانواده” در مجلس تصویب می کنند و فردایش از بی آبروئی “به کی بود کی بود من نبودم” می افتند. لباس زنانه به تن مردان می کنند تا آنها و زنان را تحقیر و تنبیه کنند اما بلافاصله به غلط کردن می افتند. دانشگاه تک جنسیتی تاسیس می کنند و برای جدا کردن دختران و پسران در محیط دانشگاه ها دیوار و چادر می کشند، اما با تحصن و اعتراض دانشجو روبرو می شوند. ورزشگاه ها را مردانه و ورود زنان را ممنوع می کنند، اما هزاران زن و مرد جلوی درب استادیوم جمع می شوند و پلاکارد “اگر خواهرم راهی به آزادی ندارد، برآزادی پشت خواهم کرد” بلند می کنند و شعار می دهند: “استادیوم خالیه،مایه شرمساریه”. با فقر و فلاکت و بیکاری که به جامعه تحمیل کرده اند و در محیط های کاری زنان خیلی بیشتر از مردان مورد بی حقوقی و اذیت و آزار و تحقیر قرار دارند، اما باز هم نمی توانند مانع حضور زنان در عرصه های علمی و اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی شوند.
با این بلاهایی که رژیم اسلامی بر سر زنان می آورد و این همه مقاومت و مبارزه ی زنان، وزارت زنان آقای روحانی قرار است چه غلطی بکند؟
پاسخ “وزارت زنان” به زنانی که بر اساس قوانین اسلامی نیمه انسان و حتی کالا بشمار می آیند، چیست؟ چه پاسخی دارند به میلیونها زنانی که دائما مورد آزار واذیت شوهران، پدران و برادرانشان قرار می گیرند؟ برای زنان تن فروش، زنانی که زیر فشار فقر تبدیل به بردگی جنسی شده اند، چه پاسخی دارند؟ به انبوه زنانی که در کارگاههای کوچکی وحشیانه استثمار میشوند و حتی مشمول قوانین ارتجاعی “کار” جمهوری اسلامی هم نمی شوند، چه می گویند؟ به میلیونها زنی که بر اساس قوانین اسلامی حق طلاق ندارند و دائما مورد آزار و تجاوز شرعی قرار می گیرند، چه توصیه ای دارند؟ برای زنانی که بر اساس قوانین حق سرپرستی فرزندان خود و یا حتی اجازه مسافرت ندارند، چه راه حلی دارند؟
روشن است که کار این وزارتخانه چیزی جز ادامه کار خواهر زینب ها و نهادینه کردن بیشتر آپارتاید جنسی در جامعه نیست. برنامه ی در دستور کار این وزارتخانه نیز چیز جز به راه انداختن هر چه بیشتر مکتب خانه های قرانی و دعوت زنان به صبر و تحمل و پاداش آخرت و خرافات و جهالتهایی از این قبیل نمی تواند باشد. احیانا کلاس های قلاب بافی و گلدوزی هم راه می اندازند تا به جایگاه زنان در خانه و در کنج آشپزخانه ها تاکید بیشتر داشته باشد. بخش بسیج زنان این وزارتخانه نیز شبانه روزی فعالیت خود را خواهد کرد تا هر خواست و هر حق طلبی زنان را سرکوب کند و هر وقت هم که نیاز داشتند یگان ویژه را هم بخدمت خواهند گرفت. تمام تلاششان نیز این خواهد بود تا جداسازی جنسی را بیشتر به اجرا بگذارند و استادیوم، دانشگاه، اتوبوس و … زنانه درست کنند. اما تاسیس وزرات زنان هم نمی تواند مانع زیر پا گذاشتن قوانین ضد زن یعنی یکی از مبانی پایه ای و هویتی این حکومت شود.
واقعا حسن روحانی چه جوابی به یک دنیا اعتراض و یک دنیا خواسته ی زنان ایران دارد؟ به زنانی که در همین اتفاقات هفته اخیر، حجاب برداشتند، همراه با مردان رقصیدند و شادی کردند و تمام قوانین ارتجاعی اسلامی تان را زیر پا له کردند، و به جامعه ای که سی و چند سال است که در برابر او و حکومتش ایستاده است، چه دارد بگوید؟ اولین مانع در مقابل خواسته های آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان، جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی و وحشیانه آن است که رئیس جمهور جدید هم بخشی از آن بشمار می رود. برداشتن این مانع کار خود زنان و همه مردم شریف و آزادیخواه ایران است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *