کليات اين قطعنامه در پلنوم بيستم کميته مرکزى (مارس ٢٠٠٤) به تصويب رسيد و تصويب نهائى آن به دفتر سياسى واگذار شد. دفتر سياسى حزب با وارد کردن اصلاحاتى جزئى متن نهائى قطعنامه را تصويب کرد.
از آنجا که
١- يک گام تعيين کننده در جهت رشد و تقويت جنبش انقلابى، دخالت و درگيرى و تاثير گذارى وسيع حزب در اين جنبش و سازماندهى و رهبرى انقلابى که در پيش است پياده کردن نتايج و سياستهاى مشخص عملى ناشى از مبحث حزب و جامعه و حزب و قدرت سياسى در ايران است.
٢- حضور سياسى و نفوذ اجتماعى حزب در داخل بسيار بيشتر و فراتر از حضور تشکيلاتى آنست. سازمان حزب به سرعت بايد با قدرت و نفوذ سياسى و اجتماعى آن منطبق شود. حزب در داخل بايد اساسا بر پايه بحث حزب و جامعه ساخته شود.
لذا پلنوم بيستم وظايف و اقدامات زير را در دستور حزب قرار ميدهد:
١- هويت علنى و اجتماعى دادن به گرايش چپ و راديکال در جنبش کارگرى.
ظهور و حضور کارگران سوسياليست و رهبران عملى شناخته شده در ميان کارگران و در جامعه، ايجاد تشکلهاى توده اى، و سازماندهى کمپين حول مسائل مشخص کارگرى و اجتماعى از اجزاء اصلى و پيش شرط شکل و هويت اجتماعى دادن به گرايش چپ و راديکال سوسياليست در جنبش کارگرى است. حزب بايد مبتکر و پيشتاز اين امر باشد.
گرچه علت پايه اى محدود و در خود بودن سبک کار رهبران عملى و فعالين چپ در جنبش کارگرى وجود ده ها سال ديکتاتورى و اختناق در ايرانست، اما ديکتاتورى و سرکوب شديد و مداوم، زمينه رشد گرايشات عقب مانده اى نظير چپ سنتى و “کارگر کارگرى” در جنبش کارگرى بوده است که امروز خود با تمکين به و تئوريزه کردن و رواج دادن سبک کار محفلى و محدود و درخود، به مانعى در راه ابراز وجود اجتماعى رهبران عملى و فعالين چپ راديکال در جنبش کارگرى تبديل شده اند. حزب بايد پرچم مبارزه با اين سنتهاى عقب مانده را بلند کند و پيشرو و مبتکر و راهنماى عرض اندام اجتماعى جنبش کارگرى باشد.
٢- متحد و يکپارچه ساختن مبارزات کارگرى با يکديگر و با جنبش هاى اعتراضى (زنان، جوانان و دانشجويان، معلمان و غيره).
مبارزات موجود را بايد حول مطالبات حق طلبانه اى که مطرح ميکنند به هم تنيد. شعار ما اينست: هيچ مبارزه اى نبايد منفرد بماند. اعلام حمايت و همبستگى علنى اين جنبشها از يکديگر از طريق انتشار قطعنامه ها و بيانيه ها و پيامها و تومارهاى همبستگى و حمايت، گنجاندن شعارها و مطالبات حمايت آميز از مبارزات بخشهاى ديگر طبقه کارگر و مردم در اعتراضات و تحصنها و تظاهراتها و اعتصابات مشخص هر بخش جامعه، حمايت کردن و حمايت خواستن از کارگران و اتحاديه هاى کارگرى در کشورهاى ديگر و سازمانها و مراجع مترقى و انساندوست جهانى، از جمله اقداماتى است که فورا بايد در دستور فعالين چپ و رهبران عملى قرار بگيرد. در اينجا نيز نقد سبک کار بسته و درخود رايج در جنبش کارگرى حلقه کليدى است. حزب بايد با نقد اين سبک کار، مبتکر و اشاعه دهنده حمايتها و اعلام همبستگى ها و بهم تنيدن مبارزات در تمام سطوح باشد.
٣- آماده ساختن و به پيش راندن و مطرح ساختن رهبران عملى و شخصيتهاى چپ و سوسياليست در جنبش کارگرى و در جنبش زنان و جوانان و ساير اقشار معترض و فعال در جنبش انقلابى.
اين رهبران بايد در رابطه با مسائل سياسى و اجتماعى مختلف بنام خود اعلام موضع و اظهار نظر کنند. کارگران سوسياليست و رهبران عملى جنبش کارگرى بايد نه تنها در رابطه با کارخانه و رشته خود، بلکه در قبال مسائل و مبارزات ساير بخشهاى طبقه کارگر و همچنين مسائل اقشار ديگر و مربوط به کل جامعه نيز فعال باشند و موضع بگيرند و نظر بدهند. جنبش کارگرى بايد رهبران عملى محبوب و شناخته شده خود را داشته باشد. فعالين و رهبران راديکال و چپ مبارزات جوانان و دانشجويان و زنان و ساير جنبشهاى فعال عليه جمهورى اسلامى نيز بايد شناخته شوند و در يک سطح وسيع اجتماعى نفوذ و محبوبيت کسب کنند.
توازن قوا و رعايت امنيت بايد در زبان و نحوه بيان و درجه حدت و صراحت ضد رژيمى مواضع و نظرات رهبران عملى خود را نشان بدهد و نه در نفس ابراز وجود علنى آنها. در شرايط حاضر بسيارى از اين رهبران براى رژيم شناخته شده هستند و بخش وسيعى از آنان بى سر و صدا دستگير و سرکوب ميشوند. شناخته شدن اين فعالين در سطح جامعه امنيت آنها را بالا خواهد برد.
٤- تدارک و سازماندهى کمپين ها و ايجاد تشکلهاى توده اى با اتکا به رهبران عملى در جنبش کارگرى و ديگر جنبشهاى اعتراضى.
کمپين حول مسائل مشخصى که مدام در حال اتفاق افتادن است (اخراج، افزايش دستمزد و پرداخت دستمزدهاى عقب افتاده و ساير تضييقات به کارگران، موارد مشخص اعدام، شلاق و سنگسار، گراميداشت روزهاى اول ماه مه و ٨ مارس، حجاب اجبارى و آپارتايد جنسى، حاد شدن دعواهاى داخلى رژيم، انتخاباتها و غيره) به شکل علنى و با بکار گرفتن شيوه هاى ممکن علنى و نيمه علنى نيمه قانونى.
سازماندهى مجامع عمومى و شوراها و ديگر تشکلهاى توده اى و تدارک و سازماندهى اين سازمانها به شکل علنى و با اتکا به اتوريته رهبران جنبش کارگرى. تشکلهاى علنى کارگرى و توده اى را به شکل مخفى نميتوان تدارک ديد.
٥- رهنمود دهى وآماده سازى و بسيج اعضا و فعالين حزب در داخل براى پيشبرد سياستهاى فوق.
تشکيل حوزه ها و ديگر واحدهاى حزبى هر جا ممکن و لازم بود به منظور انجام اين وظايف. واضح است که تشکيلات حزب و رابطه فعالين با حزب کماکان بايد مخفى بماند. هويت اجتماعى بخشيدن به رهبران چپ، راديکال و سوسياليست بر اساس ظهور و حضور علنى شخصيتها و رهبران عملى جنبش کارگرى و ديگر جنبشهاى اجتماعى صورت ميپذيرد. رابطه حزب و اعضا و کادرهاى محلى حزب با اين فعالين و جنبشها بايد کاملا مخفى باقى بماند.
پلنوم بر ضرورت و مبرميت وظايف فوق تاکيد ميکند و تشکيلاتهاى حزب بويژه کميته کل کشور و کميته کردستان را به اتخاذ فورى و همه جانبه اين قطعنامه فرا ميخواند.