انترناسیونال874
خلیل کیوان: بر اساس آماری که حکومت منتشر کرده، وضعیت استان های بیشتری از سفید به قرمز اعلام شده. در ١٤ استان وضعیت قرمز است و مشکل بسیار حادتر شده است. از سوی دیگر ما با یک رشته از مبارزات تازه در ایران روبرو هستیم. در دل همین شرایط کرونایی اعتصاب هفت تپه را داریم که بطور وسیعی از طرف کارگران پشتیبانی شده و هم اکنون در جریان است. تجمع معلمان را داشتیم. و همچنین تجمعات بخشهای دیگری از کارگران را. همینطور گفتمانی که مدتی است تحت عنوان “من نمیتوانم در ایران نفس بکشم” براه افتاده. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
حمید تقوائی: تا آنجا که به ادامه و موج دوم بحران کرونا مربوط میشود این امر کاملا قابل پیش بینی بود. ما مدتهاست هشدار میدهیم که این اتفاق می افتد و مردم باید خودشان را برای این شرایط آماده کنند.
میدانید که در ایران وضعیت ویژه است. کرونا یک مساله جهانی است ولی در ایران جمهوری اسلامی مشخصا خودش بعنوان یک عامل شیوع ویروس کرونا کار کرده و هنوز هم همان سیاست را دنبال میکند و طبعا در مقابل موج دوم بحران کرونا هم هیچ احساس مسئولیتی ندارد و اقدامی هم انجام نمیدهد. برعکس میخواهند به قیمت جان و سلامت کارگران بقول خودشان اقتصاد را راه بیاندازند و اینطور جلوه بدهند که اوضاع عادی شده است. حتی نماز جمعه ها را شروع کرده اند. این حکومتی است که آخرین چیزی که برایش مطرح است جان و سلامت مردم است.
به همین خاطر به نظر من موج دوم کرونا در ایران ابعاد گسترده تری از بقیه دنیا پیدا خواهد کرد. و همانطور که مردم از ابتدا در برابر شیوع ویروس کرونا و اقدامات حکومت که به آن دامن زد ایستادند الان هم باید مردم به همت خودشان با این فاجعه مقابله کنند. بخصوص مساله معیشت در این دوره برجسته میشود و باید جمهوری اسلامی را بعنوان دولتی که مسئول تامین معیشت همه مردم هست تحت فشار قرار داد.
از آن طرف هم همانطور که اشاره کردید موج تازه ای از اعتصابات و اعتراضات شروع شده است. ما این را هم پیش بینی میکردیم. روشن بود که بدنبال کرونا موج گسترده ای از اعتراضات و مقابله مردم نه تنها با فاجعه کرونا بلکه با کل شرایط و بویژه با وضعیت فلاکت باری که در ایران هست شکل خواهد گرفت. و امروز در دل بحران کرونا شاهد آن هستیم که کارگران دوباره بمیدان می آیند، اعتصابات و تجمعات شروع میشود و این آغازگر موج دیگری از خیزش عمومی علیه حکومت است.
خلیل کیوان: دو نکته را در صحبت هایتان تاکید کردید. یکی مساله مبارزه حول معیشت و همینطور شدت گرفتن دور تازه مبارزات. به هر کدام از اینها تک تک میپردازیم. ابتدا بگویید که منظور شما از موضوع معیشت چیست؟ چطور باید دولت را ناچار کرد، یا لااقل با طرح مطالبه ای در وضعیتی قرار داد که معیشت مردم را تامین کند. راه حل شما چیست؟
حمید تقوائی: مساله معیشت در ایران همیشه مطرح بوده است. از جمله نقاط اوج مبارزه مردم بر سر معیشت خیزش ٩٦ بود که با اعتراض به بیکاری و گرانی شروع شد و بعد هم خیزش ٩٨ که جرقه آنرا گرانی بنزین زد. تامین معیشت همیشه موضوع اعتراضات توده ای بوده است. در دوره کرونا این مساله بمراتب تشدید شده است. کرونا موجد بحران اقتصادی وسیعی است و برای جمهوری اسلامی، که اقتصادش از قبل از کرونا هم در حال فروپاشی بود، این ضربه مهلکی است اما مردم نباید بهای آنرا بپردازند. خواستی که مردم دارند، خواستی که در کشورهای دیگر هم مطرح شده، اینست که دولت مسنول تامین معیشت همه مردم است و مستقل از اینکه هر کس کار میکند یا بیکار است و یا موقعیت شغلی اش چیست و مستقل از اینکه دولت برای حل مشکلات اقتصادی خودش چه راه حلی دارد یا ندارد، دولت در قبال تامین معیشت همه شهروندان مسنول است و باید زندگی همه را تامین کند. این مطالبه را ما مدتی است اعلام کرده ایم و در جامعه هم وسیعا این مطرح شده است. هم اکنون کارگران اعتصابی هفت تپه اعلام کرده اند که مهم نیست چه کسی باید حقوق ما را بدهد؛ اینکه کارخانه ورشکست شده یا نشده است، یا در دست بخش خصوصی است و یا دولتی است، در هر حال هر چه هست ما حقمان را میخواهیم؛ زندگی ما و خانواده هایمان باید تامین بشود و دولت مسئول است.
این یک گفتمان عمومی در جامعه هست و به نظر ما در این دوره خواست محوری که مردم باید مطرح کنند تامین معیشت همگان بوسیله دولت است. دولت باید به همه کسانی که بیکارند یا درامدشان کفاف زندگی شان را نمیدهد حقوق پایه بپردازد در حدی که بتوانند یک زندگی درخور شان انسان در قرن بیست و یکم داشته باشند. تامین معیشت همه مردم مستقل از شرایط کاریشان بوسیله دولت یک شعار اساسی ای هست که باید در این دوره در دست گرفت.
خلیل کیوان: حمید تقوایی اولین سئوالی که مطرح میشود این هست که دولتی که حقوق های عده ای از کارگران را چند ماه چند ماه پرداخت نمیکند و هیچ مسئولیتی در بخش ها و حوزه های دیگر زندگی بر عهده نمیگیرد مگر ممکن است حقوق پایه و همگانی را پرداخت کند؟ بعلاوه، وقتی که در یک بحران اقتصادی هستیم منابع پرداخت حقوق پایه و همگانی کجاست؟ دولت از کجا این باید این پرداخت ها را تامین کند؟
حمید تقوائی: بگذارید از همین منابع شروع کنم. آنوقت جواب بخش اول سئوالتان هم روشن میشود. منابع به حد وفور وجود دارد. تنها یک مورد همین دزدیهائی که در پرونده طبری دارد رو میشود را در نظر بگیرید، یک قلمش ٥٠٠ هزار یورو دزدی منصوری یک قاضی درجه چندم حکومت است. اقلام بسیار بزرگتری هم در این پرونده فاش شده است. این دزدها و اختلاسها که سر به فلک میزند را در نظر بگیرید باضافه بودجه هنگفتی که صرف ارگانهای سرکوبگر، بسیج و سپاه و یگانهای ویژه و زندان و غیره غیره، میشود، بعلاوه مبالغ نجومی که صرف مساجد و امامزاده ها و مراسم مذهبی و آخوند پروری و فیضیه و غیره و غیره میکنند. همه اینها نشان میدهد که ثروت باندازه کافی وجود دارد. اینطورنیست که جامعه فقیر است و یا ثروتی در کار نیست و دولت توانائی مالی ندارد. بودجه و منابع هست ولی دولت اولویتش سرکوب و تحمیق مردم است و نه تامین زندگی مردم. واقعیت اینست و چون اینطورست باید توقع و انتظار تامین معیشت همگانی را در سطح وسیعی مطرح کرد و در برابر حکومت گذاشت. اینکه چقدر و تا چه حد این خواست متحقق میشود یک بحث است و اینکه تا چه حد خواست تامین معیشت به یک جنبش عمومی و گسترده که جمهوری اسلامی را از هر طرف تحت فشار قرار دهد بدل میشود بحث دیگری است. نفس شکل گرفتن چنین جنبشی بسیار مهم است. همه مبارزات همین نقش را دارند. مبارزه علیه اعدام ،علیه فساد حکومتی، برای آزادی زندانیان سیاسی، برای افزایش دستمزدها، علیه ستم بر زنان و آپارتاید جنسیتی و حجاب اجباری، مبارزه بازنشستگان و معلمان برای حقوق انسانی شان و غیره و غیره، همه جمهوری اسلامی را در عرصه های مختلف بچالش کشیده اند. در شرایط امروز یک موضوع محوری و جنبشی که میتواند به یک حرکت عمومی و وسیع تبدیل بشود همین مساله تامین معیشت همگانی است. باید پرچم این خواست را بر افراشت.
خلیل کیوان: در مورد هفت تپه صحبت کردید. هفت تپه بر تارک جنبش کارگری و جنبش مبارزاتی در ایران میدرخشد. سالهای گذشته دیدیم. گفتمان اداره شورایی، گفتمان علیه فساد و رانت خواری، متحد کردن مردم در سطح شهر از جمله دستاوردها و ویژگیهای اعتراضات هفت تپه بود. هفت تپه مجددا به میدان آمده است. از دو هفته قبل یعنی از ٢٥ خرداد شروع کردند. ٢٦ خرداد در مقابل دفتر مدیریت که به آن سنگر میگویند، تجمع کردند. تصمیمات مهمی گرفتند. یکی از تصمیماتشان این بود که اقداماتی که در دستور میگذارند شورایی اتخاذ بشود. تصمیم دومشان این بود که علیه فساد و خصوصی سازی و علیه اسد بیگی و رستمی میایستیم. خواست پرداخت حقوقها و تامین معیشت هم یک مطالبه مهم کارگران است. مطالبات دیگری نظیر بازگشت به کار رهبران کارگران و مشخصا بازگشت به کار اسماعیل بخشی را طرح کرده اند. بنظر شما اهمیت دوباره به میدان آمدن هفت تپه در چیست؟
حمید تقوائی: به نظر من امروز کارگران هفت تپه فقط خواستهای خودشان را مطرح نمیکنند بلکه پرچم خواستهای همه کارگران در ایران را برافراشته اند و در یک سطح عمومی خواستهای توده عظیم مردمی را که به زیر خط فقر رانده شده اند. مبارزه آنها علیه فساد و اختلاس، علیه اسد بیگی بعنوان سمبل حکومت و مدیران و کارفرماهائی که خون کارگران را در شیشه کرده اند، علیه خصوصی سازی و فساد و چپاولی که تحت این نام صورت میگیرد، و با خواست باز گشت به کار همه کارگرانی که بخاطر دفاع از حقوق کارگران به زندان افتاده اند، و خواست پرداخت همه دستمزدها و طلب کارگران و غیره، در واقع مبارزه برای خواستهای همه کارگران ایران و همه مردم ایران است. هفت تپه امروز در پیشاپیش جنبش کارگری و در پیشاپیش جامعه سر بلند کرده است و دارد حرف دل همه را میزند.
این را هم در نظر بگیرید که هفت تپه سابقه طولانی در اعتصاب و مبارزه دارد. مرکزی است که شعار اداره شورائی را مطرح کرده است و این شعار در سطح جنبش کارگری و دانشجوئی و در میان فعالین و مردم معترض با استقبال روبرو شد. الان دوباره دارد هفت تپه با رهبران جدید و آژیتاتورهای جدید و با فعالینی که دوباره در جلوی صف قرار گرفته اند سر بلند میکند. ازین نظر هم هفت تپه بازگشت جامعه به خیابان را نشان میدهد و به این معنی سمبل و نماد موج تازه اعتراضاتی عمومی است که در حال شکل گیری است. مبارزات هفت تپه شایسته بیشترین حمایتها در سطح جنبش کارگری و در سطح کل جامعه است. این را هم باید اضافه کرد که تا امروز تعداد زیادی از تشکلها و کمیته ها و نهادهای کارگری از اعتصاب هفت تپه اعلام حمایت کرده اند. و از این نظر هم هفت تپه دارد بر میگردد به موقعیتی که دو سال پیش داشت.
خلیل کیوان: مبارزه در دل بحران کرونا و علیه بی عدالتی ها در همه جای دنیا در جریان است. میبینیم که در بسیاری از کشورها تجمعات اعتراضی برگزار میشود و جنبش علیه راسیسم را شاهد هستیم. ولی در ایران جنبش ” من نمیتوانم نفس بکشم” و مبارزه ای که در دل بحران کرونا در جریان است، شباهتی به بقیه نقاط دنیا ندارد. در کشورهای دیگر مطالبه ای دارند، تغییری میخواهند و یا نهایتا میخواهند کابینه ای و دولتی تغییر کند. در ایران این حرکت حکومت را نشانه گرفته است. چرا در ایران مبارزه این خصلت را دارد؟ چرا در جاهای دیگر اینطور نیست؟
حمید تقوائی: علت روشن است. در ایران مردم با بیش از چهادر دهه تجربه به این حقیقت پی برده اند که تا جمهوری اسلامی هست به خواستهایشان نمیتوانند برسند. حتی به ابتدائی ترین خواستهایشان. به همین خاظر هر اعتراضی در ایران به سرعت به چالش کل حکومت و کل نظام موجود تبدیل میشود. این واقعیت را در نقطه اوج هائی نظیر خیزش ٩٦ و ٩٨ میبینید. قبل از آن هم این نوع خیزشها را داشتیم و از این پس نیز همینطور خواهد بود.
به نظر من آن جنبش اصلی که در ایران همه اعتراضات جاری در عرصه های مختلف را به هم پیوند میدهد و همبسته وهمراه میکند و در هر فرصتی در مقابل کل حکومت بمیدان می آید جنبش سرنگونی هست. تردیدی نیست که مردم خواستهای مبرم و مشخصی دارند. تامین معیشت، مساله رفع تبعیض علیه زنان و درهم شکستن دیوارهای آپارتاید جنسی، آزادی زندانیان سیاسی، داخواهی جانباختگان و به محاکمه کشدن جانیان حاکم، و غیره غیره همه این خواستها برحق اند و باید برای همه اینها مبارزه کرد ولی همه فعالینی که در این عرصه ها مبارزه میکنند میدانند تا جمهوری اسلامی هست نمیتوان به این خواستها رسید. مردم مبارزه در همه این عرصه ها را مبارزه ای برای عقب راندن و تضعیف حکومت می بینند و در واقع با طرح این مطالبات حکومت را بچالش میشکند.
سرنگونی طلبی گرایش قوی و گسترده ای در جامعه هست که بازتاب آنرا در دوره کرونا هم دیدیم. همانطور که اشاره کردید شعار من نمیتوانم نفس بکشم در آمریکا و در کشورهای دیگر اساسا علیه راسیسم مطرح میشود. البته در آنجا هم مسائل پایه ای تر و عمیقتری مطرح است و در سراسر دنیا هم میشود این را دید که جنبش علیه راسیسم همان شورش پسا کرونا است که خیلی ها پیش بینی میکردند و هشدار میدادند که اعتراضات گسترده ای در پیش است. امروز در قالب اعتراض به راسیسم این اعتراضات شکل گرفته است. ولی در ایران این قالب تبدیل شده است به گفتمان من تمیتوانم در کل نظام و سیستم موجود نفس بکشم. زنان میگویند من نمیتوانم نفس بکشم چون زن هستم. و این شعاری علیه تبعیضات فاحش حکومتی علیه زنان هست. کارگران میگویند من نمیتوانم نفس بکشم چون ابتدائی ترین حقوق کارگر که در بسیاری از کشورها برسمیت شناخته شده در ایران نفی میشود. چون حتی به “جرم” برگزاری مراسم روز جهانی کارگر فعالین کارگری دستگیر میشوند و به شلاق و زندان محکوم میشوند. جوانان هم نمیتوانند نفس بکشند، مردم منسوب به مذاهب دیگر و بی خدایان هم نمیتوانند نفس بکشند، همجنس گرایان هم نمیتوانند نفس بکشند و غیره و غیره. به این معنی گفتمان و فریاد من نمیتوانم نفس بکشم که اساسا در کشورهای دیگر علیه راسیسم معنی پیدا کرد در ایران تبدیل شده است به شعاری علیه کل نظام. و این هم جلوه دیگری از قدرت و گسترش جنبش سرنگونی در ایران است.
خلیل کیوان: در یکسال اخیر اقشار وسیعتری به مبارزه کشیده شده اند. دادخواهی گسترده تر شده است. خانواده های قربانیان پرواز ٧٥٢، کسانیکه در خیزش های ٩٦ و ٩٨ فرزندان و عزیزانشان کشته شده اند، کارگران خدماتی، پرستاران و پزشکان و … همه اینها به دایره مبارزه کشیده شده اند. به یک نحوی جنگ بقا از دو طرف، از سوی حکومت برای باقی ماندن در قدرت و سوی مردم برای خلاصی از این وضعیت شروع شده. این مبارزات اشکال مشخصی بخود خواهد گرفت. بنظر شما کدام اشکال میتوان این جنبشی که مجددا بحرکت در آمده است را گسترده تر، پر توان تر، و پر قدرت تر بجلو ببرد؟
حمید تقوائی: این اشکال را تجربه همین یکسال اخیر بدست داده است. در دیماه ٩٦ مردم در شهرهای مختلفی بمیدان آمدند با شعار سرنگونی جمهوری اسلامی و با این شعار که اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا. و در ٩٨ مردم شیوه هائی به کار گرفتند برای آنکه ماجرا را تمام کنند. شیوه هائی نطیر بدست گرفتن کنترل محلات، حمله به مراکز حکومتی مثل دفاتر امام جمعه ها و فرمانداریها و پایگاههای یگانهای ویژه حکومت و همینطور بانکها و غیره، در محله هائی درگیری مسلحانه با نیروهای سرکوبگر حکومت، و غیره.
در دوره کرونا هم مردم ارگانهای خودیاری مردمی تحت نامه کمیته های امداد و یا شوراهای محلی را تشکیل داند و به کمک قربانیان کرونا شتافتند. در این دوره همانطور که اشاره کردید اقشار جدیدی مانند پرستاران و پزشکان و کارگران بخش خدمات به مبارزه کشیده شدند. در دوه قبل هم بعد از شلیک به هواپیما خانواده های قربانیان این حادثه متشکل شدند و به خانواده هائی که عزیزانشان را در خیزش آبان ٩٦ و در ٩٨ و قبل از آن در کشتارهای دهه شصت از دست داده بودند پیوستند و جنبش داخواهی گسترده ای شکل گرفت.
اینها همه اقشار و چهره ها و فعالین تازه و اشکال نوین مبارزاتی است که جامعه بدست داده است. در کنار اینها اعتصابات وسیع کارگران را شاهدهستیم. ما همیشه بر ضرورت اعتصابات سراسری تاکید میکردیم و امروز اعتصاب هفت تپه و حمایت وسیع از این اعتصاب نشان میدهد که زمینه و شریاط شکل گیری اعتصاب عمومی وجود دارد. در ضمن این را هم بگویم که اعتصاب هفت تپه به معنی خانه نشستن کارگران نیست. اعتصاب با تجمع در محل کار همراه است. با تجمع در “سنگر” در مقابل دفتر مدیریت که شما اشاره کردید. که در واقع نوعی مجمع عمومی برای تبادل نظر و تصمیم کیری برای ادامه اعتصاب است.
اینها اشکال مبارزاتی است که ما بر آن تاکید میکنیم. ما براعتصابات سراسری، بر تشکیل ارگانها و کمیته ها و شوراهای محلی، شوراهای خودیاری، شوراهای مردمی برای تدارک مبارزه در محلات و در دست گرفتن کنترل محلات، و کسب آمادگی برای رویاروئی با نیروهای سرکوبگر و دست بردن به اسلحه، تاکید میکنیم. این اشکال را مردم بدست داده اند. به نظر من تظاهراتها دوباره شکل میگیرد، تجمعات مثل تجمع کارگران هفت تپه و معلمان و بخشهای دیگری از کارگران در مقابل مجلس و در مقابل فرمانداریها شروع شده است. باید منتطر گسترش این شیوه ها و اشکال مبارزاتی بود و برای سازمان دادن و تقویت آنها تمام امکانات را بکار گرفت.
خلیل کیوان: دو دقیقه وقت داریم. یک سئوال از شما دارم. همه شواهد و قرائن نشان میدهد که ما با یک انفجار عظیم سیاسی و اجتماعی روبرو هستیم. وقتی با چنین اوضاعی روبرو هستیم باید در سطح ماکرو، وسیع و همگانی آماده شد. سئوالم از شما این هست. بعنوان لیدر حزب کمونیست کارگری ایران بگویید که چه باید کرد؟ و حزب کمونیست کارگری بطور مشخص چه سیاستی در رابطه با این اوضاع در دستور دارد؟
حمید تقوائی: من از این فرصت استفاده میکنم و فراخوانم را مطرح میکنم. چون الان وقت برای توضیح کل نقشه عمل حزب نیست.
اشکال و شیوه های مبارزاتی که جامعه در عرصه های مختلف، بویٰژه از ٩٦ تا امروز، تجربه کرده است همه به همت فعالین و پیشروان عملی در جنبش کارگری و در عرصه های دیگر شکل گرفته است. همانطور که بالاتر تاکید کردم باید این شیوه ها را بکار گرفت. فراخوان ما به همه این فعالین این است که با تشکیل مجمع عمومی ها در محل کار، با تشکیل جمعهای محلی و با تدارک و کسب آمادگی برا ی اعتصابات سراسری و برای تظاهراتها و اعتراضات در سطح محلات، جامعه را برای طوفانی که در راهست امآده کنند تا این بار خیزش توده ای بتواند متحد و متشکل و بهم پیوسته به پیش برود. ما همچنین تمام فعالین را فرامیخوانیم که سیاستهای حزب را دنبال کنند و رهنمودها و راهکارهای حزب را بکار ببرند. راه پیشروی و پیروزی این است. *